کوروش جان، چرا آسوده نمی‌خوابی؟

کوروش جان، چرا آسوده نمی‌خوابی؟
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۱ آبان ۱۴۰۰

گویا این بشر اصلا آرام و قرار ندارد و انگار نه انگار   مرده است و دیگر محلی از اعراب ندارد و جایی هم که خوابیده؛ نامش «آرامگاه» است نه «فتنه‌گاه»!
ما که زنده‌ایم و بیدار؛ سالهاست به این نتیجه رسیده‌ایم برای زنده ماندن بهتر است کپه مرگ‌مان را با آسودگی به زمین بگذاریم اما گویا برخی از شاهانی که مُرده‌اند؛ هنوز در خصوص «مسئله آسوده گذاشتن یا نگذاشتن کپه مرگشان» با ما سر شوخی دارند! مثلا یکهو سروکله‌شان در یک حفاری‌ پیدا می‌شود و شر بپا می‌کنند و ... بگذریم! 

فقط باید از خسروخان معتضد پرسید که اگر این کوروش شیطون بلا، چند هزار سال بعد از مماتش اینقدر دچار بیش فعالی است، خداوکیلی در زمان حیاتش چه آتشی می‌سوزانده!؟

کاش موضوع به همین جا ختم می‌شد؛ او در طول دوران مرگش و در همان قبرش، هر بار یک سازی می‌زند و مدام رفتارهای متناقضی هم از خود بروز می‌دهد!

مثلا هزار سال بعد از مرگش آنقدر بچه مثبت می‌شود که در کتاب آسمانی به او لقب خاصی اعطا می‌گردد و باز دوهزار و پانصدسال بعد از مرگش؛ جوری در قبر رفتار می‌کند که تمام پادشاهان جهان را ناگزیر به جمع شدن دور آرامگاهش برای ادای احترام می‌نماید! اما فقط به فاصله چند سال، ناگهان رفتارش به گونه‌ای می‌شود که نامش از کتاب‌های درسی حذف شده و عده‌ای هم با لودر و گریدر می‌روند سر وقتش(یا سر قبرش) تا او را گور به گور کنند!

باز دوباره چند سال بعد که «فیلم سیصد» در آن سوی آب بر علیه او و نوادگانش ساخته می‌شود ناگهان در این سوی آب، او بهترین پادشاه تاریخ می‌گردد!

اما باردیگر و درست در زمانی که قرار به گرفتن تولدش شد آنقدر کارهای بد بد از او سر زد که برگزاری مراسم گرامیداشت سالروزش، از جمله مصادیق سوسک شدن محسوب شد! یکی نیست به او بگوید: آخه مرد حسابی؛ وقتش الان بود؟ آنهم درست وسط جشن تولد خودت؟!

اما بعد از مدتی همین کوروش خودمان، دوباره سر به راه شد و کارهایی انجام داد که توانست خود را عزیز دل نماید!(البته نه آنقدر که نام فاتح بابل را به روی کوچه‌ای بگذارند!)

تا اینکه می‌رسیم به روزگار فعلی؛ بله در شرائط حساس کنونی او دوباره پایش را آنقدر از گلیمش دراز کرد که دمش قیچی و حریمش دستخوش انقباض شد! راستش؛ تحمل این مجازات برای کسی که حتی طاقت حریم مرزهای کشور خودمان را هم نداشت و رابراه کشورگشایی می‌کرد تا دلش نگیرد خیلی سخت است و او حالا باید به حریمی قد یک زندگی آپارتمان نشینی کفایت کند!

قبول کنید بدترین کیفر برای یک پادشاه این است که او را مجبور کنی به حریم خودش قانع باشد!

خدا را چه دیدید؛ شاید با این اخلاق غیرقابل پیش‌بینی که دارد او ورژن شماره ۲ منشور خود را به فرهنگ آپارتمان‌نشینی اختصاص داد!   

باری به هر جهت؛ ایکاش کوروش بعنوان یک مرده آنرمال؛ تکلیف خودش را با ما که زنده هستیم و نرمال؛ مشخص می‌کرد و به ما می‌گفت دقیقا با خودش چند چند است؟

در پایان برای چندمین بار به او می‌گوییم:

«آسوده بخواب» اما « نه وسط لحاف» از قدیم گفته‌اند: یا زنگی زنگ یا رومی روم؟  

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

خبر آنلاین - ۱ آبان ۱۴۰۰