تشویق ده هزار نفری ستارههای تیم ملی/ دوست داشته شدن تند و خوشایند ایران در ژاپن!
به گزارش "ورزش سه"، وقتی حدود هشت هزار کیلومتر مسافت را طی میکنید و دوازده، سیزده ساعت را در هواپیما برای رسیدن به یک کشور دیگر پشت سر میگذارید، انتظار دارید موقع رسیدن حجم زیادی از غربت و غریبگی را تجربه کنید اما ژاپنیهای همیشه خاص این واقعیت را هم نقض میکنند.
از موقعی که تیم ملی والیبال وارد ژاپن و شهر اوساکا شد، فرای بحث مسافتی و طولانی بودن راه، انگار مثلا تیم برای برگزاری اردو از تهران راهی شهر دیگری شده بود؛ میزان استقبال از کاروان ایران برای کسی که قبل از این به ژاپن نیامده باشد، شگفتانگیز بود.
احترام، احترام و احترام؛ یک اصل در ژاپن که کمتر جایی در دنیا میتوانید این حجم از آن را تجربه کنید. این خصیصه اخلاقی پروتکل ژاپنیها در قبال همه است؛ چه هموطن و چه غیر هموطن!
البته شاید ایرانیها حس و حال متفاوتتری را هم نسبت به بقیه مسافرانی که به ژاپن میروند تجربه کنند. مشت نمونه خروار است. هر تیمی که برای لیگ ملتها به ناگویای ژاپن آمده یک راهنما دارد و شخصی به نام نودا راهنمای ما در این سفر بوده و هست.
وقتی برای اولین بار با نودا روبرو شدیم، از علاقهاش به ایرانیها گفت و البته این که در بین همه تیمهای حاضر در اینجا دوست داشته راهنمای ما باشد. او همچنین بارها در مورد علاقه مردم ژاپن به ایرانیها با ما صحبت کرد.
اما کافی بود که چند باری در شهر بگردیم و به سالن بازی برویم تا متوجه شویم که کلمه به کلمه حرفهای نودا عین حقیقت است.
"این خصیصه اخلاقی پروتکل ژاپنیها در قبال همه است؛ چه هموطن و چه غیر هموطن!البته شاید ایرانیها حس و حال متفاوتتری را هم نسبت به بقیه مسافرانی که به ژاپن میروند تجربه کنند"وقتی برای بازی با ژاپن به گایشیهال رسیدیم چندین نفر هوادار زیر باران منتظر بودند تا بازیکنان ایران را ببینند. یکی هم دم در اتوبوس با چتر ایستاده بود که مبادا ما در فاصله دو سه متری بین اتوبوس تا سالن خیس شویم.
برویم سراغ فضای داخل سالن؛ اول اینکه موقع ورود تیم به سالن انگار بچهها وارد سالن آزادی شده بودند؛ ۱۰ هزار ژاپنی چند دقیقه برای ایران دست زدند تا اصلا احساس غریبگی نکنیم. آخر ماجرا اما اتفاق قشنگتری هم افتاد و بعد از باخت ما هم آنها بچهها را مورد تشویق قرار دادند تا از تلخی شکستمان کم شود.
هر بار که با تیم به سالن تمرین میرفتیم، دهها ژاپنی بیرون اتوبوس دست تکان میدادند و قیافهشان طوری بود که انگار بعد از دیدن اعضای تیم ملی ایران دنیا را به آنها دادهاند. اوج این محبوبیت را هم میشد در بازی دوم مقابل لهستان با پوست و استخوان درک کرد؛ جایی که ژاپنیهای حاضر در سالن با پرچم ایران یک صدا ما را تشویق میکردند و وقتی بازی تمام شد باختیم طوری ناراحت بودند که انگار خودشان کامبک خوردهاند.
بر خلاف تصوراتمان خیلی در ژاپن احساس غربت نکردیم، چون رابطه آنها با ما طوری بود که انگار ایران کشور دومشان است و هر کاری در این مدت برای رضایت و حال خوب ایران انجام دادند.
روایت خبرنگار ورزش سه از ژاپن و لیگ ملتهای والیبال- مهدی اسدی
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران