سریال داستان جزیره قسمت ۱۵ پانزدهم
وقتی بازرس بهداشت دوباره به هتل سر میزند و این بار از بهداشت آنجا مطمئن میشود، هازیران انقدر خوشحال می شود که پویراز را در آغوش می گیرد. پویراز هم او را در آغوش می گیرد و لبخند میزند…
هازیران پیشنهاد میدهد برای سایت هتل، از جاهای دیدنی جزیره عکس بگیرند و از آنجایی که میداند پویراز عکاسی هم می کند با او همراه می شود. پویراز او را به باغ گل می برد و هازیران با دیدن زیبایی آنجا به وجد می آید. پویراز هم از حس و حال او عکس می گیرد….هازیران در مورد این که مادرش هم در جزیره ماندگار شد به پویراز می گوید و اضافه می کند: «میترسه به جزیره وابسته بشم و اینجا بمونم… » پویراز با ناراحتی می گوید: «ولی یه همچین احتمالی وجود نداره نه؟ » هازیران می گوید: «من حتی اگه بخوام بمونم جزیره قبولم نمیکنه و بیرونم میکنه. » پویراز می پرسد: «اگه اونم واقعا آماده باشه که قبولت کنه چی؟ » هازیران می گوید: «اگه اونجوری بود میگفت.
"وقتی بازرس بهداشت دوباره به هتل سر میزند و این بار از بهداشت آنجا مطمئن میشود، هازیران انقدر خوشحال می شود که پویراز را در آغوش می گیرد"یا نشون میداد. » پویراز انگار می خواهد حرفی بزند اما می پرسد: «برای موندن منتظر یه علامتی؟ » هازیران به چشمان او خیره می شود و می گوید: «شاید… » پویراز به لبان هازیران خیره می شود و کمی جلو می رود که هازیران حرف را عوض می کند و حواسش پرت می شود… شب هازیران به خانه پویراز می رود تا عکس ها را ببیند. پویراز قبل از این که متوجه بشود، عکسی از او را بین کتابش پنهان می کند تا هازیران آن را نبیند…
وقتی مردم جزیره می فهمند که بورای خواننده قرار است در هتل اجرا داشته باشد دوست دارند وارد هتل بشوند که گورکم اجازه نمیدهد و ایدیل هم مردم را پر می کند که همه اینها زیر سر هازیران است و از آنها می خواهد دیگر به هازیران رو ندهند!
این را هم ببینید: سریال امپراطوری سلجوقیان قسمت ۱۶۹
گیتاریست بورای، به میدان شهر می رود و از شیرینی های خوشمزه ملیسا می خورد و بی توجه به دیابتش، پشت سر هم شیرینی سفارش میدهد و راهی بیمارستان می شود! وقتی هازیران متوجه می شود که بورای گیتاریست ندارد و این به معنی این است که اجرا کنسل شده خیلی ناراحت می شود و پویراز ناراحتی او را می بیند و چند ساعت بعد پیام میدهد که مشکل را حل کرده اما هازیران خوشحال نمیشود چون طرز حل مسئله پویراز جور دیگری است که به کارش نمی آید.
بیشتر ببینید:
سریال داستان جزیره قسمت ۱۴ چهاردهم
۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
سریال داستان جزیره قسمت ۱۳ سیزدهم
۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ قبلی بعدی
صبح هازیران توی ظرف غذایی که برای کلاغ ها گذاشته بود دستبندش را پیدا می کند و شب به پویراز می گوید: «یکی دستبندو بهم بگردونده. » و طوری به او خیره می شود که یعنی میداند کار او بوده اما پویراز می گوید: «غیر از کلاغ کار کی میتونه باشه! »
موقع اجرا، وقتی هازیران می بیند که گیتاریست گروه پویراز است، جا می خورد و دوستان پویراز هم تعجب می کنند چون پویراز بعد از دبیرستان دیگر گیتار دستش نگرفته بود… شب بعد از اجرا هازیران پیش پویراز می رود و با لبخند می گوید: «هربار داری بیشتر متعجبم میکنی. » همان موقع به پویراز زنگ میزنند و خبر میدهند که برای هتل مشکلی پیش آمده و از هازیران می خواهد بماند تا زود برود و مشکل را حل کند.
این را هم ببینید: سریال سیب ممنوعه قسمت ۱۳۴ صد و سی چهار
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران