عطاردی: ترس آمریکا از اسناد علمی پنهان ماست / کریم‌زاده: دانشگاه‌های ما ابزاری در خدمت نظام حاکم بر جهان شده ‌است

عطاردی: ترس آمریکا از اسناد علمی پنهان ماست / کریم‌زاده: دانشگاه‌های ما ابزاری در خدمت نظام حاکم بر جهان شده ‌است
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۱۶ آبان ۱۴۰۰

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، همایش «دیوار بلند» به همت بسیج دانشجویی پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران و با هدف بررسی مصادیق استعمارعلم و فناوری، به مناسبت ۱۳ آبان برگزارشد. در این برنامه سید مجتبی عطاردی، متخصص حوزه بایوالکترونیک و مدارات مجتمع و استاد دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف، مسعود سلیمانی، رییس مرکز تحقیقات نانوتکنولوژی پزشکی و مهندسی بافت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و امید کریم زاده، استاد تاریخ و فلسفه علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی، به مباحثی، چون مواجهه ایالات متحده با پیشرفت‌های فناورانه سایر کشور‌ها و نقش دانشگاه در پازل مقابله با استعمار علمی پرداختند.

در ابتدای همایش سید مجتبی

عطاردی
با مروری بر اتفاقات روز ۱۳ آبان و تاثیر آن بر وضعیت فعلی کشور، بر اهمیت این اتفاقات تاکید کرده و انچه که در ایالات متحده برای ایشان و دکتر سلیمانی اتفاق افتاده را مرتبط با مسیری که از آن سال‌ها و در نتیجه ۱۳ آبان‌ها و ۱۶ آذر‌ها به وجود آمده دانسته، سپس به ذکر ماجرای دستگیری خود در ایالات متحده به علت تحقیقات علمی که داشت، پرداخت: من حدود سی سال در ایران، آمریکا و پس از آن مجددا در ایران فعالیت‌های علمی و فناورانه داشته‌ام و شرکتی که در آن فعالیت می‌کردم از شرکت‌های شناخته‌شده سیلیکون در زمینه IC، میکروالکترونیک، نانو الکترونیک و چیپ تکنولوژی بود. مقاله زیاد می‌دادم. به آمریکا هم رفت و آمد زیادی داشتم و در کنفرانس‌ها شرکت میکردم. اما مشکل از زمانی شروع شد که این‌ها متوجه شدند یا حدس زدند که من در حوزه‌های دفاعی و تکنولوژی هسته‌ای کار می‌کنم.

"اما مشکل از زمانی شروع شد که این‌ها متوجه شدند یا حدس زدند که من در حوزه‌های دفاعی و تکنولوژی هسته‌ای کار می‌کنم"البته مستنداتی که بعد‌ها نشان دادند مستقیما این مسئله را نشان نمیداد و به نظر بنده محکمه‌پسند نبود. با کمک هوش مصنوعی بررسی‌هایی داشته و به این نتیجه رسیده‌بودند که دیگر عامل نامطلوب هستم وگرنه مادامی که شما مقاله بدهی و تحقیقات کنی و آسته بروی و آسته بیایی تا گربه شاخت نزند مشکلی باشما ندارند، ولی اگر به حوزه‌هایی قدم بگذارید که در آن اقتدار را می‌بیندد، چه نظامی چه اقتصادی چه سیاسی، اینجا جایی است که نمی‌خواهند شما وارد شوی. نمی‌خواهند ما به چنین زمینه‌هایی وارد شویم، چون ما می‌خواهیم حرف تازه‌ای بزنیم.

وی سپس در ادامه با نام بردن از کشورهایی، چون آلمان و ژاپن که اقتصاد و فناوری قوی‌تری دارند به عدم مقابله ایالات متحده با این کشور‌ها بعلت نبود ایدئولوژی جدید اشاره کرده و با برشمردن مواردی، چون ایدئولوژی مبتنی بر اسلام شیعی، استقلال خواهی و تفاوت مسیر با آن‌ها را از علل تقابل ایالات متحده با ایران برشمرد و گفت: این‌ها نمی‌خواهند ما قدرت و تکنولوژی داشته باشیم. استقلال و صنعت داشته باشیم. اذیتمان می‌کنند، امروز به بهانه هسته‌ای، فردا به بهانه حقوق بشر و پس‌فردا به بهانه موشکی و ....

این اتفاقات که برای ما افتاد نیز در این حیطه است.

ترس آمریکا از اسناد علمی پنهان ماست

او سپس با اشاره به موضوع انتشار مقالات و تحریم کردن ایران در این زمینه تنها برای ۶ ماه الی یکسال، گفت: این‌ها با تحقیقاتی که منتشر می‌کنیم کاری ندارند و نگران آن نیستند، ترس آن‌ها از مواردی که منتشر نمی‌شود و از کار‌های بی سروصدای ماست. باور کنید با پابلیکیشن (انتشار مقالات) مشکلی ندارند. با پتنت (ثبت اختراع) هم مشکلی ندارند. ریشه این دستگیری‌ها هم این است.

دکتر عطاردی در ادامه با بیان اینکه اولین پیشنهاد طرف آمریکایی ماندن در آمریکا و پذیرش تبعیت آنجا در قبال ازادی و بسته شدن پرونده بوده و برشمردن راه‌های مختلف در رد این پیشنهاد، به تلاش‌های ایران بواسطه‌ی دولت عمان و دولت‌های دوست با آمریکا برای جلوگیری از آسیب رساندن به وی و آزاد کردنش نیز اشاره کرده و گفت: اگر در یک کلام بگویم آزادشدن من بیشتر شبیه یک معجزه الهی بود و روزی که مرا گرفتند با توجه به حوزه فعالیت‌های خودم و اینکه نمی‌دانستم دولت امریکا تا چه حد در جریان فعالیت‌های من است فکر نمی‌کردم دیگر آزاد شوم. باوجود تمام فعالیت‌های حقوقی و دعا‌های مردم، معتقدم آزاد شدنم یک معجزه الهی بود.

وی همچنین کتاب از شریف تا لس انجلس که خاطرات ایشان در آن ثبت شده را معرفی و مطالعه‌ی آن برای ریشه شناسی ابعاد مختلف اتفاقات مربوط به دستگیری خود را پیشنهاد داد.

در ادامه دکتر مسعود سلیمانی پیش از بیان ماجرای دستگیری خود به توضیح درمورد پیشینه فعالیت‌های خود در حوزه سلول‌های بنیادی و ژن‌درمانی به سفر‌های خود به آمریکا برای شرکت در کنگره‌های مختلف پرداخته و در مورد پرونده‌سازی صورت گرفته بر علیه ایشان گفت: به من گفتند پرونده ات ۵۰۰ هزار صفحه است که فقط فهرست آن ۵۰۰ صفحه است! همه‌اش هم از جیمیل بود، با هوش‌مصنوعی اطلاعاتی را به هم وصل کردند که بیشتر پرونده‌سازی بود تا پرونده و همه‌اش هم علمی بود.

"البته مستنداتی که بعد‌ها نشان دادند مستقیما این مسئله را نشان نمیداد و به نظر بنده محکمه‌پسند نبود"گیری که به من دادند این بود که دو تا از دانشجو‌های قبلی من برایم دارو سرطان خون آورده بودند و می‌گفتند آسپرین هم بخواهند بیاورند باید اجازه بگیرند! درحالیکه من آن زمان نه آمریکا بودم نه خریدی داشتم و حتی آن دانشجو‌های سابق من آن زمان هیئت‌علمی دانشگاه‌های آمریکا بودند. به بهانه‌ی دور زدن تحریم‌ها مرا دستگیر کردند. فقط یک جلسه دادگاه هم تشکیل‌شد که در آن قاضی به من اجازه ادامه تحقیقاتم را داد، اما FBI ان را نپذیرفت.

ایشان در ادامه با بیان اتفاقی مشابه انچه که برای دکتر عطاردی رخ داده‌بود و پیشنهاد پناهندگی در ازای آزادی و یا ۱۵ الی ۲۰ سال زندان اشاره کردند و همچنین با ذکر اقدام چندباره‌ی آمریکا برای راضی‌کردن ایشان به پذیرفتن جرمشان به این اشاره کردند که قبول چنین اتهامی آزار و تهدید دانشجویان سابق ایشان به علت جرم استادشان را در پی می‌داشت. وی سپس به فعال شدن رسانه‌ها در این زمینه اشاره کرده و گقتند: برای مثال مجله نیچر که من در آن مقاله داشتم نسبت به این موضوع حساس شده‌بود که اگر سلیمانی جرمی مرتکب شده چرا در بازداشتگاه است نه زندان. من را در بدترین بند بازداشتگاه هم گذاشته‌بودند که بند قاتلین و قاچاقچیان بین‌المللی بود.

وی سپس در ادامه‌ی بیان جزییاتی از فرایند منجر به آزادی خود، به فعالیت‌های داخل کشور و رسانه‌های مختلف برای آزادی ایشان و ناچارشدن دولت آمریکا برای آزاد کردنشان پرداخته و با ذکر بحث جابجایی با دانشجوی چینی، به سیاسی شدن این ماجرا نیز اشاره کردند.

در ادامه وی از تلاش‌های مجدد آمریکا برای راضی کردنشان به پناهنده شدن گفته و بیان کردند: کل مسیر از زندان تا زوریخ]برای جابجایی با دانشجوی چینی [ را من در زنجیر بودم و می‌خواستند ما را خرد کنند. حتی در فرودگاه زوریخ که گفتم من اساس کارم تحقیقات بوده و این چه چرندیاتی بود در مورد من گفتید در جواب گفتند کاری می‌کنیم تحقیقات یادت برود! این عین کلام افسر همراهم بود و واقعا با بغض و کینه گفت و در عین حال میگفت نمی‌خواهی برگردی؟ تا لحظه آخر وسوسه می‌کنند؟!

دنیای امروز دنیای رقابت است

ایشان سپس در ادامه با بیان اینکه امریکا می‌خواهد هرکسی هم که در دنیا حرفی برای گفتن دارد برای آن‌ها کار کند، دنیای امروز را دنیای رقابت خوانده و صاحبان علم و تکنولوژی را برنده‌ی این رقابت دانستند و گفتند: تحلیل من این است که آن‌ها دو شیوه دارند، یکی اینکه خوی استکباری آن‌ها باعث می‌شود ما را بین المللی تحریم کنند که بدترینشان علمی است چرا که در همکاری‌هاست که یادگیری رخ می‌دهد و اگر فقط با آزمون و خطا پیش برویم خیلی عقب می‌افتیم. یکی هم این مسیر است که با برنامه‌ریزی‌های بلند مدت در کشور‌ها اجرا شد و خودتحریمی‌هایی که دانسته یا ندانسته ایجاد کردیم. مثلا دوره ابتدایی را و علوم انسانی را و ... فراموش کردیم و یا توقعات اشتباهی که از بچگی ایجاد شده است که "این کشور برای من چه کرده است؟ " در حالیکه نمیگوید "من برای این کشور چه کرده ام".

"اذیتمان می‌کنند، امروز به بهانه هسته‌ای، فردا به بهانه حقوق بشر و پس‌فردا به بهانه موشکی و ..."بسیاری از دانشگاه‌های ما مثل شریف و تهران سکوی پرتاب شده اند. من مخالف رفتن نیستم خیلی هم عالی است که بروند و یاد بگیرند، ولی برگردند!

وی سپس در جواب به این سوال که ایا این تحریم‌ها فقط محدود به کشوری مثل ایران یا رشته‌هایی مثل الکترونیک و بایوتکنولوژی است گفت: این مسئله خیلی جای تحقیق و کار کردن دارد. اینطور نیست که فقط ما تحریم باشیم. آن‌ها حواسشان به چینی‌ها و هندی‌ها هست و در زمینه‌های حساس، به آن‌ها هم اجازه ورود نمی‌دهند.

وی سپس به تفاوت استعمار علمی در اروپا و تلاش‌های کشور‌های اروپایی برای ایجاد جذابیت جهت جذب متخصصین سایر کشور‌ها اشاره کرد و در تکمیل پازل استعماری آمریکا گفت: آمریکایی‌ها بسیار زرنگ‌تر از این حرف‌ها هستند. آن‌ها در رشته‌های بین رشته‌ای و فناوری‌های نوین چه در پزشکی و چه در مهندسی، با دادن پیشنهاداتی نیرو‌های متخصص را از شرق و غرب به آمریکا می‌کشند و همه را آنجا مشغول می‌کنند در حالیکه تمام سرمایه‌گذاری [داخلی]خودشان روی حقوق، اقتصاد، بازرگانی و علوم اجتماعی است.

آن‌ها این عرق ملی را از بچگی ایجادکردند. در آمریکا بالاترین نشان یک کشور به خانواده‌ی فردی که در راه آن کشور کشته‌شده‌است پرچم آمریکا است.

از این به بعد بیشتر تحریم‌های ما اقتصادی و علمی خواهد بود

وی سپس با تاکید بر سخنان پیشین دکتر عطاردی در مورد علت مخالفت بیشتر با ما گفت:، چون ما میخواهیم حرف تازه‌ای بزنیم. روی پای خودمان بایستیم؛ خودمان تکنولوژی ایجاد کنیم و از تکنولوژی خودمان استفاده کنیم. از این به بعد بیشتر تحریم‌های ما اقتصادی و علمی خواهد بود و اگر ما به خودمان نیاییم می‌توانیم آسیب پذیریمان را صد برابر کنیم.

در ادامه دکتر عطاردی نیز پس از اشاره به حرکت جهان امروز به سمت بین رشته‌ای شدن و از بین رفتن مرز‌های علوم مختلف، در تکمیل صحبت‌های دکتر سلیمانی افزود: دشمن که باید تحریم کند و نابود کند.

"یکی هم این مسیر است که با برنامه‌ریزی‌های بلند مدت در کشور‌ها اجرا شد و خودتحریمی‌هایی که دانسته یا ندانسته ایجاد کردیم"از دشمن توقعی جز این نداریم. ولی متاسفانه در داخل، بعضی [جاها]دچار خودتحریمی‌های خیلی بد هستیم و باید مراقب این باشیم.

این استاد دانشگاه شریف سپس به عقب ماندن برنامه‌های ایران در زمینه چیپ تکنولوژی به دستگیری خود اشاره‌کرد و گفت: ما در آن زمان با شبکه ارتباطات جهانی که ایجاد کرده بودیم در حوزه‌ی چیپ تکنولوژی (فناوری تراشه) واقعا به لول جهانی و اشل اقتصادی رسیده بودیم که با دستگیری من کار ناتمام ماند و بعد از آزادی دیگر شرایط قبل مهیا نبود. ما ده سال عقب افتادیم. آمریکا در واقع یک شرکت است و به همه چیز اقتصادی نگاه می‌کند و برای همین درست در این زمان میخواست ما را زمین بزند.

وی سپس با تاکید بر راهبردی بودن فناوری تراشه‌ها و فراگیر و گسترده بودن این حوزه، بر لزوم اهمیت‌دهی به این حوزه اشاره کرده، در ادامه مؤلفه‌هایی را همچون خودشناسی و پرهیز از خودتحریمی در کشور، تقویت عرق ملی از کودکی و تقویت ملی‌گرایی، پیگیری جدی آرمان‌های انقلاب اسلامی، و داشتن نقد به عملکرد دولت، برای جلوگیری از غفلت در برابر ظرفیت‌های داخلی لازم دانست.

پس از ایشان دکتر سلیمانی بار اصلی مقابله با استعمار علم و تکنولوژی را بر دانشجو‌ها دانسته و تاکید کرد: اگر دانشجو نباشد چرخ دانشگاه نمی‌چرخد. دانشجو است که انگیزه زیاد دارد، نیرو و انرژی دارد.

درست است که اساتید نقش راهبری دارند، اما کسی که دارد کار را واقعا انجام می‌دهد دانشجو است. دانشجو اگر انگیزه داشته باشد و اگر بخواهد خوب و دلسوزانه برای مردم و کشورش کار کند خیلی خوب کار می‌کند. اگر ما به دانشجو یاد ندهیم، اگر دانشجو نخواهد درست یاد بگیرد و نخواهد کار کند و فقط نگاهش به آن طرف باشد، ما پیشرفت نمی‌کنیم و همه برنامه‌ریزی‌ها روی همین است:دلسرد کردن دانشجو. رفتن دانشجو بد نیست به شرطی که برگردد، به شرطی که دانشش را انتقال بدهد. اگر بگوییم ارتباطات [علمی و دانشگاهی]را قطع کنیم، این همان خودتحریمی است که آن‌ها دنبالش هستند.

بلوک شرق یا غرب بودن در استعمار فرقی نمی‌کند

وی سپس با بیان اینکه بلوک شرق یا غرب بودن در استعمار فرقی نمی‌کند افزود: اگر یک کشور بلوک شرق ابر قدرت بشود جا پای همان می‌گذارد.

"فراموش کردیم و یا توقعات اشتباهی که از بچگی ایجاد شده است که "این کشور برای من چه کرده است؟ " در حالیکه نمیگوید "من برای این کشور چه کرده ام""پس ما اگر بخواهیم در جهان آینده جایی داشته‌باشیم باید روی پای خودمان بایسیتیم. استکبار، استکبار است اسمش ممکن است عوض شود. گول اسم را نخوریم. ما واقعا باید روی پای خودمان بایستیم البته با همکاری دنیا. مشخصا نیاز به ارتباطات داریم یعنی ایجاد وابستگی کشور‌های دیگر به خودمان.

همان کاری که آن‌ها کردند. استکبار همه دنیا را به خودش وابسته کرده و اکنون بعد از این همه سال هنوز دارد چپاول می‌کند.

ایشان در انتها در پاسخ به این سوال که آیا دستگیری‌شان تغییری در روند تحقیقاتشان داشته پاسخ دادند: بله خیلی تغییر ایجاد کرد. قوی‌تر شدیم! دیدم که بغض و کینه آن‌ها نسبت به ما خیلی فراتر از این حرف‌هاست و اصلا با مردم ما مشکل دارند. وقتی دارو را تحریم می‌کنند می‌خواهند به مردم آسیب بزنند. درست است به لحاظ روحی روانی و جسمی خیلی اذیت شدم، ولی در تفکراتم قوی‌تر شدم.

دکتر عطاردی نیز در پاسخ به این سوال گفت: تغییری که در مسیر علمی بنده بعد از آزادی به وجود آمد این بود که بیشتر سراغ تز‌هایی بروم که محصول‌محور است.

"روی پای خودمان بایستیم؛ خودمان تکنولوژی ایجاد کنیم و از تکنولوژی خودمان استفاده کنیم"به دانشجوهایم می‌گویم قبل از مقاله دادن بروید محصول را درست کنید پتنت بکنید سپس مقاله‌اش را بدهید مشابه انچه که در آمریکا اتفاق می‌افتد باید به جای تولید مقاله برویم به سمت رساله‌هایی که نمونه محصولش در همان رساله به دست بیاید و نتیجه‌اش به کشور خودمان برسد؛ محصولی که هم لبه‌ی علم باشد، هم مورد نیاز و هم قابل فروش به دیگران و همه‌ی دنیا. باید دنیا را وابسته به خودمان بکنیم آنوقت نمیتوانند به راحتی ما را تحریم کنند، چون وابستگی متقابل به وجود می‌آوریم.

در ادامه، دکتر امید کریم زاده، استاد تاریخ و فلسفه‌ی علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی به طرح بحث در مورد اساس فلسفه‌ی تکنولوژی پرداخته و گفت: تصویر استانداردی از تکنولوژی ارائه می‌شود در مدرسه و دانشگاه ما که تکنولوژی را وسیله‌ای بی‌طرف و بدون ارزش ذاتی که دست هرکس باشد، به مرتبه‌ای از توانایی و قدرت میرسد، تعریف می‌کند. این تصویر به ما می‌گوید که این این وسیله در دست افراد ناصالحی است و اگر این وسیله به دست صالحان منتقل شود، مشکلات حل می‌شود و همین تصویر توجیه‌کننده‌ی میل ما به دست‌یابی به این تکنولوژی است. بنده فکرمی‌کنم این تصویر صحیح نیست و تکنولوژی وسیله‌ای نیست که در خودش ارزشی نهفته نباشد و فقط شما بنا به نیت خودتان بتوانید از آن استفاده کنید و دستتان باز باشد که از هروسیله‌ای بنا به امیال خودتان استفاده کنید. این وسیله با خودش ارزش و نوع نگاه به جهان به همراه دارد.

ما به این نوع نگاه خودمان نقد داریم و برای مقابله با آن می‌خواهیم از وسیله‌ای استفاده کنیم که محصول همان نوع نگاه است!

چین همان مسیر آمریکا را میرود

وی در ادامه افزود: ما باید انسان دیگری بسازیم که نگاهش به مسائل متفاوت است و و در ساختن این انسانی که نگاهش متفاوت است، به نظر نمی‌آید که توفیق چندانی حاصل کرده‌باشیم و با صرف دستیابی به تکنولوژی موفق نمی‌شویم که انسان را بسازیم. هیچ بعید نیست که ما هم اگر به آن درجه از قدرت نظامی و تکنولوژی برسیم همین‌گونه که رفتار می‌شود رفتار کنیم. مادامی که تصور دقیق دیگری درست نکرده باشیم که فرق ما به عنوان سوژه، به عنوان انسان، در جهان با کسی که به آن ایراد و نقد داریم چیست. چین همان مسیر امریکا را میرود. چه تضمینی است که ماهم مسیر چین را نرویم؟

وی پس از ذکر این نکته که دانشگاه و دانشجو در درجه اول و جامعه در درجه بعدی وظیفه دارد که زمینه پیدا کردن دید متفاوت را برای افراد فراهم‌کند، گفت: شما وقتی در یک بازی غرق شده‌اید، نگاه کردن از بالا به این بازی خیلی سخت می‌شود.

"از این به بعد بیشتر تحریم‌های ما اقتصادی و علمی خواهد بود و اگر ما به خودمان نیاییم می‌توانیم آسیب پذیریمان را صد برابر کنیم"به خصوص در جایی مثل ایالات متحده، عمدتا مهندسین ما درگیر بخش کوچکی از یک پروژه‌ی خیلی بزرگ هستند که مطلع از نهایتِ آن پروژه نیستند و شاید در همین جلسات بنشینند و آن نهایت را نقد کنند. ما نهایتا در همین نظام و نوع نگاه زندگی می‌کنیم و هضم در همین نظام شده‌ایم و راهمان برای مقابله با این نظام، استفاده از وسایل خودش و نظم خودش است.

این استاد دانشگاه شهید بهشتی در ادامه با اتتقاد به نبود شناخت صحیح نسبت به غرب و نگرفتن نتیجه‌ی ملموس در نقد غرب بعلت نبود همین شناخت کافی گفت: معرفت شناسی‌ای پشت جهان جدید وجود دارد و این نگاه، درست یا غلط آفریننده‌ی جهان جدید و تکنولوژی و تمام شئون آن است. آن چیزی که تکنولوژی را آفریده‌است، همان چیزی است که جهان جدید را ساخته است و شما اگر به دنبال معنای جدیدی هستید، نمیتوانید از تکنولوژی‌ای که زاده‌ی همین معرفت‌شناسی‌ای است که قبولش ندارید، استفاده کنید. شما ابتدا باید نظام مفهومی جدیدتان را بتوانید ارائه‌کنید. البته ما الان مساله‌ی بقا هم داریم و فارغ از اینکه به آن نظام مفهومی جدید دست یافته‌ایم یا نه، ضرورت دارد که به دنبال تکنولوژی باشیم و این تلاش برای دست‌یابی قطعا درست و ضروری است و بحث ما تقابلی با آن مسیر ندارد.

فقط نکته این است که نگاهی هم داشته‌باشیم به اینکه با چه وسیله‌ای به دنبال چه چیزی هستیم؟

دانشگاه‌های ما ابزاری در خدمت همین نظام حاکم بر جهان شده است

وی در پاسخ به نقش دانشگاه در پازل تقابل با استعمار علمی گفت: دانشگاه‌های ما چندان در راستای پاسخ دادن به نیاز‌های خودمان نیست و ابزاری شده‌است در خدمت همین نظام حاکم بر جهان. این همه هزینه مادی و نیروی انسانی در بهترین دانشگاه‌های کشور می‌شود که نیروی حاضر و آماده به کشور‌های دیگر برود و دردآورتر می‌شود وقتی ببینید چندنفر به کشور برمی‌گردند. متاسفانه حتی در علوم انسانی نیز در حال اتفاق افتادن است.

دکتر کریم زاده در ادامه و در پاسخ به اینکه برای رفع این مشکل چه می‌شود کرد، ضمن اشاره به اهمیت پرداخت و تحلیل جدی این مسئله، یافتن پاسخ به سوال اینکه فلسفه‌ی دانشگاه چیست و ما اساسا دانشگاه را برای چه کاری می‌خواهیم را مهم دانست و گفت: باید دید نوع نگاه چیست؟ ما این نوع نگاه کلان به دانشگاه را کپی کردیم و وقتی ابزاری را وارد می‌کنید که نوعی از نگاه در آن وجود دارد، انتظاری جز این نخواهید داشت که آن نوع نگاه همینجا هم رشد پیدا کند!

در ادامه ایشان با مروری بر فلسفه‌ی دانشگاه‌های قدیمی اروپا و ذکر مثال‌هایی از تبدیل دانشگاه‌ها در فرانسه مطابق با تغییرات جامعه و در آلمان با هدف عقب نماندن از جهان جدید، ساخت دانشگاه در ایران را مشابه آلمان دانستند و مواردی، چون درمان بیماری‌ها و مواجهه با کشور‌هایی مثل روسیه در آن زمان را از علل آغاز به فعالیت چنین محیط‌هایی در ایران برشمرده و گفتند: این خیلی متفاوت است با وضعیتی که شما ارزش‌ها و نگاهی از پیش پرورده داشته‌باشید و برای آن بخواهید دستگاه دانشگاهی نیز درست کنید که آن نگاه را تبیلغ کند یا پیش ببرد پس ما باید برای خودمان مشخص کنیم دانشگاه را برای چه می‌خواهیم؟ در چه رشته‌هایی دانشجو می‌خواهیم؟ چرا در همه رشته‌ها و به چه تعداد دانشجو می‌خواهیم؟ و مادامی که این موارد ذیل یک نگاه کلی بررسی نشود فایده‌ای ندارد. باید معلوم شود دانشگاه ما چه تفاوتی با دیگر دانشگاه‌های دنیا باید داشته‌باشد. در حال حاضر به نظر می‌آید هیچ فرقی ندارد جز اینکه استاندارد‌ها از دنیا پایین‌تر است! ما اگر تغییر نگرش را به وجود بیاوریم، دانشگاه هم جزوی از آن دستگاه فکری است و اگر موفق شویم تعریف دیگری از مواجهه انسان با جهان و طبیعت ارائه دهیم دانشگاه هم ذیل آن مجموعه کلی تغییر می‌کند.

علمی که فعلا در جهان عمل می‌کند برای خدمت به همه جهان نیست

وی در نقد این نگاه که علم و تکنولوژی برای خدمت به همه جهان باید باشد و آن را محدود به اهداف یا نیاز‌های یک کشور نباید کرد، گفت: فکر می‌کنم همه می‌خواهند واقعا همینطور باشد، اما شما وقتی به تاریخ علم نگاه می‌کنید، علمی که فعلا در جهان عمل می‌کند برای خدمت به همه جهان نیست؛ ممکن است بگویید که این علم، علم بدی ست و ما علم دیگری تولید می‌کنیم یا آدم‌هایی که علم را بکار می‌برند آدم‌های بدی هستند و اگر آن‌ها را عوض کنیم درست می‌شود.

"در ادامه دکتر عطاردی نیز پس از اشاره به حرکت جهان امروز به سمت بین رشته‌ای شدن و از بین رفتن مرز‌های علوم مختلف، در تکمیل صحبت‌های دکتر سلیمانی افزود: دشمن که باید تحریم کند و نابود کند"ممکن است این درست باشد، ممکن است نباشد اما، دستکم چیزی که می‌دانیم این است که در پشت تاریخ این علم پروسه‌هایی سیاسی و اقتصادی و از همه مهم‌تر پروسه‌های سرمایه‌گذاری پولی است و این پروسه‌ها بخش‌هایی از جهان را استعمار کردند و کوبیدند و به بخش‌هایی دیگر از جهان خدمت کرده‌اند. در دوران روشنگری می‌گفتند علمی می‌خواهیم که جهان را درست کند و به همه مردم یکسان خدمت کند، اما در عمل چنینی چیزی نشد، چون علم بعنوان عامل مستقل و منفرد عمل نمی‌کند و در درون یک کانتکست عمل میکند که در آن فکر هست، فرهنگ هست، سرمایه هست، قدرت هست، سیاست هم هست و مجموعا این‌ها علم را جهت میدهند. این علم در عین اینکه در بخش‌هایی تحسین‌برانگیز بوده نهایتا ابزاری برای خدمت به بشر نشده بلکه در راستای رقابت‌های تسلیحاتی و استعمارکردن جا‌های دیگر است.

ایشان در ادامه با ذکر اینکه استثمار در نهاد تکنولوژی است، پس مادامی که ما تفکر و نوع نگاه خودمان را نداشته باشیم بعید نیست ما هم از آن برای استثمار استفاده نکنیم، بر اینکه تکنولوژی اساسا یعنی از بین بردن نظام طبیعی و تا وقتی این نگاه وجود دارد از آن چیزی در راستای استعلای فرهنگ و خدمت به بشر خارج نخواهد شد تاکید کرد.

وی در انتها در پاسخ به اینکه آیا دین ما نتوانسته آن نگاه جدید را ارائه دهد یا ما در این زمینه ناتوان بوده ایم گفت:هم در فرهنگ ملی ما و هم در فرهنگ دینی ما نطفه‌های این نگاه متفاوت وجود‌دارد، اما این جدای از وجود داشتن یک دستگاه نظری متفاوت است که به انسان امروزی ارائه شود تا بر اساس آن زندگی کند. ما باید روی منابع ملی و دینی و حتی غربی و به ویژه پیش از دوران روشنگری کار می‌کردیم. در پاسخ به اینکه ما در مقابل چه باید بکنیم دستکم سه پاسخ وجود دارد، یکی اینکه رجعت کنیم به ارزش‌های گذشته و این مفهوم سنت را تداعی می‌کند.

وی سپس با نقد نگاه فعلی عموم جامعه به سنت و همچنین لزوم داشتن نگاه تمدنی به مسائل، تبدیل سنت به امکانی برای زندگی را لازم شمرد و در ادامه افزود: یک امکان هم آینده ست که در آینده اتفاقاتی خواهد افتاد، مثل نوع نگاه به وجود منجی در ادیان مختلفِ.

امکان دیگری هم هست که عده‌ای میگویند از همین نظام فعلی حاکم و همین نگاه ماتریالیسیتی، به امکان‌های جدید خواهیم رسید چرا که این نگاه کم‌کم به بن‌بست‌هایی می‌رسد. الان زود است برای قضاوت در مورد درست بودن این مسئله. اما آنچه که مشخص است این است که ما باید نیروی بیشتری بگذاریم برای احیای آن نگاه سالم و معنابخش گذشته که داشتیم و حواسمان باشد به پرسپکتیوی که داریم به سمت آن حرکت می‌کنیم.

منابع خبر

اخبار مرتبط