اگر به اندازه رگ‌های بدنم اولاد داشتم، در راه اسلام فدا می‌کردم

اگر به اندازه رگ‌های بدنم اولاد داشتم، در راه اسلام فدا می‌کردم
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۲۱ مرداد ۱۴۰۰

به گزارش خبرنگار مهر مادر شهیدان علیرضا و غلامرضا حیدریان در برنامه «سلام تهران» که ۲۱ مرداد از شبکه پنج سیما پخش شد، با اشاره به اینکه من تنها دو پسر داشتم و هر دو شهید شدند، یادآور شد: علیرضا، پسرِ بزرگم بود. او اولین خبرنگار شهید استان لرستان بود. علیرضا در حزب جمهوری در کنار شهیدان بهشتی، رجایی و باهنر و … فعالیت داشت. زمانی که حزب جمهوری منفجر شد، عروسی علیرضا بود. به او گفته بودند برای فیلمبرداری به تهران برود؛ اما چون شب عروسی‌اش بود، پدرش با رفتن او موافقت نکرد.

"به او گفته بودند برای فیلمبرداری به تهران برود؛ اما چون شب عروسی‌اش بود، پدرش با رفتن او موافقت نکرد"ساعت شش صبح روز بعد از انفجار حزب جمهوری، از طرف استانداری با ما تماس گرفتند و خبر انفجار حزب را دادند و درخواست کردند به علیرضا بگوییم خودش را به آن‌جا برساند.

«مهرانگیز حیدریان» در «میز اتفاق» این برنامه با بیان خاطرات اعزام و شهادت پسر بزرگش علیرضا حیدریان، گفت: علیرضا ۲۲ سالش بود که به شهادت رسید. بار اولی که به جبهه اعزام شد با دوربین خبرنگاری رفته بود. بالای وصیت‌نامه‌اش نوشته اگر سلاح ندارم که بجنگم، سینه‌ای دارم که یک گلوله از دشمن را حرام می‌کند. هنگام دومین اعزامش به جبهه، پسری ۲۰ روزه داشت. امام (ره) فرموده بودند کسانی که می‌توانند سلاح به دست بگیرند راهی جبهه شوند.

به او گفتم تازه فرزنددار شده‌ای، نرو. می‌گفت امام (ره) دستور داده‌اند. خودم ساک او را بستم و راهی جبهه‌اش کردم.

او در ادامه گفت: می‌دانستم علیرضا شهید خواهد شد. او سال ۶۱ به شهادت رسید. کنار پیکر فرزندم سخنرانی کردم و خطاب به نیروهای بعثی گفتم که اگر علیرضا دادم و علیرضاها دادیم، قامت ما در برابر شما خم نخواهد شد.

"بالای وصیت‌نامه‌اش نوشته اگر سلاح ندارم که بجنگم، سینه‌ای دارم که یک گلوله از دشمن را حرام می‌کند"یک پسر دیگر دارم و اگر اسلام در تنگنا قرار بگیرد، او را هم به جبهه می‌فرستم.

این مادر شهید در رابطه با اعزام و شهادت پسر دومش غلام‌رضا حیدریان، عنوان کرد: پسر دومم، غلامرضا در سال ۶۷ به شهادت رسید. او هم خبرنگار بود. دو فرزند دختر داشت. پیکر او ۱۳ سال مفقود بود. بعدها پیکرش را برایم آوردند.

بعد از شهادت این دو همه با احترام من را همراهی کردند اما حضرت زینب (س) را به اسارت بردند. غم ما که از غم حضرت زینب (س) بالاتر نیست. جانم به فدای حضرت زینب (س) که ان‌شاءالله شفیع ما در آخرت باشند.

حیدریان با اشاره به اینکه اگر به اندازه رگ‌های بدنم اولاد ذکور داشتم، باز هم در راه اسلام و دفاع از وطن فدا می‌کردم، اظهار کرد: افتخار می‌کنم دو پسر داشتم که با نان حلال پدرشان بزرگ شدند و ثمره‌اش راهی بود که انتخاب کردند. پسرانم در راه دفاع از اسلام، وطن و ناموس این خاک به جبهه رفتند و به شهادت رسیدند. اگر به اندازه رگ‌های بدنم اولاد ذکور داشتم، باز هم در این راه فدا می‌کردم.

مادر شهیدان حیدریان در خصوص فعالیت‌های خود، گفت: تمام اهالی خرم‌آباد من را می‌شناسند.

"خودم ساک او را بستم و راهی جبهه‌اش کردم.او در ادامه گفت: می‌دانستم علیرضا شهید خواهد شد"فعالیت‌های خیریه و آموزش قرآن دارم. به ۴۰ نفر از بانوان که قرآن خواندن بلد نبودند، آموزش قرآن دادم. اکنون در تهران ساکن هستم و همچنان به همین فعالیت‌ها مشغولم.

وی در پایان افزود: امیدوارم شر ویروس منحوس کرونا از سر تمام دنیا کم شود. به نمایندگی از طرف خانواده‌های شهدا و جانبازان از رئیس جمهور می‌خواهم که فکری به حال مشکلات اقتصادی و گرانی‌ها بکنند و مردم را از وضعیت بد معیشتی نجات دهند.

منابع خبر

اخبار مرتبط