در ستایش طبیعت

در ستایش طبیعت
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۵ فروردین ۱۳۹۹

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: فرشید ابراهیمی

شاید بتوان آخرین ردپای گمشده سنت موسیقایی خنیاگران و گوسان خوانان دوران باستان را به هنگام دگرگونی طبیعت و آغاز بهار، در سنتی ناشناخته در شمال ایران یافت که امروزه نوروزی یا نوروزخوانی نام گرفته است و صدافسوس که این بازمانده هزاره‌ها نیز خود رو در فراموشی دارد!

نوروزخوانی را در حقیقت باید یادگاری از سرخوشی و سرمستی انسان طبیعت‌گرای دوران‌های دور و دراز انسان ایرانی دانست که سربرآورده از سرماهای جانکاه فلات ایران، به گرمای بهار و آغاز نوزایی طبیعت درودی دوباره می‌گفت.

پیشینه و ریشه این آیین تا دوران پیش از اسلام قابل ردیابی است. در این باره محمدرضا درویشی به موسیقی مذهبی زرتشتی و قرائت اوستا در نوروز اشاره می‌کند و همچنین از مراسم فردوگ (۱۹ فروردین) و اجرای تک خوان، راوی و هم خوانی موبدان، سخنی به میان می‌آورد.

مشحون نیز در کتاب تاریخ موسیقی خود می‌نویسد: «سرودهای نوروزی که با آهنگ مخصوص در مازندران و گرگان، در پیشباز سال نو و نوروز می‌خوانند، ظاهراً سابقه بسیار قدیمی دارد. اشعار قدیمی آن را، ایرانیان پس از اسلام، فراموش کردند و یا دگرگون کردند و اکنون اصل آنها در دسترس نیست. لیکن از مضمون برگردان و موضوع آن می‌توان دریافت که از یادگاری‌های پیش از اسلام است.»

کتایون مزداپور مواردی از آیین نوروزخوانی در بین النهرین را روایت کرده است. مری بویس، نگارنده کتاب گوسان پارتی و سنت خنیاگری، در مورد گوسان‌ها (خنیاگران دوره پارت‌ها) می‌نویسد: «او در عزا و بزم حضور می‌یافت.

"اشعار قدیمی آن را، ایرانیان پس از اسلام، فراموش کردند و یا دگرگون کردند و اکنون اصل آنها در دسترس نیست"نوحه سرا، طنزپرداز، داستان گو، نوازنده، ضابط دستاوردهای باستان و مفسر وقایع زمان خویش بود.»

این مسئله اهمیت و اعتبار یک نوروز خوان را به عنوان بازمانده‌ای از سنت خنیاگری خاطرنشان می‌سازد. به عبارت دیگر، سنت خنیاگری، از طرفی با اسطوره‌ها و آیین‌ها و از طرف دیگر با شئون مختلف زندگی مردم، پیوند داشته و به همین دلیل با آیین و رویداد بزرگی چون نوروز، عجین بوده است. بدین ترتیب، از دیر باز شاخه‌ای از سنت خنیاگری، به طور مستقل به نوروز اختصاص داشته است.

یکی از پژوهشگران معاصر، علی خاوری‌نژاد معتقد است که نوروزخوانی یکی از نغمه‌های باربد، موسیقی‌دان نامدار دوره ساسانی است. او معتقد است که از آنچه در تواریخ و نوشته‌ها چنین برمی‌آید که باربد پیش از ورود به دربار ساسانی نغمه‌گوی دوره‌گرد بود و آوای چنگ و آوازش مشهور خاص و عام بوده و از شواهد بر می‌آید که باربد پیش از ورود همه آنچه را که به چنگ می‌نواخت و به آواز می‌خوانده است. او این آوازها را از نغمه‌های بومی زادگاهش خراسان به وام می‌گرفت؛ بنابراین نغمه‌های باربد در میان توده مردم خراسان در همان دوره ساسانیان رایج بوده است.

ما هیچگاه نمی‌توانیم به اثبات این نکته دست پیدا کنیم که نغمه و سرودی به طور کلی از بین رفته و بمیرد. عمر یک نغمه بومی هیچگاه پایان ندارد، مگر آنکه قوم بازگو کننده ترانه، به کلی در منطقه جغرافیایی و محدوده خود از بین برود.

بنابراین نغمه‌های باربدی پس از سقوط ساسانیان به کلی از میان نرفته، که در میان بعضی از اقوام گم گشته و گمنام خراسان وجود داشته است. با نگرش بر این نکته می‌بینیم که اکثر شهرها و استان‌های همجوار خراسان دارای نوروزخوانی هستند از جمله: سمنان، گیلان، مازندران، طالقان، دماوند و…

نوروزخوانی یکی از نغمه‌های باربد، موسیقی‌دان نامدار دوره ساسانی است. او معتقد است که از آنچه در تواریخ و نوشته‌ها چنین برمی‌آید که باربد پیش از ورود به دربار ساسانی نغمه‌گوی دوره‌گرد بود و آوای چنگ و آوازش مشهور خاص و عام بوده و از شواهد بر می‌آید که باربد پیش از ورود همه آنچه را که به چنگ می‌نواخت و به آواز می‌خوانده است آنچه که باعث شد این سنت هنوز هم باقی بماند، دوری از مراکز قدرت و سیاست بود. احتمالاً شهرهای شمال ایران به سبب دوری از مراکز قدرت و زد و خوردهای فرهنگی و سیاسی بقایایی از این مراسم را حفظ کرده‌اند.

پس از اسلام، بسیاری از آیین‌ها با روایات و ذکرها و نقل‌های مذهبی اسلامی (به ویژه شیعی) درآمیختند و فصلی تازه در اجرای نوروزی‌ها پدید آمد.

"لیکن از مضمون برگردان و موضوع آن می‌توان دریافت که از یادگاری‌های پیش از اسلام است.»کتایون مزداپور مواردی از آیین نوروزخوانی در بین النهرین را روایت کرده است"شاید بتوان گمان داشت که حرفه‌ای بودن این مراسم و ایجاد درآمدی برای بهارخوان‌ها، از علل اصلی تطبیق آنها با شرایط و خواست مذهبی مردم جهت ادامه کار نوروزخوان‌هاست. از آیین‌های موسیقایی غیرمذهبی کهن دیگر، همچون آرش تیرانداز، تیرما سیزده و ستایش چراغ در شامگاهان که توسط افراد هر خانواده اجرا می‌شد، به دلیل غیرحرفه‌ای بودن و عدم وجود جنبه‌ها و انگیزه‌های مالی، به فراموشی سپرده شد.

نوروزخوانی که دارای پیوندی دیرینه با نوروز است، در نواحی مختلف، به شکل‌های گوناگون اجرا می‌شود. اگرچه برابر با پژوهش‌های میدانی مردم‌شناسان، کانون و خاستگاه نوروزخوانی که به عنوان یکی از برجسته‌ترین آیین‌های کمرنگ شده در نواحی مختلف کوهستانی، کوهپایه‌یی و جلگه‌یی البرز شناخته شده، مازندران دانسته شده است.

این آیین، به ویژه در دو سوی البرز- مازندران، گیلان، کومش و طالقان- به فراوانی یافت می‌شود و در حقیقت، بخش مهمی از موسیقی آیینی، مذهبی دو سوی البرز را تشکیل می‌دهد.

به عبارتی در حقیقت نوروزخوانی یکی از سنت‌های نیمه شمالی کشور بوده است. نوروزخوانان که بیشتر از مناطق مجاور طالقان بودند از نیمه دوم اسفندماه به بعد برای رسانیدن پیام آمدن بهار و دریافت هدیه از سوی مردم با ساز و دهل به روستاها رفته و در ستایش بهار و در مدح امامان شیعه می‌خواندند و پس از دریافت انعام و هدیه از صاحب خانه قسمت دوم اشعار خود را وصف آمدن بهار می‌خواندند:

اول نمایم من سلام / من بعد از این گویم کلام / بر اهل خانه بالتمام / چه از پیر و چه از جوان / باد بهاران آمده (۲ بار)

گل در گلستان آمده / مژده دهید بر دوستان / این سال نو باز آمده / به به عجب دستگاه تو / بر منزل و مآوای تو / لعنت بر آن بدخواه تو / باد بهاران آمده (۲ بار) / گل در گلستان آمده / مژده دهید بر دوستان / این سال نو باز آمده / مشدی (مشهدی) آبجی با خدا / گل پسر کنی زوما (داماد) / او را بری حمام شا (شاه) / دو دست شمع ویک دست حنا / بنده بیام مبارک باد / باد بهاران آمده (۲ بار) / گل در گلستان آمده / مژده دهید بر دوستان / این سال نو باز آمده....

این آیین در مناطق مختلف با نامهای نوروز نو سال، امام خوانی، بهار خوانی، نوروز نامه و… نامدار شده است.

در این آیین افزون بر نوروزخوانان مازندرانی، گروه چشمگیری از نوروزخوانان کومش و طالقان، انجام اجرای نوروزخوانی را به عهده دارند. همه ساله پیش از فرارسیدن نوروز، تعداد بیشماری از نوروزخوانان همراه با یک همخوان که به اصطلاح محلی آنها را «پیوری کر»: piyurikar یا «په خون» pekunk می‌گویند، تمامی روستاها و آبادی‌های کوهستانی و جلگه‌ای را زیر پا گذاشته و ضمن توقف در مقابل یکایک منازل به اجرای نوروزخوانی می‌پرداختند.

حضور نوروز خوانان در روستاها و آبادی‌ها به منزله فرا رسیدن بهار و بشارت نوروز بوده است. از همین رو مردم ضمن استقبال گرم از نوروز خوانان، انعام قابل توجه‌ای را نیز به آنان پیشکش می‌کردند. کار نوروزخوانان همواره از دوازدهم اسفند آغاز و تا یک روز پیش از تحویل سال نو ادامه می‌یافت. با این حال برخی از نوروزخوانان چند روز نخست سال نو نیز به کارشان ادامه می‌دادند. کار نوروزخوانان از نظر اوقات شبانه روز نیز متفاوت بوده است.

"مری بویس، نگارنده کتاب گوسان پارتی و سنت خنیاگری، در مورد گوسان‌ها (خنیاگران دوره پارت‌ها) می‌نویسد: «او در عزا و بزم حضور می‌یافت"اگر چه نوروزخوانان مازندرانی برابر با سنت‌های نیاکان خویش کار خود را بامدادان آغاز و غروب هنگام به پایان می‌رساندند. ولی در برخی نواحی کار نوروزخوان تا پاسی از شب نیز ادامه می‌یافت.

مری بویس، نگارنده کتاب گوسان پارتی و سنت خنیاگری، در مورد گوسان‌ها (خنیاگران دوره پارت‌ها) می‌نویسد: «او در عزا و بزم حضور می‌یافت. نوحه سرا، طنزپرداز، داستان گو، نوازنده، ضابط دستاوردهای باستان و مفسر وقایع زمان خویش بود نوروز خوانی در گذشته در شرق گیلان هم رواج داشته است. گروهی در حالی که پوشش محلی پوشیده‌اند خانه به خانه می‌گشتند و عید مبارک می‌گفتند. صاحبخانه هم تخم مرغ و مقداری برنج به نوروزی خوانان هدیه می‌کرد.

نوروز نو باز آمده / بلبل به آواز آمده / گل با دو صد ناز آمده / قمری به پرواز آمده / طوطی به گفتار آمده / گل‌ها به گلزار آمده / بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / نوروز شد وقت بهار / میزان شده لیل والنهار / قلّه بود در انتظار

بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / ای باب خوب تاجدار / عیدی برای من بیار / من را بکن تو رستگار / حق علی ذوالفقار / بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / بابا سلامت می‌کنم / خود را غلامت می‌کنم / دعا به جانت می‌کنم

بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / نوروزیم ده شاهی است / کمتر کنی یک شاهی است / گر ندهی رسوایی است / بابا بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / مادر به حق شیر تو / در گردنم زنجیر تو / شب ها بخوردم شیر تو / مادر بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم / مادر تو زادی بچه را / بگشا در صندوقچه را / بیرون بیاور بقچه را / مادر بده نوروزیم / مادر بکن دلسوزیم....

نوروزی خوانی در گیلان نخستین‌بار در پیرامون صد و سی سال پیش به وسیله الکساندر خوتسکو ایرانشناس روسی گردآوری شده است.

خوتسکو که مدت یازده سال در ایران و از جمله در نواحی شمالی ایران اقامت داشت، مطالعات ارزنده‌ای در زمینه‌های زبانشناسی ایرانی و به ویژه گویش‌های گیلکی، طالشی و مازندرانی انجام داد. برآیند پژوهش‌های او کتابی است پر حجم که بسال ۱۸۴۲ میلادی در لندن منتشر شد. این کتاب شامل اطلاعات کلی درباره صفحات شمالی ایران و مردم آن مرز و بوم و حوزه رواج گیلکی و مباحث عمومی پیرامون لهجه‌های سواحل جنوبی دریای خزر و متن اشعار محلی و داستان‌هایی به این گویش‌هاست. یکی از تصنیف‌های «نوروزی» کتاب خوتسکو را شادروان استاد یحیی ذکا در ۱۳۳۷ خورشیدی در مجله موسیقی آورده است.

چنانکه پیشتر نیز اشاره کردیم، نوروز خوانی، به عنوان آیینی کهن و باستانی با مجموعه‌ای از اعتقادات، اسطوره‌ها، ادبیات شفاهی و سنت، رو به فراموشی گذارده و شکل تغییریافته و غیرآیینی آن با تغییر حالت و ساختار اجرا، در سال‌های اخیر اجرا شده است.

منابع خبر

اخبار مرتبط