حمایت‌ از اسرائیل، آمریکا را بیش از پیش در جهان منزوی کرد

باشگاه خبرنگاران - ۱۰ دی ۱۴۰۲



در روز‌های گذشته برخی منابع خبری فاش کردند کمک‌های آمریکا به اسرائیل، ۵۵ درصد از کل کمک‌های آمریکا به جهان را تشکیل می‌دهد که از سال ۱۹۴۸ تاکنون حدوداً ۱۳۰ میلیارد دلار بوده است، اما گزارش‌هایی وجود دارد که حاکی از آن است که ارزش این کمک‌ها به ۲۷۰ میلیارد دلار رسیده است. این در حالی است که آمریکا آمریکا در دوره ریاست‌جمهوری اوباما یک بسته کمکی به اسرائیل برای سال‌های ۲۰۱۹-۲۰۲۸ به ارزش ۳۸ میلیارد دلار تصویب کرده بود که تامین مالی پروژه‌های نظامی مشترک برای حمایت در مقابل موشک‌ها را شامل می‌شد. 

کمک‌های نظامی آمریکا به اسرائیل، ۱۸ درصد از بودجه نظامی اسرائیل را تشکیل می‌دهد که براساس آن سالانه ۸۱۵ میلیون دلار تسلیحات خریداری می‌کند و ۵۰۰ میلیون دلار را برای تقویت پدافند موشکی از جمله گنبد آهنین اختصاص می‌دهد. کمک نظامی آمریکا در توسعه سامانه ضد موشکی «گنبد آهنین» در مقابل مقاومت فلسطین به مبلغ بیش از یک میلیارد دلار و توسعه سامانه ضد موشکی «هیتس» با بیش از دو میلیارد دلار سهیم است. آمریکا سامانه راداری «ایکس باند» را در سرزمین‌های اشغالی فلسطین مستقر کرد که توانایی شناسایی موشک‌های دشمن را دارد و علاوه بر آن نیاز اسرائیل به هواپیما‌های جنگنده اف-۳۵ را نیز تامین می‌کند. 

به همین منظور برای تحلیل بیشتر روابط آمریکا با اسرائیل باشگاه خبرنگاران جوان با الکس لو، کارشناس و تحلیلگر هنگ کنگی مصاحبه‌ای ترتیب داده که مشروح آن در ذیل از نظرتان می‌گذرد.

-تحلیل شما از حمایت‌های بی، چون و چرای آمریکا از جنایات اسرائیل در غزه چیست؟

الکس لو: از زمان آغاز تهاجم اسرائیل به غزه، بیگانگان و حتی برخی از آمریکایی‌ها در تعجب بودند که واشنگتن تا چه اندازه می‌خواهد از اسرائیل حمایت کند. هر چقدر هم که روابط بین دو کشور نزدیک باشد، به نظر می‌رسد که این باور که کشور بسیار بزرگتر و قدرتمندتر مایل و آماده است تا برای شریک کوچکتر خود در مواجهه با محکومیت جهانی مبارزه کند چندان طبیعی به نظر نمی‌رسد.

"کمک نظامی آمریکا در توسعه سامانه ضد موشکی «گنبد آهنین» در مقابل مقاومت فلسطین به مبلغ بیش از یک میلیارد دلار و توسعه سامانه ضد موشکی «هیتس» با بیش از دو میلیارد دلار سهیم است"این کار تا حدی انجام شده است که اگر نگوییم امنیت ملی، ولی منافع آمریکا را به چالش کشیده یا تضعیف کرده است. جنگ غزه در یک لحظه، کار‌هایی را متوقف کرد که سال‌ها آمریکا در حال ساختن آنها بود تا از نظر دیپلماتیک راهی به کشور‌های بزرگ عربی باز کند. توانایی واشنگتن را برای حمایت از اوکراین در جنگ برای عقب راندن تهاجم روسیه تضعیف کرد و اینها آمریکا را در سراسر جهان منزوی کرد. به یاد داشته باشید که روسیه دشمن آشکارا اعلام شده آمریکا و غرب است و فلسطینی‌ها با هر تهدیدی که در قالب حماس یا غیر آن علیه اسرائیل ارائه کنند، آشکارا هیچ تهدیدی برای آمریکا یا غرب نیستند. احتمالا درک حمایت آمریکا از اسرائیل صرفاً از نظر روابط بین‌الملل یا سیاست خارجی آمریکا غیرممکن است.

-به طور کلی سیاست‌های آمریکا در مواجهه با متحدانش را در جهان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

الکس لو: هنری کیسینجر فقید، زمانی مشاهده کرد که سیاست خارجی آمریکا همیشه ریشه در سیاست داخلی آن دارد.

در اینجا، برای اهداف خود، می‌توانیم بینش او را گسترش دهیم و آن را نظریه دیاسپورا در سیاست خارجی آمریکا بنامیم. علاوه بر این، بیایید گروه‌های قومی را از دیاسپورا متمایز کنیم. سیاهپوستان در آمریکا ممکن است احساس شدیدی نسبت به آفریقا داشته باشند، اما نه لزوماً به کشور‌های خاصی در این قاره، بنابراین حمایت آن‌ها پراکنده‌تر و بدون تمرکز خواهد بود.

با این حال، دیاسپورا به عنوان نتیجه قومی یک کشور خارجی خاص، می‌تواند یک نیروی جمعی قدرتمند در سیاست ملی آمریکا باشد. اگر نه تنها مهاجرت یهودیان در آمریکا، بلکه کوبایی‌ها و چینی‌ها را نیز در نظر بگیریم، شاید بتوانیم نه تنها روابط آمریکا و اسرائیل، بلکه سیاست تقریباً متعصبانه ضد کمونیستی علیه کوبا را نیز درک کنیم. برای مثال، تحریم چند دهه گذشته و تغییر موضع واشنگتن در قبال چین.

"این کار تا حدی انجام شده است که اگر نگوییم امنیت ملی، ولی منافع آمریکا را به چالش کشیده یا تضعیف کرده است"در هر مورد، به‌عنوان یک بلوک رای‌دهی و لابی‌گری، تمایلات و ترجیحات سیاسی دیاسپورای مورد بحث - یا فقدان آن - یکی از عوامل اصلی و نه تنها تعیین‌کننده مواضع سیاست خارجی آمریکا در قبال کشور خاص است.

در مجموع، آمریکایی‌های کوبایی تبار از بسیاری جهات به اندازه یک گروه قومی رای دهنده و لابی‌گر در آمریکا به اندازه یهودیان آمریکایی قدرتمند هستند. آن‌ها همیشه به شدت ضد کاسترو و ضد کمونیست بوده اند، و هیچ سیاست ضد کوبا از سوی واشنگتن تا زمانی که رژیم کمونیستی در آنجا سرنگون نشود یا سقوط کند، کافی نیست. به عنوان یک گروه قومی، آن‌ها بیشتر از هر گروه اسپانیایی تبار دیگر رای می‌دهند و بیش از هر گروه دیگری در کنگره آمریکا و مجالس ایالتی سیاستمداران ارشد دارند. این در حالی است که طبق گزارش مرکز تحقیقاتی پیو، آن‌ها تنها ۳.۷ درصد از کل جمعیت اسپانیایی تبار در آمریکا را تشکیل می‌دهند، یا کمتر از ۱ درصد از کل جمعیت.

در مقابل، بسیاری از یهودیان آمریکایی به شدت به دولت اسرائیل وفادار هستند و به عنوان یک بلوک رای دهنده و لابی کننده، به همان اندازه در تعقیب یا تحمیل سیاست‌های طرفدار اسرائیل از سوی آمریکا تأثیرگذار هستند. آن‌ها حدود ۲.۵ درصد از کل جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند.

اما، در اینجا حلقه بازخورد بین سیاست خارجی و داخلی آمریکا است. کوبایی‌ها و یهودیان توانسته‌اند یا اجازه داده‌اند که ضد کوبا و طرفدار اسرائیل باشند، زیرا این امر با اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا به ترتیب در دریای کارائیب/آمریکای لاتین و خاورمیانه مطابقت دارد. حداقل قبلا این کار را می‌کردند. با گذشت زمان، اما به ویژه در حال حاضر، ضد کمونیسم جامعه آمریکایی-کوبایی و حمایت تقریبا بی قید و شرط اسرائیل دقیقاً در زمانی که نفوذ بین المللی آن در حال کاهش است و به طور فزاینده‌ای به چالش کشیده می‌شود، به مسئولیت‌های جهانی برای آمریکا تبدیل می‌شود. به همین دلیل است که آمریکا در مورد مواضع آن‌ها در قبال کوبا و اسرائیل، همانطور که در سوابق رای گیری مجمع عمومی سازمان ملل در طول سالیان متمادی نشان داده شده است، به طور کامل توسط جهان منزوی شده است. 

-نظر شما درباره ارتباط آمریکا با سایر کشور‌ها از جمله چین چیست؟

الکس لو: قضیه دیاسپورای چینی کمی پیچیده‌تر است.

"جنگ غزه در یک لحظه، کار‌هایی را متوقف کرد که سال‌ها آمریکا در حال ساختن آنها بود تا از نظر دیپلماتیک راهی به کشور‌های بزرگ عربی باز کند"برای ساده‌تر کردن استدلال من، اجازه دهید یک خلاف واقع تاریخی را در نظر بگیریم. فرض کنید پس از جنگ جهانی دوم، ناسیونالیست‌ها یا کومینتانگ (KMT) در جنگ داخلی چین به جای کمونیست‌ها پیروز شدند. در آن زمان شکی وجود نداشت که چین تحت KMT متحد کلیدی و قابل اعتماد آمریکا در جنگ صلیبی ضد کمونیستی آن در طول جنگ سرد بوده است. بر این اساس، دیاسپورای چینی در آمریکا ممکن است بتواند یا اجازه داشته باشد تا به یک بلوک سیاسی قومی با نفوذ تبدیل شود، مانند لابی قدرتمند یهودی. اگرچه در واقعیت، در حالی که امروزه جمعیت چین تنها اندکی کمتر از یهودیان آمریکایی است، نفوذ آن در سطح سیاست ملی به میزان قابل توجهی کمتر است.

این ادعای معمول وجود دارد که آمریکایی-چینی‌ها به طور سنتی غیرسیاسی یا از نظر سیاسی بی نظم بوده اند. یکی از دلایل بزرگ، بدون شک، نهادینه شدن و قانونی کردن نژادپرستی در نیمه اول قرن بیستم بود که سازماندهی را مانند سیاه‌پوستان دشوار کرد.

در واقع، همانطور که پیتر نوویک مورخ در هولوکاست و حافظه جمعی گفته است، یهودیان قبل از تأسیس اسرائیل و حتی قبل از جنگ شش روزه ۱۹۶۷ تأثیر کمی در زندگی ملی آمریکا داشتند. اما درست همانطور که یهودی ستیزی در سراسر آمریکا پس از جنگ جهانی دوم کاهش یافت، نژادپرستی ضد آسیایی، حداقل در آشکارترین شکل آن، به ویژه پس از جنبش حقوق مدنی در دهه ۱۹۶۰ کاهش یافت. در واقع، آمریکایی‌های چینی-آمریکایی امروزه در بسیاری از شهر‌های بزرگ بسیار سازمان‌دهی شده‌اند - همانطور که با واکنش‌های هماهنگ آن‌ها به امواج جنایات ضد آسیایی در طول همه‌گیری کووید-۱۹ نشان داده شده است -، اما نه لزوماً در سطح ملی. من می‌توانم استدلال کنم که یکی از دلایل مواضع مبهم سنتی - یا حتی موضع غیرسیاسی - بسیاری از دیاسپورای چینی در آمریکا این بود که "چین" به عنوان یک ملت برای آن‌ها مبهم بود.

الکس لو از سال ۲۰۱۲ ستون نویس پست است و مسائل مهمی را که هنگ کنگ و بقیه چین را تحت تاثیر قرار می‌دهد پوشش می‌دهد.

"توانایی واشنگتن را برای حمایت از اوکراین در جنگ برای عقب راندن تهاجم روسیه تضعیف کرد و اینها آمریکا را در سراسر جهان منزوی کرد"او به مدت ۲۵ سال روزنامه نگار بوده و برای نشریات مختلف در هنگ کنگ و تورنتو به عنوان گزارشگر و سردبیر اخبار کار کرده است. او همچنین در دانشگاه هنگ کنگ در زمینه روزنامه نگاری تدریس کرده است.

باشگاه خبرنگاران جوان بین‌الملل اروپا و آمریکا

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبر آنلاین - ۱۷ مهر ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۱۵ آذر ۱۴۰۲
خبر آنلاین - ۲۶ خرداد ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۶ بهمن ۱۳۹۹