انتقال یکی از جنایتکاران علیه بشریت به دیوان عالی کشور - Gooya News
ایرج مصداقی - رادیو زمانه
در خبر آمده است که محمد مقیسه به پاس ۴۰ سال خدمت به دیوان عالی کشور منتقل شد و سید احمد زرگر با حدود یک سال تأخیر، جانشین موسی غضنفرآبادی، رئیس دادگاه انقلاب مرکز شد که به مجلس شورای اسلامی رفته و ریاست کمیسیون قضایی را به عهده گرفته.
نام محمد مقیسه با کشتار ۶۷ عجین شده است. این نام در ماههای آینده در دادگاه رسیدگی به جنایات حمید نوری که در استکهلم برگزار میشود، بیش از پیش شنیده خواهد شد. حمید نوری مجبور به پاسخگویی در مورد اوست.۱
شیخ محمد مقیسه، متولد حدود سال ۱۳۳۵ در روستای کوچک مقیسه در دل کویر اطراف سبزوار است. روستایی که جمعیت آن بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵، ۶۴۴ نفر (۲۲۱ خانوار) بوده است. نام خانوادگی او در واقع از این روستا گرفته شده است.
"این نام در ماههای آینده در دادگاه رسیدگی به جنایات حمید نوری که در استکهلم برگزار میشود، بیش از پیش شنیده خواهد شد"نویسنده این مقاله از تاریخ مهاجرت او به تهران اطلاعی ندارد اما او همچنان لهجهاش را حفظ کرده است. پدر او درجهدار ژاندارمری بود و تعدادی از بستگانش در جبهههای جنگ کشته شدهاند.
مطالب بیشتر در رادیو زمانه
مقیسه در ابتدای دهه ۹۰ دچار عارضه مغزی شد و مدتی در بیمارستان پارس بستری شد. بخشی از سهام این بیمارستان پس از انقلاب مصادره شد و متعلق به دادستانی انقلاب اسلامی است.
همسر وی از اواسط دهه ۶۰ به دلیل زندگی با یک جنایتکار و آزار و اذیتهای وی به بیماری روحی و افسردگی شدید مبتلا شد و در بیمارستان پارس تحت درمان قرار گرفت.
او در دهه ۶۰ مسلح به سلاح کلت کمری شد. تا سال ۱۳۷۳ که نویسنده در ایران بود، او در خانهای مصادرهای در خیابان ملک زندگی میکرد.
مقیسه در دهه ۶۰ همچون ابراهیم رئیسی و مصطفی پورمحمدی و غلامحسین محسنیاژهای و سید حسین مرتضوی زنجانی و دیگر روحانیون مشغول کار در دادستانی انقلاب اسلامی و دستگاه امنیتی مطلقاً از لباس روحانیت استفاده نمیکرد و همیشه کت و شلوار میپوشید.
مقیسه در دهه ۷۰ نیز همچنان از پوشیدن لباس روحانیت اجتناب میکرد. او در بسیاری از دادگاهها نیز با لباس شخصی حضور مییافت.
مقیسه دیگری اما در دوران کشتار ۶۷ دادستان مشهد و یکی از اعضای اصلی هیأت کشتار در این شهر بود.
او سپس به معاونت بنیاد مستضعفان رسید. گفته میشد فرزندش را در جوانی مرگ ربود و او خود اینجا و آنجا مطرح میکرد که تقاص کشتار ۶۷ را پس میدهم که جان جوانان مردم را گرفتم.
تعداد زیادی از افراد خانواده مقیسه یا در جبهههای جنگ کشته شدهاند یا در مصاف با مجاهدین در سالهای اولیه دهه ۶۰ به قتل رسیدند.
یکی از بستگان نزدیک مقیسه، موسیالرضا مقیسه، دادستان و قاضی دادگاههای بروجرد و دورود که نقش عمدهای در سرکوب و جنایت در لرستان داشت، در فروردین ۱۳۶۳ توسط مجاهدین کشته شد.
- موسیالرضا مقیسه، دادستان و حاکم شرع بروجرد ***
برادر موسیالرضا مقیسه، محمدتقی مغیثی است که مدتها دادستان سبزوار، رئیس شورای سرپرستی زندانهای کشور، دادستان کل استان لرستان، رئیس کل دادگستری استان لرستان، مشاور ارشد نخست وزیر، معاون حقوقی بنیاد شهید، قاضی دادسرای انتظامی قضات و مستشار دادگاههای تجدیدنظر دیوان عدالت اداری بوده است.
یک محمدرضا مقیسه هم در این میان هست که یکی از جان به در بردگان انفجار هفت تیر ۱۳۶۰ و رئیس «کمیته پیگیری امور بازداشتشدگان و آسیبدیدگان حوادث بعد از انتخابات ۸۸» بود که توسط میرحسین موسوی تشکیل شد. او از بستگان نزدیک شیخ محمد مقیسه است که به شش سال زندان محکوم شد.
یکی از بستگان او که میانسال بود و پیشانی بلندی داشت هم در سالهای ۶۰ و ۶۱ در شعبه یک ب اوین بازجو بود و در شکنجه و آزار و اذیت نویسنده این مقاله نیز گاه مشارکت میکرد.
محمد مقیسه در سال ۶۰ در شعبه سه اوین با نام مستعار «ناصریان» به بازجویی و شکنجه زندانیان مشغول بود و در بیرحمی و قساوت، زبانزد.
او تا اواسط دهه ۷۰ که نام اصلیاش از سوی نویسنده این مقاله فاش شد، همچنان از نام مستعار «ناصریان» استفاده میکرد و در دادستانی انقلاب نیز به همین نام شناخته میشد. بعد از آن بود که از نام «قاضی مقیسه» استفاده کرد.۲
مقیسه تا سال ۱۳۹۶ تلاش زیادی به خرج میداد که تصویرش منتشر نشود اما در نهایت موفق نشد و عاقبت عکس او انتشار یافت.
در سال ۶۴، پس از انتقال موسوی، دادیار ناظر زندان قزلحصار به زندان قصر، مسئولیت دادیاری این زندان را به عهده گرفت و در آبان ۶۵، پس از انتقال آخرین زندانیان سیاسی واحد سه قزلحصار (واحد یک خرداد ۶۵ تخلیه شده بود) به اوین و گوهردشت، مسئولیت دادیاری زندان گوهردشت را به عهده گرفت.
در زندان گوهردشت، حمید نوری با نام مستعار حمید عباسی به او پیوست و این دو به همراه عرب، دیگر دادیار زندان با مشارکت یکدیگر به جنایت مشغول شدند.
- آخوند مرتضوی زنجانی ***
محمد مقیسه در نیمه دوم سال ۶۶، پس از آن که سید حسین مرتضوی زنجانی، رئیس زندان گوهردشت به اوین منتقل شد و ریاست این زندان را به عهده گرفت، توأمان مسئولیت سرپرستی زندان گوهردشت و دادیار ناظر زندان را به عهده داشت و به همین دلیل دست بازتری در سرکوبی زندانیان پیدا کرد.
مقیسه در بهمن ۶۷ پس از انتقال زندانیان گوهردشت به اوین، دادیار ناظر زندان اوین شد و در این پست حمید عباسی (حمیدرضا نوری) و حسنی او را همراهی میکردند. از آنجا که مقیسه چهره منفوری بود، در سال ۶۹ او را از دادیاری زندان که برخورد مستمر با خانوادهها داشت برداشتند و سیروس شیخپور را که چهرهای متعادلتر داشت به جای وی در سمت دادیاری اوین گماردند.
"حمید نوری مجبور به پاسخگویی در مورد اوست.۱شیخ محمد مقیسه، متولد حدود سال ۱۳۳۵ در روستای کوچک مقیسه در دل کویر اطراف سبزوار است"شیخپور هماکنون معاون قضایی، اجرای احکام و امور مجلس سازمان زندانهای کشور است.
مقیسه پس از ترک دادیاری اوین به ریاست ساختمان دادستانی اوین که در شمال این زندان قرار داشت رسید و سپس یکی از مسئولان دادگاه انقلاب اسلامی در خیابان معلم شد. او در مقام قاضی مدتی در خیابان وزرا رئیس شعبه منکرات بود و به مسائلی همچون برگزاری پارتیها، عدم رعایت حجاب و ماهواره و ... میپرداخت. سر آخر وی ترفیع مقام یافت و به عنوان یکی از قضات عالیرتبه به ریاست شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب رسید و نقش مهمی در سرکوب و جنایت یافت. نام وی پس از سرکوب جنبش ۸۸ بود که سر زبانها افتاد.
مقیسه همراه حمید نوری بین سالهای ۶۶ و ۶۷ تلاش زیادی برای شکستن اعتصاب غذا و حرکتهای اعتراضی زندانیان داشت.
او در دوران یاد شده شخصاً در بند حضور پیدا میکرد و با بیرون کشیدن افراد، با زور و کابل و مشت و لگد آنها را مجبور به شکستن اعتصاب غذا میکرد.
فشارهای وی در زندان گوهردشت منجر به خودسوزی علیرضا طاهرجویان در تابستان ۱۳۶۶ شد. علیرضا طاهرجویان که در موج دستگیریهای گسترده دهه ۶۰ دستگیر شده بود، به ادعای خودش سیاسی نبود اما نمیخواست تن به رذالت دهد و عاقبت در اثر فشارهای ناصریان که میخواست او را به همکاری وادار کند خود را در وسط بند به آتش کشید.
«اتاق گاز»، یکی از ابداعات او و داوود لشکری (تقی عادلی) در زندان گوهردشت بود. در تابستان ۶۶ در برخورد با زندانیانی که به ورزش جمعی میپرداختند ابتدا آنها را با بدن عرق کرده به اتاقهای بدون پنجره میبردند و با بستن زیر در و جلوگیری از جریان هوا، زندانیان پس از مدتی به خاطر تشنگی و تعرق زیاد از یک طرف و استنشاق هوای متعفن و سنگین دچار بیحالی و تنگی تنفس میشدند. پس از گذشت ساعتها آنها را از مقابل یک کولر بزرگ و سپس از میان تونلی که دو طرفش پاسداران با کابل و شلنگ و چوب ایستاده بودند عبور داده و در مسیر آنها را به شدیدترین وجه مورد ضرب و شتم قرار میدادند.
حمید نوری یکی از همراهان اصلی مقیسه در جریان سرکوب زندانیان در تابستان ۶۶ در زندان گوهردشت بود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران