آیا نهادهای امنیتی ایران با تولید و پخش «اعترافهای اجباری» به اهداف خود رسیدهاند؟
مسئولان امنیتی و قضایی ایران در حالی به پخش اعترافهای افراد پس از بازداشت ادامه میدهند که این موضوع همواره در تاریخ این کشور مناقشهبرانگیز بوده است.
آنها که از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی ایران در پی هر بحرانی، اعترافهای شمار زیادی از چهرههای سیاسی، عقیدتی و فرهنگی و همچنین مقامهای پیشین خود را منتشر میکردند اما در سالهای گذشته و بهخصوص در پی گسترش اعتراضهای مردمی در شهریور و مهر ۱۴۰۱ شمسی این سیاست را به شهروندان عادی هم تسری دادهاند.
اصرار مسئولان امنیتی و قضایی ایران برای پخش اعترافهای بازداشتشدگان در حالی است که در سالهای گذشته شماری هرچند معدود از شخصیتهای دینی مانند آیتالله منتظری و همچنین حقوقدانان، وکلای دادگستری و مدافعان حقوق بشر، این اقرارها را به صورت جدی زیر سوال بردهاند.
در هر حال نگاهی به اعترافهای اعضا و هواداران گروههای سیاسی در دهه شصت شمسی، اعترافهای منتقدان نظام سیاسی در دهه هفتاد شمسی، اعترافهای زندانیان معترض در سال ۱۳۸۸، اعترافهای زندانیان پس از شورشهای دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ نشان میدهند که مسئولان قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تاسیس این حکومت در مواجهه با بحرانها سیاست کم و بیش یکسانی داشتهاند و آن، استفاده از «اقرار» معترضان برای اثبات حقانیت نظام سیاسی مستقر بوده است.
اعترافگیری در دهه شصت؛ زمینهسازی برای حذف مخالفان و رقبای سیاسی
اعترافگیری از عالیترین مقامهای حکومت پهلوی و رهبران گروههای مخالف سیاسی که در بازداشت بودند در حالی از نخستین سال دهه شصت شمسی آغاز شد که آتش جنگ ایران و عراق در جبههها و استانهای مرزی شعلهور بود.
از ابتدای این دهه و با تشدید اختلافها میان گروههای سیاسی و حامیان آیتالله خمینی، اعضای برخی از گروههای مخالف مانند سازمان مجاهدین خلق و سازمان فدائیان خلق، مبارزه مسلحانه یا زندگی مخفی را در برابر سرکوب شدید و خشن حاکمیت در پیش گرفته بودند.
صادق قطبزاده و آیتالله شریعتمداری
عکس صادق قطبزاده از آسوشیتدپرس و عکس آیتالله شریعتمداری از ویکی پدیا
با گسترش اختلافها و تلاش حامیان آیتالله خمینی برای تصرف قدرت، بسیاری از نزدیکان ابوالحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهوری ایران که در اواخر خرداد ۱۳۶۰ عزل شده بود برای مصاحبه با رسانههای جمعی تحت فشار قرار گرفتند.
صادق قطبزاده، رئیس سازمان صداوسیما و وزیر خارجه پس از انقلاب که رقیب دیگری برای روحانیون تازه به قدرت رسیده بود در ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ به اتهام تلاش برای کودتا و طراحی قتل آیتالله خمینی بازداشت شد. مقامهای قضایی همچنین او را متهم کردند که برای انجام این کودتا کمکهای مادی زیادی از خارج از کشور دریافت کرده است.
قطبزاده که به هنگام بازگشت آقای خمینی به ایران در هواپیمای حامل او در کنارش نشسته بود، پس از بازداشت و اعتراف تلویزیونی مبنی بر تلاش برای براندازی در ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ اعدام شد.
بازداشتکنندگان آقای قطبزاده حتی به اعتراف تلویزیونی او اکتفا نکردند. آنها این چهره شاخص سیاسی را در مقابل زندانیان سیاسی و عقیدتی زندان اوین قرار دادند تا از عملکرد خود ابراز ندامت کند.
پس از آنکه آقای قطبزاده در اعترافات تلویزیونی خود نامی از آیتالله شریعتمداری برد، فیلمی از سخنان این مرجع پیر پخش شد که او در این فیلم که مثابه اعتراف بود نسبت به «قصور یا تقصیر» خود به درگاه خداوند استغفار کرد. او که کاغذی را در دست داشت و از روی آن میخواند، ملتزم شد که در آینده امثال این امور تکرار نشود.
آیتالله شریعتمداری، مرجع پرنفوذ شیعه که در محبوبیت، رقیب آیتالله خمینی محسوب میشد، به اتهام توطئه علیه انقلاب و رهبرش از مرجعیت خلع و در خانه محصور شد.
انتشار خبری مبنی بر خلع آیت الله شریعتمداری از مرجعیت
شبکه های اجتماعی
آیتالله منتظری، قائم مقام وقت آیتالله خمینی در خاطرات خود با زیر سؤال بردن موضوع کودتا و حمله به بیت آیتالله خمینی و کشتن او نوشت: «بعدها از طریق موثقی شنیدم که جریان ریختن مواد منفجره در چاه نزدیک محل سکونت مرحوم امام بکلی جعلی است و واقعیت نداشته است و منظور فقط پروندهسازی برای مرحوم آقای شریعتمداری بوده است.»
او همچنین نوشت: «شنیدم آقای حاج احمد آقا در زندان سراغ آقای قطبزاده رفته و به او گفته است شما مصلحتا این مطالب را بگویید و اقرار کنید و بعد امام شما را عفو میکنند، ولی بالاخره او را اعدام کردند.»
اعضای ارشد حزب توده از جمله افرادی بودند که اعترافهای آنها در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۲ از تلویزیون ایران پخش شد.
"او در این نامه مینویسد که چگونه با شلاق و دستبند قپانی او را مجبور کردهاند تا «دروغهای شاخدار» بگوید"نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده و دیگر اعضای ارشد این حزب در این برنامه تلویزیونی به جاسوسی برای شوروی و خیانت به مردم و جمهوریاسلامی ایران اعتراف و از گذشته خود ابراز پشیمانی کردند.
اعترافات این گروه از اعضای حزب توده در حالی پخش شد که ۳ روز پیش از آن در موج دوم بازداشتهای گسترده اعضای این حزب، بیش از ۱۵۰ کادر حزبی در تهران و حدود ۵۰۰ کادر حزبی در شهرستانها بازداشت شدند.
احسان طبری از کادر رهبری حزب توده ایران که در موج دوم بازداشتهای اعضای این حزب بازداشت شده بود در زندان سکته مغزی کرد اما با این حال اعترافهای او نیز پخش شد.
- دختران جوان با فریاد «زن، زندگی، آزادی» در صف اول اعتراضها؛ آیا مدیریت حجاب وارد دوره جدیدی میشود؟
- برخوردهای رهبر ایران با اعتراضهای خیابانی؛ آیا سکوت خامنهای نسبت به مرگ مهسا امینی میشکند؟
عبدالکریم سروش که در سال ۱۳۶۳ با احسان طبری در منزل محمدتقی جعفری دیدار داشته است، درباره وضعیت او که از زندان به آنجا برده شده بود، گفته که آقای طبری حال و روز خوشی نداشته و دهان و فکاش گویا کج شده بوده است.
نورالدین کیانوری در ۱۶ بهمن ۱۳۶۸ در نامهای به آیتالله خامنهای، رهبر ایران به تشریح شکنجههایی که او و خانوادهاش متحمل شده بودند، میپردازد. او در این نامه مینویسد که چگونه با شلاق و دستبند قپانی او را مجبور کردهاند تا «دروغهای شاخدار» بگوید. محمدعلی عمویی از دیگر اعضای شناخته شده حزب توده که اعترافهای تلویزیونی او هم پخش شده بر نقش شکنجههای «طاقتفرسا» در تن دادن به این «اعترافهای اجباری» تأکید کرده است.
پس از پخش فیلم اعترافها و اقرارهای چهرههایی مانند صادق قطبزاده و آیتالله شریعتمداری، اسدالله لاجوردی، دادستان وقت تهران در پاییز سال ۱۳۶۲ حسینیه زندان اوین را به استودیوی ضبط برنامههایی تلویزیونی تبدیل کرد که گوینده و مخاطبش زندانیان سیاسی بودند.
در این برنامهها که هر هفته به مدت ۲ ساعت از تلویزیون ایران بخش میشد، کادرهای رهبری گروههای سیاسی و همچنین نیروهای عادی این گروهها در مقابل دیگر زندانیان سیاسی علیه خود و عقایدشان سخن میگفتند.
مهدی هاشمی، عضو شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و برادر داماد آیتالله منتظری، قائم مقام وقت رهبری از دیگر افرادی بود که پس از بازداشت درسال ۱۳۶۵، اعترافهای او از تلویزیون پخش شد.
یکی از اتهامهای آقای هاشمی که در اعترافات تلویزیونی او مطرح شد، دستور قتل برخی از افراد از جمله آیتالله شمس آبادی، امیرعباس بحرینیان، شیخ صفر علی قنبرزاده و عباسقلی حشمت بود.
فیلم اعترافهای مهدی هاشمی در حالی پس از هشت ماه بازجویی از تلویزیون ایران پخش شد که محمد محمدیریشهری مسئول امنیتی و قضایی این پرونده اذعان کرده است که مهدی هاشمی، فتحالله امید نجفآبادی و غلامرضا مرادی با شلاق «تعزیر» شدهاند.
علی رازینی، رئیس دادگاه مهدی هاشمی هم اذعان کرده است که پس از آنکه مهدی هاشمی در جلسه دادگاه، اعترافهای پیشین خود را پس میگیرد، او دادگاه را تعطیل کرده و مهدی هاشمی را از بازداشتگاه به محل ساختمان اداری زندان منتقل میکند تا اینکه در نهایت بار دیگر اعترافات قبلی خود را میپذیرد.
مهدی هاشمی در نهایت در ۶ مهر ۱۳۶۶ به اتهام محاربه اعدام شد، رویدادی که باعث تیرگی روابط آیتالله منتظری و آیتالله خمینی شد. اگرچه این روابط پس از مدتی بهبود پیدا کرد اما در نهایت با حکم آیتالله خمینی، آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری کنار گذاشته شد.
در رویدادی دیگر، شماری از فعالان سیاسی و فرهنگی در اردیبهشت سال ۱۳۶۹ در نامه به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت ایران نسبت به وضعیت کشور انتقادهایی را مطرح کردند.
پس از انتشار این نامه که به «نامه نود امضایی» مشهور شده بود، ۲۳ نفر از امضاکنندگان آن در خرداد همان سال بازداشت شدند و پس از مدتی اعترافهای برخی از بازداشتشدگان مبنی بر ارتباطشان با آمریکا از تلویزیون ایران پخش شد.
فرهاد بهبهانی و حبیب داوران، دو تن از امضاکنندگان نامه به آقای هاشمی که بازداشت و «مجبور» به اعتراف تلویزیونی شده بودند با نگارش کتابی به نام «در مهمانی حاج آقا: داستان یک اعتراف» به شرح موارد «شکنجه و فشار» برای اقرار تلویزیونی پرداختند.
به این ترتیب روند اعترافگیری تا پایان دهه شصت پابرجا ماند و مسئولان امنیتی تلاش کردند تا همچنان از کارکردهای آن به نفع خود استفاده کنند.
اعترافگیری در دهه هفتاد؛ زمینهسازی برای حذف منتقدان سیاسی و فرهنگی
با تغییر برخی از سیاستها در دهه هفتاد، اعترافگیری از فعالان سیاسی که تا پیش از این با هدف شکستن مخالفان و رقبای سیاسی بود به مرور تبدیل به روندی شد که در آن، سیاستهای جمهوری اسلامی ایران توسط مخالف یا منتقد سیاسی و فرهنگی بیان میشد.
علیاکبر سعیدی سیرجانی و فرج سرکوهی از جمله فعالان فرهنگی و مطبوعاتی بودند که در دهه هفتاد شمسی بازداشت و پس از مدتی اعترافهای آنان از تلویزیون ایران پخش شدند.
علیاکبر سعیدی سیرجانی، نویسنده و پژوهشگر منتقد حکومت پس از نگارش نامههایی به آیتالله خامنهای، رهبر ایران در ۲۴ اسفند ۱۳۷۲ هنگامی که در چاپخانه مشغول نظارت بر چاپ یکی از کتابهایش بود، بازداشت شد.
- پیشزمینه اقتصادی اعتراضها؛ شرایط زندگی ایرانیها نسبت به خرداد ۸۸ و آبان ۹۸ چقدر بدتر شده است؟
- شعارهای سیاسی و اعتراض کارگران پیمانی؛ مروری بر مهم ترین اعتصاب های تاریخ صنعت نفت
نیروهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران که ابتدا او را به «نگهداری مواد مخدر و استفاده از آن و همچنین لواط» متهم کرده بودند پس از مدتی اتهامهای «جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی» را هم به آقای سعیدی سیرجانی منتصب کردند.
سعیدی سیرجانی در دوره ۹ ماهه بازداشتش که با مرگ او در ۴ آذرماه ۱۳۷۳ پایان یافت با نگارش نامههایی خطاب به «بازجو» و «کیهانیهای عزیز» علیه نوشتههای سابق خود سخن گفت.
این نامهها در روزنامههای اطلاعات و کیهان در نیمه اول سال ۱۳۷۳ چاپ شد.
در ادامه سیاست اعترافگیری از مخالفان سیاسی و فرهنگی، تلویزیون ایران در برنامهای به نام «هویت»، اعترافهای تلویزیونی علیاکبر سعیدی سیرجانی، عزتالله سحابی و غلامحسین میرزا صالح که در دوران بازداشت ضبط شده بود، پخش کرد. در این برنامه بسیاری از نویسندگان و فعالان سیاسی منتقد نظام سیاسی مستقر به عنوان «تئوریسینها و مجریان تهاجم و شبیخون فرهنگی» معرفی شدند.
با تشدید جنگ قدرت میان دو گروه اصلی حاضر در قدرت، برخی از شهرداران مناطق مختلف تهران که با دولت محمد خاتمی نزدیک بودند بازداشت و سپس «مجبور» به اعتراف شدند.
اعترافگیری در دهه هشتاد؛ زمینهسازی برای یکدست کردن حاکمیت
عزتالله سحابی، عضو شورای انقلاب و نماینده نخستین دوره مجلس ایران که در اواخر دهه هفتاد بازداشت شده بود، اعترافهایش در اوایل دهه هشتاد منتشر شد.
او در این بازداشت که دومین بازداشتش پس از پیروزی انقلاب بود در نامهای به فرزندانش «اقرار» کرد: «من که خود انکار نمیکنم که مجموعه اقدامات مطبوعاتی و سیاسی من طی سالهای گذشته، متوجه به بیاعتبار شدن حکومت دینی، برای تبدیل آن به حکومت غیر دینی بوده است، شما چگونه میخواهید این اقاریر را نادیده تلقی کنید؟»
آقای سحابی سپس نوشت که آرزو میکرده اعدام شود و به بازجویانش هم گفته است که «هرچه میخواهید بنویسید و من هم مینویسم و امضا میکنم تا مگر با اعدامم از شرایط بازجویی بینظیر در تاریخ پنجاه ساله اخیر رها شوم.»
با آزادی آقای سحابی از زندان، موضوع «شکنجه سفید» در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی ایران در سطح گستردهای مطرح شد. متخصصان بر این نظر بودند که شکنجه سفید باعث میشود که فرد بازداشتشده به هر خواسته بازجو تن دهد.
پس از انتشار نظرسنجی مؤسسه پژوهشی «آینده» درباره تمایل بیشتر مردم ایران به داشتن رابطه با آمریکا، عباس عبدی و حسین قاضیان، دو تن از مدیران این مؤسسه به همراه بهروز گرانپایه، مدیر مرکز ملی پژوهش افکار عمومی از دیگر افرادی بودند که «مجبور» به مصاحبه مطبوعاتی و اعتراف شدند. آنها در پاییز ۱۳۸۱ به اتهام «جاسوسی، نگهداری اطلاعات محرمانه، تبلیغ علیه نظام، ارتباط با بیگانگان و فروش اطلاعات به خارجیها بازداشت شده بودند.
عباس عبدی، فعال سیاسی و از دانشجویان پیرو خط امام که در ستخیر سفارت آمریکا در تهران نقش محوری داشت و همچنین حسین قاضیان، پژوهشگر یک سال پس از برگزاری دادگاهشان به مراحل مختلف شکنجه و آزار در جریان بازجوییها به سرپرستی قاضی مرتضوی که منجر به پذیرش اتهاماتشان شد، اشاره کردند.
عبدی و قاضیان همچنین اعلام کردند که بازجوها تلاش داشتند تا با اعمال شکنجههای روحی و جسمی، آنها را وادار کنند تا علیه رهبران اصلاحطلب اعتراف کنند.
دو پژوهشگری که اعترافاتشان از تلویزیون ایران پخش شد
ویکی پدیا
رامین جهانبگلو، هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش، دیگر پژوهشگرانی بودند که در دهه هشتاد اعترافهای آنها در زمان بازداشت در فیلمی با نام «برای دموکراسی» از تلویزیون ایران پخش شد. آنها متهم شدند که برای «انقلاب مخملی» در ایران تلاش کردهاند.
دانشجویان، روزنامهنگاران و وبلاگنویسان از دیگر افرادی بودند که در این دهه شمار زیادی از آنها بازداشت و اعترافهای آنان از تلویزیون و رسانههای ایران پخش شد.
با انتقاد آیتالله خامنهای از سیاستهای فرهنگی دولت محمد خاتمی و روزنامههایی که از این دولت مجوز انتشار گرفته بودند، موج بازداشت روزنامهنگاران و فعالان مطبوعاتی شدت گرفت.
سیامک پورزند از جمله فعالان مطبوعاتی بود که در سال ۱۳۸۰ پس از بازداشت، اعترافهایش در روزنامه کیهان چاپ شد.
اوج اعترافگیری از فعالان سیاسی و فرهنگی در دهه هشتاد پس از گسترش اعتراضها به نتیجه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ به وقوع پیوست. تنها تفاوت این دوره از اعترافها با سالهای گذشته، اقرار در جلسه دادگاه و انتشار آن در تلویزیون ایران و دیگر رسانههای دولتی بود.
عزتالله ضرغامی، رئیس وقت سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بعدها اعلام کرد که این کار با دستور شورای عالی امنیت ملی انجام شده است.
اما آیتالله خامنهای در خطبههای نماز عید فطر همان سال در واکنش به انتقادهای صورت گرفته از محاکمات افرادی که به تلاش برای «کودتای مخملی» متهم شده بودند، گفت: «هر اقراری، هر اعترافی، شرعا، عرفا و در نزد عقلا در یک دادگاه در مقابل دوربین در مقابل بینندگان میلیونی هر اعترافی که متهم علیه خود بکند مسموع و نافذ است اما علیه دیگری نه.»
دفاع رهبر ایران از نحوه برگزاری محاکمات زندانیان سیاسی سال ۱۳۸۸ در حالی بود که بسیاری از این متهمان از جمله محمد علی ابطحی، معاون پارلمانی سید محمد خاتمی در دورانی که رئیس جمهور بود، حمزه کرمی از کارگزاران حکومتی نزدیک به اکبر هاشمی رفسنجانی و عبدالله مومنی، فعال دانشجویی اعلام کردند که اعترافها در دادگاه تحت شکنجه اخذ شدهاند.
اعترافگیری در دهه نود؛ زمینهسازی برای تحکیم موقعیت هسته اصلی قدرت
اعترافگیری از رهبران زندانی گروههای سیاسی و همچنین چهرههای فرهنگی و ادبی در دهه شصت شمسی، چهار دهه بعد در دهه نود، طیف گستردهتری را از سلبیرتیهای شبکههای اجتماعی تا معترضانی که فقط در یک تجمع شرکت کرده بودند، دربرگرفت.
تلویزیون ایران در پی شورشهای سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ اعترافهای برخی از معترضان را پخش کرد که به گفته مقامهای امنیتی «لیدرهای اعتراضها» در خیابان بودند. فاطمه دادوند، یکی از افرادی بود که اعترافاتش در آن زمان پخش شد. او همان زنی بود که بالای یک خودرو ایستاد و اعتراض خود را بیان کرد.
با گسترش دامنه اعترافهای تلویزیونی از موضوعهای سیاسی به موضوعهای فرهنگی، سلبیرتیهای شبکههای اجتماعی از جمله رقصندههای اینستاگرامی مجبور شدند گذشته خود را زیر سؤال ببرند و ابراز ندامت کنند.
مائده هژیری که ویدیوهای رقصیدن خود را در صفحه اینستاگرام خود منتشر میکرد پس از بازداشت توسط پلیس فتا در سال ۱۳۹۷ تن به اعتراف تلویزیونی داد.
به توییتر یورونیوز فارسی بپیوندید
اما اعترافها در این دهه فقط سلبیرتیهای شبکههای اجتماعی تا معترضان خیابانی را در بر نگرفت. با بازداشت افرادی به اتهام ترور دانشمندان هستهای ایران، آنها مجبور شدند در مقابل دوربین تلویزیون این اتهام را بپذیرند، موضوعی که بعدها مشخص شد که ساختگی و تحت فشار بوده است.
افرادی که در دهه نود مجبور شدهاند در دوران بازداشتشان اعتراف تلویزیونی کنند از تهدیدات مکرر مانند بازداشت و شکنجه همسر و خانواده در صورت عدم همکاری و همچنین شرایط «خشن» زندان به عنوان ابزار «فشار» برای تن دادن به این خواسته نیروهای امنیتی نام بردهاند.
همزمان پخش اعترافهای شهروندان خارجی یا دو تابعیتیها به هنگام بازداشت، به یکی از برنامههای ثابت مسئولان امنیتی ایران تبدیل شد که آخرین مورد آن، پخش اعترافات سسیل کوهلر، شهروند فرانسه و همسرش «ژاک پاریس» در مهر ۱۴۰۱ بود.
دو شهروند فرانسوی که اعترافاتشان از تلویزیون ایران پخش شد
شبکه های اجتماعی
اعترافگیری به مثابه یک روش در اعتراضهای ۱۴۰۱
با گذشت بیش از ۴۰ سال از عمر جمهوری اسلامی ایران، اگرچه دستگاههای امنیتی و قضایی کشور تغییرات زیادی کردهاند اما شواهد نشان میدهند که برخی رویهها مانند اعترافگیری از زندانیان همچنان به مثابه یک روش ادامهدار شدهاند.
هنوز یک ماه از آغاز اعتراضها به چگونگی جانباختن مهسا امینی نگذشته بود که تلویزیون ایران اعترافات چند تن از خانوادههای کشتهشدگان این اعتراضها را پخش کرد که مدعی بودند عضو خانوادهشان در درگیریها کشته نشدهاند.
اما این گروه از خانوادههای کشتهشدگان پس از مدتی مدعی شدند که اعتراف آنها در مقابل دوربین از جمله شروط مسئولان امنیتی برای تحویل جنازه و همچنین تضمین آسیب نرساندن به دیگر اعضای خانواده بوده است.
مسئولان امنیتی و قضایی ایران در حالی همچنان بر پخش اعترافهای زندانیان و اعترافگیری بیسابقه از خانوادههای کشتهشدگان اعتراضها اصرار دارند که شواهد نشان میدهند که پخش اینگونه اعترافهای تلویزیونی نه تنها دیگر کارکرد و تأثیرگذاری سابق را ندارد بلکه به ضد خواسته آنها تبدیل شده است.
پخش اعترافهای تلویزیونی «سپیده رشنو»، معترض به حجاب اجباری با چهرهای تکیده و چشمانی کبود از جمله مواردی بود که خشم کاربران شبکههای اجتماعی را برانگیخت.
با این حال این سؤال مطرح میشود که چرا نهادهای امنیتی ایران همچنان به تولید و پخش «اعترافهای اجباری» ادامه میدهند؟
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران