سعدیه در شیبِ فروپاشی

سعدیه در شیبِ فروپاشی
رادیو زمانه
رادیو زمانه - ۹ خرداد ۱۴۰۲

سعدیه

ساخت بنای فعلی سعدیه در سال ۱۳۳۰ به پایان رسید. بنای سعدیه جایگزین بنای قدیمی شد که یادگاری از دوران کریم‌خان زند بود. به خاطر احترامی که سعدی در بین اهالی شیراز داشته، بلافاصله بعد از مرگ، مقبره‌ای برای او ساخته شد که به حکم والی فارس در سال ۹۹۸ ه.ق ویران شد. نزدیک به ۲۰۰ سال بعد، کریمخان زند دوباره آرامگاهی برای شاعر ساخت. بنایی که در ابتدای دوران قاجار دوباره و این بار به بهانه‌ی اینکه سعدی سنی مذهب بود، ویران شد.

"به خاطر احترامی که سعدی در بین اهالی شیراز داشته، بلافاصله بعد از مرگ، مقبره‌ای برای او ساخته شد که به حکم والی فارس در سال ۹۹۸ ه.ق ویران شد"قوام‌الملک شیرازی دوباره آرامگاه سعدی را بازسازی و سنگ قبری برای او تهیه کرد. سنگ قبری که اکنون دیده می‌شود همان است که قوام دستور ساختش را داده است. سرانجام در سال ۱۳۲۴ به همت استاد علی سامی و علی‌اصغرخان حکمت، فکر ساخت بنایی درخور نام بلند سعدی شکل گرفت. از تصمیم به ساخت آرامگاه تا پایان کار، شش سال طول کشید و سرانجام بنای فعلی توسط محسن فروغی و علی صادق ساخته شد. از فروغی، بناهای متعددی به یادگار مانده است که از بین آثاری که او طراحی و ساخته بود، دو بنا در فهرست میراث فرهنگی ایران قرار گرفته است: ساختمان دانشکده حقوق دانشگاه تهران و سعدیه‌ی شیراز.

طراحی و ساخت مجموعه با همکاری آندره گدار فرانسوی بود و خود گدار مجموعه‌ی ورودی به آرامگاه را طراحی کرده است.

در سالگرد فروریختن ساختمان متروپل در آبادان که آیینه‌ی تمام‌نمای فساد بود، خبرها و تصاویری از بنای سعدیه شیراز منتشر شد که نشان‌دهنده‌ی وضعیت بسیار اسف‌بار آرامگاه سعدی است. این احتمال وجود دارد که بنای سعدیه هم مانند متروپل فروبریزد.  

مشکلات زیرساختی یا ضعف مدیریتی؟

بنای سعدیه مانند هر بنای دیگری در طول زمان در معرض فشارهای بیرونی قرار داشته و عجیب نیست اگر بعد از ۷۰ سال نیاز به مرمت و بازسازی داشته باشد. با این حال سیدمؤید محسن‌نژاد، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان فارس مشکل را به سازندگان مربوط کرده و گفته است:

بررسی‌های علمی انجام شده از میزان آسیب‌های وارده به آرامگاه این شاعر بزرگ ایرانی در ۱۶ ماه گذشته نشان می‌دهد که این بنا دارای مشکلات استحکامی بوده است.

این مقام مسئول ادعا کرده بود که گنبد، لوستر، بقعه، ایوان و باغچه‌های آرامگاه دارای مشکل زیر‌ساختی هستند. محسن‌نژاد اما توضیح نداد که اگر بنا از قبل مشکل زیرساختی داشته، چرا زودتر از اینها خود را نشان نداده و اساسا بررسی‌های انجام شده، چه آسیب‌هایی را نشان داده است؟ چه کسی مسئول چنین ضربه‌ای به بنای ثبت شده در فهرست میراث ملی بوده است؟  

یکی از اتفاقات مهم در سال‌های اخیر، ادغام دو فضای قدیم و جدید بنای سعدیه بود که واکنش صاحب‌نظران و دوست‌داران بناهای فرهنگی را به دنبال داشت.

"بنایی که در ابتدای دوران قاجار دوباره و این بار به بهانه‌ی اینکه سعدی سنی مذهب بود، ویران شد"طراحان بنای سعدیه، با نظر به اصول طراحی باغ‌های ایرانی، بنای مرکزی و محوطه‌ی آن را طراحی کردند. بعدها در کنار محوطه‌ی اصلی و قدیمی سعدیه، فضای سبز دیگری ساخته شد که با یک دیوار از فضای قدیمی جدا شده بود. مدیریت میراث فرهنگی تصمیم به برداشتن دیوار گرفت و دو فضای قدیمی و جدید را در هم ادغام کرد. با این اقدام اما بافت سنتی و اصالت سعدیه از بین رفت. یک کارشناس میراث فرهنگی در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفته است:

 فضایی که در محوطه جدید آرامگاه ایجاد شده بود به لحاظ مبلمان آرامگاه امری پسندیده محسوب می‌شد که البته وجود دیوار و درب میانی این دو محوطه به طور مشخص جدید و قدیم بودن فضا را برای بازدیدکنندگان ملموس می‌کرد اما با حذف این بخش میانی برخی از دوست‌داران میراث فرهنگی نگران این هستند که مبادا شأنیت اثر با توسعه فضای سبز پیرامونی بنا اندک‌اندک در حد یک پارک تفریحی نزول پیدا کند.

در پاسخ به این نگرانی‌ها، عبدالرضا نصیری، معاون وقت میراث فرهنگی شیراز گفته بود: «کارمان قابل دفاع است.»

تغییر بافت فرهنگی سعدیه

علاوه بر تغییرات ساختاری در بناهای تاریخی، از جمله در آرامگاه سعدی، تغییر کاربری این بنا نیز بافت فرهنگی این مجموعه‌ها را تحریف و دگرگون کرده است.

در سال‌های اخیر، زیرزمین سعدیه به چایخانه‌ی سنتی تبدیل شده است. در محوطه هم غرفه‌های متعددی ساخته شده که در آنها انواع آش و دوغ فروخته می‌شود. سیاوش آریا، فعال میراث فرهنگی استان فارس درباره برپایی غرفه‌های مختلف مواد خوراکی و زیورآلات چینی در برخی بناهای تاریخی و زیر نظر میراث فرهنگی گفته است:

 این غرفه‌ها جایگاه، اَرج و منزلت آثار تاریخی را زیر سوال برده و باعث نگرانی و اعتراض کُنشگران میراث فرهنگی و گردشگری شده است، حتی کار به جایی رسیده که در خانه-موزه‌ی تاریخی «زینت‌الملک» و باغ‌موزه‌ «نارنجستان قوام»، «آرامگاه سعدی» و «حافظ»، بخش زیادی از فضاها و حتی اتاق‌های آن را به بهره‌برداران واگذار کرده و صحنه‌ زشت و ناخوشایندی را به نمایش گذاشته‌اند.  

Ad placeholder

شکاف‌ها و اعوجاج‌ها

تصاویری که اخیرا خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از آرامگاه سعدی منتشر کرده، نشان دهنده‌ی شرایط بحرانی سازه است. تصاویر منتشر شده را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد.

"سرانجام در سال ۱۳۲۴ به همت استاد علی سامی و علی‌اصغرخان حکمت، فکر ساخت بنایی درخور نام بلند سعدی شکل گرفت"بخش از تصاویر که به مشکلات سطحی بنا اشاره دارد و بخش دیگر که وضعیت بغرنج سازه را فاش می‌کند. تقریبا در همه‌ی موارد، می‌توان نمای بیرونی سازه را مستقل از اسکلت سازه در نظر گرفت. اغلب آسیب‌هایی که به سازه وارد می‌شود، در سطح باقی می‌ماند. اما اگر سازه در معرض فرونشست زمین قرار گیرد، یا به واسطه‌ی نفوذ رطوبت، بخشی از سازه نشست کند، در آن صورت موضوع خیلی حساس است. نکته‌ای که باید در نظر داشت این است که اگر تصاویر فقط آسیب‌های سطحی را نشان می‌داد، نمی‌شد پی به وضعیت خود سازه برد.

به بیان دیگر اگر نمای سازه دچار شکاف یا ریزش شود، به معنای آسیب به پی و یا ساختار اصلی بنا نیست.

 تصویر شماره ۱ نشان‌دهنده‌ی آسیب به کاشی‌های تزیینی است.

سنگ‌های مرمر دو ضلع از اضلاع شش گانه درون آرامگاه که کتیبه‌هایی لاجوردی در داخل آنها کار شده از دیواره جدا شده و کاملا لق است.

اینکه چه عاملی موجب چنین شکست‌هایی در کاشی‌های تزیینی شده، البته شایسته‌ی بررسی است و در عین حال لازم است که این آسیب‌ها به شکل اصولی مرمت شود. با توجه به اینکه بیش از ۷۰ سال از ساخت این بنا می‌گذرد، احتمال دارد که سنگ‌هایی که در اطراف ستون‌ها کار گذاشته شده‌اند، از جای خود حرکت کرده و لق شده باشند. در تصاویر منتشر شده، دیده می‌شود که به کلاف‌های فلزی، سنگ‌ها را در جای خود محکم کرده‌اند. یعنی به ساده‌ترین شکل ممکن، مشکل را رفع کرده و دیگر توجهی به این مهم نداشته‌اند که آیا در مرمت بناهایی از این دست، می‌توان با کلاف فلزی سنگ‌ها را در جای خود محکم کرد یا راه اصولی را باید یافت که هم مشکل را رفع کند و هم موجب خدشه در زیبایی بنا نشود.

"از تصمیم به ساخت آرامگاه تا پایان کار، شش سال طول کشید و سرانجام بنای فعلی توسط محسن فروغی و علی صادق ساخته شد"(تصویر۲ )

اگر سازه آرامگاه سعدی تقویت نشود به زودی بخشی از آن فرو خواهد ریخت

 برخی از این تصاویر نشان می‌دهد که خود سازه در معرض فشار قرار دارد. اینکه این فشار از چه ناحیه‌ای و چرا به سازه وارد شده، البته جای بررسی دقیق دارد. در یکی از تصویرها دیده می‌شود که پنجره‌ی بلند فلزی، چنان موجی برداشته که در نگاه اول به چشم می‌آید. موج برداشتن این پنجره‌ی فلزی به معنی فشار ساختاری به قاب پنجره است. (تصویر۳)

این پنجره به سبب فشاری که سازه طی ۷۰ سال روی آن آورده شکم داده و در حال درهم پیچیده شدن است و نیاز به مرمت فوری دارد.

تصویر دیگر نشان می‌دهد که دو سنگ مرمر از یک راستا خارج شده‌اند که اگر با تصویر شماره ۳ در نظر گرفته شود، به معنای فشاری است که علاوه بر قاب پنجره‌ی بلند، به دیوار هم وارد شده است. این فشار می‌تواند یا از ناحیه‌ی سقف و گنبد باشد و یا از ناحیه‌ی کف و پی. هر چه هست نشان دهنده‌ی فشاری است که به سازه وارد می‌شود. (تصویر۴)

سنگ‌های مرمر دو ضلع از اضلاع شش گانه درون آرامگاه نیز که کتیبه هایی لاجوردی در داخل آنها کار شده از دیواره جدا شده و کاملا لق است.

یک مهندس سازه در گفت‌وگو با ما تاکید کرد که در بنای سعدیه، دو نوع آسیب ظاهری و عمقی قابل مشاهده است و با در نظر گرفتن مجموع مشکلات سازه، نگرانی بیشتر می‌شود.

"از فروغی، بناهای متعددی به یادگار مانده است که از بین آثاری که او طراحی و ساخته بود، دو بنا در فهرست میراث فرهنگی ایران قرار گرفته است: ساختمان دانشکده حقوق دانشگاه تهران و سعدیه‌ی شیراز"مشکلات سازه کم‌کم بروز می‌کند. مدیریت مجموعه می‌بایست با آشکار شدن اولین نشانه‌ها از مشکلات سازه، درصدد رفع آنها برمی‌آمد. اکنون باید گفت همه‌ی کسانی که در سعدیه مسئولیت داشته‌اند، هر یک به فراخور مسئولیت، باید به افکار عمومی پاسخ دهند که دقیقا به چه کاری مشغول بوده‌اند که ظاهر شدن تدریجی آسیب‌ها توجه آنها را جلب نکرده است؟

از سوی دیگر بنای سعدیه در تمام طول سال میزبان گردشگران و بازدیدکنندگان بسیار بوده است و از آنجا که بنای سعدیه مدام در مرکز توجه قرار داشته، انتشار تصاویر از مشکلات بنا به این معنا خواهد بود که خلل و آسیب‌های وارد شده به سازه چندان هم قدیمی نیست. تقریبا به روالی ناخوشایند تبدیل شده که مسئولان میراث فرهنگی با سوءاستفاده از همه‌ی فضا و محوطه‌ی بنا در جهت درآمدزایی، به کل مجموعه فشار بیش از حد وارد می‌کنند. تمام اجزای بناهایی از این دست، در طراحی تعریف خاص خود را داشته است.

هر جزء از کل مجموعه، یا کارکرد فنی روشن دارد و یا در جهت برجسته کردن فرم است. سوءاستفاده از بخش‌ها و اجزایی که باید کارکرد فرمی داشته باشد و ایجاد بازارچه‌های گردشگری مانند آش‌فروشی و چایخانه، مجموعه‌ی فرهنگی را به بازار مکاره تبدیل می‌کند؛ چنان که بسیاری از بناهای فرهنگی چنین شده و اعتراض علاقه‌مندان را در پی داشته است.

Ad placeholder

کارِ دست است!

در حالی که مرمت آثار باستانی به یکی از پیچیده‌ترین تخصص‌های هنری تبدیل شده، و جایی برای آزمون و خطا باقی نمانده، مدیران حوزه‌ی میراث فرهنگی به خوبی نشان داده‌اند که در آزمون و خطا تا چه اندازه ثابت قدم هستند. در ماجرای آبروریزی گنبد مسجد جامع عباسی، وقتی خبرنگار از اعوجاج پدید آمده در گنبد سوال کرده بود، مسئول مربوطه پاسخ داده بود: «کار دست است».  

 گنبد مسجد جامع عباسی چندین ترک داشت و سرانجام تصمیم گرفته شد که ترک‌ها رفع شود. داربستی نصب کردند که ۱۳ سال باقی ماند و وقتی که سرانجام داربست را باز کردند متوجه شدند که نه تنها گنبد از حالت قرینه خارج و دچار اعوجاج شده، بلکه داربست به برخی از کاشی‌ها لطمه‌های جبران ناپذیر وارد کرده است.

"  مشکلات زیرساختی یا ضعف مدیریتی؟ بنای سعدیه مانند هر بنای دیگری در طول زمان در معرض فشارهای بیرونی قرار داشته و عجیب نیست اگر بعد از ۷۰ سال نیاز به مرمت و بازسازی داشته باشد" 

مرمت گنبد مسجد جامع عباسی همزمان با مرمت گنبد مسجد شیخ لطف‌الله به پایان رسید. اغراق نیست اگر گفته شود که گنبد در این مسجدِ بدون رواق، از درون و بیرون، اصلی‌ترین جزء بنا محسوب می‌شود. خراب کردن کاشی‌کاری گنبد کار آسانی نبوده اما مسئولان مرمت توانسته‌اند به خوبی آن را به انجام برسانند. هم مسجد جامع و هم مسجد شیخ لطف‌الله در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارند. مهدی مجابی از پیشکسوتان شناخته شده‌ی مرمت‌ میراث فرهنگی در واکنش به تخریب گنبد مسجد شیخ لطف‌الله به نام مرمت گفته بود:

برگزاری مناقصه برای چنین کارهایی شبیه آن است که جواهر کوه نور را بگذاریم و بگوییم هر کسی که ارزان‌تر گرفت، ما می‌دهیم این جواهر را بتراشد، در حالی که باید بهترین جواهرساز دنیا را پیدا کنیم و بگوییم این جواهر استثنایی است.

  این نخستین بار نیست که چنین اتفاقاتی در مجموعه میراث فرهنگی رخ می‌دهد.

در تهران مدیریت موزه فرش، به شکلی عجیبی حوض‌های قدیمی را تبدیل به باغچه کرد! عزت‌الله ضرغامی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی در یکی از انتصاب‌های خود در بخش مدیران موزه‌ای، سجاد نوروزیان از دوستان سابق خود را به‌عنوان رئیس موزه ملی فرش ایران برگزید. او همان فردی است که خود را «چلمن سیزدهم» نامیده بود و به‌اعتقاد موزه‌دارها و کارشناسان میراث فرهنگی و البته به اذعان و تأکید خودش چیزی از فرش نمی‌داند. باغچه شدن حوض‌های قدیمی از جمله اولین تصمیم‌های مدیریتی او بوده است. خود وزیر میراث فرهنگی نیز در سفر به پاسارگاد، پیگیر وضعیت کشاورزان بود تا آنجا بتوانند زراعت کنند!

تابناک درباره وضعیت مرمت آثار باستانی نوشته است: شرایط مرمت آثار تاریخی افتضاح است. بسیاری از کارشناسان میراث فرهنگی و مرمتگران با تجربه، از کار کنار گذاشته شدند و تعدادی از آنها از کشور مهاجرت کردند.

"طراحان بنای سعدیه، با نظر به اصول طراحی باغ‌های ایرانی، بنای مرکزی و محوطه‌ی آن را طراحی کردند"برخی دیگر که در کشور ماندند به کار گرفته نشدند. مهدی مجابی، از پیشکسوتان مرمت میراث فرهنگی گفته بود:

متاسفانه واگذاری ابنیه برای مرمت، هیچ حساب کتاب مشخصی ندارد. با این آثار مانند ترمیم جوی آب و آسفالت و لوله‌کشی برخورد می‌کنند، در حالی که این نابودی تاریخ و شاهکار جهانی است.

به گفته موید محسن‌نژاد، مدیر کل اداره میراث فرهنگی استان فارس فقط حدود یک میلیارد و صد میلیون تومان اعتبار به مرمت آرامگاه سعدی اختصاص داده شده است.   باید منتظر ماند و دید مرمت سعدیه به کجا خواهد انجامید. آیا مرمت سعدیه از جنس مرمت گنبدهای مساجد اصفهان خواهد بود یا از جنس تغییرات اعمال شده در محوطه‌ی موزه‌ی فرش تهران.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

رادیو زمانه - ۱۲ خرداد ۱۳۹۹
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۱ فروردین ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۲۲ شهریور ۱۴۰۱
خبر آنلاین - ۲۵ اسفند ۱۳۹۸
خبر آنلاین - ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹