زیباییهای عاشورا
یک زنِ اسیرِ بیپناه پس از تحمل رنج ها و مشقت ها و سرپرستی آوارگان خاندان پیامبر (ص) و همراهی با سر بریده برادر و امام خویش در مجلس اشرافی یزید در میان درباریان، وقتی با شمشیر کلام رسایش، اساس حاکمیت امویان را دچار زلزلهای سهمگین کرد و در مقابل طعنههای یزید و یزیدیان، این همه صحنه های رقتانگیز و فاجعه خونین کربلا را تابلویی از زیبایی های آفرینش الهی می خواند.
به راستی عاشورا و فجایع آن کجایش زیبا بود؟! اوج قساوت و آدمکشی، ریختن خون شریفترین بندگان و صالحان بر زمین، چه زیبایی داشت؟ ای کاش مداحان پاکدل و حسینی قدری بیشتر به زیبایی های عاشورا بپردازند و به مردم بگویند، یک زن داغدیده از ستم یزیدیان چه زیبایی هایی را در عاشورا می دید که یزیدیان قادر به دیدن آن ها نبودند.
آزادگی، وفا، رعایت حقالناس، مواسات، عزت و افتخار، توکل به خداوند سبحان، فتوت و جوانمردی، غیرت و شجاعت، دینداری و تسلیم در برابر حق، ستیز با ظلم و ظالم، عمل به تکلیف الهی، جهاد با نفس، ایثار و شهادت، همه و همه گوشهای ناچیز از زیبایی های بزرگ عاشورا هستند که زینب آنها را با چشم خدابین، دید ولی بنیامیه هرگز نتوانستند آنها را ببینند.
حسینبنعلی (ع) درخشش نور خدا در زمین و زمان بود که دلهای قفل شده و زنگار زده امویانِ کوردل از دیدن آن و زیباییهایش عاجز بودند. زینب از لابلای تاریخ آینده وقتی می دید خون حسین (ع) در رگ های بندگان صالح خدا می جوشد و همواره اعتلای کلمه الله را به بشریت نوید می دهد، غم فقدان حسین (ع) در قبال این همه زیبایی برایش قابل تحمل می شد. او دختر علی (ع) بود که میگفت: یقیناً بهای وجود شما چیزی جز بهشت نیست،نفس خود را جز به بهشت نفروشید.
زینب سلامالله آزادگی را بر اساس آموزه های جد مطهر و پدر مظلومش حفظ کرامت و شرافت انسان ها می دانست و تن ندادن به پستی و ذلت و حقارت و اسارت دنیا! پس چرا باید عاشورا برای زینب زیبا نباشد؟! کربلا حقیقتاً جلوهای از آزادگی بود، شعار هیهات من الذلۀ حسین همواره بشریت را به پرهیز از ستم و ستمگران فرا خواهد خواند و چه زیبایی بالاتر از این؟
وفای سیدالشهداء به عهد خویش با خداوند سبحان و وفای یاران اباعبدالله و حماسه هایی که در شب عاشورا آفریده شد، همه و همه اوج زیبایی، دانایی و معرفت بشری است. آنجا که امام حسین (ع) همه را در رفتن یا ماندن، مخیر می کند و حتی توصیه به رفتن می کند که فردا کشته نشوند، آنجا که حسین (ع) اعلام می کند هر کس که حقی از مردم بر گردن دارد برود و با من کشته نشود!
اما وقتی یاران یکی پس از دیگری بیعت و استقامت خود را تجدید می کنند، زیباترین حماسه های دلدادگی و عشق به خدا و ولایت حسینبنعلی (ع) آفریده می شود و امام (ع) می فرماید: من با وفاتر و بهتر از اصحابم، اصحابی نمی شناسم.
از جلوه های بارز مواسات در فاجعۀ جانسوز عاشورا، صحنه های فراوانی است که میان بنی هاشم و دیگر یاران امام پیش آمد و هر گروه حاضر بودند پیشمرگ دیگری شوند. وقتی شب عاشورا، حضرت ابوالفضل (ع) ایراد سخن می کند و خطاب به بنی هاشم می گوید: فردا صبح شما نخستین گروهی باشید که به میدان می روید، ما بیش از بقیه به استقبال مرگ می رویم تا مردم نگویند اصحاب را جلوتر فرستادند .....
"سیدالشهداء (ع) و یارانش حاضر شدند برای اعتلای نام آزادگی و کاستن از رنج بشریتِ تحت ستم، جان های ارجمند خود را فدای دین خداوند و نجات انسان ها کنند و رضای او را بر همه چیز ترجیح دهند"و بنی هاشم یک صدا فریاد زدند: ما با تو هم عقیدهایم. یعنی عباسبنعلی (ع) در اوج اخلاص و بندگی مراقب بود که مردم دچار بدگمانی نشوند و خاندان حسین (ع) در معرض اتهام قرار نگیرد!
آیا زیباتر از این که حسین (ع) در عاشورا عزت و افتخار و جاودانگی را برگزید و تن به ذلتِ بیعت یزیدیان نداد و فرمود: "همچون ذلیلان، دست بیعت با شما نخواهم داد" ، وجود دارد؟
توکل به خدا که از زیباترین جلوه های روح متعالی انسانی است، در رفتار، کردار و گفتار امام حسین (ع) از زمان حرکت به سوی کوفه تا پیاده شدن در سرزمین کربلا موج می زند، جلوه های دلدادگی و عشق به آفریدگار را در حضور ناتمام حج، در دعای عرفات چه قدر به زیبایی تمام و هنرمندانه ترسیم می کند و در وصیتش به برادرش محمدبنحنیفه، در آغاز حرکتش از مدینه ضمن بیان انگیزه و هدف قیام، می فرماید: و ما توفیقی الا بالله علیه توکَلتٌ و الیهَ اٌنیب.
جلوه های فراوان زیبای دیگری در صحنه حرکت امام حسین(ع) و یارانش در ده روز محرم تا ظهر روز عاشورا مستتر است که اگر اندیشمندان را توفیق و مجالی باشد می توانند حداقل به تبیین رئوس آنها بپردازند و اینگونه بسیاری از مداحان از پرداختن به حاشیه ها بازداشته شوند. حسین (ع) و یارانش زیباترین جلوه های جوانمردی و فتوت را در حماسۀ عاشورا به نمایش گذاشتند، در حمایت از حق و جانبازی و حتی در برخورد انسانی با دیگران و حتی دشمنان خویش!
او شروع به جنگ نکرد، او نه تنها تشنگان سپاه دشمن که حتی چهارپایانشان را نیز سیراب کرد. در حالی که دشمن طفل شش ماهه او را در قبال طلب آب و تشنگی، ناجوانمردانه به شهادت رسانید، تا تاریخ بشر شکوه تشنگی خداپرستی و فنا فی الله را در کنار رذالت و پستی تشنگان قدرت به ثبت رساند.
ایثار گمشدۀ امروز جوامع بشری است و هر کس به دنبال منافع شخصی خود در جستجوست. سیدالشهداء (ع) و یارانش حاضر شدند برای اعتلای نام آزادگی و کاستن از رنج بشریتِ تحت ستم، جان های ارجمند خود را فدای دین خداوند و نجات انسان ها کنند و رضای او را بر همه چیز ترجیح دهند.
گفتگوها و سخنان امام حسین و یارانش در شب عاشورا، از زیباترین جلوه های عاشورای حسینی است که زینب سلام الله همۀ آنها را با چشم جان دیده و به تاریخ آینده انسان ها سپرده است تا معرفت حسینی همواره پرتوی خود را بر مظلومان جهان بر افکند و هویت انسان در پرتو آن تفسیر فرازمینی، خود را پیدا کند.
احتمالاً برای شناخت ماهیت نهضت اباعبدالله هیچ منبع معتبرتری از خطابه های آتشین و گفتارهای سنجیده و آتشین زینب کبری نخواهیم یافت، پس زیبایی های عاشورا را از زبان زینب کبری سلام الله ببینیم و از زبان او بشنویم ...
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ...
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران