تهران قدیم، در آیینه «غزلصدا»، یکی از سرودههای شهیار قنبری
او در آلبوم پیشین خود، غزلپارهها البته گشتی در خیابانهای تهران زده بود و واقعهای چون عشق را روایت کرده بود. اما این جا دیگر، ادامه داستان است. جایی که کمتر رویداد و بیشتر مکان اهمیت مییابد.
درست مثل عکسهای نوستالژیک تهران، ما را به کلابها، رستورانها، استودیوهای زیرزمینی و مدرسه و بولینگ عبدو میبرد. شهیار قنبری با کنار گذاشتن کلمات بدون فعل، راهی را که از کودکانه با صدای فرهاد مهراد آغاز کرده بود، با صدای خود به پایان خط میرساند. این بار، شاعر، بیش از آنکه شعر بگوید، عکسهای قدیمیاش از شهر تهران را با کلمات، رونمایی میکند.
شعر این ترانه را با هم در پندار میخوانیم:
اینجا تهران، اینجا ایران
گرز رستم، گروی نان
یادوارهها، کافهها
پمپم، چاتانوگا
سورنتو، کالگین
شیموا، پاشنه آهنین
خسروانی، کیوان، بوتیک نامبروان
باغ وحش تهران، آهوی بیابان
کلاب شاندولیه، با صفحهی جمعه
دبیرستان البرز، مش غضنفر، با گرز
زنگ مدرسه، دینگ دینگ
فردا، همه بولینگ
بولینک عبدو، با تو، از نو از نو، از نو
وقتشه، خودشه
وقتشه، خودشه
نادری، پیراشکی گوشتیِ خسروی
تیوی، ثابت پاسال، سیاه سفید، باحال
یکه سوار، با نقاب، دم در کی کلاب
کوچینی، کواینتایم
تیپارتی با ودکا لایم
پوستر چهگوارا
فیلم کریسدانا
ساعت ۵ با لورکا،
بی پیکانِ طلا
هتل مرمر، شاغلام
بستنی خوش مرام
آقا رضا سهیلا
الیویه یکتا
وقتشه، خودشه
فکر کن رنگا همه آزاد و رها
نارنجی، زرد، تهِ آبیِ دریا
رنگای جلف، زننده،
چون لبخنده
بنفش و سرخ و صورتی
مال ما،
رنگای فراری، حتا آبی درباری
ترانه در زیرزمین، استودیو طنین
با صدای بیصدا
کارشیو، نبش ثریا
بستنی گل و بلبل،
شب شعر در الکل
درایوین سینما خالی،
آتیش وسط قالی
این آخر دشمنی،
آخر زنجیر زنی
ابتدای سرخوشی،
آخرِ غزلکشی
وقتشه، خودشه،
در اوج یک آرامش
خاطره رو سر بکش
همین لحظه رو دریاب
مثل شراب ناب
وقتشه، خودشه، وقتشه، خودشه
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران