سینمای شرافت و مقاومت
سینمایی که در دهه ۶۰ هنوز به قوام و شکل لازم نرسیده بود اما از اواسط دهه ۷۰ و بهخصوص دهه ۸۰ شاهد اوجگیری آن هستیم. مرور تاریخچه سینمای دفاعمقدس در جشنواره را براساس تقسیمبندی دههای انجام دادهایم تا راحتتر بتوان تغییرات هر دوره را مقایسه کرد. برای هر دهه، علاوه بر توضیحی درباره جریانهای اجتماعی و سیاسی مؤثر بر سینما، سه فیلم برگزیده دهه را کمی بیشتر توضیح دادهایم. جوایزی که هر دهه نصیب سینمای دفاعمقدس شده، برای قضاوت درباره نگاه حمایتی داوران در دورههای چهلگانه برگزاری جشنواره را مرور کردهایم و در پایان فهرستی از همه آثار شرکتکننده دفاعمقدس در دورههای مختلف را آوردهایم تا بتوان از نظر کمیت تولیدات در این ژانر هم به تصویری روشن از عملکرد چهار دههای جشنواره رسید.
قدمهای نخست
جشنواره فیلم فجر زمانی که هنوز جنگ تازه وارد مرحله بازپسگیری مناطق اشغالی کشور شده بود، آغاز به کار کرد. طبیعی بود که در این سالها هنوز امکانات و توانایی لازم برای ساخت فیلم جنگی زیاد نبود و سینمای ایران در سالهای اول راهاندازی جشنواره هنوز در تبوتاب ساخت فیلمهایی با موضوع انقلاب، نکوهش نظام ارباب و رعیتی، افشاگری از ستم خانهای خونخوار محلی یا تولید فیلمهای ضدساواکی به سر میبرد.
"سینمایی که در دهه ۶۰ هنوز به قوام و شکل لازم نرسیده بود اما از اواسط دهه ۷۰ و بهخصوص دهه ۸۰ شاهد اوجگیری آن هستیم"چند سالی وقت لازم بود که سینمای جنگی سر و شکل لازم را بگیرد اما تحت تأثیر جو و شرایط آن زمان که هیچگونه روایتی از شکست نیروهای ایرانی را برنمیتافت، فیلمهای جنگی اکشن که در آن پیروزی به هر شکل ممکن نصیب نیروهای ایران بود، به فیلمهای غالب آن زمان بدل شد.
فیلمهای مهم
عقابها
این فیلم که سال ۱۳۶۳ اکران شد، ماجرای مأموریت یک هواپیمای ارتش ایران است که در حین عملیات سقوط میکند. دشمن به دنبال بهاسارتگرفتن خلبان است اما او به کمک یک تکاور نجات مییابد. آنان پس از تعقیبوگریزهایی فراوان از چنگال دشمن نجات مییابند اما در آخرین لحظات، تکاور به شهادت میرسد.
«عقابها» که حاصل تجربه طولانی کارگردانی توانمند چون ساموئل خاچیکیان است، مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و چندین سال روی اکران بود و در همین سالها بارها از تلویزیون پخش شد. خاچیکیان در این فیلم که درمجموع سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۹، به فروشی معادل ۷۳میلیون و ۸۶۲هزار تومان دست یافت، بیش از ۸٫۶میلیون تماشاگر را به سینماها کشاند و به پرمخاطبترین فیلم تاریخ سینمای ایران تبدیل شد.
این فیلم که براساس داستانی واقعی ساخته شده است، نقطه اوج سینمای جنگی اکشن در سالهای نخست دهه ۶۰ محسوب میشود که با بازی سعید راد، جمشید هاشمپور، زری برومند و رضا رویگری محبوبترین فیلم ژانر سینمای جنگی است.
بلمی به سوی ساحل
سینمای ایران تا پیش از این فیلم نتوانسته بود به شکلی آبرومند، دین خود را به خرمشهر ادا کند. رسول ملاقلیپور که پیش از این فیلم، «نینوا» را ساخته بود، با گروهی از بازیگران جوان چون خسرو ضیایی، عطاءا... سلمانیان، بهزاد بهزادپور، جعفر دهقان و فرید کشنفلاح توانست این کار مهم را عملی کند. او که خود از نزدیک در نبردهای خرمشهر و روزهای سقوط این شهر حضور داشت توانست فضایی ملموس و باورپذیر را از روزهای سخت درگیری در خرمشهر و در زمانی که مدافعان ایران، با کمترین امکانات دربرابر دشمن مقاومت میکردند، در برابر دوربین بیافریند و فیلم که ماجرای نفوذ یک گردان از پاسداران بهوسیله یک بلم به دل نیروهای دشمن را بیان میکند، مورد استقبال مخاطبان هم قرار گرفت. او سال بعد هم با فیلم خوب دیگری به نام «پرواز در شب» در جشنواره حاضر بود و توانست از نخستین کارگردانهایی باشد که جزو رویشهای دفاع مقدس محسوب میشوند.
"مرور تاریخچه سینمای دفاعمقدس در جشنواره را براساس تقسیمبندی دههای انجام دادهایم تا راحتتر بتوان تغییرات هر دوره را مقایسه کرد"
باشو غریبه کوچک
بهرام بیضایی در این فیلم به یکی از تبعات مهم جنگ یعنی مسأله مهاجران جنگ پرداخته است. پیش از این فیلم، کمتر فیلم موفقی توانسته بود اثرات فرهنگی و زیستی جنگ را در زندگی مردم ایران بررسی کند. یک نوجوان خوزستانی به نام باشو به دنبال بمباران هوایی دشمن و شهادت پدر و مادرش به درون کامیونی میپرد و سر از شمال کشور در میآورد. او به زنی شمالی پناه میآورد و با وجود تفاوتهای فرهنگی میان آنان، عشق مادری و همبستگی سرزمینی به داد آنها میرسد و باشو در خانه جدیدش سرانجام پذیرفته میشود. این فیلم، توانست در تغییر برخی دیدگاههای نادرست نسبت به آوارگان جنگ درآن دوران مؤثر باشد.
مهاجر
ابراهیم حاتمیکیا که قبل از مهاجر، یکی دو فیلم ازجمله فیلم موفق «دیدهبان» را ساخته بود، با ساختن «مهاجر» نام خود را بهعنوان یک فیلمساز متفاوت و موفق مطرح کرد و این آغاز راهی برای او بود تا بهعنوان یکی از مطرحترین و جدیترین کارگردانان سینمای دفاعمقدس، این مسیر را ادامه دهد. مهاجر در زمانی که سینمای دفاعمقدس، وجه اکشن غلیظی پیدا کرده بود، نگاه عرفانی و خاص رزمندگان اسلام را به شکلی دلپذیر در قالب سینما جاری کرد. فیلمیکه نه مانند بسیاری از فیلمهای معناگرای سینمای ایران که در دهه بعد، به سکه رایج تبدیل شد؛ عرفانی کنده از زمین را ترویج میکرد و نه صرفا کشتن و پیشرفتن. مهاجر، آغازی راهی تازه در سینمای جنگ بود که میتوان با اطمینانخاطر نامش را سینمای دفاعمقدس گذاشت. جا دارد یادی هم بکنیم از سیدابراهیم اصغرزاده که با بازی در این فیلم جاودانه شد و خیلی زود از دست رفت.
جوایز
دومین دوره جشنواره فیلم فجر: «دیار عاشقان»، بهترین بازیگر: پرویز پرستویی/ سومین دوره: «زندان دولهتو»، بهترین موسیقی متن: کامبیز روشنروان/ چهارمین دوره: «بهار»، بازیگر نوجوان: مهدی اسدی/ دوره پنجم: «پرواز در شب»: بهترین فیلم/ دوره ششم: «کانیمانگا»، بهترین تدوین و بهترین جلوههای ویژه/ دوره هفتم: «دیدهبان»: جایزه ویژه هیأتداوران برای بهترین کارگردانی: ابراهیم حاتمیکیا/ دوره هشتم: «مهاجر»، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه، سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه، بهترین صداگذاری و بهترین موسیقی متن/ «آخرین پرواز»: سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین طراحی صحنه.
روایت پس از جنگ
فیلمسازان دفاع مقدسی در حالی پا به دهه۷۰ گذاشتند که تازه اندکاندک اثرات جنگ و نیز تأثیرات پایان آن در کشور در حال مشاهده بود.
"برای هر دهه، علاوه بر توضیحی درباره جریانهای اجتماعی و سیاسی مؤثر بر سینما، سه فیلم برگزیده دهه را کمی بیشتر توضیح دادهایم"از یک سو تلفات انسانی، روحی و مادی جنگ و از دیگر سو، احساس دور شدن از آرمانهای دفاع مقدس باعث شد واکنش افراد جامعه و بهتبع آنان هنرمندان به رویدادهای زمانه، متفاوت و متنوع باشد. در این دوران دیگر کمکم شاهدیم که سینمای دفاع مقدس فقط در فیلمهای جنگی و میدانهای آتش و خون خلاصه نمیشود و فیلمسازان دوربینشان را به متن اجتماع میآورند تا در این موقعیت تازه زندگی مردان جنگ را دنبال کنیم.
فیلمهای مهم
از کرخه تا راین
ابراهیم حاتمیکیا در آغاز دهه ۷۰ با یک فیلم تأثیرگذار، سینمای دفاع مقدس را وارد مرحله بعد از جنگ کرد. او به کارگردانها یاد داد دیگر باید دوربینشان را از خط مقدم و صحنههای درگیری مستقیم با دشمن خارج کنند و به دنبال بسیجیهایی بگردند که حالا هرکدام زیر مشکلات ناشی از جنگی طولانی درحال خردشدن هستند و در این میان، جامعه نیز با فاصله گرفتن از دوران دفاع مقدس، ارزشهای تازهای را برمیگزیند. حاتمیکیا، این بسیجیها را نه در شهرهای دور و نزدیک که هزاران کیلومتر دورتر در آلمان دنبال کرد. او داستان سعید را انتخاب میکند؛ رزمنده جانبازی که نخست برای معالجه چشمانش عازم آلمان و در این سفر با خواهرش و خانواده او در شهر کلن آشنا میشود و در همین سفر میفهمد بهدلیل عوارض شدید بمباران شیمیایی دشمن در آستانه شهادت است؛ کسی که سعید زیست و سعید مرد و زندگی و مرگش بر اطرافیانش تأثیرگذار بود.
این فیلم با بازی هما روستا، علی دهکردی، هانس نویمان، صادق صفایی و اصغر نقیزاده از مهمترین نوستالژیهای سینمای دفاع مقدس است بهخصوص با آن موسیقی خاص و ماندگاری که مجید انتظامی برای فیلم ساخت. برای اینکه تعجب کنید یادآوری میکنم در جشنواره سیمرغ بلورین بهترین موسیقی را بهجای این فیلم به «سایههای هجوم» دادند.
سفر به چزابه
این فیلم روایت رسول ملاقلیپور از بعد جنگ و جستوجوی خاطرات آن زمان در سرزمینی بود که امروز یک بیابان سوت و کور است. ملاقلیپور برای اینکه این فاصله را بشکند در واقعیت دست میبرد. وحید کارگردان یک فیلم جنگی از آهنگسازی به نام علی میخواهد برای فیلمش آهنگی بسازد. علی برای احساس واقعی فیلم به محل فیلمبرداری میرود اما ناگهان هر دو خود را در سنگرهای واقعی زمان جنگ مییابند.
"فیلمهای مهم عقابهااین فیلم که سال ۱۳۶۳ اکران شد، ماجرای مأموریت یک هواپیمای ارتش ایران است که در حین عملیات سقوط میکند"این تغییر باعث دگرگونی هر دوی آنها میشود اما سرانجام بهواقعیت موجود برمیگردند. ملاقلیپور با این فیلم خط آثار بعدی خود را هم پیدا کرد و این اثر هم در زمان خود، خط و جهتی را به سینماگران دفاع مقدس نشان داد که در برزخ میان امروز و دیروز مانده بودند.
آژانس شیشهای
همچنان که گفتیم، دغدغه دنبال کردن رزمندگان در زندگی بعد از جنگ یکی از مسائلی است که در سینمای دفاع مقدس بعد از جنگ مورد توجه قرار گرفت و آژانس شیشهای بدونشک مهمترین فیلم در این زمینه است. فیلم با رو در رو گذاشتن رزمندهای قدیمی و یک مأمور اطلاعاتی میان دو تفکر رایج در آن دوران را مقابل هم قرار میدهد. حاج کاظم و سلحشور، نمادی از رودررویی دو خط فکری در دورانی است که سازندگی نام گرفته بود. فیلم در زمانی پس از کش و قوسهای زیاد موفق به دریافت پروانه ساخت شد که دولت اصلاحات سر کار آمده بود و به همین دلیل همدلی کارگردان با حاجکاظم و حاجکاظمها در نمایش عمومی آن بیشتر به چشم آمد.
لیلی با من است
کسی فکر نمیکرد که میشود با سینمای دفاع مقدس شوخی کرد.
همه چیز در این فضا جدی بود و فیلمی کمدی ــ جنگی نداشتیم که بتواند در این فضا نوآوری کند. کمال تبریزی با این فیلم سد را شکست. فیلم در عین حال که به ارزشهای دفاع مقدس احترام میگذاشت، خنده را بر لب مخاطب مینشاند، چراکه توانسته بود از موقعیت کمدی مردی که در خط مقدم قرار گرفته اما از همه چیز جنگ میترسد بهخوبی بهره ببرد. فیلم در بین مخاطبان محبوب شد و هنوز هم بهتنهایی در صدر فیلمهای کمدی ــ جنگی ایرانی ایستاده است.
جوایز
دوره یازدهم: «از کرخه تا راین» دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن مجید انتظامی و بازیگر نقش دوم مرد صادق صفایی، سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین چهرهپردازی، «سایههای هجوم» دیپلم افتخار بهترین فیلمبرداری، سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول و بهترین موسیقی متن کیوان جهانشاهی، «بر بال فرشتگان» سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول، بهترین جلوههای ویژه وبهترین صداگذاری/ دوره دوازدهم: «جنگ نفتکشها» سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، «سجاده آتش» سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول و بهترین جلوههای ویژه، «حماسه مجنون» جایزه ویژه هیات داوران، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد جعفر دهقان و بهترین صداگذاری / دوره سیزدهم: «حمله به اچ۳» دیپلم افتخار بهترین فیلم و سیمرغ بلورین بهترین تدوین، «سجاده آتش» بهترین نمونه فیلم (آنونس)، «کیمیا» دیپلم افتخار بهترین کارگردانی احمدرضا درویش و سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری / دوره چهاردهم: «دایره سرخ» دیپلم افتخار بهترین فیلم و سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه، «دکل» سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول، «سفر به چزابه»سیمرغ بلورین بهترین تدوین، «آخرین مرحله» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد (حسین یاری)، «لیلی با من است» سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد (پرویز پرستویی) / دوره پانزدهم: «سرزمین خورشید» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن (گلچهره سجادیه)، بهترین جلوههای ویژه و بهترین صدابرداری، «ماه و خورشید» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد (امین تارخ)، «مردی شبیه باران» دیپلم افتخار بهترین فیلم اول و بهترین موسیقی متن، «برادههای خورشید» سیمرغ بلورین بهترین فیلم دوم وبهترین صداگذاری/ دوره شانزدهم: «آژانس شیشهای» دیپلم افتخار نقش دوم مرد (حبیب رضایی)، سیمرغهای بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین موسیقی متن (مجید انتظامی)، نقش دوم زن (بیتا بادران)، نقش اول مرد ( پرویز پرستویی)، نقش دوم مرد (رضا کیانیان) و بهترین تدوین/ دوره هفدهم: «هیوا» تقدیر هیات داوران برای بهترین تدوین، دیپلم افتخار بازیگر نقش اول مرد( جمشیدهاشمپور)، سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین صدابرداری، بهترین فیلمبرداری، بهترین طراحی صحنه، «روبان قرمز» سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بازیگر نقش اول زن) آزیتا حاجیان) و بهترین تدوین، «پرواز خاموش» سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه.
آتشی که سرد نشد
دهه هشتاد نسبت به دهه هفتاد که دهه طلایی و درخشان فیلم دفاع مقدس بود، شاهد کاهش کمیو کیفی آثار این ژانر هستیم. البته شاید این موضوع کمیهم طبیعی باشد چرا که به هرحال مسائل و اولویتهای تازه و جدیدی در جامعه مطرح شده بود.
"رسول ملاقلیپور که پیش از این فیلم، «نینوا» را ساخته بود، با گروهی از بازیگران جوان چون خسرو ضیایی، عطاءا.."در این دهه اما نمیتوان گفت که آتش این ژانر سینمایی به صورت کامل سرد شده است، بازهم شاهد تولید فیلمهای مهمی هستیم که کارگردانها و نامهای تازه و جدیای را وارد این حوزه میکند.
فیلمهای مهم
ننه گیلانه
این فیلم در حقیقت اپیزود سوم از فیلمیبه نام روایت سهگانه است که در سال۱۳۸۲ به جشنواره آمد اما این بخش به کارگردانی رخشان بنیاعتماد؛ عملا دیگر اپیزودها را از یاد برد. گیلانه روایت چشم انتظاری و ایثار خانوادههای ایثارگران بخصوص مادران آنان است. ننه گیلانه که همه زندگی و جوانیاش را به پای پسرش که در جنگ، معلول شده ریخته اما از امید برای زندگی و سلامت دوباره او دست نمیکشد. ننه گیلانه شاید اولین و مهمترین فیلمی بود که درباره ایثار خانوادههای ایثارگران بهویژه مادران جانبازان حرف زد و در این ژانر راهگشا بود.
دوئل
احمدرضا درویش از کارگردانهایی بود که در سینمای بعد از انقلاب رشد کرد اما نامش را به عنوان یک کارگردان تمام عیار با فیلم پرخرج و پرستاره دوئل ثبت کرد. فیلمیدرباره جستوجوی گذشته و بازیابی امروز با مرور خاطرات اسیری تازه برگشته به نام زینال.
درویش در این فیلم مجموعهای از نامهای آشنا را گرد آورد، سعید راد، پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، پریوش نظریه و.... فیلم نه تنها در زمان خود که هنوز هم دیدنی و سرپاست و کارگردانی خوب و دقیق درویش را نشان میدهد، کارگردانی که حیف کم کار است.
اتوبوس شب
کیومرث پوراحمد از دیرباز به ساختن فیلم درباره زندگی نوجوانان علاقه داشته است، این بار یک نوجوان در موقعیتی جدید سوژه او شد: رزمندهای که باید به تنهایی چند اسیر عراقی را به پشت جبهه منتقل کند. فیلمی سیاه و سفید با داستانی درست و کشش قابل قبول و از همه مهمتر به یادگار گذاشتن یکی از آخرین بازیهای خوب خسرو شکیبایی. حیف که داوران فجر بیسلیقگی کردند و سیمرغ را به عموخسرو ندادند.
جوایز
دوره بیست و دوم: «دوئل» سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول، بهترین کارگردانی، نقش دوم مرد(کامبیز دیرباز)، بهترین فیلمبرداری، بهترین صداگذاری، بهترین طراحی صحنه و لباس، بهترین تدوین و بهترین جلوههای ویژه، «گیلانه» سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی و جایزه ویژه هیأت داوران/ دوره بیست و سوم: «جایی برای زندگی» جایزه ویژه هیات داوران برای کارگردانی وبهترین جلوههای ویژه / دوره بیست و چهارم: «به نام پدر» دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه، سیمرغ بلورین بهترین فیلم، نقش اول مرد (پرویز پرستویی)، نقش دوم زن (مهتاب نصیرپور) و بهترین چهرهپردازی/ دوره بیست و پنجم: «اتوبوس شب» دیپلم افتخار بازیگر نقش اول مرد( خسرو شکیبایی)، «روز سوم» سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بازیگر نقش اول زن و بهترین طراحی صحنه و لباس / دوره بیست و هفتم: «به کبودی یاس» سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی و سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه/ دوره بیست و هشتم: «نفوذی» دیپلم افتخار بهترین کارگردانی اول و دوم (احمد کاوری و مهدی فیوضی)، سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه فیلمهای اول و دوم/ دوره بیست و نهم: «سفر سرخ» جایزه ویژه هیات داوران برای بازیگری( صادق صفایی)، دیپلم افتخار بهترین کارگردانی و سیمرغ بلورین بهترین فیلم فیلمهای اول و دوم، «گلوگاه شیطان» سیمرغ بلورین ویژه.
اسوهها و بازگویی نقش مهم زنان
سینمای دفاع مقدس در سالهای دهه ۹۰ وارد مرحله تازهای شد و سعی کرد به وجه الگوگیری از چهرههای شاخص و فرماندهان روی آورد و با استفاده از ظرفیتی که ادبیات در استخراج خاطرات جنگ به وجود آورده بود، بخشی از داستانهای ناگفته دفاع مقدس را دوباره روایت کند. نکته مهمیکه در فیلمهای این دهه قابل توجه است، رویکرد فیلمسازان به روایت قهرمانیهای قهرمانان خاموش دفاع مقدس و نیز بازگویی نقش مهم زنان در پیروزیهای ایران در دفاع مقدس است که این دهه را از دهههای گذشته متمایز میکند.
فیلمهای مهم
ملکه
محمدعلی باشهآهنگر در این فیلم توانسته است به خوبی بخشی از مقاومت مردمی در روزهای نخستین جنگ را بیان کند.
"سلمانیان، بهزاد بهزادپور، جعفر دهقان و فرید کشنفلاح توانست این کار مهم را عملی کند"داستان دیدهبانی که در پالایشگاه نفت آبادان مستقرشده است و از آنجا نیروهای نظامی خودی را راهنمایی میکند. فیلم سرشار از دغدغههای انسانی است و از جمله فیلمهایی است که به خوبی توانسته از فضای شعاری برخی فیلمهای این حوزه فاصله بگیرد، فیلمیسرپا، خوشساخت و با کارگردانی دقیق و منضبط که در فهرست آثار ماندگار این دهه و کارنامه فیلمسازان دفاع مقدس باقی خواهد ماند. خبر خوب این که کارگران ملکه، امسال با «سینما متروپل» که بازهم در فضای شهر آبادان میپردازد، در جشنواره امسال حضور دارد.
شیار ۱۴۳
نرگس آبیار از دل ادبیات به سینما آمد و با دومین فیلمش یعنی شیار ۱۴۳ توانست نقشی ماندگار برای خود در فهرست فیلمهای مهم تاریخ سینمای دفاع مقدس رقم بزند. فیلم نگاهی دارد به زندگی سراسر ایثار و صبر مادران شهدای مفقودالاثر، بازی درخشان مریلا زارعی در نقش الفت را برای همیشه در ذهن مخاطبان ثبت میکند، نقشی پرکار و پر فراز و فرود که به لطف بازی خوب او و کارگردانی درست و اندیشیده آبیار، سهمی از دین سینما به مادران شهدا را به خوبی ادا میکند. مهران احمدی، گلاره عباسی و جواد عزتی دیگر بازیگران این فیلم هستند.
ویلاییها
منیره قیدی در نخستین فیلم خود به دنبال بازخوانی خاطرات برخی همسران و مادران رزمندگان بود که در یک منطقه مسکونی در نزدیکی جبهه مستقرند.
فیلم لحظات انسانی زیبایی دارد، روایت مادرانگیها و تب و تابهای همسران رزمندگان در التهاب روزانه خبرگرفتن از مناطق جنگی و نیز محافظت از خود و فرزندانشان از بمبارانهای پیاپی دشمن. فیلم در ادامه روایتهای زنانه از جنگ موفق است.
ماجرای نیمروز: رد خون
شاید این فیلم در دستهبندیهای معمول ژانری در ژانر سیاسی و جاسوسی هم قرار بگیرد اما پرداختن آن به عملیات ظفرمند مرصاد و نقش منافقین در دوران جنگ به عنوان ستون پنجم دشمن، این فیلم را به سینمای دفاع مقدس هم مربوط میکند. فیلم در ادامه قسمت قبلی ماجرای نیمروز که به خرابکاریهای منافقین در عرصه داخلی میپرداخت، ساخته شده است و این بار نقش این گروهک به عنوان بخشی از ماشین جنگی و اطلاعاتی صدام را بررسی میکند. فیلم شاید بهترین فیلمی باشد که درباره این بخش از تاریخ معاصر ایران و منافقین ساخته شده است اگرچه در سالهای اخیر چند فیلم خوب دیگر هم با همین رویکرد در سینمای ایران ساخته شده است.
جوایز
دوره سیام: «روزهای زندگی»: سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (پرویز شیخطادی)، بهترین بازیگر زن (هنگامه قاضیانی) بهترین چهرهپردازی، بهترین فیلمبرداری و بهترین جلوههای ویژه میدانی، «ضد گلوله»: سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه، «ملکه»: دیپلم افتخاربهترین جلوههای ویژه بصری رایانهای و سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن (حسین علیزاده)، «خرس»: سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (فرهاد اصلانی) و بهترین صداگذاری/ سیویکمین دوره: «زیباتر از زندگی»: سیمرغ بلورین جایزه ملی / سیودومین دوره: «شیار ۱۴۳»: بهترین بازیگر نقش اول زن ( مریلا زارعی)، بهترین صداگذاری و میکس و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران / سیوچهارمین دوره: «ایستاده در غبار»: سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بهترین طراحی صحنه و لباس، «نفس»: بهترین بازیگر نقش مکمل زن (شبنم مقدمی)/ سیوپنجمین دوره: «ویلاییها»: بهترین بازیگر نقش مکمل زن (ثریا قاسمی)، بهترین جلوههای ویژه بصری و سیمرغ بلورین استعداد درخشان بهترین فیلم اول، «آباجان»: بهترین فیلم ازنگاه تماشاگران / سیوششمین دوره: «تنگه ابوقریب»: سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد (امیر جدیدی)، بهترین صدابرداری، بهترین چهرهپردازی و بهترین جلوههای ویژه میدانی، «سرو زیر آب»: سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه / سی و هفتمین دوره: «ماجرای نیمروز، رد خون»: سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری، بهترین طراحی لباس و بهترین جلوههای ویژه میدانی، «۲۳ نفر»: بهترین فیلم از نگاه ملی/ سیوهشتمین دوره: «درخت گردو»: سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بازیگر نقش اول مرد (پیمان معادی)، «آبادان یازده ۶۰»: جایزه ویژه سردار سلیمانی/ سیونهمین دوره: «تکتیرانداز»: سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه میدانی و بهترین فیلم از نگاه ملی/ چهلمین دوره: «موقعیت مهدی»: سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن، بهترین صدابرداری، بهترین جلوههای ویژه میدانی و بهترین فیلم اول، «دسته دختران»: دیپلم افتخار بازیگر نقش مکمل زن( فرشته حسینی) و سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه بصری.
تصویر قهرمانان بر پرده نقرهای
امروز با اکران «غریب» فیلم زندگینامهای ــ جنگی دیگری در سینمای ایران رونمایی میشود. واقعیت اینکه با وجود تولید آثار مکتوب فراوان درباره زندگی شهدای شاخص جنگ (که گاه به افراط و کتابسازی هم کشیده شده) تعداد آثاری که در حوزه سینما ساخته شده است به تعداد انگشتان یک دست هم نیست.
"او سال بعد هم با فیلم خوب دیگری به نام «پرواز در شب» در جشنواره حاضر بود و توانست از نخستین کارگردانهایی باشد که جزو رویشهای دفاع مقدس محسوب میشوند"مروری میکنیم بر این چند فیلم که در دورههای مختلف جشنواره به نمایش درآمده است و امیدواریم اثر تازه لطیفی فتحبابی باشد برای ساخته شدن آثاری در این ژانر که نسل آینده را با فرماندهان و نیروهای تأثیرگذار در جنگ تحمیلی بیشتر آشنا کند.
فرماندهای از خراسان
جواد اردکانی، کارگردان مشهدی سینما و تلویزیون در بیستوهشتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر، فیلمی را به جشنواره آورد که براساس بخشی از زندگی یک فرمانده همشهری خودش ساخته شده بود. «شور شیرین» تولید سال ۱۳۸۸ را خود اردکانی نوشته بود و در این فیلم، حمیدرضا عمارلو، رضا رویگری، جواد عزتی، احمد نجفی و شبنم قلیخانی بازی میکردند.
حمیدرضا عمارلو که برای بازی در نقش شهید محمود کاوه انتخاب شده بود، از فعالان حوزه تئاتر و سینمای خراسان است که علاوه بر بازیگری، تجربه منشی صحنه، فیلمنامهنویسی و دستیاری کارگردان را هم دارد. او که تحصیلاتش را تا مقطع دکتری طراحی صنعتی ادامه داده و عضو هیات علمی دانشگاه است، بهدلیل شباهتی که به شهید کاوه داشته، برای این نقش انتخاب شد. اما محمود کاوه کیست؟ کاوه هنگامی که بهعنوان فرمانده لشکر ویژه شهدا به شهادت رسید، تنها ۲۵ سال داشت.
جوانی که نهفقط آوازهاش در تمام مناطق عملیاتی کردستان پیچیده بود، در صفوف دشمن هم فردی شناختهشده بود و به خون این جوان لاغراندام مشهدی تشنه بودند، چرا که چند بار از جمله در عملیات آزادسازی سد بوکان، عملیات آزادسازی جادههای شاهیندژ به تکاب و پیرانشهر به سردشت، در فتح ارتفاعات مهم مرزی منطقه «آلواتان»، عملیات آزادسازی زندان «دولهتو» و عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، خیبر و کربلای ۲ از او ضربشست خورده بودند. کاوه که در جلسات تدریس آیت ا... خامنهای در مسجد امام حسن(ع) مشهد یک پای ثابت بود، با اعتقاد راسخ به اسلام و بروز تواناییهای عملیاتی و نظامی، بهسرعت به یک چهره برجسته در تاریخ جنگ ایران و عراق تبدیل شد. او در ۱۱ شهریور ۱۳۶۵ در منطقه حاجعمران به شهادت رسید. فیلم شور شیرین بهرغم تلاش تیم تولید آن، حق محمود کاوه را بهطور کامل ادا نکرد، ضمن اینکه اکران بد این فیلم نیز به آن ضربه زد.
چمران صلحجو
«چ» (به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا) در جشنواره سیودوم فیلم فجر به نمایش درآمد.
"باشو غریبه کوچک بهرام بیضایی در این فیلم به یکی از تبعات مهم جنگ یعنی مسأله مهاجران جنگ پرداخته است"این فیلم به بخشی از فعالیتهای شهید دکتر مصطفی چمران که در مرداد ۱۳۵۸ بهعنوان معاون دولت موقت در امور انقلاب برای حلوفصل بحران در شهر پاوه به این شهر سفر کرده بود، میپردازد. او را در این سفر سرتیپ ولیا... فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش همراهی میکرد و آنان زمانی به شهر میرسند که پاوه در محاصره نیروهای ضدانقلاب قرار گرفته است و مقاومت نیروهای سپاه و ارتش و دستمالسرخهای داوطلب درحال شکستخوردن است. تضاد میان منش مدارا و صلحجویی چمران با جوانان تیز و تندانقلابی، تقابلی میان او و نیروهای طرفدار انقلاب ایجاد میکند، ولی در لحظه نبرد نهایی آنها همراه و همدل در برابر دشمن میایستند. فیلم بهدلیل اینکه بسیاری از بینندگان وجه حماسی چمران را در آن ندیدند، مورد اعتراض واقع شد ضمن اینکه حاشیههایی که فریبرز عربنیا برای فیلم به وجود آورد، اصل ماجرای فیلم را به اولویت دوم رسانهها تبدیل کرد.
«چ» فیلم پرستارهای است که لحظات خوب بسیاری دارد، هم از نظر پرداخت سینمایی، هم از نظر حسی و دیالوگها. مهدی سلطانی، سعید راد، مریلا زارعی و بابک حمیدیان نیز در این فیلم بازی کردند.
فرمانده تنها
هادی حجازیفر که نقش سردار متوسلیان را بهخوبی بازی کرده بود، خودش سال گذشته در مقام کارگردان و بازیگر، فیلم «موقعیتمهدی» را براساس زندگی شهید مهدی باکری به چهلمین جشنواره فجر آورد و توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره را از آن خود کند. این فیلم که با تحسین رهبر انقلاب هم همراه شد، زندگی سراسر مبارزه سرداران شهید حمید و مهدی باکری را به تصویر کشیده و سعی کرده است شیوه فرماندهی و شخصیت بیمانند این شهیدان را برای مخاطبانش بازسازی کند. در این فیلم علاوه بر هادی حجازیفر، برادرش وحید حجازیفر به همراهی معصومه ربانینیا، روحا... زمانی و ژیلا شاهی بازی میکنند.
"پیش از این فیلم، کمتر فیلم موفقی توانسته بود اثرات فرهنگی و زیستی جنگ را در زندگی مردم ایران بررسی کند"شاید تأثیرگذارترین سکانس فیلم جایی باشد که باکری برخلاف توصیه و اصرار نیروهای خود و فرماندهان بالاسرش، حاضر به ترک منطقه نیست و از پشت بیسیم درحالیکه در محاصره سنگین نیروهای دشمن است و سلاح و نیرویی برایش نمانده است، به احمد کاظمی میگوید که احمد کاش اینجا بودی، اینجا مثل بهشته، صحنهای از عظمت دو انسان، دو فرمانده و دو شهید.
که میرویم به داغ بلندبالایی
آن حرکت دوربین و به رخ کشیدن قامت بلندبالای احمد متوسلیان در میانه آتشبار دشمن درحالی که بیسیم را رو به صحنه درگیری گرفته تا فرماندهان عملیات صدای پرحجم آتش را بشنوند، کافی است که همه مخاطبانی که سینمای دفاعمقدس را دوست دارند، عاشق «ایستاده در غبار» و سینمای کارگردان جوانش محمدحسین مهدویان که در سال ۱۳۹۴ اولین فیلمش را با اتکا به تجربههای موفقش در مستندسازی به جشنواره آورده بود و موفق شد سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کند. فیلم مروری مستند است بر زندگی احمد متوسلیان از روزهای نوجوانی، فعالیتهای انقلابی، عضویت در سپاه، تأسیس لشکر۲۷ محمد رسولا... و قهرمانیهایش در عملیات مختلف بهخصوص فتح خرمشهر و سرنوشت عجیب او که در لبنان مفقود میشود. فیلم، ضرباهنگ تند و خوبی دارد، در ترسیم چهره و خلق و خوی خاص و کاریزماتیک احمد متوسلیان به لطف بازی درخشان هادی حجازیفر موفق شده است.
روزنامه جام جم
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران