قسمت هفتاد و هشت صداقت سیز
سریال صداقت سیز قسمت هفتاد و هشت 78Sedaghatsiz Serial Part ۷۸
آسیه در خانه متوجه میشود که ولکان حلقه و ساعتش را جا گذاشته است. او پای لبتاپ میرود تا روی مقالهاش کار کند. سپس با ولکان تماس میگیرد تا از او خبری بگیرد. ولکان بعد از تماس به بار هتل میرود و مشروب سفارش میدهد. کمی بعد درین هم به بار میرود و او هم مشروب سفارش میدهد.
" سریال صداقت سیز قسمت هفتاد و هشت 78Sedaghatsiz Serial Part ۷۸ آسیه در خانه متوجه میشود که ولکان حلقه و ساعتش را جا گذاشته است"او ولکان را میبیند و بهطور تصادفی سر صحبت بینشان باز میشود. درین میگوید بهتازگی از لندن برگشته و برای سورپرایز دوستش به آنجا آمده است. او میگوید در لندن تحصیل میکرده و حالا که درسش تمام شده میخواهد به استانبول برود. ولکان خودش را معرفی میکند و میگوید برای کنفرانس معماری به آنجا آمده است.
صبح روز بعد بهار به خانۀ آسیه میرود.
آسیه علی را به بهار میسپارد تا سر کارش به بیمارستان برود. در هتل ولکان دوباره درین را در رستوران میبیند. او به درین پیشنهاد میدهد که با او به گشتوگذار بیاید. او قبول میکند. آنها با هم سوار ماشین میشوند و به تفریح میروند.
"او میگوید در لندن تحصیل میکرده و حالا که درسش تمام شده میخواهد به استانبول برود"در زمان حال درین در ماشین به آسیه میگوید میخواهد او را به ساپانجا جاییکه اولین بار ولکان را در آنجا دیده بود ببرد تا به او ثابت کند که ولکان چقدر او را دوست دارد.
آسیه با کلافگی از درین میخواهد که بس کند و برگردد اما درین قبول نمیکند و دیوانهوار رانندگی میکند. ولکان با آسیه تماس میگیرد. آسیه میگوید حال درین نرمال نیست و از ولکان میخواهد که با پلیس تماس بگیرد. درین گوشی را از آسیه میگیرد و آنرا از پنجره بیرون پرت میکند.
۵ سال قبل بعد از اینکه درین و ولکان از گشتوگذار به هتل برمیگردند ولکان برای کنفرانس میرود. شب بعد از تمام شدن کنفرانس، آسیه با ولکان تلفنی صحبت میکند. ولکان به آسیه میگوید مشروب میخورد و بعد برای خواب به اتاقش میرود. او همان لحظه درین را در حال رفتن به دیسکوی هتل میبیند و به آنجا میرود. آنها با هم مشروب میخورند و مشغول صحبت و رقص میشوند.
"در زمان حال درین در ماشین به آسیه میگوید میخواهد او را به ساپانجا جاییکه اولین بار ولکان را در آنجا دیده بود ببرد تا به او ثابت کند که ولکان چقدر او را دوست دارد"آنها یکدیگر را میبوسند. ولکان شب به اتاق درین میرود و آنها با هم میخوابند.
روز بعد ولکان بیدار میشود و میگوید باید به تکیرداق برگردد. درین از او میخواهد که یک روز بیشتر بماند تا با هم تفریح کنند و ولکان قبول میکند. ولکان از اتاق بیرون میآید و با آسیه تماس میگیرد و میگوید قرار است با همکارانش یک روز دیگر آنجا بمانند.
آسیه قبول میکند.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران