شما نظر دادید/ چرا مالکِ «زخم کاری»، یک‌باره ترسو شد؟

شما نظر دادید/ چرا مالکِ «زخم کاری»، یک‌باره ترسو شد؟
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۲ مهر ۱۴۰۰

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،  پخش سریالِ «زخم کاری»، اثری اقتباسی از رمان «بیست زخم کاریِ» محمود حسینی‌زاد، به کارگردانی محمدحسین مهدویان، پس از ۱۵ قسمت، چندی پیش در شبکه نمایش خانگی به پایان رسید.

با پایان این سریال، خبرآنلاین از کاربرانش پرسید حاصل نخستین تجربه مهدویان در شبکه نمایش خانگی را چگونه ارزیابی می‌کنند؟ و کاربران هم در پاسخ، از نقاط قوت و ضعف «زخم کاری» گفتند؛ نقاط قوتی که از جمله آن‌ها می‌توان به بازی بازیگرانی چون سیاوش طهمورث، جواد عزتی، رعنا آزادی‌ور، سعید چنگیزیان، هانیه توسلی و... اشاره کرد و نقاط ضعفی که شامل حفره‌های بسیار در شخصیت‌پردازی و طرح مسئله، بازیِ ضعیفِ برخی بازیگران چون مرتضی امینی‌تبار و سارا حاتمی در نقش میثم و مائده و پایان‌بندی عجولانه که از آن با عنوان «کشتن معما به جای حل‌کردنش» یاد می‌شود، است.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید نگاهی است به این نظرات.

حفره‌های بسیار در شخصیت‌پردازی و طرح مسئله

یکی از انتقادات کاربران این بود که «زخم کاری» در مسئله فیلمنامه‌نویسی و روند تبدیل متن رمان «بیست زخم کاریِ» محمود حسینی‌زاد به تصویر، با نقاط ضعف فراوانی مواجه است و حفره‌های بسیاری در شخصیت‌پردازی و طرح مسئله آن دیده می‌شود.

یک کاربر بی‌نام در این مورد نوشت: «رمان «بیست زخم کاری» خیلی بهتر از سریال «زخم کاری» بود. آن‌جا داستان خیلی قرص و محکم پیش می‌رود و روابط علی‌ومعلولی بهتر جای می‌افتند.»

کاربری به نام «من‌من» هم در نظری بلند نوشت: «فیلمنامه در بحث شرکت و روابط تجاری به شدت ضعیف بود... یعنی اتفاقاتی که در بُعد تغییر مالکیت، ریاست و سهم شرکت می‌افتاد کاملا تخیلی بود... اصلا هیچ کجای دنیای واقعی، معادل ندارد این موارد...

"آن‌جا داستان خیلی قرص و محکم پیش می‌رود و روابط علی‌ومعلولی بهتر جای می‌افتند.»کاربری به نام «من‌من» هم در نظری بلند نوشت: «فیلمنامه در بحث شرکت و روابط تجاری به شدت ضعیف بود.."از نظر واگذاری وکالت، سهم، ارث و... بماند روند خنده‌دار معاملات که فقط سود دارند بدون کار و اجرا و... در مورد شخصیت‌ها هم یک تضاد غیر قابل باور وجود داشت... یعنی مالکی در یک صحنه فردی جسور و دقیقا چند دقیقه بعد در مقابل همان آدم‌ها فردی ذلیل بود... روند وُراث که خیلی خنده‌دار بود...

این که در مرحله‌ای طرف را یک فرد معتاد ذلیلِ بی‌دست‌وپا نشان می‌دهند و بعد یک فرد جسورِ انتقام‌گیر که می‌زند، می‌کشد همه را... نه این که تضاد در آدم‌ها نباشد ولی این کاراکترها خیلی غیر واقعی بودند و تغیرات لحظه‌ای داشتند...»

«ناشکیبا» هم در بخشی از نظرش چنین نوشته بود: «شخصیت ترسو به یک‌باره و بدون دیدن روند تحولی به یک قاتل تمام عیار و هیولا تبدیل می‌شود اما باز هم باورش سخت است، بعضی عکس‌العمل‌ها با موقعیت همخوانی نداشت، شناختی از خاندان‌ها و طبقه مورد بحث در سریال نبود، روابط عجیبی بین کاراکترها وجود داشت که پرداخت بیشتری لازم داشت، مسائل مالی و فرآیندهای حقوقی و قضایی از پشتوانه چندانی برخوردار نبود.»

«حسن‌دوست» هم نوشت: «شخصیت‌ها در سریال سیر درستی را طی نکردند. بدون مقدمه دست به جنایت زدند و خیلی راحت هم از دیگران رودست خوردند.»

«احمد»، کاربر دیگری بود که نوشت: «آدم‌های منفی و قلدر مثل مالک، در قسمت پایانی ضعیف و مظلوم می‌شوند. شخصیت‌پردازی خوبی نشده است در شخصیت‌های اصلی.»

«کیهان» هم از «شخصیت‌پردازی ضعیف و روابط علت‌ومعلولی ضعیف» به‌عنوان نقطه ضعف «زخم کاری» نام برد.

«پرش‌های ناگهانی داستان مخصوصا آن بحث‌های مربوط به شرکت و عوض‌کردن مدیریت یا حتی امضاکردن برگه اهدای عضو توسط میثم به آن سرعت بعد از مالک کمی با واقعیت سازگار نبود. در کل انتهای داستان و نحوه کشته‌شدن مالک کمی بچه‌بازی شده بود انگار.

"یعنی مالکی در یک صحنه فردی جسور و دقیقا چند دقیقه بعد در مقابل همان آدم‌ها فردی ذلیل بود.."یک جورهایی در ذهن مخاطب یک جاهایی از داستان سوال پیش می‌آمد که چه‌جوری آخر؟! که باید در جواب به خودش می‌گفت سریال است دیگر، فرض کن می‌شود!» هم بخشی از نظر کاربری به نام «سعید» بود.

توانایی‌ ترسیم و بازنمایی شرایط امروز ایران را نداشت

یکی دیگر از نکات مورداشاره کاربران خبرآنلاین این بود که «زخم کاری» توانایی  ترسیم و بازنمایی شرایط خاص و امروز ایران را ندارد و آدم‌هایی که در کار مشاهده می‌کنیم، شباهتی به آدم‌هایی که در اطراف خود می‌بینیم ندارند.

«ناشکیبا» از جمله کاربرانی بود که در این مورد نوشت: «زیاد مکانمند و زمانمند نبود، اِلمان‌های مکانی و نشانه‌های زمانی داشت اما در طول داستان شک می‌کردید مگر در ایران ممکن است این؟! یا الان کجا می‌شود این کار را کرد؟!»

«این همه کشتار و قتل پیرامون این دو خانواده رخ داد و اصلا پلیس فکر نکرد خبری است؟! مگر می‌شود؟!» و  «پلیس کجا بود؟! این سریال مربوط به کدام مملکت بود که پلیس نقشی نداشت؟!» هم به ترتیب نظر کاربری به نام «احمدی» و یک کاربر بی‌نام بود.  

انتقاد از میثم و مائده

انتقاد از بازی مرتضی امینی‌تبار در نقش میثم، پسر مالک مالکی با بازی جواد عزتی و سارا حاتمی در نقش مائده، دختر ناصر ریزآبادی با بازی سعید چنگیزیان از جمله مسائل دیگری بود که در کامنت‌های کاربران خبرآنلاین به آن اشاره شد.

از جمله کاربری بی‌نام که نوشت: «من هنوز نفهمیدم وقتی اسب میثم مُرد، میثم زمین را گاز می‌زد ولی وقتی مائده مُرد آن بزرگوار...» اشاره این کاربر به واکنش میثم در صحنه‌ای است که متوجه خودکشی مائده می‌شود.

«علی»، کاربر دیگری بود که نوشت: «همه خیلی خوب بودند غیر از عاشق و معشوق جوان (میثم و مائده) که اصلا در حد این سریال نبودند و انتخاب‌کننده بازیگر باید توسط عوامل بالاتر مورد بازخواست قرار بگیرد.»  

«بازی دو نوجوان فیلم چنگی به دل نمی‌زد» هم بخشی از نظر «عرشیا» بود.

کاربری بی‌نام هم با اشاره به همین موضوع نوشت: «خیلی خوب بود به جز دو بازیگر عاشق جوان... اصلا در حد بقیه نبودند.»

«نقطه ضعف سریال را انتخاب بازیگرهای نقش میثم و مائده می‌دانم و نقطه قوتش بازی بسیار خوب مالک و به‌خصوص سمیرا.» هم نظر «افشین» بود.

«واقعا از آقای مهدویان بعید بود که دو تا بچه که الفبای بازیگری را هم بلد نبودند برای این نقش‌ها انتخاب کند.» هم نظر یک کاربر بی‌نام دیگر بود.

مخاطب بی‌نام دیگری هم نوشت: «از نقاط ضعف آن، بازی ضعیف دو نوجوان داستان بود.»

مرتضی امینی‌تبار و سارا حاتمی در نقش میثم و مائده در سریال «زخم کاری» 

منابع خبر

اخبار مرتبط