مناقشه هیرمند و هلمند: با قطار بشکههای زرد میآییم
در فضای مجازی، کاربران افغانی و ایرانی به جان هم افتادهاند. تعدادی از ایرانیها از شلیک موشکهای نقطهزن یا بمباران هوایی بندها و سدهای رود هیرمند/هلمند میگویند و برخی افغانها از استجابت دعای باران برای رسیدن آب به ایران.
جنگ مجازی البته در همین سطح تهدید و تمسخر باقی نمانده است. از هماکنون نشانههای نفرتپراکنی نژادی و تهدید شهروندان دو کشور هم به وفور نمایان است. این نفرتپراکنیها را قاعدتاً نمیتوان انعکاس داد ولی میشود تحلیل کرد که موضوع آب و اختلاف صد ساله ایران و افغانستان بر سر این کالای کمیاب، کمکم به نقطه بحرانیاش نزدیک میشود.
هشدار میکروفونی و نمایش بشکههای زرد
روز پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت، ابراهیم رئیسی پیش از دیدار با نخستوزیر پاکستان و افتتاح یک بازارچه مرزی در مصاحبه با صداوسیمای جمهوری اسلامی گفت که به حاکمان افغانستان «هشدار» میدهد که حقآبه مردم سیستان و بلوچستان را بدهند:
به حاکمان افغانستان اخطار میکنم، حقآبه مردم سیستان و بلوچستان را بدهند. اگر کارشناسان ما کمبود آب را تأیید کنند حرفی نداریم وگرنه اجازه نخواهیم داد حق مردم ما تضییع شود.
"از هماکنون نشانههای نفرتپراکنی نژادی و تهدید شهروندان دو کشور هم به وفور نمایان است"حرف من را جدی بگیرید تا بعداً گلایه نکنید.
همین لحن تند ابراهیم رئیسی، طالبانی را که کمتر از دو سال پیش در میان استقبال مقامهای جمهوری اسلامی در افغانستان به قدرت رسیدند چنان برآشفت که دو واکنش نسبتاً تند نشان دادند.
در ابتدا گروهی از مقامهای میانی افغانستان با نشان دادن بشکههای زرد و تمسخر رئیسی پاسخ دادند. حتی سرودی هم برای موضوع ساخته شد که ترجیعبند آن این است که «با غبار و آتش و هم گرد میآیم ایران، با قطار بشکههای زرد میآیم ایران».
بشکههای زرد برای افغانستان و تحولات دو دهه گذشتهاش پدیدهای آشنا و تلخ است. بشکههای زرد برای حملات انتحاری گردانهای استشهادی طالبان برای هدف قرار دادن نیروهای خارجی و دولت پیشین افغانستان استفاده میشد. پیام این بشکههای زرد برای ایران آن است که لشکر انتحاریهایمان را به جای آب به سمتتان روان خواهیم کرد.
این نشانهای آشکار از تشدید تنش میان دو کشور است و تاکنون سابقه نداشته که سطح این تنش به تهدید عملیات نظامی علیه دیگری هم تسری یابد.
واکنش تمسخر آمیز طالبان به درخواست رییسی در خصوص حقآبه
«با غبار و آتش و هم گرد میایم ایران
با قطار بشکه های زرد میایم ایران»
نمایندگان حامی جنبش اصیل منطقه و سخنرانان خط خبری «طالبان امروز تغییر کرده و طالبان قبلی نیست و در موردش دروغ میگن» کجای مجلس نشستن؟ pic.twitter.com/XQWiUt3xrG
اما واکنش رسمی افغانستان به تهدید ابراهیم رئیسی بیانیهای نسبتاً تند بود که در آن اشاره شده رئیسجمهوری ایران از موضوع بیاطلاع است و بهتر است قبل از اظهارنظر پیرامون جوانب آن تحقیق کند:
مقامهای ایرانی ابتدا باید معلومات خود را در مورد آب هلمند/هیرمند تکمیل نمایند و بعد از آن با الفاظ مناسب خواستشان را مطرح کنند، اگر واقعیت درست مطالعه نشود و چنین اظهارات مطرح گردد، میتواند به فضای سیاسی میان مردم و کشورهای دو ملت مسلمان آسیب بزند که به نفع هیچ طرفی نیست و نباید تکرار شود.
در این بیانیه که دفتر نخستوزیری طالبان آن را منتشر کرد آمده است که سد کمال خان در استان نیمروز (همسایه زابل در ایران) خالی از آب است و اگر آب سد کجکی در استان هلمند و نزدیکی قندهار هم رها شود، به ایران نمیرسد.
سد کمالخان را ترکیه برای افغانستان ساخت و خودش یکی از موضوعات اختلافی میان دو کشور در یکدهه گذشته بوده است. کانالانحرافی سد کمالخان آب پشت سد را به جای روان شدن به سمت زابل و هیرمند به سمت شورهزار گودزره در جنوب آن هدایت میکند.
ایران میگوید ساخت این کانال انحرافی و دست بردن در مسیر تاریخی رودخانه نقض فاحش قوانین بینالمللی در مورد رودخانهها است و اجازه نمیدهد حاکمان افغانستان آب را دستمایه فشار سیاسی و دیپلماتیک قرار دهند.
البته ایران هم اگر دیپلماسی را کنار بگذارد، فعلاً ابزاری در دست ندارد که بتواند بدون آنکه به درگیری نظامی ختم شود این موضوع را حل کند.
«هیات کارشناسی بفرستیم»
یک روز پس از رد و بدل شدن پیامهای تند میان دو کشور، وزارت خارجه جمهوری اسلامی هم دست به کار شد. در ابتدا وزارت خارجه ایران بیانیه داد و نوشت که طالبان باید به هیات ایرانی اجازه بدهد که کار کارشناسی در محل رودخانه و بندهای احداثشده بر آن انجام دهد.
اظهارات متعدد برای تحویل ندادن حقآبه ایران از جمله طرح موضوع خشکسالی و کم شدن آب در هیرمند (هلمند) مستلزم بررسیهای کارشناسانه است و تاکنون از طرف کارشناسان ایرانی راستیآزمایی نشده است.
بند انحرافی کمال خان و تغییر مسیر رودخانه هم در متن همین بیانیه وزارت خارجه تکرار شده است: «تداوم آبگیری بند انحرافی کمالخان و انحراف مسیر طبیعی رودخانه هیرمند و برهم زدن شرایط رودخانه و همچنین همکاری نکردن مقامهای افغانستان در تعیین محلهای تحویل حقآبه و نصب سامانههای فنی مربوط به سنجش میزان آب، نقض صریح مواد ۳، ۵ و ۶ معاهده هیرمند است و با صدور بیانیه سیاسی، نمیتوان برای آن توجیهی یافت.»
همزمان با این بیانیه، مطالب بسیاری در رسانههای رسمی جمهوری اسلامی در مورد تخلف خاکمان افغانستان از معاهده ۱۳۵۱ دو کشور در مورد حقآبه هیرمند منتشر شد.
برای نمونه، محمد درویش، از کارشناسان حوزه محیطزیست، صبح شنبه مطلبی در روزنامه هممیهن منتشر کرده و در آن طالبان را به جنایت جنگی متهم کرده است. این کارشناس تلویحاً از «ابزاری جدیتر» از شکایت و دیپلماسی هم به عنوان راهحل یاد کرده است: «تغییر مسیر رودخانه در ردیف جنایتهای جنگی است و هیچ دولتی حق ندارد مسیر رودخانه را تغییر دهد چراکه سبب میشود تمام زیستمندانی که طی میلیونها سال در پایاب رودخانه زیستهاند، نه فقط انسانها، بلکه حیوانات و گیاهان آسیب جدی ببینند. افغانستان این جنایت را انجام داده و میتواند تحت پیگرد قضایی در مجامع بینالمللی قرار گیرد. اما ارتباط دیپلماسی با طالبان که هیچ تعهد و منطقی را نمیپذیرد و خود را جزو هیچ مجمع بینالمللی نمیداند، امکانپذیر نیست و باید با منطق جدیتری با آن صحبت شود.»
با این حال سیاست خارجی جمهوری اسلامی بهویژه در مورد طالبان هم با طعنه و تمسخر کاربران ایرانی روبهرو شده است.
"این نفرتپراکنیها را قاعدتاً نمیتوان انعکاس داد ولی میشود تحلیل کرد که موضوع آب و اختلاف صد ساله ایران و افغانستان بر سر این کالای کمیاب، کمکم به نقطه بحرانیاش نزدیک میشود"جمهوری اسلامی پس از شکست جمهوریت و فتح کابل به دست طالبان در تابستان ۱۳۹۰ به سرعت خوشحالی خود را از این تحول اعلام کرد.
جمهوری اسلامی هم با اعزام هیئتهای دیپلماتیک، از نخستین کشورهایی بود که تعامل رسمی با طالبان را آغاز کرد هرچند هنوز حکومت آنها به رسمیت نشناخته است. با این حال چند ماه پیش کلید سفارت افغانستان در تهران به طالبان واگذار شد و دیپلماتهای این گروه در اماکن دیپلماتیک مستقر شدند.
مشکل از کجا است؟
افغانستان با همسایگان شمالی خود مناقشه مرزی جدی ندارد، در حالی که بیشتر اختلافات ارضیاش با همسایه جنوبی خود پاکستان و مناقشه آبی با همسایه غربیاش ایران است. اگرچه روابط سیاسی افغانستان و ایران همیشه عادی و نسبتا خوب بوده، اما با امنیتی شدن موضوع آب، روابط دو کشور متشنج شده است. مناقشه آب افغانستان و ایران به زمانی برمیگردد که مرزهای افغانستان مشخص میشد. مرزهایی که در تعیین آن موضوع آب و حقآبه لحاظ نشده بود.
حکومتهای افغانستان و ایران چندین بار در سالهای مختلف درباره تقسیم و توزیع آب رودخانه هیرمند مذاکره و گفتوگو کردند تا اینکه دو طرف در سال ۱۳۵۱ با حضور هویدا قرارداد تقسیم آب را امضا کردند.
در معاهدهای که امیرعباس هویدا و همتای افغانش محمد موسی شفیق امضا کردند، سهم ایران از رودخانه هیرمند ۲۶ مترمکعب بر ثانیه و در مجموع، ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال تعیین شد.
مبنای تعیین میزان این حقآبه بر اساس نظر کارشناسی کمیسیون دلتا در سال ۱۹۴۸ در مناقشه ایران و افغانستان و با داوری آمریکا صورت گرفت. کمیسیون دلتا متشکل از سه کارشناس فنی از ایالات متحده، شیلی و کانادا با مدیریت ایالات متحده بود.
رییس مرکز ملی خشکسالی میگوید مهاجرتهای اقلیمی در ایران آغاز شده استاما اکنون به دلیل تغییر اقلیم و خشکسالی شدید در دو سوی مرز، دوباره موضوع آب بین افغانستان و ایران حاد شده و ایرانیها در تلاش هستند تا یک قرارداد جدید آبی با افغانستان امضا کنند. در سالهای گذشته چندین هیئت از افغانستان و ایران در مورد موضوع آب گفتگو کردند که همگی بینتیجه ماندند.
سیستان و بلوچستان ایران با کمبود شدید آب آشامیدنی و آب برای کشت مواجه است. این موضوع چندین بار باعث اعتراض اهالی این منطقه و مطالبه آبرسانی از دولت ایران شده است. کمآبی در سیستان و بلوچستان باعث فقر شدید و مهاجرت گسترده مردم این منطقه شده است.
در چند روز گذشته، فداحسین مالکی نماینده زاهدان گفت:
ذخایر آبی سیستان و بلوچستان تا دو ماه آینده به اتمام میرسد و جمعیت حدود دو میلیونی این منطقه با بحران امنیت آبی مواجه است.
او تاکید کرد که باید دولت طالبان وادار شود که حقآبه را به سمت ایران روان کند.
وزارت امور خارجه ایران گفته است که موضوع آب در رأس کار این وزارتخانه قرار دارد و این وزارت تلاش خواهد کرد تا در مورد رودخانه هیرمند با طالبان به تفاهم برسد.
چندی پیش هیأتی از ایران نیز برای گفت وگو با طالبان وارد افغانستان شد، اما از نتایج مذاکرات خبر چندانی در دست نیست.
"اگر کارشناسان ما کمبود آب را تأیید کنند حرفی نداریم وگرنه اجازه نخواهیم داد حق مردم ما تضییع شود"طالبان در پاسخ به درخواست ایران برای آب بیشتر گفتهاند که کمبود آب در سمت مرز افغانستان به دلیل کمبود بارندگی است و این کشور نیز با خشکسالی مواجه است.
روایت این اختلاف در افغانستان چگونه است؟
روزنامه ۸ صبح و دیگر رسانههای افغانستان در چند روز گذشته در گفتگو با مقامهای پیشین و کنونی افغانستان به موضوع اختلاف آبی دو کشور پرداختهاند. ۸ صبح در گزارشی به نقل از چند مقام دولت پیشین افغانستان نوشته است که آنها به تعهداتشان عمل کردهاند و طرف ایرانی بر پایه اطلاعات نادرست موضعگیری کرده است. اظهاراتی مشابه بیانیه رسمی دولت طالبان.
نجیبآقا فهیم، وزیر پیشین دولت افغانستان در امور مبارزه با حوادث طبیعی و عضو پیشین هیات مذاکرهکننده افغانستان درباره معاهده تقسیم آب رود هیرمند، در این گزارش گفته است که جنگهای طولانی و بیثباتی در افغانستان سبب شده که ایران بیشتر از ارقام پیشبینیشده در معاهده، آب دریافت کند. فهیم میگوید که سالانه حدود چهار میلیارد متر مکعب آب وارد ایران میشود، در حالی که حقآبه این کشور براساس معاهده کتبی، ۲۶ متر مکعب در ثانیه در سالهای نرمال آبی تعیین شده است.
در معاهده آب هیرمند، میزان آب براساس «سال نرمال آبی» پیشبینی شده است. سال نرمال آبی به سالی گفته میشود که میزان آبدهی سالیانه دریای هلمند براساس سنجش دستگاه دهراوود ارزگان چیزی در حدود پنج میلیارد متر مکعب آب باشد.
طرف ایرانی میگوید دستگاه سنجش آب در دهراوود مدتهاست که خراب شده و آمار و اطلاعات طرف افغان نمیتواند مبنا باشد.
نجیبآقا فهیم اما میگوید که دستگاههای آبسنج در مناطق مختلف مسیر رود هیرمند/هلمند در دو طرف مرز وجود دارد: «برای اینکه شناسایی کنیم آیا سال، سال نرمال آبی است یا نه، دستگاه آبسنج در دهراوود، بند کجکی، نیمروز و سیستان ایران وجود دارد. وقتی آب وارد سیستان میشود، هر قطره آن محاسبه میگردد. در ورودی سد کوهک [منطقهای در سیستان] نیز دستگاه آبسنج وجود دارد.»
در مقابل ایران میگوید افغانستان در مورد خالی بودن سد کجکی و بند کمالخان دروغ میگوید و برای اثبات آن چند تصویر ماهوارهای که ماهواره خیام ثبت کرده را در رسانهها منتشر کردند.
آن طرف هم از تصاویر ماهوارهای غفلت نکرد. عضو پیشین تیم مذاکره آبی دو کشور گفت که تحلیل عکسهای ماهوارهای نشان میدهد که چاه نیمهها در سمت ایران پر از آب هستند: «ظرفیت چاه نیمهها یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون متر مکعب آب است. سؤال این است که اگر حقآبه ایران نرسیده، آب چاه نیمهها از کجا آمده است؟»
اما این تنها موضوع اختلافی بر سر این معاهده نیست.
"بشکههای زرد برای حملات انتحاری گردانهای استشهادی طالبان برای هدف قرار دادن نیروهای خارجی و دولت پیشین افغانستان استفاده میشد"طرف افغان میگوید در این معاهده اساساً چیزی به عنوان هیات کارشناسی ایران برای سنجش میزان آب وجود ندارد که ایران مدعی آن شده است:
اینکه [ایرانیها میگویند] به هیات ما اجازه داده شود از سد کجکی دیدن کنند، موضوعی نیست که در معاهده پیشبینی شده باشد. در معاهده پیشبینی شده که طرف افغانستان ارقام دستگاه آبسنج دهراوود را در اختیار ایرانیها قرار بدهد. در مقابل ایرانیها هم باید ارقام مربوط به بارندگی و ذخایر آب را در اختیار طرف افغانستان قرار بدهند و بگویند که در چاه نیمهها چقدر آب وجود دارد، در دریاچهها چقدر آب جریان دارد.
پیش از این امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران، گفته بود که طالبان باید طبق تعهدنامه هیرمند به تعهدات خود عمل کنند و امکان بازدید هیاتهای فنی و سنجش میزان آب را فراهم سازند.
هدف ایران به روایت افغانستان
مقامهای دولت پیشین افغانستان میگویند که تهدید ابراهیم رئیسی و فشار رسانهای کنونی برای تحمیل یک قرارداد آبی یکطرف با طالبان است که تنها نفعبرنده آن ایران باشد. طالبان تاکنون به این صراحت درباره اهداف ایران از تنش کنونی سخن نگفته است و به نظر میرسد مخالفان حکومت آنها که عمدتاً از مقامهای دولت جمهوریت هستند خود را برای یک کارزار حیثیتی با طالبان آماده میکنند. کارزاری که در آن هر نرمش یا توافق طالبان با جمهوری اسلامی به معنای خیانت و ضعف طالبان قلمداد شود.
عبدالله خنجانی، معین پیشین وزارتخانه امور صلح افغانستان، روز جمعه، ۲۹ اردیبهشت، در واکنش به هشدار رییس جمهوری ایران در توییتی حقآبه را «بهانه» ایران خواند و در توییترش از یک طرح بزرگ برای مقابله با طالبان نوشت: «آب بهانهای برای ایران است.
ایران به نمایندگی از منطقه بهویژه روسیه و هند، هشدار برای طالب صادر کرد تا مانع معامله ژئوپولتیکی طالب از طریق قطر و پاکستان با غرب شود. تغییر در ریاست وزرای طالب یک آغاز سیاسی جدید زیر فشار غرب است. درگیری منطقه با طالب حال غیرقابل اجتناب میباشد.»
گروهی از مردم سیستان و بلوچستان در اعتراض به تامین نشدن حقآبه ایران از هیرمند در مرز میلک تجمع کردنددر گزارش روزنامه ۸ صبح همین موضوع با روایتی دیگر از زبان عضو سابق هیات مذاکرهکننده آب با ایران آمده است: «(سخنان رئیسی)یک نوع زورگویی و تهدید است. با مساله آب میخواهد طالبان را تحت تأثیر قرار بدهند، به موازات معاهده هلمند کدام معاهده دیگری را سرشان به امضا برسانند و یک تضمین حقوقی برای استفادههای یکجانبه خود و خلاف اصول پیشبینیشده معاهده هلمند فراهم کنند.»
محمدشفق خواتی، سفیر غیرمقیم دولت پیشین در امور مهاجران افغانستان در ایران، در واکنش به این تنش جدید، پیامدش را برای تهران «هیچ» خواند اما هشدار داد که تهران احتمالاً به اجرای چنین سناریویی دست خواهد زد:
نرمش قهرمانانه در برابر جنبش اصیل منطقه، پس گرفتن حرف خود و برگشت به فاز تکریم حاکمان محترم کابل و انتقام گرفتن از مهاجرین و همان آوارگان درمانده که اغلب خیرخواه ایراناند و از بد روزگار و از ترس طالب در این مرحله یا در دوره قبلی حاکمیت طالب به ایران فراری شدهاند.
به گفته او، دولت ایران در گذشته نیز انتقام هر نوع اختلافهایش را با دولتهای افغانستان، از مهاجران گرفته که این روش هیچ تاثیری بر طالبان نخواهد گذاشت.
در این میان شماری از مسئولان حکومت پیشین دو طرف را به خویشتنداری و رعایت معاهده ۱۳۵۱ فراخواندهاند. شماری از شهروندان کشور نیز دو طرف را به آرامش فراخوانده و گفتهاند که راهحل تنش میان دو کشور، بشکه زرد و هشدار نیست.
"البته ایران هم اگر دیپلماسی را کنار بگذارد، فعلاً ابزاری در دست ندارد که بتواند بدون آنکه به درگیری نظامی ختم شود این موضوع را حل کند"
در این میان محمدنور اکبری، رییس دفتر امرالله صالح، معاون اول حکومت پیشین، در فیسبوکش نوشته است: «راهحل نه اخطار است و نه بشکه زرد؛ معاهده آب هیرمند بین دولتین افغانستان و ایران. این یک معضل حقوقی است.»
چه خواهد شد؟
ایران تا کنون روابط دوستانهای با طالبان داشته و سفارت افغانستان در تهران را به طالبان تحویل داده است. اما اگر روابط دو کشور متشنج شود، یکی از گزینههای ایران تهدید به اخراج دیپلماتهای طالبان از ایران خواهد بود. ایران احتمالا میتواند در مسیر به رسمیت شناختهشدن طالبان مشکلات دیگری هم ایجاد کند و به ویژه از کشورهای منطقه بخواهد تا روابطشان با حکومت جدید را محدود نگه دارند.
پناهجویان افغانستانی، بازیچه منازعات آبی جمهوری اسلامی و طالبانموضوع مهاجران سالهاست که یکی از ابزارهای فشار ایران بوده است. رد مرز کردن پناهجویان و پناهندگان و ایجاد مشکلات متعدد اقامتی برای افغانها در ایران همواره در دسترسترین گزینه برای جمهوری اسلامی بوده است.
گزینهای که البته برای حاکمان افغانستان چه در دولت قبل و چه در حکومت طالبان هم چندان اهمیتی ندارد. افغانهای مقیم ایران از این جهت همواره قربانی بیپناه تنشها بودهاند.
در نهایت سومین اهرم فشار، حمایت گستردهتر از جبهههای مخالف طالبان خواهد بود. جبهه مقاومت ملی و دیگر گروههای مخالف طالبان میتوانند نقطه اتکای تهران برای فشار بیشتر بر طالبان باشند.
بعیدترین گزینه هم درگیری نظامی محدود است. گرچه روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران و خبرگزاری فارس از همه گزینههای ممکن برای تامین حقآبه سخن گفتهاند که اشارهای غیرمستقیم به گزینه نظامی است ولی هنوز نشانه عینی از چنین برنامهای مشاهده نمیشود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران