وقتی حکومت پهلوی میخواست انتقام شکستهایش را از سفیدپوشان بیمارستان بگیرد
ایسنا/خراسان رضوی با مروری بر اشتباههای پر تکرار تاریخ پهلوی که هرگز برای مردم ایران تازگی نداشت، به ۲۳ آذر ماه ۱۳۵۷ و واقعه حمله چماقداران حامی حکومت به بیمارستان امام رضا (ع) در سال ۱۳۵۷ میرسیم.
روزی که شاه پهلوی در مذهبیترین شهر ایران، شهری که در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب آبستن حوادثی بود که در تسریع انقلاب نقش بسزایی داشت، تاریکی و روسیاهی را برای همیشه بر پیشانی تاریخ پنجاه و اندی ساله خود باقی گذاشت.
با اوجگیری انقلاب و فرارسیدن محرم سال ۱۳۵۷ راهپیماییهای میلیونی سراسر کشور را فراگرفته بود. در مشهد در روزهای ۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷ برابر با نهم و دهم محرم ۱۳۹۹ هجری قمری مصادف با تاسوعا و عاشورای حسینی، تظاهرات عظیمی در شهر به راه افتاد. در پایان این تظاهرات که اطراف فلکه حضرت بود، قطعنامهای ۱۰ مادهای مبنی بر لزوم سرنگونی حکومت شاهنشاهی و برقراری جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی قرائت شد و در پایان مراسم این دو روز آیتالله خامنهای سخنرانی کرد.
در شب عاشورا عدهای از مردم مجسمه شاه در میدان تقیآباد، میدان شاه و داخل محوطه بیمارستان شاه رضا را تخریب کردند و پایین آوردند.
پیوستن پزشکان و کادر بیمارستانها به جنبش انقلاب اسلامی در کشور و از جمله مشهد و بخصوص تبدیل شدن بیمارستان امام رضا (ع) به پایگاه نهضت، خشم دستگاه امنیتی مشهد را برانگیخت.
از آن مقطع بیمارستان، مورد توجه دو گروه مأموران امنیتی و انقلابیون قرار گرفت. انقلابیون میکوشیدند با اتخاذ راهکارهایی نقشآفرینی و حضور پزشکان را در عرصه مبارزه تداوم بخشند.
"در مشهد در روزهای ۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷ برابر با نهم و دهم محرم ۱۳۹۹ هجری قمری مصادف با تاسوعا و عاشورای حسینی، تظاهرات عظیمی در شهر به راه افتاد"از این رو، برخی تظاهراتها را با حضور دانشگاهیان از بیمارستان آغاز میکردند. ماموران امنیتی که عرصه را بر خود تنگ دیدند، عدهای چماقدار را در روز ۲۲ آذر ماه به بیمارستان ۱۷ شهریور(که سابقا بیمارستان ششم بهمن نام داشت) روانه کردند و نگهبانان بیمارستان را مورد ضرب و شتم قرار دادند که منجر به اعتصاب کارکنان این بیمارستان شد. تا اینکه طرفداران حکومت پهلوی یا به تعبیر مردم، چماقداران روز ۲۳ آذر ماه ۱۳۵۷ با شعار جاوید شاه وارد بیمارستان امام رضا (ع) شدند، آنها به گونهای بیماران، پزشکان، پرستاران و مردمی را که برای کمک به مظلومان شتافته بودند به گلوله بستند که انگار انتقام شکست روزهای گذشته خود را از آنها میگیرند.
در مقابل کارمندان، پرستاران و پزشکان حاضر در بیمارستان پشت نردههای حیاط حاضر شدند و شعار مرگ بر شاه سردادند. یکپارچگی دانشگاهیان با مردم انقلابی سبب برانگیختن خشم طرفداران شاه شد و آنها با بالا رفتن از نردههای بیمارستان وارد محوطه شدند و با حاضران در آن درگیر شدند.
با بالا گرفتن درگیری بین مردم و عاملان شاه، مأموران رژیم پهلوی نیز وارد عمل شدند و به بهانه حمایت از چماقداران وارد بیمارستان شدند. پزشکان که متوجه وضعیت بحرانی شدند، به بخش اطفال پناه بردند.
با هجوم وحشیانه به بیمارستان، با سنگ و آجر به طرف بخشهای اطفال و داخلی و کارکنانی که بیرون آمده بودند، حمله شد. مهاجمان سرسپرده استبداد پس از شکستن شیشه اتومبیلها با سنگ و چوب به پزشکان و کارکنان بیمارستان حمله کردند. در این میان یکی از انقلابیون به نام محمد منفرد که برای حمایت از بیماران و کادر بیمارستان وارد شده بود، به شهادت رسید.
در آن روزها، کف بیمارستان پر بود از صحنههای دلخراش، خونهای ریختهشده و تجهیزاتی که به شدت تخریب شده بود. این تهاجم چندان دوام نیاورد، زیرا مردم به محض اطلاع به طرف بیمارستان حرکت کردند و با رسیدن مردم به محوطه بیمارستان چماق به دستان فرار را بر قرار ترجیح دادند.
با رسیدن خبر حمله به بیمارستان در کمتر از یک ساعت، ۳۰ هزار نفر از شهروندان انقلابی در میدان بیمارستان امام رضا (ع) مشهد تجمع کردند و علیه رژیم شاه و جنایتهایش شعار دادند و در ادامه، نیروهای نظامی در خارج از بیمارستان و پشت نردهها به صورت مستقیم به سوی مردم تیراندازی کردند.
پس از پایان تیراندازی، روحانیت مبارز مشهد با محوریت آیتالله خامنهای در محوطه بیمارستان دست به تحصنی گسترده زدند که اقدام آنها با استقبال گروههای مختلف مردم روبهرو شد. در مدت اندکی، خبر این حوادث و تحصن به سراسر کشور رسید و به یک نهضت بزرگ بدل شد.
این تحصن که تا ۱۳ روز بعد ادامه داشت در نهایت، با عزل سرتیپ عبدالرحیم جعفری، فرماندار نظامی مشهد در پنجم دی ماه به پایان رسید، اما بزرگترین تحصن را در تمام دوران مبارزات انقلابی مردم ایران رقم زد؛ تحصنی که در تاریخ انقلاب اسلامی ایران نبض آن در مشهد شروع به تپیدن کرد.
در اینباره جواد نوائیان، پژوهشگر تاریخ ایران معتقد است که پتانسیلهای نهفته در شهر مشهد با واقعه ۲۳ آذر ماه ۱۳۵۷ به صورت بالفعل وارد جامعه شد و فرآیند انقلاب را تسریع بخشید و مثل یک کاتالیروز در پیشرفت انقلاب اسلامی در مشهد عمل کرد.
او بر این عقیده است که اگر ۲۳ آذر ماه اتفاق نیفتاده بود، مردم در ماجرای نهم و دهم دی ماه چنین پیروزی قاطعی بهدست نمیآوردند.
وی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا ضمن گرمیداشت یاد و خاطره شهید محمدعلی منفرد، یکی از شهروندان انقلابی مشهد که در حادثه حمله حمله به بیمارستان امام رضا (ع) به شهادت رسید، درباره زمینهها و عوامل این حادثه، اظهارکرد: ماجرای ۲۳ آذر ماه ۱۳۵۷ که در بیمارستان امام رضا (ع) رخ داد، در طول یک سلسله اتفاقها قرار داشت که تقریبا از مرداد سال ۱۳۵۷ شروع شد و تا ۲۳ آذر ماه ادامه یافت و ۹ و ۱۰ دی همان سال به نقطه اوج خود رسید.
"انقلابیون میکوشیدند با اتخاذ راهکارهایی نقشآفرینی و حضور پزشکان را در عرصه مبارزه تداوم بخشند"اول مرداد ۵۷ درگذشت مرحوم شیخ احمد کافی بود که مراسم اقامه نماز به پیکر او در صحن رضوی منجر به درگیریها و ایجاد تظاهراتهایی شد و تعدادی به شهادت رسیدند. این در واقع شروع یکسری مسائل بود. همچنین بعد از واقعه ۱۷ شهریور ماه در تهران، شاهد تظاهراتهایی در مشهد بودیم.
این پژوهشگر تاریخ ایران تغییر نام بیمارستان ششم بهمن در خیابان کوهسنگی به ۱۷ شهریور در سال ۵۷ را نخستین تقابل بین نیروهای انقلابی شهر مشهد و عوامل رژیم دانست و بیان کرد: پدیدهای به نام چماقداران که بهصورت مستقیم عمل کنند در این دوره وجود نداشت، حتی در ماجرای حمله به مدرسه فیضیه در سال ۱۳۴۲ که اعلام شد عدهای از مردم عادی شروع به ضرب و شتم طلاب کردهاند هم بعدا مشخص شد که این افراد با اتوبوس شرکت واحد از تهران منتقل شده بودند و اکنون اسناد و شواهد عینی آن وجود دارد. در آن واقعه، زمانی که نیروهای شاه در نتیجه مقاومت طلاب شکست خوردند، نیروهای ارتش، پلیس و شهربانی رسماً وارد ماجرا شدند و زد و خورد اوج گرفت و افرادی به شهادت رسیدند.
مانند این ماجرا در مشهد رخ داد که پزشکان بیمارستان ۱۷ شهریور در خیابان کوهسنگی سه روز قبل از ماجرای ۲۳ آذر جریانات انقلابی را همراهی کردند و تعدادی از چماقداران یا طرفداران رژیم با حمایت شهربانی وارد بیمارستان شدند و پرسنل بیمارستان اعم از پزشکان و پرستاران را ضرب و شتم کردند.
نوائیان با بیان اینکه چماقداران جدا از بدنه حکومت نبودند، ادامه داد: این اتفاق باعث شد پزشکان در بیمارستان امام رضا (ع) که یکی از بیمارستانهای مهم خاورمیانه در این دوره محسوب میشد، دست به تحصن در میدان مرکزی بیمارستان بزنند. در بیمارستان امام رضا (ع) دقیقا همان اتفاقی رخ داد که در ماجرای مدرسه فیضیه به وقوع پیوست، یعنی در اینجا گروهی در قالب لباس شخصی و چماقدار از در جنوبی بیمارستان بخش اطفال وارد شدند و شروع به تخریب ماشینها کردند تا خود را به محل تجمع پزشکان و پرستاران برسانند، اما زمانی که با مقاومت پزشکان و پرسنل بیمارستان نتوانستند جلوتر بیایند، درگیری ایجاد شد و افراد طرفدار رژیم در رسیدن به محل تجمع عاجز شدند. نیروهای نظامی نیز به بهانه اینکه درگیری بهوجود آمده، برای سرکوب این درگیری از ضلع جنوبی بیمارستان شروع به تیراندازی کردند، در حالی که چماقداران از بیمارستان خارج شده بودند و دیگر درگیری وجود نداشت.
وی با اشاره به اینکه حمله به بیمارستان امام رضا (ع) و مدرسه فیضیه هر دو دارای تاکتیکی مشابه بود که حکومت پهلوی دنبال میکرد، گفت: رژیم پهلوی ابتدا قصد داشت سرکوب را کار هواداران خود و مردم عادی جلوه دهد، اما وقتی هواداران او کاری از پیش نمیبردند، به نیروی نظامی متوسل میشد و آنها را وارد کارزار میکرد. ماجرای حمله به بیمارستان امام رضا واکنشهای شدید مردم خارج از بیمارستان را برانگیخت و شهید منفرد بهعنوان تنها شهید این واقعه در زمره افرادی بود که بهعنوان دفاع از پزشکان و پرستاران وارد بیمارستان شد و بعد از اینکه چماقداران عقبنشینی کردند، توسط نیروی ارتش گلوله خورد و دو روز بعد به شهادت رسید.
این پژوهشگر تاریخ ایران واقعه ۲۳ آذر ۵۷ را در نتیجه واقعه ۲۹ آبان ماه و حمله نیروهای امنیتی به حرم مطهر ضوی دانست و بیان کرد: بعد از آن با واقعه عاشورا در مشهد و همایش بزرگ فرهنگیان در ورزشگاه سعدآباد، به تدریج اعتراضات گسترش پیدا کرد و دامنه فعالیتهای انقلابی وسیعتر شد و رژیم با این اقدام نابخردانه در آن جو خاص انقلابی مردم را به یک خروش سراسری وادار کرد، به طوری که محدوده بیمارستان امام رضا (ع) بهصورت شبانهروزی و محدوده مقابل این بیمارستان بهصورت روزانه از کنترل نیروهای دولتی خارج و به محلی برای برگزاری میتینگهای انقلابی و سخنرانیها تبدیل شد. در این ماجرا، برای اولینبار شاهد یک تحصن نسبتا طولانی حدود دو هفتهای بودیم که منتهی به حوادث دی ماه همان سال شد.
دستوپا زدن حکومت برای حفظ حیات خود
وی درباره اینکه حکومت پهلوی به چه درجهای رسیده بود که به بیمارستان بهعنوان زیرساخت غیرنظامی که بازتابهای جهانی را به همراه دارد حمله کرد، افزود: برخی وقایع برنامهریزیشده هستند و برخی وقایع پیش میآیند.
"با هجوم وحشیانه به بیمارستان، با سنگ و آجر به طرف بخشهای اطفال و داخلی و کارکنانی که بیرون آمده بودند، حمله شد"واقعیت این است که محاسبهای که رژیم پهلوی از حجم گستره اعتراضها در این دوره داشت، واقعی نبود، یعنی هنوز به این نتیجه نرسیده بود که بدنه مذهبی مردم به اعتراضها ورود پیدا کرده است. شاه تا لحظات آخر عمر خود فکر میکرد مارکسیتهای اسلامی علیه او تقلا میکنند و هنوز نمیخواست باور کند بدنه مردم او را نمیخواهند و این مردم ربطی به جریان چپ مارکسیتی ندارند و عموماً افراد مذهبی با هدایت علما و روحانیان انقلابی علیه او تظاهرات میکنند.
نوائیان ادامه داد: در ماجرای بیمارستان امام رضا (ع) باور من این است که هدف همان بود که در بیمارستان ۱۷ شهریور اتفاق افتاد و افرادی با لباس شخصی به بیمارستان حمله کردند. قرار این بود که همین اتفاق در بیمارستان امام رضا (ع) بیفتد و بنا نبود که ارتش ورود پیدا کند، اما با شکست هواداران رژیم در بیمارستان و تبدیل شدن آنجا به یک کانون قدرتمند انقلابی که تبعات سنگین بعدی برای رژیم داشت، حکومت ترجیح داد این حرکت را سرکوب کند، ولو اینکه به قیمت بدنامیاش تمام شود.
وی بیان کرد: این واقعه مسبوق به سابقه است؛ همانطور که حمله به بیمارستانها از نظر افکار بینالمللی ممنوع و منفور است، حمله به دانشگاه و مراکز آموزشی نیز همینگونه است و در هیچ کجای دنیا هیچ حکومتی، نیروی نظامی خود را وارد دانشگاه نمیکند و دانشجویانی که جلوی در دانشگاه و دانشآموزانی را که مقابل در دانشگاه ایستادهاند، به رگبار نمیبندد؛ اما بیش از یک ماه قبل از این ماجرا در تهران و در حادثه ۱۳ آبان ماه رژیم شاه این کار را انجام داد و دانشآموزان و دانشجویان را به رگبار بست. نکته این است که رژیم شاه میخواست از حیات و بقای خود محافظت کند و در این راستا به هر کاری متوسل میشد.
وقتی مشت آهنین هم حریف مردم ایران نمیشد
این پژوهشگر تاریخ ایران با بیان اینکه در این برهه حساس و پس از استعفای ازهاری، هیچکدام از سیاستمداران کهنهکار وابسته به رژیم شاه حاضر به قبول نخست وزیری نبودند، گفت: آنها شرایط بحرانی را درک کرده بودند، بهطور مثال علی امینی و غلامحسین صدیقی از جمله افرادی بودند که پیشنهاد شاه برای قرارگیری در جایگاه نخست وزیری را رد کردند، زیرا میدانستند رژیم پهلوی در سراشیبی سقوط قرار گرفته و در چنین موقعیتی شاه دیگر به فکر نگاه بینالمللی به خودش نیست، زیرا اصل حیات او به خطر افتاده است. نکته دیگر این است که رژیم از فرمانداران نظامی و استانداران خود در شهرها توقع سرکوب صریح و جدی را داشت.
یادمان نرود در آن زمان حکومت نظامی به نخست وزیری ازهاری روی کار بود و با سیاست مشت آهنین باید وارد عمل میشد و این درگیریها را جمع میکرد.
وی با بیان اینکه حمله به بیمارستان امام رضا (ع) سبب افزایش خشم مردم نسبت به رژیم شاه شد، افزود: در سال ۵۷ رژیم شاه در مشهد به اندازه کافی بهانه به دست مردم داد تا این قیامها یکپارچه شود و تمام گروهها به یکدیگر بپیوندند. عواملی از جمله حوادث ناگوار مرداد تا آذرماه در کف خیابان، ضربههای اقتصادی که با تخریب اطراف حرم به بدنه اقتصاد مشهد وارد شد و ۶۰۰۰ خانوار در اطراف حرم کسب و کار خود را از دست دادند که سبب دامن زدن به خشم عمومی در مشهد شد. از طرفی ماجرای بیمارستان امام رضا (ع) در روحیه مردم تاثیر گذاشت و برای اولین بار بیش از یک هفته به صورت دائم شاهد برگزاری میتینگها، سخنرانیها و برگزاری نمایشگاه عکس بودیم. ماجرای ۲۳ آذر ماه باعث شد حتی کسانی که نسبت به جریان انقلاب در شهر مشهد بی تفاوت بودند به کف خیابان بیایند و وارد میدان شوند.
نوائیان با تاکید بر اینکه تعرض به بیمارستان و حادثه ۲۹ آبان ماه و تیراندازی در حرم مطهر امام رضا (ع) باعث شد تا بخش عمدهای از مردم وارد میدان شوند، بیان کرد: اوج رویاروییها در ۹ و ۱۰ دیماه بود که با واقعه ۲۳ آذر ماه فاصله زیادی نداشت و آن تحصن دو هفتهای خیلی کمک کرد که جو شهر به نفع انقلابیون تغییر کند و رژیم اشتباهی بسیار راهبردی در این برهه تاریخی مرتکب شد.
این پژوهشگر تاریخ ایران درباره تاثیرات واقعه ۲۳ آذر ماه در نقش و جایگاه مشهد در پیروزی انقلاب اسلامی، بیان کرد: عملا در مشهد زودتر از تهران به پیروزی انقلاب اسلامی رسیدیم، یعنی از ۱۰ دیماه به بعد شهر در اختیار نیروهای انقلابی بود و رژیم شاه در مشهد کارهای نبود. ۲۳ آذر ماه باعث شد کسانی که در میدان نبودند، وارد میدان مبارزه شوند.
"مهاجمان سرسپرده استبداد پس از شکستن شیشه اتومبیلها با سنگ و چوب به پزشکان و کارکنان بیمارستان حمله کردند"در حقیقت، پتانسیلهای نهفتهای که داخل مشهد بود، با واقعه ۲۳ آذر ماه ۵۷ به صورت بالفعل وارد جامعه شد و فرآیند انقلاب را تسریع بخشید و مثل یک کاتالیزور در پیشرفت انقلاب اسلامی در مشهد عمل کرد. اگر ۲۳ آذر ماه اتفاق نیفتاده بود، در ماجرای ۹ و ۱۰ دی ماه مردم چنین پیروزی قاطعی را به دست نمیآوردند.
سفیدپوشان انقلاب ایران
قطعاً واقعه ۲۳ آذر ۵۷ نقطه اوج حرکتهای انقلابی پزشکان و پرستاران بود. فداکاریهای آنها در این روز و دوشادوش قرار گرفتنشان کنار دیگر مردم در صف مبارزه علیه حکومت فاسد پهلوی، جایگاه این قشر را نزد افکار عمومی ارتقا بخشید و از آن پس، تا پیروزی انقلاب، روپوش سفید تبدیل به یک نماد مقدس و قابل احترام برای مردم ایران شد.
سید حسین فتاحی معصوم، یکی از شاهدهای عینی حمله مزدوران رژیم شاه به بیمارستان امام رضا (ع) در ۲۳ آذر ماه سال ۵۷ که در آن زمان اَنترن و دانشجوی سال آخر رشته پزشکی بود در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با اشاره به هماهنگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و فردوسی مشهد در برگزاری اعتراضها، بیان کرد: اولین تجمع در هفتم آبان ۵۷ توسط پزشکان و گروههای صنفی انجام شد و یک اعتصاب غذا ۴۸ ساعته در دانشگاه رخ داد. این موضوع را به اطلاع آیتالله خامنهای که در آن زمان رهبری تظاهرات در مشهد را برعهده داشتند، رساندیم. در آن روزها، در باشگاه دانشگاه یعنی مسجد بیمارستان قائم کنونی، عکسهای طاغوت، شاه و فرح را پایین کشیدیم و عکسهای امام خمینی (ره) را نصب کردیم.
وی اظهار کرد: با انتشار این خبر در مشهد، جمعیت عظیمی از مردم همراه آیتالله خامنهای و شهید هاشمینژاد و آیتالله طبسی به متحصنان پیوستند.
آن زمان در روزنامه نوشته بودند ۵۰ هزار نفر در این تحصن حضور داشتند. به طور کلی، یک حرکت جدی از تمام اقشار جامعه شامل عامه مردم، پزشکان، روحانیان و فرهنگیان بهعنوان سمبل مبارزه با رژیم طاغوت در بیمارستان قائم مشهد شکل گرفته بود.
این استاد دانشگاه علوم پزشکی مشهد ادامه داد: در ۲۹ آبان ماه در بیمارستان امام رضا (ع) پزشکان و پرستاران از پشت نردهها در داخل شعار میدادند و ماشینهای نیروی نظامی که در بیرون مستقر شده بودند، با پخش اهنگهای مبتذل سعی داشتند صدای پرسنل بیمارستان به بیرون نرسد و دو نفر از اساتید را دستگیر کردند که منجر به تحصن پرسنل بیمارستان شد. بعدازظهر همان روز توسط عوامل رژیم به حرم مطهر رضوی تیراندازی شد و اعلامیههایی از سوی پزشکان مبنی بر اینکه اگر اساتید دانشگاه آزاد نشوند، تمام مطبها را تعطیل خواهیم کرد منتشر و باعث شد بعدازظهر همان روز اساتید آزاد شوند. این تحصن ادامه یافت تا زمانی که ۲۲ آذر پس از تغییر نام بیمارستان از ۶ بهمن به ۱۷ شهریور، تعدادی از اراذل و اوباش به بیمارستان حمله و پزشکان و پرسنل را ضرب و شتم کردند.
فتاح در تشریح وقایع ۲۳ آذرماه بیان کرد: صبح ۲۳ آذرماه در بیمارستان با دیگر دوستان جمع شدیم که چگونه با متحصنان اعلام همبستگی کنیم که دیدیم چماقداران با شعار جاوید شاه نزدیک در بیمارستان میشوند و ما از این طرف با شعار مرگ بر شاه پاسخ آنها را میدادیم. در نهایت قفل درها را شکستند و وارد بیمارستان شدند و شروع به شکستن شیشهها و پرتاب چوب و سنگ به ماشین پزشکان و پرسنل بیمارستان کردند.
وی افزود: سپس به بخش اطفال و کودکان بیمارستان حمله کردند و با شکستن تجهیزات داخل بخش، شروع به تیراندازی بیهدف کردند و هرچند نگهبانان، پزشکان و پرستاران بخش اطفال تلاش کردند تا مانع ورود آنها شوند، اما چماقداران با شلیک گاز اشکآور و تیر هوایی به زور وارد بخش شدند.
"اول مرداد ۵۷ درگذشت مرحوم شیخ احمد کافی بود که مراسم اقامه نماز به پیکر او در صحن رضوی منجر به درگیریها و ایجاد تظاهراتهایی شد و تعدادی به شهادت رسیدند"مقاومت نگهبانان و کادر درمانی موجب آسیب دیدن و مجروح شدن تعداد زیادی از آنها شد. افسر بالای تانک اعلام کرد عکس شاه را بالا ببرید تا حمله را متوقف کنیم، این کار را انجام ندادیم و شروع به رگبار کردند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بزرگترین تحصن تاریخ انقلاب در ۲۳ آذر ماه ۵۷ در مشهد اتفاق افتاد، بیان کرد: این خبر در شهر پخش شد و ساعت یک بعدازظهر آیتالله مرعشی، آیتالله خامنهای، مرحوم هاشمینژاد و آیتالله طبسی از در فلکه وارد بیمارستان شدند که با رگبارهای بسیار شدید نیروهای نظامی مواجه شدند و به سرعت آنها را به بخش رادیولوژی هدایت کردیم و جمعیت عظیمی از مردم وارد بیمارستان شدند و ساعت دو بعدازظهر آیتالله خامنهای از پنجره شروع به بیانیه خواندن کردند که تا پایان حکومت نظامی در اینجا تحصن میکنیم و شب در کتابخانه خوابگاه ماندگار شدند. بنابراین تحصن حدود دو هفته طول کشید و ۲۵ آذر ماه امام (ره) در پاریس در بیانیهای از آن حمایت کردند.
فتاح افزود: در جریان این درگیریها چند نفر زخمی شدند و شهید محمد منفرد که برای حمایت آمده بود، زخمی شد و ۲۶ آذر ماه به شهادت رسید. با همان روپوشهای سفید، این شهید را تشییع کردیم.
آن زمان، روزنامههای خارجی از ما بهعنوان سفیدپوشان انقلاب یاد کردند. ۲۳ آذرماه ۵۷ سمبل مبارزههای پزشکان و پرستاران در مشهد بود. از آن زمان به بعد، روپوش سفید برای مردم حرمت و اهمیت بیشتری داشت، به نحوی که شب ۲۲ بهمن که روز قبل شهر سنگربندی شده بود، من در ژیانی که داشتم روپوش سفیدم را تکان میدادم و مردم به نشانه احترام، راه را برای من باز میکردند.
انتهای پیام
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران