استون‌وال؛ شورشی که زندگی میلیون‌ها نفر را عوض کرد

استون‌وال؛ شورشی که زندگی میلیون‌ها نفر را عوض کرد
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۱۰ تیر ۱۴۰۱

استون‌وال؛ شورشی که زندگی میلیون‌ها نفر را عوض کرد

  • تام گیگن
  • بی‌بی‌سی
۱۵ تیر ۱۳۹۸ - ۶ ژوئیه ۲۰۱۹

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

شورش استون‎وال نقطه عطفی در حقوق همجنسگرایان در آمریکا بود و به فراخوان‎های عمومی بیشتری برای برابری انجامید

۵۰ سال پیش وقتی نیم دو جین افسر پلیس نیویورک در یک شب گرم تابستانی به یک میکده پاتوق همجنسگراها که توسط مافیا اداره می‎شد حمله کردند، اصلا نمی‎دانستند این کارشان سرآغاز جنبشی می‌شود که زندگی نسل‎های بعدی را تغییر خواهد داد.

آن شب مارک حتی یک آجر هم پرت نکرد و با هیچ پلیسی درگیر نشد. او اما چیزی با خود داشت که شاید از هر سلاح دیگری نیرومندتر عمل می‎کرد. با شروع درگیری در بیرون مسافرخانه استون‎وال، مارتی، دوست مارک یک تکه گچ به او داد و گفت با آن چه کار کند. مارک هم وسط سکه‎ها و بطری‏هایی که به سمت پلیس پرتاب می‎شد به خیابان رفت و روی پیاده‎رو و همین طور دیوار آجری که کمی بالاتر قرار داشت با سرعت هر چه تمامتر این سه کلمه را نوشت: " فردا شب استون‎وال".

  • متیو شپارد: قتلی که آمریکا را عوض کرد
  • نقشه قابل کلیک: همجنسگرا بودن در کجا قانونی است؟
  • مدیرعامل اپل: همجنسگرا هستم و به آن افتخار می‌کنم


منبع تصویر،

NY DAILY NEWS ARCHIVE / GETTY

توضیح تصویر،

چه چیزی باعث شد که آن‎ها در شب ۲۷ ژوئن ۱۹۶۹ جلوی پلیس بایستند؟

آنچه این نوجوان بی‎خانمان با گچ روی زمین و دیوار نوشت یک پیام ساده به نظر می‎رسید اما مارتی رابینسون سعی داشت با انتشار آن یک نافرمانی خودجوش را به اتفاقی بزرگ‎تر تبدیل کند.

یک ساعت پیش از آن، پلیس به این میکده که در دهکده گرینیچ قرار داشت حمله کرده بود، این دومین بار در آن هفته بود که این اتفاق می‎افتاد و این بار ساعت یک بامداد شب جمعه، وقتی میخانه گوش تا گوش پر از مشتری بود.

نزدیک به ۲۰۰ مشتری، از همجنسگرا و تراجنسیتی و مردان زن‎پوش گرفته تا نوجوانان فراری، توسط پلیس به خیابان بیرون میکده به نام کریستوفر هدایت شدند. گروهی به افسران پلیس حمله کردند و آن‎ها هم برای حفاظت از خودشان به داخل میکده پناه بردند.

"با شروع درگیری در بیرون مسافرخانه استون‎وال، مارتی، دوست مارک یک تکه گچ به او داد و گفت با آن چه کار کند"تا آن شب معمولا این همجنسگراها بودند که از دست پلیس فرار می‎کردند، این بار اما آن‎ها یورش می‎بردند و پلیس عقب نشینی کرده بود.

جنبش حقوق همجنسگرایان دقیقا در آن شب شکل نگرفت اما اتفاقاتی که ساعت‎ها و روزهای بعد از پرتاب اولین سکه به سمت پلیس در میکده استون‎وال افتاد، به این جنبش جان بخشید.

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

مسافرخانه استون‎وال یک هفته بعد از شورش (سمت چپ) و در سال ۲۰۰۹

در واقع همه گام‎های بلندی که از آن زمان در این راه برداشته شده از جمله به رسمیت شناخته شدن ازدواج همنجس‎گرایان و پذیرش بیشتر آن‎ها در جامعه تا حدی وامدار جوانانی است که آن شب جلوی پلیس ایستادند، همین‎طور گروه‎های کنش‎گری که در پی این شورش‎ها شکل گرفتند.

اتفاقات میکده استون‎وال در تاریخ مبارزه برای حقوق همجنسگرایان حکم همان لحظه‎ای را دارد که رزا پارک از دادن صندلی خودش در اتوبوس به یک سفید پوست سرباز زد. ۱۴ سال پیش از حمله به استون‎وال، با این حرک خانم پارک جرقه جنبش حقوق مدنی در ایالت آلابامای آمریکا زده شد.

در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ همجنسگرا بودن جرم بود. به همین دلیل این افرد در خفا و ترس زندگی می‎کردند. پزشکان، همجنسگراها را بیمار تلقی می‎کردند و رهبران مذهبی آن‎ها را منافی عفت می‎دانستند.

این افراد از نظر دولت غیرقابل استخدام بودند، از دید تلویزیون، غارتگر و در چشم پلیس مجرم به حساب می‎آمدند.

اما چه چیزی باعث شد که آن‎ها در شب ۲۷ ژوئن ۱۹۶۹ جلوی پلیس بایستند؟

خشمی که سال ها انباشته شده بود

در زمان شکل‎گیری این شورش، رابطه جنسی میان دو زن یا دو مرد در همه ایالت‎های آمریکا به غیر از ایلینوی غیرقانونی بود. همجنسگرایان نمی‎توانستند به استخدام دولت فدرال یا ارتش درآیند و هر کس اعلام می‏کرد همجنسگراست اجازه فعالیت در بسیاری حوزه‎های کاری از جمله وکالت و طبابت از او گرفته می‎شد.

قوانین در ایالت نیویورک به ویژه سختگیرانه‌تر بود شاید تا حدی به این دلیل که بسیاری از زنان و مردان همنجسگرا از سراسر آمریکا به آنجا نقل مکان کرده بودند. سالانه هزاران همجنسگرا در این شهر به جرم "جنایت علیه طبیعت بشر"، هرزگی و شهوترانی دستگیر می‎شدند. نام بعضی از آن‎ها حتی در روزنامه‎ها منتشر می‎شد و این برای آن‎ها به معنای از دست دادن کارشان بود. حتی لباسی که به تن می‎کردند هم کنترل می‎شد و اگر فردی کمتر از سه تکه لباسی که برای جنسیت مناسب تلقی می‏شد به تن داشت، ممکن بود کار به بازداشت کشیده شود.

منبع تصویر،

DIANA DAVIES, THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

مارشا پی جانسون نقش مهمی در شورش استون‌وال داشت و از او به عنوان قهرمان یاد شده

ویلیام اسکریج، استاد حقوق دانشگاه ییل می‎گوید میزان خشم بسیار بالا بود چون همجنسگراها قدرت سیاسی برای جلوگیری از این اتفاقات را نداشتند: " مثل یک بشکه باروت که منتظر جرقه‎ای برای آتش گرفتن بود."

او می‏گوید، مردان و زنان جوان همجنسگرا به جای نوشتن نامه به نمایندگان شورای شهر یا امضا کردن دادخواست از جنبش ضد جنگ الهام گرفتند، همین‎طور از قدرت سیاهان و کنش‎گرانی که برای آزادی زنان تلاش می‎کردند.

  • پسر ۹ ساله پس از آزار به دلیل همجنسگرا بودن خودکشی کرد
  • زوج همجنسگرا برای نبوسیدن هم کتک خوردند
  • سیاستمدار همجنسگرای برزیلی پس از تهدید به مرگ کشورش را ترک کرد
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

پادکست

پایان پادکست

راهکار آن‎ها بسیار ساده بود: " به خیابان بروید و مشکل درست کنید.

"گروهی به افسران پلیس حمله کردند و آن‎ها هم برای حفاظت از خودشان به داخل میکده پناه بردند"حمله کنید، حمله کنید، حمله کنید."

در آن زمان میکده‎ها و کلوپ‎های شبانه مکان امنی برای همجنسگراها به حساب نمی‎آمد چون بنابر قوانین محلی نیویورک فروختن نوشیدنی‎های الکی به این افراد ممکن بود به توقیف و لغو مجوز این مکان‎ها منجر شود. از نظر قانون این کار موجب "بر هم زدن نظم عمومی " می‎شد. علاوه بر این رقصیدن با همجنس ممکن بود "هرزگی" تلقی شود.

از اوایل دهه ۶۰ میلادی سختگیری نسبت به میکده‎هایی که پاتوق همجنسگراها بودند، بیشتر شد. مافیا وارد کار شد و اداره بسیاری از این میکده‎ها را در دست گرفت. آنها بابت نوشیدنی‎هایی که در آن آب می‎ریختند پول بیشتری می‎گرفتند و به مأمورها رشوه می‎دادند.

با این وجود مسافرخانه استون‎وال برای مشتریان همیشگی‎اش حکم یک معبد را داشت، جایی که می‎توانستند در آن شخصیت، احساسات و تمایلات واقعی خود را به نمایش بگذارند. چیزی که این میکده را منحصر به فرد می‎کرد، پیست رقصش بود.

با بالا گرفتن حملات در تابستان ۱۹۶۹ و در آستانه انتخابات شهرداری نیویورک، استون‎وال به هدفی آشکار تبدیل شد. این میکده توسط خلافکاران اداره می‎شد و در آن بدون مجوز نوشیدنی الکلی می‎فروختند. این شایعه هم وجود داشت که مافیا از مشتریان ثروتمند این میکده حق‎السکوت می‎گیرد. اما آن شب وقتی پلیس به این میکده وارد شد، اصلا نمی‎دانست چه چیزی انتظارش را می‎کشد.

"۱۴ سال پیش از حمله به استون‎وال، با این حرک خانم پارک جرقه جنبش حقوق مدنی در ایالت آلابامای آمریکا زده شد.در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ همجنسگرا بودن جرم بود"حس بی‎عدالتی در میکده موج می‎زد و دلیلش نه فقط یورش‎های ناگهانی اخیر پلیس که حملات نیروهای غیرنظامی هم بود.

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

به منظور بزرگداشت شورش‎ها، نام یکی از خیابان‎های نزدیک استون‎وال تغییر داده شد

در گرم‎ترین شب تابستان میکده استون وال همچون بشکه باروتی بود که به یک جرقه نیاز داشت.

' داشتیم مقاومت می‎کردیم'

حدود ۶ مأمور پلیس - از جمله مأموران امنیت اخلاقی پلیس نیویورک- عرض خیابان کریستوفر را طی کردند و وارد میکده‌ شدند. مأموران مخفی پلیس البته پیش از آن‎ها به آنجا رفته بودند. چراغ‎ها روشن شدند و موسیقی قطع شد. پلیس از همه کسانی که بیرون می‎رفتند می‎خواست مدارک شناسایی خود را نشان دهند.

مشتریان میکده از آنجا خارج و در خیابان جمع شدند.

رابرت برایان که آن زمان ۲۳ سال داشت می‎گوید در ابتدا جو شادی حکمفرما بود. او کمی بعد از حمله پلیس به آنجا رسیده بود: "همه می‎خندیدند و شوخی می‎کردند. مردم موقع بیرون آمدن از میکده ژست می‎گرفتند و تعظیم می‎کردند. "

طبق گزارش‎ها برخی از مشتریان زن همجنسگرا در میکده مورد آزار و اذیت مأموران پلیس مرد قرار گرفته بودند. وقتی پلیس سعی کرد با خشونت یکی از این زنان همجنسگرا را سوار ماشین کند، حال و هوایی بیرون میکده تغییر کرد و سکه‎هایی که به پلیس پرتاب می‎شدند جای خودشان را به تکه سنگ و بطری دادند.

منبع تصویر،

KAY TOBIN, ©THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ همجنسگرا بودن جرم بود اما آنها در پی حق و حقوق خود بودند

برایان می‎گوید پلیس در حین عقب‎نشینی به داخل میکده ، شروع کرد به گرفتن و زدن مردم.

"پزشکان، همجنسگراها را بیمار تلقی می‎کردند و رهبران مذهبی آن‎ها را منافی عفت می‎دانستند"خود برایان ضربه‎ای به یکی از این مأموران زد و یک پلیس دیگر به دنبالش افتاد، تعقیبی که در نهایت بی نتیجه ماند. وقتی برایان برگشت، پلیس داخل ساختمان گیر افتاده بود. آن‎ها بعدها اعتراف کردند که ترسیده بودند. تعداد پلیس‎ها شاید به اندازه انگشتان دست بود، در حالی که جمعیت معترضان بیرون از ساختمان حالا دیگر به چند صد نفر می‎رسید.

یک سطل آشغال را از پنجره به داخل میکده انداختند و از گاز فندک‎ها برای آتش زدن پرتابه‎ها استفاده کردند.

یک دستگاه پارکومتر را از جایش در آوردند تا با آن در ورودی میکده را بشکنند.

برایان می‎گوید: "این یک لحظه پر از هیجان و دیوانه وار تحت تأثیر آدرنالین بود، یک لحظه کاملا دور از منطق ... ." او می‎گوید حس می‎کرده در حالتی شبیه به رویا قرار دارد و می‎تواند بدون ممانعت دست به عمل بزند: " خدا می‌داند اگر تنها بودم هیچوقت با یک پلیس درگیر نمی‎شدم. دست آخر جلوی آن‎ها ایستادیم و این ما را به وجد آورده بود."

پلیس ضد شورش برای نجات همکارانشان به منطقه اعزام شدند، خشونت اما همچنان ادامه داشت تا این که در نهایت اوضاع آرام گرفت. دست کم یک افسر پلیس که سرش زخمی شده بود به بیمارستان منتقل شد و ۱۳ نفر از معترضان هم دستگیر شدند.

منبع تصویر،

EPA

توضیح تصویر،

منطقه اطراف استون‎وال به عنوان بنای یادبود ملی ثبت شد

درگیری تمام شد اما بسیاری از کسانی که آنجا بودند می‎دانستند اوضاع دیگر مثل قبل نخواهد بود. شب بعد از آن هم جمعیت بزرگ‎تری دست به اعتراض زدند؛ پیامی که رابینسون از مارک خواست با گچ بنویسد و همین‎طور اعلامیه‎هایی که در طول روز پخش شد در این اتفاق نقش داشتند.

"سالانه هزاران همجنسگرا در این شهر به جرم "جنایت علیه طبیعت بشر"، هرزگی و شهوترانی دستگیر می‎شدند"درگیری‎ اما این بار خشن‎تر بود و پلیس هم با استفاده از گاز اشک‎آور، رویکردی سرسختانه‎تر پیش گرفت. معترضان سطل آشغال‎ها را آتش می‎زدند و به سمت پلیس پرتاب می‎کردند. اعتراضات ۴ شب دیگر هم ادامه داشت و چهارشنبه شب از همیشه وحشیانه‎تر بود.

اما با خاموش شدن آتش درگیری‎ها این سوال در ذهن‎ها شکل گرفت: بعد چه می‎شود؟

اولین قدم به سوی آزادی

یک ماه بعد از این آشوب‎ها، وقتی مارتا شلی ۲۵ ساله از فواره آب واقع در پارکی نزدیک به استون‌وال بالا رفت، می‎ترسید جانش را در این راه از دست بدهد. اما او یک پیام بسیار مهم برای چند صد هزار نفری داشت که آنجا جمع شده بود. پیام او این بود "از سایه بیرون بیایید و زیر نور آفتاب قدم بزنید."

او که حالا ۷۵ ساله شده، می‌گوید: "وحشتناک بود.

وقتی به مارتین لوتر کینگ شلیک کردند، من در هارلم بودم. همه چیز نابود شد. می‎دانستم ممکن است به من شلیک کنند."

بعد از فراخوان مارتا و سخترانی پرشور مارتی رابینسون، جمعیت به سمت مسافرخانه استون‎وال حرکت کرد. بعضی از معترضان حمایل‎های یاسی رنگ به تن داشتند و در حالی که دست هم را گرفته بودند فریاد می‎زدند: " قدرت همجنسگراها!" وقتی به میکده رسیدند، مارتا از جمعیت خواست متفرق شوند چون ترسید کار به خشونت بکشد.

این اولین باری بود که در نیویورک همجنسگراها آزادانه راهپیمایی کردند و خواستار حقوق برابر شدند.

"نام بعضی از آن‎ها حتی در روزنامه‎ها منتشر می‎شد و این برای آن‎ها به معنای از دست دادن کارشان بود"انجمن ماتاچین اولین سازمان معتبر حقوق همجنسگرایان چند سالی بود که در فیلادلفیا مقابل " تالار استقلال" اعتصاب برگزار می‎کرد. حرکتی که به عقیده مارتا شلی بیش از حد مودبانه بود.

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

درگیری جبهه رهایی‎بخش همجنسگرایان با پلیس در دهکده گرینیچ

"به فیلادلفیا رفته بودم. زن‎ها باید پیراهن تن می‎کردند. از صمیم قلب از این کار متنفر بودم. ما با پلاکاردهایمان حرکت می‎کردیم و گردشگران در حال بستنی خوردن طوری به ما نگاه می‎کردند که انگار از باغ‎وحش فرار کرده‎ایم.

با خودم گفتم: ' این من نیستم، این واقعی نیست.' "

پیش از حمله استون‎وال، فعالان حقوق همجنسگرایان سعی داشتند هماهنگ با جامعه عمل کنند و باعث ایجاد اغتشاش نشوند. بعد از این درگیری‎ها اما درخواست‎های مؤدبانه جای خود را به خواسته‎هایی داد که با خشم بیان می‎شدند.

در کتاب‎های تاریخ از تظاهراتی که شلی و رابینسون ترتیب دادند به اندازه راهپیمایی بزرگ حقوق همجنسگرایان که سال بعد از آن انجام شد، حرف زده نمی‎شود. رویدادی که به عنوان اولین رژه افتخار همجنسگرایان شناخته می‎شود.

با این حال مارتا شلی و مارتی رابینسون کار بسیار ارزشمندی انجام دادند. آن‎ها اولین قدم شجاعانه را در مسیر دفاع از حقوق همجنسگرایان برداشتند.

عملکرد سازمان یافته

شکل‎گیری جبهه رهایی بخش همجنس‎گرایان مهم‎ترین اتفاقی بود که در پی شورش‎های استون‎وال افتاد. نام این گروه از جبهه رهایی بخش ملی که در جریان جنگ ویتنام در برابر ارتش آمریکا می‎جنگید الهام گرفته شد.

"علاوه بر این رقصیدن با همجنس ممکن بود "هرزگی" تلقی شود.از اوایل دهه ۶۰ میلادی سختگیری نسبت به میکده‎هایی که پاتوق همجنسگراها بودند، بیشتر شد"وقتی در یک نشست این اسم پیشنهاد داده شد، شلی به قدری به هیجان آمد که دستش را محکم روی بطری آبجویش کوبید و زخم کرد. او می‎گوید: "اگر شکلی سازمان‎یافته به خود نمی‎گرفتیم، آن شورش‎ها کاملا بی نتیجه می‌بودند."

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

سال‎ها بعد از اولین راهیپمایی‎ها برای حقوق همجنس‎گرایان، نام رژه افتخار به این رویدادها داده شد

جبهه رهایی بخش همجنسگرایان فقط چند سال دوام پیدا کرد اما در زمان خودش درخشید و برای بسیاری از حقوق همجنسگرایان مبارزه کرد. شلی می‏گوید: "مهم‎ترین نکته داشتن کنترل روی بدن است. این در واقع شامل آزادی جنسی، حقوق باروری زنان، حق استفاده از مواد مخدر بدون زندانی شدن و آزادی اقتصادی هم می‎شود." به عقیده شلی حق کنترل بر بدن، همه آزادی‎هایی که یک فرد فارغ از نژاد، مذهب و جایگاه اجتماعی خود باید داشته باشد را در برمی‎گیرد.

جبهه رهایی بخش همجنسگرایان با برخی از گروه‌های بزرگ شورشی آن زمان متحد شد. از جمله گروه پلنگ‎های سیاه.

اعضای این گروه اولین رژه افتخار همجنسگرایان را ترتیب دادند و روزنامه‎ای با عنوان " همجنسگرایی‎ات را اعلام کن!" چاپ کردند که شلی خودش آن را در خیابان ‎فروخت.

هر چند این جبهه جلسات چندان آرامی نداشت و برسر تصمیم‎گیری برای بهترین راه‌حل میان اعضا آن اختلاف‎های عمیقی وجود داشت، اما شکل‎گیری‎اش سرآغاز دوره‌ای تازه بود که به ایجاد موجی از گروه‎های کنش‎گر انجامید، از جمله اتحادیه کنشگران همجنسگرای مرد و همین‎طور گروهی به نام " لوندر منس" متشکل از همجنسگرایان فمنیست رادیکال که شلی خود پایه گذار آن بود.

یک سال بعد یک جبهه رهایی‎بخش همجنسگرایان در لندن شکل گرفت و این جنبش جهانی شد.

اولین رژه افتخار همجنسگرایان



منبع تصویر،

DIANA DAVIES, THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

مارتا شلی پیام بسیار مهم برای چند صد هزار نفر داشت "از سایه بیرون بیایید و زیر نور آفتاب قدم بزنید"

امروزه هزاران رژه افتخار همجنسگرایان در سراسر دنیا اتفاق می‎افتد. این راهپیمایی‎های بزرگ اما شروعی محقرانه داشتند. الن برویدی می‎گوید ایده برگزاری یک راهپیمایی رادیکال برای درخواست حقوق برابر، بعد از اتفاقات استون‎وال سر میز شام به ذهن‎ من و سه نفر از دوستانم رسید.

راهپیمایی روز آزادی کریستوفر استریت، درست یک سال بعد از ماجرای حمله به استون‎وال برگزار شد. این راهپیمایی از دهکده گرینیچ آغاز شد و تا پارک مرکزی نیویورک ادامه داشت. گزارش‎ها در آن زمان تخمین زدند بین ۳ تا ۱۵ هزار نفر در آن شرکت کردند.

منبع تصویر،

DIANA DAVIES, THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

برای سال‌ها راهپیمایی همجنسگرایان، رژه افتخار خوانده نمی‌شد

برویدی می‎گوید هیجان‎انگیزترین نکته تعداد افرادی بود که در طول مسیر به این راهپیمایی پیوستند: " پیام اصلی این بود: ' ما اینجا هستیم.

"آنها بابت نوشیدنی‎هایی که در آن آب می‎ریختند پول بیشتری می‎گرفتند و به مأمورها رشوه می‎دادند"ما عجیب و غریبیم، به ما عادت کنید.' اما حس می‎کردم اتفاقی بزرگ‎تر در حال افتادن است و داریم نقش خود را در شکل گیری یک انقلاب ایفا می‎کنیم. فکر نمی‎کنم هیچ کداممان برای گرفتن حق خدمت در ارتش یا ازدواج در این راهپیمایی شرکت کرده بودیم. بیشتر از ایجاد تغییرات قانونی ، به دنبال برانداختن ساختارهای ستمگرانه بودیم."

بعضی‎ها فکر می‎کردند حتما کار به خشونت خواهد کشید و به همین دلیل کلاس‎های دفاع شخصی رفته بودند. اما درگیری اتفاق نیفتاد. راهپیمایی‎های مشابه در سایر شهرهای آمریکا هم شکل گرفت و دو سال بعد هم برای اولین بار در لندن رژه افتخار همجنسگرایان برگزار شد.

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

شرکت کنندگان راهپیمایی ملی در واشنگتن، محوطه بزرگ نشنال مال ( صحن ملی) را پر کردند

برویدی می‎گوید: "این یک اتفاق طبیعی و ضروری بود.

اولین راهپیمایی اگر در ۱۹۷۰ در نیویورک برگزار نمی‎شد، در لندن، مادرید یا مکزیکو سیتی اتقاق می‎افتاد."

هر چند پیام سیاسی هنوز هم بخش مهمی از رژه‎های افتخار به حساب می‎آید اما رویدادهای امروزی با موسیقی و اسپانسرهای مختلف بیشتر شبیه مراسم بزرگداشت فرهنگ همجنسگرایان هستند.

برویدی معتقد است در این فرایند، چیزی گم شده است: " به نظرم این رویدادها بدون ارابه‎های تزئین شده و اسپانسرها قدرتمندتر خواهند بود. بله، این نشانه‎ای از پیشرفت است اما در یک بازار کاپیتالیستی کاملا متفاوت."

برداشتن گام‎های بلند



منبع تصویر،

NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

مارک سگال (سمت راست) نقش مهمی در جنبش داشت. او با نافرمانی بیگانه‎ نبود و اولین بار در مدرسه‎اش در فیلادلفیا دست به طغیان زده بود

بعد از اولین رژه افتخار، پیشرفت‎ها در زمینه حقوق همجنسگرایان سرعت گرفت. طی دهه‎های بعد، محرومیت‎هایی که دولت فدرال برای همجنسگراها وضع کرده بود، برداشته شدند.

"با این وجود مسافرخانه استون‎وال برای مشتریان همیشگی‎اش حکم یک معبد را داشت، جایی که می‎توانستند در آن شخصیت، احساسات و تمایلات واقعی خود را به نمایش بگذارند"در حوزه پزشکی هم این باور دیرینه که این افراد نیاز به درمان روانی دارند تغییر پیدا کرد.

هاروی میلک یکی از اولین سیاستمداران آمریکایی بود که همجنسگرا بودنش را علنی کرد و سال ۱۹۷۷ به عنوان عضو هیأت نظارت شهر سانفرانسیسکو انتخاب شد.

دو سال بعد، نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر در راهپیمایی ملی در واشنگتن شرکت کردند، رژه‎ای که در آن زمان احتمالا بزرگ‎ترین تجمع همجنسگرایان تاریخ به حساب می‎آمد.

در دهه ۱۹۸۰ میلادی بسیاری از قوانین ضد همجنسگرایی برداشته شد؛ اتفاقی که عملا شکلی قانونی به رابطه این افراد می‎داد. هر چند تا به رسمیت شناخته شدن ازدواج همجنس‎گراها هنوز راه زیادی باقی مانده بود. دیوان عالی امریکا سرانجام سال ۲۰۱۵ ازدواج این افراد را در سراسر کشور قانونی اعلام کرد.

پیشرفت‎های قانونی البته با تغییر در نگرش جامعه هم همراه بود. امروز نزدیک به سه چهارم آمریکایی‎ها رابطه همجنسگراها را پذیرفته‌اند.

در سال ۲۰۱۹ هنوز هم مبارزه برای حقوق همجنسگرایان پایان نیافته است.

در بعضی ایالات آمریکا این افراد ممکن است به دلیل گرایش جنسی‎شان از کار اخراج شوند. فعالان حقوق همجنسگرایان معتقدند سیاست‎های دولت ترامپ در گرفتن برخی آزادی‎ها از این افراد، کشور را دوباره به عقب باز خواهد گرداند.

اما برای اولین بار یک سیاستمدار که همجنسگرا بودنش را علنی کرده، نامزد ریاست جمهوری آمریکا شده و این نشان می‎دهد که این مسیر تنها یک جهت دارد. شاید مهم‌ترین نشانه پیشرفت این باشد که نام خانوادگی عجیب و غریب پیت بودجج و مهارتش در زبان نروژی بیشتر از گرایش جنسی او کنجکاوی برانگیخته است.

هیچیک از افرادی که آن شب در استون‎وال با پلیس درگیر شدند یا بعد از آن در خیابان‎ها راهپیمایی کردند، حدس نمی‎زدند در آینده چنین گام‎های بزرگی در رابطه با حقوق همجنسگرایان برداشته شود.

دیوید کارتر، نویسنده کتاب " استون‎وال: شورشی که انقلاب همجنسگرایان را شعله‎ور کرد" می‎گوید: " این که یک حرکت کاملا خودجوش، تاریخ بشر را این گونه در جهت بهتر شدن دگرگون کند اتفاقی کاملا نادر و غیرمنتظره است."

منبع تصویر،

Getty Images

توضیح تصویر،

جشن افتخار همجنس‎گرایان در نیویورک، سال ۱۹۷۴

این اولین شورش همجنسگرایان در برابر پلیس نبود - بنابر گزارش اخیر لوس آنجلس تایمز ۱۰ سال پیش از آن در ۱۹۵۹ چند همجنسگراها به پلیس پیراشکی پرت کرده بودند - اما نسبت به اتفاقات مشابه پیش از خود بیشترین نتیجه را به همراه داشت.

کارتر می‎گوید: " یک حرکت بسیار کوچک به جنبشی همگانی تبدیل شد و این چیزی است که باعث اهمیت تاریخی استون‎وال شده." او اما معتقد است این رویداد معنایی عمیق‏تر هم دارد: "این‎ها لحظاتی تاریخی هستند که معانی الهام‎بخش به خود می‎گیرند، مثل زمانی که مارتین لوتر کینگ در بنای یادبود لینکن سخنرانی خود با نام 'من رویایی دارم' را انجام داد، یا لحظه‎ای که تفنگداران نیروی دریایی آمریکا پرچم کشور را در ایووجیما به اهتزاز در آوردند."

اما برعکس بسیاری از اتقاقات تاریخی معروف، ماجرای استون‎وال در بسیاری از مدارس تدریس نمی‎شود.

"چیزی که این میکده را منحصر به فرد می‎کرد، پیست رقصش بود.با بالا گرفتن حملات در تابستان ۱۹۶۹ و در آستانه انتخابات شهرداری نیویورک، استون‎وال به هدفی آشکار تبدیل شد"هر چند این اتفاق به شکل‎های دیگر و از طریق کتاب‎ها، فیلم‎ها و حتی میراث فرهنگی به یاد آورده می‎شود. ناحیه اطراف میکده استون‎وال به عنوان بنای یاد بود ملی ثبت شده و به تازگی پلیس نیویورک هم به خاطر حمله به این مکان عذرخواهی کرده است.

چه بر سر مارک آمد؟

اما چه بلایی بر سر مارک سگال، نوجوانی که مارتی آن تکه گچ را به او داد، آمد؟

در زمان حمله به استون‎وال تازه شش هفته از آمدن مارک به نیویورک می‎گذشت. او در انجمن مسیحی مردان جوان اقامت داشت و شبی ۶ دلار هم پرداخت می‎کرد.

مارک با نافرمانی بیگانه‎ نبود. اولین بار در مدرسه‎اش در فیلادلفیا دست به طغیان زده بود، وقتی به عنوان یک پسربچه یهودی حاضر نشد سرود " سربازان مسیحی، پیش به جلو "را بخواند.

مارک برای اولین بار در ۱۳ سالگی به همراه مادربزرگ خود در راهپیمایی حقوق شهروندی شرکت کرده بود.

آن شب او بیرون از میکده استون‎وال به این فکر می‌کرد: "ما داریم برای حق‎مان می‎جنگیم، درست مثل زنان و سیاه‎پوستان آمریکایی که در طول تاریخ این کار را کرده‌اند." به عقیده مارک پلیس‎هایی که آن شب به استون‎وال حمله کردند حکم نماد را داشتند: " آن‎ها سمبلی از کنیسه بودند، نماد خانواده‎‎ای که نمی‎توانستم حرفم را بهشان بزنم، و به همین دلیل من از شهری که عاشقش بودم خارج شدم و به نیویورک رفتم. پلیس‎ها نماینده مذهب، رسانه و دولت بودند. نماینده همه کسانی که ما را پس زدند."

منبع تصویر،

MARK SEGAL

توضیح تصویر،

مارک می‎خواست همجنسگراها تا جایی که امکان دارد در رسانه‎های جریان اصلی آمریکا دیده شوند. او در این عکس در حال بر هم زدن مراسم جمع‌آوری کمک مالی برای نیکسون دیده می‌شود

مارک می‎گوید استون‎وال فقط یک درگیری نبود بلکه اتفاقی بود که به او هدف داد و او هم با خود عهد کرد بقیه عمرش را صرف این هدف کند .

"' داشتیم مقاومت می‎کردیم'حدود ۶ مأمور پلیس - از جمله مأموران امنیت اخلاقی پلیس نیویورک- عرض خیابان کریستوفر را طی کردند و وارد میکده‌ شدند"او در ابتدا به جبهه رهایی بخش همجنسگرایان پیوست و مدیریت فعالیت‎های مربوط به کمک‎رسانی به جوانان را برعهده گرفت. مارک یک مأموریت دیگر هم داشت و می‎خواست همجنسگراها تا جایی که امکان دارد در رسانه‎های جریان اصلی آمریکا دیده شوند و این کار را طریق استراتژی بر هم زدن نظم عمومی انجام می‎داد.

در سال ۱۹۷۳ او در حین پخش برنامه زنده خبری شبکه سی بی اس که والتر کرونکیت مجری مشهور آن را اجرا می‎کرد و ۶۰ میلیون نفر بیننده داشت، با یک پلاکارد وارد استودیو شد. روی این پلاکارد نوشته شده بود: " همجنسگراها به پیش‎داوری سی بی اس اعتراض دارند."

او در فیلادلفیا یک روزنامه مربوط به همجنس‎‎گرایان منتشر کرد و یکی از پیشگامان روزنامه‎نگاری همجنس‎گرایانه شد. تلاش‎های مارک در زمینه برابری باعث شد به ملاقات با باراک اوباما دعوت شود.

۵۰ سال پیش، قبل از این که آن تکه گچ به مارک داده شود، او نوجوانی آس و پاس بود که هرگز نمی‎توانست تصور کند کشورش به کجا می‎رسد یا در زندگی‎اش چه اتفاقاتی خواهد افتاد. او می‎گوید: "هیچوقت فکر نمی‎کردم یک روز با شریک زندگی‌ام در کاخ سفید برقصم.

بنابراین تنها چیزی که می‎توانم به جوان‎ها و کسانی که می‎خواهند همجنسگرا بودنشان را علنی کنند بگویم این است که رویاهای بزرگ داشته باشید."

استون‌وال؛ شورشی که زندگی میلیون‌ها نفر را عوض کرد

  • تام گیگن
  • بی‌بی‌سی
شورشی که زندگی میلیون‌ها نفر را عوض کرد

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

شورش استون‎وال نقطه عطفی در حقوق همجنسگرایان در آمریکا بود و به فراخوان‎های عمومی بیشتری برای برابری انجامید

۵۰ سال پیش وقتی نیم دو جین افسر پلیس نیویورک در یک شب گرم تابستانی به یک میکده پاتوق همجنسگراها که توسط مافیا اداره می‎شد حمله کردند، اصلا نمی‎دانستند این کارشان سرآغاز جنبشی می‌شود که زندگی نسل‎های بعدی را تغییر خواهد داد.

آن شب مارک حتی یک آجر هم پرت نکرد و با هیچ پلیسی درگیر نشد. او اما چیزی با خود داشت که شاید از هر سلاح دیگری نیرومندتر عمل می‎کرد. با شروع درگیری در بیرون مسافرخانه استون‎وال، مارتی، دوست مارک یک تکه گچ به او داد و گفت با آن چه کار کند. مارک هم وسط سکه‎ها و بطری‏هایی که به سمت پلیس پرتاب می‎شد به خیابان رفت و روی پیاده‎رو و همین طور دیوار آجری که کمی بالاتر قرار داشت با سرعت هر چه تمامتر این سه کلمه را نوشت: " فردا شب استون‎وال".

منبع تصویر، NY DAILY NEWS ARCHIVE / GETTY

توضیح تصویر،

چه چیزی باعث شد که آن‎ها در شب ۲۷ ژوئن ۱۹۶۹ جلوی پلیس بایستند؟

آنچه این نوجوان بی‎خانمان با گچ روی زمین و دیوار نوشت یک پیام ساده به نظر می‎رسید اما مارتی رابینسون سعی داشت با انتشار آن یک نافرمانی خودجوش را به اتفاقی بزرگ‎تر تبدیل کند.

یک ساعت پیش از آن، پلیس به این میکده که در دهکده گرینیچ قرار داشت حمله کرده بود، این دومین بار در آن هفته بود که این اتفاق می‎افتاد و این بار ساعت یک بامداد شب جمعه، وقتی میخانه گوش تا گوش پر از مشتری بود.

نزدیک به ۲۰۰ مشتری، از همجنسگرا و تراجنسیتی و مردان زن‎پوش گرفته تا نوجوانان فراری، توسط پلیس به خیابان بیرون میکده به نام کریستوفر هدایت شدند. گروهی به افسران پلیس حمله کردند و آن‎ها هم برای حفاظت از خودشان به داخل میکده پناه بردند. تا آن شب معمولا این همجنسگراها بودند که از دست پلیس فرار می‎کردند، این بار اما آن‎ها یورش می‎بردند و پلیس عقب نشینی کرده بود.

جنبش حقوق همجنسگرایان دقیقا در آن شب شکل نگرفت اما اتفاقاتی که ساعت‎ها و روزهای بعد از پرتاب اولین سکه به سمت پلیس در میکده استون‎وال افتاد، به این جنبش جان بخشید.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

مسافرخانه استون‎وال یک هفته بعد از شورش (سمت چپ) و در سال ۲۰۰۹

در واقع همه گام‎های بلندی که از آن زمان در این راه برداشته شده از جمله به رسمیت شناخته شدن ازدواج همنجس‎گرایان و پذیرش بیشتر آن‎ها در جامعه تا حدی وامدار جوانانی است که آن شب جلوی پلیس ایستادند، همین‎طور گروه‎های کنش‎گری که در پی این شورش‎ها شکل گرفتند.

اتفاقات میکده استون‎وال در تاریخ مبارزه برای حقوق همجنسگرایان حکم همان لحظه‎ای را دارد که رزا پارک از دادن صندلی خودش در اتوبوس به یک سفید پوست سرباز زد. ۱۴ سال پیش از حمله به استون‎وال، با این حرک خانم پارک جرقه جنبش حقوق مدنی در ایالت آلابامای آمریکا زده شد.

در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ همجنسگرا بودن جرم بود. به همین دلیل این افرد در خفا و ترس زندگی می‎کردند. پزشکان، همجنسگراها را بیمار تلقی می‎کردند و رهبران مذهبی آن‎ها را منافی عفت می‎دانستند. این افراد از نظر دولت غیرقابل استخدام بودند، از دید تلویزیون، غارتگر و در چشم پلیس مجرم به حساب می‎آمدند.

اما چه چیزی باعث شد که آن‎ها در شب ۲۷ ژوئن ۱۹۶۹ جلوی پلیس بایستند؟

خشمی که سال ها انباشته شده بود

در زمان شکل‎گیری این شورش، رابطه جنسی میان دو زن یا دو مرد در همه ایالت‎های آمریکا به غیر از ایلینوی غیرقانونی بود. همجنسگرایان نمی‎توانستند به استخدام دولت فدرال یا ارتش درآیند و هر کس اعلام می‏کرد همجنسگراست اجازه فعالیت در بسیاری حوزه‎های کاری از جمله وکالت و طبابت از او گرفته می‎شد.

قوانین در ایالت نیویورک به ویژه سختگیرانه‌تر بود شاید تا حدی به این دلیل که بسیاری از زنان و مردان همنجسگرا از سراسر آمریکا به آنجا نقل مکان کرده بودند. سالانه هزاران همجنسگرا در این شهر به جرم "جنایت علیه طبیعت بشر"، هرزگی و شهوترانی دستگیر می‎شدند. نام بعضی از آن‎ها حتی در روزنامه‎ها منتشر می‎شد و این برای آن‎ها به معنای از دست دادن کارشان بود. حتی لباسی که به تن می‎کردند هم کنترل می‎شد و اگر فردی کمتر از سه تکه لباسی که برای جنسیت مناسب تلقی می‏شد به تن داشت، ممکن بود کار به بازداشت کشیده شود.

منبع تصویر، DIANA DAVIES, THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

مارشا پی جانسون نقش مهمی در شورش استون‌وال داشت و از او به عنوان قهرمان یاد شده

ویلیام اسکریج، استاد حقوق دانشگاه ییل می‎گوید میزان خشم بسیار بالا بود چون همجنسگراها قدرت سیاسی برای جلوگیری از این اتفاقات را نداشتند: " مثل یک بشکه باروت که منتظر جرقه‎ای برای آتش گرفتن بود."

او می‏گوید، مردان و زنان جوان همجنسگرا به جای نوشتن نامه به نمایندگان شورای شهر یا امضا کردن دادخواست از جنبش ضد جنگ الهام گرفتند، همین‎طور از قدرت سیاهان و کنش‎گرانی که برای آزادی زنان تلاش می‎کردند.

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
رادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

پادکست

پایان پادکست

راهکار آن‎ها بسیار ساده بود: " به خیابان بروید و مشکل درست کنید. حمله کنید، حمله کنید، حمله کنید."

در آن زمان میکده‎ها و کلوپ‎های شبانه مکان امنی برای همجنسگراها به حساب نمی‎آمد چون بنابر قوانین محلی نیویورک فروختن نوشیدنی‎های الکی به این افراد ممکن بود به توقیف و لغو مجوز این مکان‎ها منجر شود. از نظر قانون این کار موجب "بر هم زدن نظم عمومی " می‎شد. علاوه بر این رقصیدن با همجنس ممکن بود "هرزگی" تلقی شود.

از اوایل دهه ۶۰ میلادی سختگیری نسبت به میکده‎هایی که پاتوق همجنسگراها بودند، بیشتر شد. مافیا وارد کار شد و اداره بسیاری از این میکده‎ها را در دست گرفت. آنها بابت نوشیدنی‎هایی که در آن آب می‎ریختند پول بیشتری می‎گرفتند و به مأمورها رشوه می‎دادند. با این وجود مسافرخانه استون‎وال برای مشتریان همیشگی‎اش حکم یک معبد را داشت، جایی که می‎توانستند در آن شخصیت، احساسات و تمایلات واقعی خود را به نمایش بگذارند. چیزی که این میکده را منحصر به فرد می‎کرد، پیست رقصش بود.

با بالا گرفتن حملات در تابستان ۱۹۶۹ و در آستانه انتخابات شهرداری نیویورک، استون‎وال به هدفی آشکار تبدیل شد. این میکده توسط خلافکاران اداره می‎شد و در آن بدون مجوز نوشیدنی الکلی می‎فروختند. این شایعه هم وجود داشت که مافیا از مشتریان ثروتمند این میکده حق‎السکوت می‎گیرد. اما آن شب وقتی پلیس به این میکده وارد شد، اصلا نمی‎دانست چه چیزی انتظارش را می‎کشد. حس بی‎عدالتی در میکده موج می‎زد و دلیلش نه فقط یورش‎های ناگهانی اخیر پلیس که حملات نیروهای غیرنظامی هم بود.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

به منظور بزرگداشت شورش‎ها، نام یکی از خیابان‎های نزدیک استون‎وال تغییر داده شد

در گرم‎ترین شب تابستان میکده استون وال همچون بشکه باروتی بود که به یک جرقه نیاز داشت.

' داشتیم مقاومت می‎کردیم'

حدود ۶ مأمور پلیس - از جمله مأموران امنیت اخلاقی پلیس نیویورک- عرض خیابان کریستوفر را طی کردند و وارد میکده‌ شدند. مأموران مخفی پلیس البته پیش از آن‎ها به آنجا رفته بودند. چراغ‎ها روشن شدند و موسیقی قطع شد. پلیس از همه کسانی که بیرون می‎رفتند می‎خواست مدارک شناسایی خود را نشان دهند. مشتریان میکده از آنجا خارج و در خیابان جمع شدند.

رابرت برایان که آن زمان ۲۳ سال داشت می‎گوید در ابتدا جو شادی حکمفرما بود. او کمی بعد از حمله پلیس به آنجا رسیده بود: "همه می‎خندیدند و شوخی می‎کردند. مردم موقع بیرون آمدن از میکده ژست می‎گرفتند و تعظیم می‎کردند. "

طبق گزارش‎ها برخی از مشتریان زن همجنسگرا در میکده مورد آزار و اذیت مأموران پلیس مرد قرار گرفته بودند. وقتی پلیس سعی کرد با خشونت یکی از این زنان همجنسگرا را سوار ماشین کند، حال و هوایی بیرون میکده تغییر کرد و سکه‎هایی که به پلیس پرتاب می‎شدند جای خودشان را به تکه سنگ و بطری دادند.

منبع تصویر، KAY TOBIN, ©THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ همجنسگرا بودن جرم بود اما آنها در پی حق و حقوق خود بودند

برایان می‎گوید پلیس در حین عقب‎نشینی به داخل میکده ، شروع کرد به گرفتن و زدن مردم. خود برایان ضربه‎ای به یکی از این مأموران زد و یک پلیس دیگر به دنبالش افتاد، تعقیبی که در نهایت بی نتیجه ماند. وقتی برایان برگشت، پلیس داخل ساختمان گیر افتاده بود. آن‎ها بعدها اعتراف کردند که ترسیده بودند. تعداد پلیس‎ها شاید به اندازه انگشتان دست بود، در حالی که جمعیت معترضان بیرون از ساختمان حالا دیگر به چند صد نفر می‎رسید.

یک سطل آشغال را از پنجره به داخل میکده انداختند و از گاز فندک‎ها برای آتش زدن پرتابه‎ها استفاده کردند. یک دستگاه پارکومتر را از جایش در آوردند تا با آن در ورودی میکده را بشکنند.

برایان می‎گوید: "این یک لحظه پر از هیجان و دیوانه وار تحت تأثیر آدرنالین بود، یک لحظه کاملا دور از منطق ... ." او می‎گوید حس می‎کرده در حالتی شبیه به رویا قرار دارد و می‎تواند بدون ممانعت دست به عمل بزند: " خدا می‌داند اگر تنها بودم هیچوقت با یک پلیس درگیر نمی‎شدم. دست آخر جلوی آن‎ها ایستادیم و این ما را به وجد آورده بود."

پلیس ضد شورش برای نجات همکارانشان به منطقه اعزام شدند، خشونت اما همچنان ادامه داشت تا این که در نهایت اوضاع آرام گرفت. دست کم یک افسر پلیس که سرش زخمی شده بود به بیمارستان منتقل شد و ۱۳ نفر از معترضان هم دستگیر شدند.

منبع تصویر، EPA

توضیح تصویر،

منطقه اطراف استون‎وال به عنوان بنای یادبود ملی ثبت شد

درگیری تمام شد اما بسیاری از کسانی که آنجا بودند می‎دانستند اوضاع دیگر مثل قبل نخواهد بود. شب بعد از آن هم جمعیت بزرگ‎تری دست به اعتراض زدند؛ پیامی که رابینسون از مارک خواست با گچ بنویسد و همین‎طور اعلامیه‎هایی که در طول روز پخش شد در این اتفاق نقش داشتند. درگیری‎ اما این بار خشن‎تر بود و پلیس هم با استفاده از گاز اشک‎آور، رویکردی سرسختانه‎تر پیش گرفت. معترضان سطل آشغال‎ها را آتش می‎زدند و به سمت پلیس پرتاب می‎کردند. اعتراضات ۴ شب دیگر هم ادامه داشت و چهارشنبه شب از همیشه وحشیانه‎تر بود.

اما با خاموش شدن آتش درگیری‎ها این سوال در ذهن‎ها شکل گرفت: بعد چه می‎شود؟

اولین قدم به سوی آزادی

یک ماه بعد از این آشوب‎ها، وقتی مارتا شلی ۲۵ ساله از فواره آب واقع در پارکی نزدیک به استون‌وال بالا رفت، می‎ترسید جانش را در این راه از دست بدهد. اما او یک پیام بسیار مهم برای چند صد هزار نفری داشت که آنجا جمع شده بود. پیام او این بود "از سایه بیرون بیایید و زیر نور آفتاب قدم بزنید."

او که حالا ۷۵ ساله شده، می‌گوید: "وحشتناک بود. وقتی به مارتین لوتر کینگ شلیک کردند، من در هارلم بودم. همه چیز نابود شد. می‎دانستم ممکن است به من شلیک کنند."

بعد از فراخوان مارتا و سخترانی پرشور مارتی رابینسون، جمعیت به سمت مسافرخانه استون‎وال حرکت کرد. بعضی از معترضان حمایل‎های یاسی رنگ به تن داشتند و در حالی که دست هم را گرفته بودند فریاد می‎زدند: " قدرت همجنسگراها!" وقتی به میکده رسیدند، مارتا از جمعیت خواست متفرق شوند چون ترسید کار به خشونت بکشد.

این اولین باری بود که در نیویورک همجنسگراها آزادانه راهپیمایی کردند و خواستار حقوق برابر شدند. انجمن ماتاچین اولین سازمان معتبر حقوق همجنسگرایان چند سالی بود که در فیلادلفیا مقابل " تالار استقلال" اعتصاب برگزار می‎کرد. حرکتی که به عقیده مارتا شلی بیش از حد مودبانه بود.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

درگیری جبهه رهایی‎بخش همجنسگرایان با پلیس در دهکده گرینیچ

"به فیلادلفیا رفته بودم. زن‎ها باید پیراهن تن می‎کردند. از صمیم قلب از این کار متنفر بودم. ما با پلاکاردهایمان حرکت می‎کردیم و گردشگران در حال بستنی خوردن طوری به ما نگاه می‎کردند که انگار از باغ‎وحش فرار کرده‎ایم. با خودم گفتم: ' این من نیستم، این واقعی نیست.' "

پیش از حمله استون‎وال، فعالان حقوق همجنسگرایان سعی داشتند هماهنگ با جامعه عمل کنند و باعث ایجاد اغتشاش نشوند. بعد از این درگیری‎ها اما درخواست‎های مؤدبانه جای خود را به خواسته‎هایی داد که با خشم بیان می‎شدند.

در کتاب‎های تاریخ از تظاهراتی که شلی و رابینسون ترتیب دادند به اندازه راهپیمایی بزرگ حقوق همجنسگرایان که سال بعد از آن انجام شد، حرف زده نمی‎شود. رویدادی که به عنوان اولین رژه افتخار همجنسگرایان شناخته می‎شود.

با این حال مارتا شلی و مارتی رابینسون کار بسیار ارزشمندی انجام دادند. آن‎ها اولین قدم شجاعانه را در مسیر دفاع از حقوق همجنسگرایان برداشتند.

عملکرد سازمان یافته

شکل‎گیری جبهه رهایی بخش همجنس‎گرایان مهم‎ترین اتفاقی بود که در پی شورش‎های استون‎وال افتاد. نام این گروه از جبهه رهایی بخش ملی که در جریان جنگ ویتنام در برابر ارتش آمریکا می‎جنگید الهام گرفته شد. وقتی در یک نشست این اسم پیشنهاد داده شد، شلی به قدری به هیجان آمد که دستش را محکم روی بطری آبجویش کوبید و زخم کرد. او می‎گوید: "اگر شکلی سازمان‎یافته به خود نمی‎گرفتیم، آن شورش‎ها کاملا بی نتیجه می‌بودند."

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

سال‎ها بعد از اولین راهیپمایی‎ها برای حقوق همجنس‎گرایان، نام رژه افتخار به این رویدادها داده شد

جبهه رهایی بخش همجنسگرایان فقط چند سال دوام پیدا کرد اما در زمان خودش درخشید و برای بسیاری از حقوق همجنسگرایان مبارزه کرد. شلی می‏گوید: "مهم‎ترین نکته داشتن کنترل روی بدن است. این در واقع شامل آزادی جنسی، حقوق باروری زنان، حق استفاده از مواد مخدر بدون زندانی شدن و آزادی اقتصادی هم می‎شود." به عقیده شلی حق کنترل بر بدن، همه آزادی‎هایی که یک فرد فارغ از نژاد، مذهب و جایگاه اجتماعی خود باید داشته باشد را در برمی‎گیرد.

جبهه رهایی بخش همجنسگرایان با برخی از گروه‌های بزرگ شورشی آن زمان متحد شد. از جمله گروه پلنگ‎های سیاه. اعضای این گروه اولین رژه افتخار همجنسگرایان را ترتیب دادند و روزنامه‎ای با عنوان " همجنسگرایی‎ات را اعلام کن!" چاپ کردند که شلی خودش آن را در خیابان ‎فروخت.

هر چند این جبهه جلسات چندان آرامی نداشت و برسر تصمیم‎گیری برای بهترین راه‌حل میان اعضا آن اختلاف‎های عمیقی وجود داشت، اما شکل‎گیری‎اش سرآغاز دوره‌ای تازه بود که به ایجاد موجی از گروه‎های کنش‎گر انجامید، از جمله اتحادیه کنشگران همجنسگرای مرد و همین‎طور گروهی به نام " لوندر منس" متشکل از همجنسگرایان فمنیست رادیکال که شلی خود پایه گذار آن بود.

یک سال بعد یک جبهه رهایی‎بخش همجنسگرایان در لندن شکل گرفت و این جنبش جهانی شد.

اولین رژه افتخار همجنسگرایان

منبع تصویر، DIANA DAVIES, THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

مارتا شلی پیام بسیار مهم برای چند صد هزار نفر داشت "از سایه بیرون بیایید و زیر نور آفتاب قدم بزنید"

امروزه هزاران رژه افتخار همجنسگرایان در سراسر دنیا اتفاق می‎افتد. این راهپیمایی‎های بزرگ اما شروعی محقرانه داشتند. الن برویدی می‎گوید ایده برگزاری یک راهپیمایی رادیکال برای درخواست حقوق برابر، بعد از اتفاقات استون‎وال سر میز شام به ذهن‎ من و سه نفر از دوستانم رسید.

راهپیمایی روز آزادی کریستوفر استریت، درست یک سال بعد از ماجرای حمله به استون‎وال برگزار شد. این راهپیمایی از دهکده گرینیچ آغاز شد و تا پارک مرکزی نیویورک ادامه داشت. گزارش‎ها در آن زمان تخمین زدند بین ۳ تا ۱۵ هزار نفر در آن شرکت کردند.

منبع تصویر، DIANA DAVIES, THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

برای سال‌ها راهپیمایی همجنسگرایان، رژه افتخار خوانده نمی‌شد

برویدی می‎گوید هیجان‎انگیزترین نکته تعداد افرادی بود که در طول مسیر به این راهپیمایی پیوستند: " پیام اصلی این بود: ' ما اینجا هستیم. ما عجیب و غریبیم، به ما عادت کنید.' اما حس می‎کردم اتفاقی بزرگ‎تر در حال افتادن است و داریم نقش خود را در شکل گیری یک انقلاب ایفا می‎کنیم. فکر نمی‎کنم هیچ کداممان برای گرفتن حق خدمت در ارتش یا ازدواج در این راهپیمایی شرکت کرده بودیم. بیشتر از ایجاد تغییرات قانونی ، به دنبال برانداختن ساختارهای ستمگرانه بودیم."

استون‌وال؛ شورشی که زندگی میلیون‌ها نفر را عوض کرد

  • تام گیگن
  • بی‌بی‌سی
شورشی که زندگی میلیون‌ها نفر را عوض کرد

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

شورش استون‎وال نقطه عطفی در حقوق همجنسگرایان در آمریکا بود و به فراخوان‎های عمومی بیشتری برای برابری انجامید

۵۰ سال پیش وقتی نیم دو جین افسر پلیس نیویورک در یک شب گرم تابستانی به یک میکده پاتوق همجنسگراها که توسط مافیا اداره می‎شد حمله کردند، اصلا نمی‎دانستند این کارشان سرآغاز جنبشی می‌شود که زندگی نسل‎های بعدی را تغییر خواهد داد.

آن شب مارک حتی یک آجر هم پرت نکرد و با هیچ پلیسی درگیر نشد. او اما چیزی با خود داشت که شاید از هر سلاح دیگری نیرومندتر عمل می‎کرد. با شروع درگیری در بیرون مسافرخانه استون‎وال، مارتی، دوست مارک یک تکه گچ به او داد و گفت با آن چه کار کند. مارک هم وسط سکه‎ها و بطری‏هایی که به سمت پلیس پرتاب می‎شد به خیابان رفت و روی پیاده‎رو و همین طور دیوار آجری که کمی بالاتر قرار داشت با سرعت هر چه تمامتر این سه کلمه را نوشت: " فردا شب استون‎وال".

منبع تصویر، NY DAILY NEWS ARCHIVE / GETTY

توضیح تصویر،

چه چیزی باعث شد که آن‎ها در شب ۲۷ ژوئن ۱۹۶۹ جلوی پلیس بایستند؟

آنچه این نوجوان بی‎خانمان با گچ روی زمین و دیوار نوشت یک پیام ساده به نظر می‎رسید اما مارتی رابینسون سعی داشت با انتشار آن یک نافرمانی خودجوش را به اتفاقی بزرگ‎تر تبدیل کند.

یک ساعت پیش از آن، پلیس به این میکده که در دهکده گرینیچ قرار داشت حمله کرده بود، این دومین بار در آن هفته بود که این اتفاق می‎افتاد و این بار ساعت یک بامداد شب جمعه، وقتی میخانه گوش تا گوش پر از مشتری بود.

نزدیک به ۲۰۰ مشتری، از همجنسگرا و تراجنسیتی و مردان زن‎پوش گرفته تا نوجوانان فراری، توسط پلیس به خیابان بیرون میکده به نام کریستوفر هدایت شدند. گروهی به افسران پلیس حمله کردند و آن‎ها هم برای حفاظت از خودشان به داخل میکده پناه بردند. تا آن شب معمولا این همجنسگراها بودند که از دست پلیس فرار می‎کردند، این بار اما آن‎ها یورش می‎بردند و پلیس عقب نشینی کرده بود.

جنبش حقوق همجنسگرایان دقیقا در آن شب شکل نگرفت اما اتفاقاتی که ساعت‎ها و روزهای بعد از پرتاب اولین سکه به سمت پلیس در میکده استون‎وال افتاد، به این جنبش جان بخشید.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

مسافرخانه استون‎وال یک هفته بعد از شورش (سمت چپ) و در سال ۲۰۰۹

در واقع همه گام‎های بلندی که از آن زمان در این راه برداشته شده از جمله به رسمیت شناخته شدن ازدواج همنجس‎گرایان و پذیرش بیشتر آن‎ها در جامعه تا حدی وامدار جوانانی است که آن شب جلوی پلیس ایستادند، همین‎طور گروه‎های کنش‎گری که در پی این شورش‎ها شکل گرفتند.

اتفاقات میکده استون‎وال در تاریخ مبارزه برای حقوق همجنسگرایان حکم همان لحظه‎ای را دارد که رزا پارک از دادن صندلی خودش در اتوبوس به یک سفید پوست سرباز زد. ۱۴ سال پیش از حمله به استون‎وال، با این حرک خانم پارک جرقه جنبش حقوق مدنی در ایالت آلابامای آمریکا زده شد.

در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ همجنسگرا بودن جرم بود. به همین دلیل این افرد در خفا و ترس زندگی می‎کردند. پزشکان، همجنسگراها را بیمار تلقی می‎کردند و رهبران مذهبی آن‎ها را منافی عفت می‎دانستند. این افراد از نظر دولت غیرقابل استخدام بودند، از دید تلویزیون، غارتگر و در چشم پلیس مجرم به حساب می‎آمدند.

اما چه چیزی باعث شد که آن‎ها در شب ۲۷ ژوئن ۱۹۶۹ جلوی پلیس بایستند؟

خشمی که سال ها انباشته شده بود

در زمان شکل‎گیری این شورش، رابطه جنسی میان دو زن یا دو مرد در همه ایالت‎های آمریکا به غیر از ایلینوی غیرقانونی بود. همجنسگرایان نمی‎توانستند به استخدام دولت فدرال یا ارتش درآیند و هر کس اعلام می‏کرد همجنسگراست اجازه فعالیت در بسیاری حوزه‎های کاری از جمله وکالت و طبابت از او گرفته می‎شد.

قوانین در ایالت نیویورک به ویژه سختگیرانه‌تر بود شاید تا حدی به این دلیل که بسیاری از زنان و مردان همنجسگرا از سراسر آمریکا به آنجا نقل مکان کرده بودند. سالانه هزاران همجنسگرا در این شهر به جرم "جنایت علیه طبیعت بشر"، هرزگی و شهوترانی دستگیر می‎شدند. نام بعضی از آن‎ها حتی در روزنامه‎ها منتشر می‎شد و این برای آن‎ها به معنای از دست دادن کارشان بود. حتی لباسی که به تن می‎کردند هم کنترل می‎شد و اگر فردی کمتر از سه تکه لباسی که برای جنسیت مناسب تلقی می‏شد به تن داشت، ممکن بود کار به بازداشت کشیده شود.

منبع تصویر، DIANA DAVIES, THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

مارشا پی جانسون نقش مهمی در شورش استون‌وال داشت و از او به عنوان قهرمان یاد شده

ویلیام اسکریج، استاد حقوق دانشگاه ییل می‎گوید میزان خشم بسیار بالا بود چون همجنسگراها قدرت سیاسی برای جلوگیری از این اتفاقات را نداشتند: " مثل یک بشکه باروت که منتظر جرقه‎ای برای آتش گرفتن بود."

او می‏گوید، مردان و زنان جوان همجنسگرا به جای نوشتن نامه به نمایندگان شورای شهر یا امضا کردن دادخواست از جنبش ضد جنگ الهام گرفتند، همین‎طور از قدرت سیاهان و کنش‎گرانی که برای آزادی زنان تلاش می‎کردند.

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
رادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

پادکست

پایان پادکست

راهکار آن‎ها بسیار ساده بود: " به خیابان بروید و مشکل درست کنید. حمله کنید، حمله کنید، حمله کنید."

در آن زمان میکده‎ها و کلوپ‎های شبانه مکان امنی برای همجنسگراها به حساب نمی‎آمد چون بنابر قوانین محلی نیویورک فروختن نوشیدنی‎های الکی به این افراد ممکن بود به توقیف و لغو مجوز این مکان‎ها منجر شود. از نظر قانون این کار موجب "بر هم زدن نظم عمومی " می‎شد. علاوه بر این رقصیدن با همجنس ممکن بود "هرزگی" تلقی شود.

از اوایل دهه ۶۰ میلادی سختگیری نسبت به میکده‎هایی که پاتوق همجنسگراها بودند، بیشتر شد. مافیا وارد کار شد و اداره بسیاری از این میکده‎ها را در دست گرفت. آنها بابت نوشیدنی‎هایی که در آن آب می‎ریختند پول بیشتری می‎گرفتند و به مأمورها رشوه می‎دادند. با این وجود مسافرخانه استون‎وال برای مشتریان همیشگی‎اش حکم یک معبد را داشت، جایی که می‎توانستند در آن شخصیت، احساسات و تمایلات واقعی خود را به نمایش بگذارند. چیزی که این میکده را منحصر به فرد می‎کرد، پیست رقصش بود.

با بالا گرفتن حملات در تابستان ۱۹۶۹ و در آستانه انتخابات شهرداری نیویورک، استون‎وال به هدفی آشکار تبدیل شد. این میکده توسط خلافکاران اداره می‎شد و در آن بدون مجوز نوشیدنی الکلی می‎فروختند. این شایعه هم وجود داشت که مافیا از مشتریان ثروتمند این میکده حق‎السکوت می‎گیرد. اما آن شب وقتی پلیس به این میکده وارد شد، اصلا نمی‎دانست چه چیزی انتظارش را می‎کشد. حس بی‎عدالتی در میکده موج می‎زد و دلیلش نه فقط یورش‎های ناگهانی اخیر پلیس که حملات نیروهای غیرنظامی هم بود.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

به منظور بزرگداشت شورش‎ها، نام یکی از خیابان‎های نزدیک استون‎وال تغییر داده شد

در گرم‎ترین شب تابستان میکده استون وال همچون بشکه باروتی بود که به یک جرقه نیاز داشت.

' داشتیم مقاومت می‎کردیم'

حدود ۶ مأمور پلیس - از جمله مأموران امنیت اخلاقی پلیس نیویورک- عرض خیابان کریستوفر را طی کردند و وارد میکده‌ شدند. مأموران مخفی پلیس البته پیش از آن‎ها به آنجا رفته بودند. چراغ‎ها روشن شدند و موسیقی قطع شد. پلیس از همه کسانی که بیرون می‎رفتند می‎خواست مدارک شناسایی خود را نشان دهند. مشتریان میکده از آنجا خارج و در خیابان جمع شدند.

رابرت برایان که آن زمان ۲۳ سال داشت می‎گوید در ابتدا جو شادی حکمفرما بود. او کمی بعد از حمله پلیس به آنجا رسیده بود: "همه می‎خندیدند و شوخی می‎کردند. مردم موقع بیرون آمدن از میکده ژست می‎گرفتند و تعظیم می‎کردند. "

طبق گزارش‎ها برخی از مشتریان زن همجنسگرا در میکده مورد آزار و اذیت مأموران پلیس مرد قرار گرفته بودند. وقتی پلیس سعی کرد با خشونت یکی از این زنان همجنسگرا را سوار ماشین کند، حال و هوایی بیرون میکده تغییر کرد و سکه‎هایی که به پلیس پرتاب می‎شدند جای خودشان را به تکه سنگ و بطری دادند.

منبع تصویر، KAY TOBIN, ©THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

در آمریکا در دهه ۱۹۶۰ همجنسگرا بودن جرم بود اما آنها در پی حق و حقوق خود بودند

برایان می‎گوید پلیس در حین عقب‎نشینی به داخل میکده ، شروع کرد به گرفتن و زدن مردم. خود برایان ضربه‎ای به یکی از این مأموران زد و یک پلیس دیگر به دنبالش افتاد، تعقیبی که در نهایت بی نتیجه ماند. وقتی برایان برگشت، پلیس داخل ساختمان گیر افتاده بود. آن‎ها بعدها اعتراف کردند که ترسیده بودند. تعداد پلیس‎ها شاید به اندازه انگشتان دست بود، در حالی که جمعیت معترضان بیرون از ساختمان حالا دیگر به چند صد نفر می‎رسید.

یک سطل آشغال را از پنجره به داخل میکده انداختند و از گاز فندک‎ها برای آتش زدن پرتابه‎ها استفاده کردند. یک دستگاه پارکومتر را از جایش در آوردند تا با آن در ورودی میکده را بشکنند.

برایان می‎گوید: "این یک لحظه پر از هیجان و دیوانه وار تحت تأثیر آدرنالین بود، یک لحظه کاملا دور از منطق ... ." او می‎گوید حس می‎کرده در حالتی شبیه به رویا قرار دارد و می‎تواند بدون ممانعت دست به عمل بزند: " خدا می‌داند اگر تنها بودم هیچوقت با یک پلیس درگیر نمی‎شدم. دست آخر جلوی آن‎ها ایستادیم و این ما را به وجد آورده بود."

پلیس ضد شورش برای نجات همکارانشان به منطقه اعزام شدند، خشونت اما همچنان ادامه داشت تا این که در نهایت اوضاع آرام گرفت. دست کم یک افسر پلیس که سرش زخمی شده بود به بیمارستان منتقل شد و ۱۳ نفر از معترضان هم دستگیر شدند.

منبع تصویر، EPA

توضیح تصویر،

منطقه اطراف استون‎وال به عنوان بنای یادبود ملی ثبت شد

درگیری تمام شد اما بسیاری از کسانی که آنجا بودند می‎دانستند اوضاع دیگر مثل قبل نخواهد بود. شب بعد از آن هم جمعیت بزرگ‎تری دست به اعتراض زدند؛ پیامی که رابینسون از مارک خواست با گچ بنویسد و همین‎طور اعلامیه‎هایی که در طول روز پخش شد در این اتفاق نقش داشتند. درگیری‎ اما این بار خشن‎تر بود و پلیس هم با استفاده از گاز اشک‎آور، رویکردی سرسختانه‎تر پیش گرفت. معترضان سطل آشغال‎ها را آتش می‎زدند و به سمت پلیس پرتاب می‎کردند. اعتراضات ۴ شب دیگر هم ادامه داشت و چهارشنبه شب از همیشه وحشیانه‎تر بود.

اما با خاموش شدن آتش درگیری‎ها این سوال در ذهن‎ها شکل گرفت: بعد چه می‎شود؟

اولین قدم به سوی آزادی

یک ماه بعد از این آشوب‎ها، وقتی مارتا شلی ۲۵ ساله از فواره آب واقع در پارکی نزدیک به استون‌وال بالا رفت، می‎ترسید جانش را در این راه از دست بدهد. اما او یک پیام بسیار مهم برای چند صد هزار نفری داشت که آنجا جمع شده بود. پیام او این بود "از سایه بیرون بیایید و زیر نور آفتاب قدم بزنید."

او که حالا ۷۵ ساله شده، می‌گوید: "وحشتناک بود. وقتی به مارتین لوتر کینگ شلیک کردند، من در هارلم بودم. همه چیز نابود شد. می‎دانستم ممکن است به من شلیک کنند."

بعد از فراخوان مارتا و سخترانی پرشور مارتی رابینسون، جمعیت به سمت مسافرخانه استون‎وال حرکت کرد. بعضی از معترضان حمایل‎های یاسی رنگ به تن داشتند و در حالی که دست هم را گرفته بودند فریاد می‎زدند: " قدرت همجنسگراها!" وقتی به میکده رسیدند، مارتا از جمعیت خواست متفرق شوند چون ترسید کار به خشونت بکشد.

این اولین باری بود که در نیویورک همجنسگراها آزادانه راهپیمایی کردند و خواستار حقوق برابر شدند. انجمن ماتاچین اولین سازمان معتبر حقوق همجنسگرایان چند سالی بود که در فیلادلفیا مقابل " تالار استقلال" اعتصاب برگزار می‎کرد. حرکتی که به عقیده مارتا شلی بیش از حد مودبانه بود.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

درگیری جبهه رهایی‎بخش همجنسگرایان با پلیس در دهکده گرینیچ

"به فیلادلفیا رفته بودم. زن‎ها باید پیراهن تن می‎کردند. از صمیم قلب از این کار متنفر بودم. ما با پلاکاردهایمان حرکت می‎کردیم و گردشگران در حال بستنی خوردن طوری به ما نگاه می‎کردند که انگار از باغ‎وحش فرار کرده‎ایم. با خودم گفتم: ' این من نیستم، این واقعی نیست.' "

پیش از حمله استون‎وال، فعالان حقوق همجنسگرایان سعی داشتند هماهنگ با جامعه عمل کنند و باعث ایجاد اغتشاش نشوند. بعد از این درگیری‎ها اما درخواست‎های مؤدبانه جای خود را به خواسته‎هایی داد که با خشم بیان می‎شدند.

در کتاب‎های تاریخ از تظاهراتی که شلی و رابینسون ترتیب دادند به اندازه راهپیمایی بزرگ حقوق همجنسگرایان که سال بعد از آن انجام شد، حرف زده نمی‎شود. رویدادی که به عنوان اولین رژه افتخار همجنسگرایان شناخته می‎شود.

با این حال مارتا شلی و مارتی رابینسون کار بسیار ارزشمندی انجام دادند. آن‎ها اولین قدم شجاعانه را در مسیر دفاع از حقوق همجنسگرایان برداشتند.

عملکرد سازمان یافته

شکل‎گیری جبهه رهایی بخش همجنس‎گرایان مهم‎ترین اتفاقی بود که در پی شورش‎های استون‎وال افتاد. نام این گروه از جبهه رهایی بخش ملی که در جریان جنگ ویتنام در برابر ارتش آمریکا می‎جنگید الهام گرفته شد. وقتی در یک نشست این اسم پیشنهاد داده شد، شلی به قدری به هیجان آمد که دستش را محکم روی بطری آبجویش کوبید و زخم کرد. او می‎گوید: "اگر شکلی سازمان‎یافته به خود نمی‎گرفتیم، آن شورش‎ها کاملا بی نتیجه می‌بودند."

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

سال‎ها بعد از اولین راهیپمایی‎ها برای حقوق همجنس‎گرایان، نام رژه افتخار به این رویدادها داده شد

جبهه رهایی بخش همجنسگرایان فقط چند سال دوام پیدا کرد اما در زمان خودش درخشید و برای بسیاری از حقوق همجنسگرایان مبارزه کرد. شلی می‏گوید: "مهم‎ترین نکته داشتن کنترل روی بدن است. این در واقع شامل آزادی جنسی، حقوق باروری زنان، حق استفاده از مواد مخدر بدون زندانی شدن و آزادی اقتصادی هم می‎شود." به عقیده شلی حق کنترل بر بدن، همه آزادی‎هایی که یک فرد فارغ از نژاد، مذهب و جایگاه اجتماعی خود باید داشته باشد را در برمی‎گیرد.

جبهه رهایی بخش همجنسگرایان با برخی از گروه‌های بزرگ شورشی آن زمان متحد شد. از جمله گروه پلنگ‎های سیاه. اعضای این گروه اولین رژه افتخار همجنسگرایان را ترتیب دادند و روزنامه‎ای با عنوان " همجنسگرایی‎ات را اعلام کن!" چاپ کردند که شلی خودش آن را در خیابان ‎فروخت.

هر چند این جبهه جلسات چندان آرامی نداشت و برسر تصمیم‎گیری برای بهترین راه‌حل میان اعضا آن اختلاف‎های عمیقی وجود داشت، اما شکل‎گیری‎اش سرآغاز دوره‌ای تازه بود که به ایجاد موجی از گروه‎های کنش‎گر انجامید، از جمله اتحادیه کنشگران همجنسگرای مرد و همین‎طور گروهی به نام " لوندر منس" متشکل از همجنسگرایان فمنیست رادیکال که شلی خود پایه گذار آن بود.

یک سال بعد یک جبهه رهایی‎بخش همجنسگرایان در لندن شکل گرفت و این جنبش جهانی شد.

اولین رژه افتخار همجنسگرایان

منبع تصویر، DIANA DAVIES, THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

مارتا شلی پیام بسیار مهم برای چند صد هزار نفر داشت "از سایه بیرون بیایید و زیر نور آفتاب قدم بزنید"

امروزه هزاران رژه افتخار همجنسگرایان در سراسر دنیا اتفاق می‎افتد. این راهپیمایی‎های بزرگ اما شروعی محقرانه داشتند. الن برویدی می‎گوید ایده برگزاری یک راهپیمایی رادیکال برای درخواست حقوق برابر، بعد از اتفاقات استون‎وال سر میز شام به ذهن‎ من و سه نفر از دوستانم رسید.

راهپیمایی روز آزادی کریستوفر استریت، درست یک سال بعد از ماجرای حمله به استون‎وال برگزار شد. این راهپیمایی از دهکده گرینیچ آغاز شد و تا پارک مرکزی نیویورک ادامه داشت. گزارش‎ها در آن زمان تخمین زدند بین ۳ تا ۱۵ هزار نفر در آن شرکت کردند.

منبع تصویر، DIANA DAVIES, THE NEW YORK PUBLIC LIBRARY

توضیح تصویر،

برای سال‌ها راهپیمایی همجنسگرایان، رژه افتخار خوانده نمی‌شد

برویدی می‎گوید هیجان‎انگیزترین نکته تعداد افرادی بود که در طول مسیر به این راهپیمایی پیوستند: " پیام اصلی این بود: ' ما اینجا هستیم. ما عجیب و غریبیم، به ما عادت کنید.' اما حس می‎کردم اتفاقی بزرگ‎تر در حال افتادن است و داریم نقش خود را در شکل گیری یک انقلاب ایفا می‎کنیم. فکر نمی‎کنم هیچ کداممان برای گرفتن حق خدمت در ارتش یا ازدواج در این راهپیمایی شرکت کرده بودیم. بیشتر از ایجاد تغییرات قانونی ، به دنبال برانداختن ساختارهای ستمگرانه بودیم."

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
آفتاب - ۲ شهریور ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۲۱ بهمن ۱۴۰۰
خبرگزاری دانشجو - ۱۲ دی ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰