رأی حد‌اکثری ضامن امنیت کشور است

رأی حد‌اکثری ضامن امنیت کشور است
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۲۳ بهمن ۱۴۰۲

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام علی بنایی در نشست کرسی‌های آزاداندیشی «مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم» و «اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر» که بمناسبت گرامیداشت دهه فجر پیروزی انقلاب اسلامی در دانشگاه طلوع مهرقم برگزار شد، گفت: باید بزرگان کشور همانند مراجع عظام تقلید یا جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم به کسانی که دنبال حضور حداقلی هستند نهیب بزنند و بگویند «این تذهبون؟» به این گروه‌ها بگویند رأی حد‌اکثری ضامن امنیت کشور است و عامل ایجاد عزت و قدرت ملی است.

وی در این نشست گفت به مناسبت تقارن ایام شهادت حضرت موسی‌بن جعفر علیهالسلام با ایام دهه مبارکه فجر روایتی که دقیقاً با حال وهوای امروز کشور ما منطبق هست و در دورۀ انقلاب هم بسیار خوانده می‌شد را مرور می‌کنم: آن حضرت می‌فرماید؛ «قال رجل من اهل قم یدعوا الناس الی الحق» یک شخصیتی از اهالی قم، از مردان قم به پا می‌خیزد و مردم را به حق دعوت می‌کند، پرچمدار حق می‌شود. «یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ» نشانه گروه و جماعتی که به دعوت او لبیک می‌گویند و دور او جمع می‌شوند همانندپاره‌های آهن و قطعۀ فولاد می‌مانند؛ مقاوم، شکیبا و صبور. «لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ» تندبادها، تهدیدات و مشکلات این‌ها را نمی‌ترساند.

«وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ» از جنگ هم وحشت ندارند و به استقبال می‌روند و شجاعانه وارد این عرصه میدان می‌شوند. «وَ لَا یَجْبُنُونَ» اهل ترس هم نیستند. «وَ عَلَی اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ» از هیچ چیزی واهمه ندارند، چون به خدا توکل کردند، کار را به خدا سپرده اند، «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ».

"«یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ» نشانه گروه و جماعتی که به دعوت او لبیک می‌گویند و دور او جمع می‌شوند همانندپاره‌های آهن و قطعۀ فولاد می‌مانند؛ مقاوم، شکیبا و صبور"این بی‌پروایی در مواجهه با دشمن و پایداری وثبات در میدان نبرد نتیجه توکل بر خداوند وسپردن کار‌ها و جان‌ها به او است که عاقبت آن به جرگۀ متقین درآمدن است.

حجت الاسلام والمسلمین بنایی در ابتدا به بیان خاطراتی از دوران مبارزه و انقلاب از خیابان چهارمردان قم پرداخت و گفت: نوشتن تاریخ انقلاب ویا طرح مسائل تاریخ شفاهی انقلاب به لحاظ معاصرت اشخاص ویا زنده بودن قهرمانان هر حادثه‌ای با سختی‌های بسیاری همراه است، زیرا کسی که می‌خواهد تاریخ انقلاب را بنویسد باید شاهد صحنه‌های انقلاب باشد تا بتواند آنرا به درستی روایت کند.

وی افزود: تاریخنگار یا محقق و پژوهشگر مسائل تاریخی باید از ظرفیت و قابلیت بالایی برخوردار باشد تا بتواند از افق بالاتر و جامع و بدون پیشداوری و قضاوت و یکسویه‌نگری به این اتفاقات نگاه کند تا بتواند همه ابعاد مسئله تاریخی رابررسی کند. برای بیان نقش تاریخی قم در پیروزی انقلاب اسلامی از ابعاد مختلف، در همین جلسه که نگاه می‌کنیم تعدادی از قهرمان‌های حوادث گوناگون انقلاب در عرصه‌های مختلف دراینجا حاضر هستند.
دبیرکل مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم افزود: در همین جلسه فاضل محترم آقای حاج ابوالفضل اربابی حاضر هستند. آقای اربابی از همرزمان شهید منتظری در ایران و لبنان بوده است، سال‌ها در ایران ازسوی ساواک متواری بود وتحت تعقیب بودتا سرانجام از طریق زاهدان به شهر کویته وکراچی پاکستان رفت و از آنجا به لبنان رفت و در آنجا در اردوگاه‌های فلسطین آموزش دید و با سازمان‌های فلسطینی و الفتح و امل کار کرده و در آنجا آموزش نظامی دیده است.
وی در ادامه گفت: بخشی از تاریخ شفاهی قم، بخشی از تاریخ خیابان چهارمردان، بخشی از تاریخ مبارزان انقلابیون ما در خارج از کشور که هم اکنون بی ادعا و توقع و بی‌نیاز از تعریف وتمجید ما، همین آقای اربابی است که در جلسه حاضرند. کسی که از سال ۵۰ متواری بوده است. در همین قم بود، ولی چون خانه خودشان تحت نظر بود به منزل نمی‌رفت.

خانه‌ای در خیابان خاکفرج اجاره کرده بودند و با مرحوم حاج شیخ علی قمی و برخی دوستان دیگر در آنجا با هم زندگی می‌کردند.

حجت الاسلام والمسلمین بنایی افزود من امشب می‌خواهم دربارۀ نقش خیابان چهارمردان در انقلاب مطالبی را خدمت شما دوستان و انقلابیون قدیمی واصیل بگویم البته هریک از شما حضار محترم ده‌ها وصد‌ها خاطره از دوران انقلاب را در سینه دارید.

در اوج تظاهرات ماه رمضان سال ۵۷ هر شب از محله‌های خیابان چهارمردان، از محله سیدان و سجادیه و عشقعلی ویا برخی محلات وخیابان‌های دیگر جلوی مسجد چهارمردان تجمع می‌کردیم، آقای حاج محمد رضوانی که در جلسه حضور دارند حضور داشتند، و از بالای دیوارحسینیه هدایی کنار مسجد، لب دیوار حسین آقا‌جانی راه می‌رفت و به سمت کماندو‌ها نارنجک پرتاپ می‌کرد.

موسس اندیشکدۀ مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهربیان داشت: در همه شب‌های ماه مبارک تا نزدیک سحر شعار می‌دادیم و بچه‌ها لاستیک آتش می‌زنند و با نارنجک دستی بقول معروف آن زمان کماندوبازی می‌کردند. روزنامه اطلاعات به نقل از روزنامه لوموند فرانسه نوشت «خیابان چهارمردان قلب تپنده انقلاب هست»، البته در تمام شهر تظاهرات صورت می‌گرفت. مثلاً ما می‌رفتیم خیابان امام یا جا‌های دیگر، ولی باز آخرشب در خیابان چهارمردان جمع می‌شدیم و از ساعت ۱۲ دوباره شروع می‌کردیم.

وی افزود در سال ۱۳۵۶ حادثه ۱۹ دی که اتفاق افتاد، آن روز عصر ساعت چهار گذشته بودکه در چهارراه بیمارستان جمعیتی که از منزل آیت الله نوری همدانی بسمت منزل آیت الله مشکینی در حرکت بود، در میدان شهدای کنونی مورد حمله نیرو‌های پلیس قرار گرفت و کشتار شروع شد، من با آقای اربابی وچند تن دیگر از دوستان بودیم، آن موقع آقای اربابی مسلح بود. غروب ۱۹ دی سال ۵۶ ایشان اسلحه‌اش را آورد که اگر درگیری ادامه یافت، بتواندکاری انجام بدهد.

وی سپس گفت: آن شب پس از کشتار، حادثه‌ای رخ نداد، ولی صبح فردا یعنی صبح بیستم دی ماه، شهر کاملاً حالت حکومت نظامی داشت، ترس و وحشت همه را گرفته بود، تانک و نفربر‌ها با چرخ لاستیکی همراه با کماندو‌های تا پا مسلح جلوی شیخان مستقر بودند، یکی از نفربرهاکه به سمت چهارمردان می‌آمد من و مرحوم حاج شیخ علی قمی جلوی محله گذرصادق جلوی مغازه آقای انبارداران بودیم. گفتیم باید جلوی رفت وآمد ومانور این نفربر که برای ترساندن مردم بود را بگیریم.

"«وَ عَلَی اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ» از هیچ چیزی واهمه ندارند، چون به خدا توکل کردند، کار را به خدا سپرده اند، «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»"هر کدام آجر و یا سنگی برداشتیم. من سمت دکان انبارداران و شیخ علی سمت کوچه‌ای که به طرف ستیه و میدانمیر می‌رفت ایستادیم، ماشین داشت به سرعت به طرف سر خیابان باز می‌گشت. البته هیچ ماشین دیگری هم نبود یعنی شهرکاملا در اختیار نظامی‌ها بود. یک آجر من زدم یکی شیخ علی زد. آجری که من زدم به شیشه جلوی راننده خورد و ماشین ایستاد و متوقف شد.

من دویدم سمت کوچه مدرسه بدر وکماندو‌ها به دو دسته تقسیم شدند بین اینکه من را بگیرند یا شیخ علی را بگیرند. چند نفری که در ماشین بودند برای دستگیری ما از ماشین پایین ریختند، ولی ما، چون محله آنجا را بلد بودیم سریع فرار کردیم.

وی در ادامه به نقش شهید جواد دل‌آذر که برادرشان در جلسه حضور داشت، اشاره کرد و گفت: شهید دل آذر و علی ورزنده و ابولفضل بذر‌کارو ابوالفضل الماسی معروف به مرگ بر شاه می‌آمدند، از محله سیدان شروع به شعار دادن می‌کردند و بعد به سمت چهارمردان حرکت می‌کردند. از حدود ساعت ۹ صبح مرگ بر شاه را راه می‌انداختند جمعیت را جمع می‌کردند وهمین کاررا دوباره از عصر بعد از نماز شروع می‌کردند. جواد دل‌آذر با شلوار لی، کفش آدیداس که به جواد فری معروف بود با تیپ خاصش در همه صحنه‌ها حضور داشت و همه حتی ماموران پلیس وکماندو‌ها اورا می‌شناختند.

نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی بیان داشت: واقعاً چهارمردان در انقلاب نقش بسیار تعیین‌کننده داشت به لحاظ تجمع و مقاومت بچه‌های حزب‌الله در این خیابان و راه‌های فرار وکوچه‌های که برای ما شناخته شده بود. یعنی اهل چهارمردان به خاطر مقاومت و بی‌پروایی از ماموران پلیس وکماندو‌ها مصداق این روایت هستند که اصلا نمی‌ترسیدند؛ بنابراین برای نوشتن تاریخ شفاهی انقلاب فقط خیابان چهارمردان به تنهایی یک تاریخ پرهیجان مستند برای انقلاب به شمار می‌آید.

وی خاطره دیگری را چنین بیان کرد: روز ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ روزنامه اطلاعات یک مطلب توهین امیز نوشتو به امام اهانت کرد، ماهمان شب با آقای اربابی رفتیم روضه محله امام زاده سلطان محمد شریف.

"روزنامه اطلاعات به نقل از روزنامه لوموند فرانسه نوشت «خیابان چهارمردان قلب تپنده انقلاب هست»، البته در تمام شهر تظاهرات صورت می‌گرفت"چون سخنران جلسه آقای رستگاری بود شخصیت انقلابی که در سال ۵۶ درخط مقدم بود. بچه‌های انقلابی زیاد به مجلس روضه ایشان می‌آمدند. آن شب آیتالله گرامی هم تازه از زندان آزاد شده بود برای روضه آمدند به اعتبار اینکه آقای رستگاری شاگرد ایشان بودند احتراماً برای شاگردشان آمدند آقای رستگاری مقاله روزنامه اطلاعات را بالای منبر خواند مردم را آگاه کرد.

دکتر بنایی افزود: صبح هجدهم دی ماه با آقای اربابی تصمیم گرفتیم که درس‌های حوزه را تعطیل کنیم. از قبل از ساعت ۷ شروع کردیم، چون درس‌های حوزه از ساعت ۷ شروع می‌شود. ساعت ۷ در دی‌ماه هنوز آفتاب نزده است.

آمدیم با یک موتوری که آقای اربابی داشت دو ترکه سوار شدیم، آمدیم جلوی کوچه آقای فاضل هرندی سر کوچه کاظمی صفاییه، آقای فاضل عازم مسجد امام حسن عسگری برای تدریس بودند بعد از شرح مختصری از ماجرا، گفتیم حاج آقا درس تعطیل است وآقای فاضل برگشت منزل. بعد رفتیم درس آقای جوادی آملی مدرسه سعادت جلوی باغ ملی. آنجا حاج آقا می‌خواست برای تدریس برود مهدیه اسلامی، با موتور رفتیم جلوی حاج آقا ایستادیم و گفتیم درس تعطیل است. به همین شکل ادامه دادیم تا درس‌های اول صبح حوزه تعطیل شد.

وی ادامه داد: ساعت ۱۰ به اتفاق کسانی که در مدرسه خان تجمع کرده بودند برای کسب تکلیف وحمایت از امام در مقابل اهانت روزنامه اطلاعات، آمدیم منزل مرحوم آیت‌الله گلپایگانی. آن زمان در فیضیه را ساواک بسته بود وهمه حوزویان در مدرسه خان تجمع می‌کردند.

"من سمت دکان انبارداران و شیخ علی سمت کوچه‌ای که به طرف ستیه و میدانمیر می‌رفت ایستادیم، ماشین داشت به سرعت به طرف سر خیابان باز می‌گشت"وقتی وارد خیابان چهارمردان شدیم از طرف سرگذرخان، سرگرد جوادی معاون رییس شهربانی آمد جلوی جمعیت را گرفت و در همین حال یک دستگاه ماشین لودر که داشت رد می‌شد. به راننده لودر دستور داد که بیل خود را پایین بیاورد، و با آن حالت به وسط جمعیت بزند. لودر از طرف عشقعلی به سمت ما سرعت گرفت، یعنی واقعاً با یک سرعتی بیل را پایین آورده بودو به سمت جمعیت ما آمد که ما فرار کردیم رفتیم کوچه گذرخان و بعداز آنجا رفتیم منزل مرحوم آیت‌الله آقای گلپایگانی.

وی سپس گفت: حالا ما هستیم و این انقلاب با این عظمت. الان ما وارث این انقلاب هستیم با همه این تلاش و شهادت و مبارزه. حالا ما در مقایسه با آن فداکاری‌هاکاری نکرده‌ایم.

اخیرا از آیت الله جوادی آملی، که خدا ایشان را حفظ کند، کلیپی پخش شده است همین دو روز پیش که ایشان سر درس‌شان در مسجد اعظم فرمودند: که من درمسجد اعظم، برای فاتحه شهدایی که از کردستان آورده بودند حاضر شدم. شهدای قمی که در کردستان شهید شده بودند، بالای ارتفاعا پربرف کردستان بودند، این‌ها آنقدر در سنگر ماندند تا از سرما یخ زدند. ایشان فرمودندمن آمدم در مسجد فاتحه، ولی از اول تا آخر فاتحه گریه کردم. گریه نه برای ثواب بلکه گریه از روی خجالت بله گریه من از آغاز تا پایان فاتحه از روی خجالت بود. گریه خجالت که خدایا ما کجا هستیم و این شهدا عالی مقام که برای حراست از جان وناموس این کشور سنگر خود را ترک نکردند تا از سرما یخ زدند کجا هستند.

"من دویدم سمت کوچه مدرسه بدر وکماندو‌ها به دو دسته تقسیم شدند بین اینکه من را بگیرند یا شیخ علی را بگیرند"خدایا ما برای چی زنده هستیم؟ زنده هستیم که چکار کنیم؟

وی افزود: الآن ما وارث این امنیت هستیم، ولی کشور در شرایط فعلی بالاخره مشکلات دارد. همه ما مشکلات رامی‌دانیم این حرف‌ها قابل انکار نیست. ولی این امنیتی که هست، این عزتی که هست، مرهون همین شهدایی است که انقدر ایستادگی کردند تا در سرما یخ زدند.

حجت الاسلام والمسلمین دکتربنایی افزود:لازم است که همه ما برای راه حل مشکلات و رفع معضلات این نظام فکر کنیم، در روز ۲۲ بهمن که روز راهپیمایی هست ان‌شاءالله همه اقشار وآحاد حاضر خواهند شد، بحث انتخابات هم در پیش داریم. علیرغم همه سختی‌ها، ما بایستی که در صحنه حاضر باشیم و در انتخابات به طور جد ان‌شاءالله مشارکت داشته باشیم تا آنچه که مرضی خدا هست محقق شود و دل امام زمان (عج) شاد شود و به فرمایشات مقام معظم رهبری که اصرار دارند باید تحولی صورت گیرد می‌بایستی در انتخابات شرکت کنیم.

وی در پایان افزود: متاسفانه برخی در مقابل دیگاه رهبری مبنی برای حضور حداکثری تلاش می‌کنند و فوت می‌کنند که این تنور گرم نشود وسرد بماند و این واقعاً چیز عجیبی است. باید بزرگان کشور همانند مراجع عظام تقلید یا جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم به کسانی که دنبال حضور حداقلی هستند نهیب بزنند و بگویند «این تذهبون؟» به این گروه‌ها بگویند رأی حد‌اکثری ضامن امنیت کشور است و عامل ایجاد عزت و قدرت ملی است.

متأسفانه این تنگ‌نظری‌ها و بی‌توجهی‌ها باعث شده است که تنور انتخابات گرم نشود، ولی هریک ازما در هر کجا که هستیم وظیفه داریم که نسبت به امید دادن به مردم وتشویق جهت حضور حداکثری تلاش جدی و مضاعفی را داشته باشیم. انشاءالله

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری مهر - ۱۸ آذر ۱۳۹۹
باشگاه خبرنگاران - ۱۰ دی ۱۴۰۲
ایسنا - ۲۸ بهمن ۱۴۰۰