قسمت شصت و شش آپارتمان بی‌گناهان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت شصت و شش 66Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۶۶

آپارتمان بی گناهان ۲۰-۲

صفیه بالای سر اینجی ایستاده و مدام می گوید: «خیلی بوی بدی میدی! باید خوب تمیز بشی! » اینجی جوابش را میدهد و می گوید: «حیف شد! من از کلونیای شما زده بودم! » صفیه جا می خورد و می گوید: «حتما با بوی بد خودت قاطی شده وگرنه من میفهمیدم! » گلبن زیر خنده میزند و صفیه برایش چشم غره می رود. اینجی که از شستن زیاد خسته شده خواهش می کند تا شستن بقیه لباس ها برای فردا بماند. صفیه فقط و فقط به خاطر این که روز اولش است قبول می کند! اما گلبن به اینجی می گوید که باید تمام حمام را تمیز کنند چون همه جا آب کثیف لباس ها ریخته!

بایرام سفارش صفیه را که تخت تک نفره است به خانه می آورد. صفیه آن را برای هان و اینجی خریده تا روی تخت های جدا از هم بخوابند!!

اینجی از گلبن می خواهد برایش آب بیاورد. صفیه به عمد از گلبن می خواهد آب را در لیوان های یک بار مصرف بیاورد و اضافه می کند: «خیلی وقته از اون لیوانا استفاده نکردیم.

"صفیه آن را برای هان و اینجی خریده تا روی تخت های جدا از هم بخوابند!!اینجی از گلبن می خواهد برایش آب بیاورد"آخرین بار وقتی جیلان اینجا اومده بود ازش استفاده کردیم. جیلان دوست هانه! اونم بعضی وقت ها میومد اینجا! » اینجی از این حرف ها ناراحت می شود اما در ظاهر لبخند میزند.

گلرو به دیدن صفیه می آید و دفتر خاطرات ناجی را به او میدهد و می گوید: «شاید فکر کنی ناجی با ازدواج با من بهت خیانت کرد اما یه روز هم نشد بدون فکر به تو بگذرونه... ازت میخوام خوب مراقب ناجی باشی... » صفیه از حرف های او جا می خورد.

او دفتر خاطرات را برمیدارد و با این که دوست دارد انها را بخواند اما از ترس مادرش به واحد بالایی می برد و بین زباله ها می اندازد.

ممدوح به در خانه می آید و گرامافون مادر اینجی را که خیلی دوست داشت برایش می اورد. ممدوح با دیدن شکل و شمایل اینجی جا می خورد که اینجی می گوید: «میخواستیم دیوارارو رنگ کنیم برای همین اینارو پوشیدم بابابزرگ! » ممدوح جلوی صفیه و گلبن رو به اینجی می گوید که اگر کسی اذیتش کرد هیچ وقت خودش را تنها حس نکند و همیشه می تواند روی آنها حساب باز کند.

صفیه دنبال ممدوح می رود و با قیافه ای مظلوم می پرسد: «اینجی از چه غذایی خیلی بدش میاد؟ میخوام اونو براش درست نکنم که ناراحت نشه. » ممدوح ساده هم می گوید: «از بچگی لب به کاپوسکا که یه نوع غذا با کلمه نزده.

"صفیه به عمد از گلبن می خواهد آب را در لیوان های یک بار مصرف بیاورد و اضافه می کند: «خیلی وقته از اون لیوانا استفاده نکردیم"» صفیه لبخند خبیثانه ای می زند و به بایرام می سپارد تا کلم و پیاز بخرد که اینجی را بیشتر اذیت کند.

صفیه با دیدن صفیه گرامافون شروع به تمیز کردن آن می کند که ناگهان ندانسته قسمتی از آن می شکند و بدون این که به کسی بگوید از دستگاه فاصله میگیرد!!

نریمان در کلاس است که اگه و غمزه وارد می شوند. غمزه فورا دستان اگه را در دست می گیرد. نریمان با دیدن آنها غصه می خورد.

حکمت دوباره فکر می کند که اینجی همان پریهان است و از او می خواهد کنارش بنشیند تا با هم قهوه بخورند.

اینجی نمیداند چطور باید با او رفتار کند و سعی می کند خوش رفتار باشد. حکمت پنهانی به بایرام می سپارد تا برایش کیک تولد بخرد!

ممدوح که نگران اینجی است به اسرا زنگ میزند تا بیاید و وسایل اینجی که در خانه مانده را برایش ببرد که مبادا بهشان نیاز داشته باشد.

گلبن به اینجی می گوید که اگر چیزی نیاز داشت حتما به او بگوید. بعد هم همراه صفیه به حمام می روند و صفیه می گوید که باید تمام حمام را از اول خودشان تمیز کنند چون میکروب اینجی الان تمام خانه را پر کرده است!!

همین که اینجی پایین می رود، حکمت بازوی او را می چسبد و به اتاق پذیرایی می برد و با نشان دادن کیک، برایش تولدت مبارک می خواند! اینجی خودش هم جا خورده که صفیه سر می رسد و فریاد میزند: «تو چرا اومدی اینجا؟ مگه بهت نگفتم نیا ها؟ »

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت شصت و هفت ۶۷ قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت شصت و پنج ۶۵ Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۶۷ Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۶۵

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱