چرا داوران احمد را ندیدند؟

جام جم - ۲۳ بهمن ۱۴۰۲

یکی ازمهم‌ترین بخش‌هایی که دست‌کم شایسته نامزدی بود، طراحی لباس فیلم احمد است که نقش بسزایی در شخصیت‌پردازی و ترسیم وضعیت مردم زلزله‌زده بم در ساعات اولیه فاجعه داشت. نیاز حمیدی، طراح لباس این فیلم که طراحی لباس فیلم «شور عاشقی» را هم بر عهده داشت ویکی ازپرکارترین سینماگران این دوره جشنواره فیلم فجر بود، طراحی لباس سریال «اپیدمی» وآثاری، چون مسیح پسر مریم، وحشی و شماره۱۰ رادرکارنامه دارد. 

امسال با دو پروژه سخت ومتفاوت درزمینه طراحی لباس درجشنواره فیلم فجر حضورداشتید که ویژگی مشترک آن‌ها تاریخی‌بودن (یکی مربوط به قرن‌ها دورتر ویکی تاریخ معاصر) وحضورجمعیت زیاد به‌عنوان بازیگروهنرور است. وقتی چنین پروژه‌هایی برای طراحی لباس به شما پیشنهاد می‌شود، چه طرح وبرنامه اولیه‌ای برای مواجهه درست با این آثار دارید وچه چالش‌هایی پیش روی شما و گروه است؟
تعدد بازیگران و هنروران، هم در بخش طراحی و هم در بخش اجرا چالش‌هایی همچون همنشینی رنگ لباس شخصیت‌ها در کنار هم و تکراری‌نشدن مدل‌ها و طرح‌ها دارد که باید هر لحظه با آن‌ها مواجه شد و راهکار مناسبی برای‌شان پیدا کرد. به همین دلیل هم در زمان پیش‌تولید و هم در زمان تولید، روزانه با ثبت طرح‌های مناسب دوره تاریخی موردنظر و لباس‌های استفاده‌شده در سکانس‌های مختلف سعی می‌کنیم بهترین عملکرد را داشته باشیم. 

درکار‌های تاریخی اعم ازگذشته دور یا تاریخ معاصر، چقدر تحقیق و پژوهش درزمینه لباس نقش دارد وچقدر منابع موجود دراین زمینه داریم؟ اساسا درکار‌های تاریخی مثل همین دو فیلم «شورعاشقی» و «احمد» چقدر خودتان رامقید به وفاداری به مستندات می‌دانید و چقدر از تخیل و هنر بهره می‌برید؟
متاسفانه نبود منابع کافی در بخش لباس‌های تاریخی یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های مهم طراحان لباس است. مثلا در همین شور عاشقی سعی داشتم از کلیشه‌های باب شده دوری کنم.

"یکی ازمهم‌ترین بخش‌هایی که دست‌کم شایسته نامزدی بود، طراحی لباس فیلم احمد است که نقش بسزایی در شخصیت‌پردازی و ترسیم وضعیت مردم زلزله‌زده بم در ساعات اولیه فاجعه داشت"به همین دلیل بخش زیادی از انرژی گروه، صرف تحقیقاتی می‌شود که در هر پروژه باید تکرار شود. از آنجایی‌که این تحقیقات جایی ثبت نمی‌شود، هر گروه جدید باید از ابتدا چرخ را اختراع کند. ما برای فیلم احمد چیزی حدود یک‌هزار عکس و هشت ساعت فیلم از روز‌های اولیه زلزله بم را جست وجو، تحلیل و آنالیز کردیم تا آنچه به‌عنوان خروجی کار ارائه می‌شود، به واقعیت نزدیک باشد. وقتی در ماه پایانی فیلمبرداری به شهر بم رفتیم و افراد بازمانده از زلزله برای ادای احترام به ازدست‌رفتگان خود لباس‌های همان روز زلزله را می‌پوشیدند، تفاوتی در مدل و نوع لباس‌های ما و آن‌ها نبود و همین امر سبب شد احساس کنم به نوبه خود دینم را به مردم شریف بم ادا کرده‌ام.

معدود آثاری که درباره وقایع کربلا و آن برهه تاریخی صدر اسلام در کشور ما ساخته شده، کلیشه و فضای محدودی درباره لباس اولیا، اشقیا و مردم را به وجود آورده و کم و بیش در بخش‌های مختلف فضاسازی ازجمله لباس، فیلم و سریال‌ها در یک مسیر گام برداشته‌اند. جمع رهایی از این کلیشه‌ها و درعین حال وفاداری تاریخی، چه دشواری‌هایی در طراحی لباس داشت و چقدر موفق شدید این تناقض و تعارض را مدیریت و لباس‌های ویژه‌ای برای کاراکتر‌ها ازجمله شمر و ...

طراحی کنید؟ 
فیلم، مدیومی گویاست و در آن نیازی به استعاره نیست. رنگ‌ها و طرح‌ها معنی یکسان ندارند و نسبت استفاده و همنشینی آن‌ها در کنار دیگر عناصر فیلم معنی پیدا می‌کنند. در فیلمی قرمز یک معنی می‌دهد و در فیلمی دیگر معنی دیگری. فیلم نقاشی، داستان یا عکس نیست. سینما زبان و جان دارد وبرای همین می‌تواندطراح را از بندکلیشه‎‌ها رهاکند.

"به همین دلیل بخش زیادی از انرژی گروه، صرف تحقیقاتی می‌شود که در هر پروژه باید تکرار شود"به همین دلیل درشورعاشقی ضمن تحلیل، نقاشی‌های باقی‌مانده از آن زمان وهم بررسی دیگر آثاری که با مضمون کربلا ساخته شده بود، سعی کردم ازنشان دادن رنگ‌های تکراری دوری کنم و جهان خودم را به تصویربکشم. همین سبب شد تاامکان استفاده ازلباس‌های آرشیوی برای‌مان محدود شود، صفر تا صد کار را تولید کنیم و گروه به‌دنبال پارچه‌هایی باشند که درآن زمان استفاده می‌شد؛ بنابراین پارچه‌ها رارنگ وبخش زیادی از کار را در زمانی کم دست‌دوز کردیم، ازجمله طرح‌های روی لباس‌ها، دست‌پیچ‌ها، کمرپیچ‌ها، چرم‌ها، کفش‌ها و حتی نگینی که برای شمر استفاده کردیم، کار دست بود. در‌عین‌حال سعی‌کردیم هر لباس بسته به کاراکتری‌که آن را برتن می‌کند، شخصیت‌ویژه خود را‌داشته باشد.

یکی از نقد‌ها درباره لباس شور عاشقی، نونوار بودن برخی لباس‌هاست. به‌ویژه وقتی آن را با احمد و مردمی زلزله‌زده مقایسه می‌کنیم، این نقد پررنگ‌تر می‌شود. چرا مقوله مهم کهنه‌کاری که شاید عموم مخاطبان خیلی با آن آشنا نباشند و در احمد بسیار رعایت و اجرا شده و اساسا در کار‌های شما با جدیت و وسواس اجرا می‌شود، در شور عاشقی کمی کمرنگ به نظر می‌رسد؟
در هر کاری به کهنه‌کاری و زندگی جاری در لباس‌ها معتقدم، اما هر کار مختصات ویژه خود را دارد، خواست کارگردان، نوع تدوین و....

در این کار به جز این مختصات، مسأله دیگری هم مطرح بود که با توجه به زاویه شدید آفتاب و کنفی بودن پارچه‌ها اگر کهنه‌کاری زیادی روی لباس‌ها می‌شد رنگ و بافت پارچه‌ها همسان می‌شد و این چیزی بود که ما نمی‌خواستیم اتفاق بیفتد.

لباس یکی از مهم‌ترین بخش‌های فیلم احمد است که به‌خوبی به فضاسازی و بازنمایی واقعیت پس از زلزله بم در قصه کمک می‌کند. باتوجه به این‌که ۲۴ساعت داستان را درپنج شش ماه فیلمبرداری کردید ازسختی‌های حفظ راکورد درلوکیشن‌های مختلف و چالش‌های روزانه مهیا کردن این تعداد از بازیگر و هنرور بگویید.

ما روزانه چیزی حدود ۲۵تا ۳۰کیلو خاک مصنوعی می‌ساختیم، هم به دلیل واقع‌نمایی رنگ خاک و هم بهداشتی بودن آن. در حدود چهار تا پنج لیتر خون نیز استفاده می‌کردیم. در عین حال از برخی سکانس‌ها به بعد باید باند‌های پانسمان، اسم‌ها و بند‌های اولویت‌بندی را نیز اضافه می‌کردیم تا طبقه بندی مجروحان طبق قصه باورپذیرتر شود. ما براساس همان عکس‌هایی که داشتیم بازسازی این قسمت و بند‌های سبز و قرمز را طبق واقعیت بم انجام دادیم.

"از آنجایی‌که این تحقیقات جایی ثبت نمی‌شود، هر گروه جدید باید از ابتدا چرخ را اختراع کند"ضمن این‌که از زمان اولیه زلزله تا پایان فیلم باید تداوم بصری داستان را حفظ می‌کردیم آن هم با توجه به سکانس‌های طولانی که گاهی غیرمتناوب تا چند هفته به طول می‌انجامید. قصد داشتیم در همه این بازسازی‌ها اغراق یا اجحافی رخ ندهد که خدای ناکرده کوچک‌ترین خدشه‌ای به دل مردم بم از طرف من یا گروه خوبم وارد نشود. همچنین معضل دیگرمان اقناع هنروران پرشمار عزیزمان بود که اجازه دهند به آن‌ها خاک و خون بزنیم. 

در طراحی لباس شخصیت‌هایی، چون احمد، رهنما، دکتر صدر و عباس چه ویژگی‌هایی را در راستای فیلمنامه در نظر گرفتید؟ با این توضیح که لباس احمد کاظمی به‌ویژه بلوز و کاپشنش برمبنای واقعیت طراحی شده‌است یا رهنما که انگار با آن عینک، کشمکش او به‌عنوان متخصص با مدیرانی مثل عباس که جهادی عمل می‌کنند، بیشتر به چشم می‌آید و....
در فیلمنامه، لباس کاراکتر احمد چیز دیگری بود، اما دوست داشتم طرحی را برای لباس احمد کاظمی اجرا کنم که به واقعیت نزدیک باشد، چون این فیلم فقط برای مردم معمولی نیست، ما این فیلم را ساختیم که ادای دینی به مردم بم شود، مردم بم قطعا احمد کاظمی را در آن زمان با آن شمایل دیده‌اند پس ترجیح دادم که از منظر لباس احمد کاظمی را بازسازی کنم. در‌خصوص صدر نیز چالش‌هایی با امیرعباس ربیعی (کارگردان) داشتیم، چون او دوست داشت این کاراکتر لباس دیگری داشته باشد، اما چون صدر شخصیت واقعی نبود و نماینده گروهی از پزشکان، امدادگران و نیرو‌های پزشکی بمی بود، دوست داشتم صدر را در قالب آدمی ساده از دل خود مردم و خدمتگزار مردم نشان دهم. رهنمای قصه ما آدمی بود با وسواس‌های مختلف و همین را در طراحی لباس او رعایت کردم، لباس‌هایی با دیسیپلین، با کنتراست رنگ‌های خاص که در عین ناهمگونی، هارمونی درستی داشت تا هم معرف شخصیت او باشد و هم تعجیلش برای رسیدن به تیم امدادرسانی به بم به چشم بیاید.

کاراکتر رهنما برای من یکی از بهترین شخصیت‎ها بود که به نظرم بهتر از این نمی‌شد لباسی برای او طراحی کرد. ماجرای دست عباس قصه‌ای مفصل است که از آن می‌گذرم، ولی او قرار بود رئیس سازمان هلال احمر باشد، اما در طراحی لباس او هم سعی کردم باز هم از کلیشه دوری کنم و فقط به یک آرم روی لباس شخصی او بسنده کنیم تا او را از رئیس بودن دور کرده و شکلی طبیعی و غیرشعاری به او بدهیم. در کل در مورد تمامی شخصیت‌های این فیلم سعی کردم تا شخصیت‌ها طوری بر پرده نقش ببندند که مردم آن‌ها را دوست داشته باشند. 

بیشترین گروهی که روزانه با گروه لباس تعامل و ارتباط دارد، کدام گروه است؟
گروه لباس باید روزانه با همه گروه‌ها از جمله گروه برنامه‌ریزی، کارگردانی و تولید تعامل داشته باشد. اینجا جا دارد که از مدیرتولید خوب فیلم احمد، آقای منصور غضنفری و تهیه‌کننده محترم این کار آقای حبیب والی‌نژاد تشکر کنم که در لحظه به لحظه تولید اثر همراه من و طرح‌هایم بودند. اگر این همراهی نبود به واقع شکل کار به این درستی اجرا نمی‌شد.

"ما برای فیلم احمد چیزی حدود یک‌هزار عکس و هشت ساعت فیلم از روز‌های اولیه زلزله بم را جست وجو، تحلیل و آنالیز کردیم تا آنچه به‌عنوان خروجی کار ارائه می‌شود، به واقعیت نزدیک باشد"شاید به چشم مخاطبان نیامده باشد، اما این پروژه به‌جز لباس هنروری و بازیگری،۱۵مدل لباس دیگر ازجمله صلیب سرخ، آتش‌نشانی، ارتش، سپاه، خلبانی و... داشت که برخی از این لباس‌ها تا ۹ شکل زیر‌مجموعه داشتند. وقتی بحث از لباس خاص می‌کنیم تنها لباس نیست که مطرح است، آرم و علائم، طراحی و بحث‌های تخصصی زیادی است مطرح که برای اجرایی شدن نیاز قطعی به همراهی گروه تولید و تهیه دارند.

تکلیف این حجم از لباس احمد و شورعاشقی چه می‌شود؟ به آرشیو می‌روند تا احیانا در پروژه‌های دیگر استفاده شوند؟ احیانا برخی لباس‌های کاراکتر‌های ویژه را در جای به‌خصوصی نگهداری نمی‌کنید که بعد‌ها اهمیت تاریخی و سینمایی پیدا می‌کنند؟ مثلا لباس احمد کاظمی در همین احمد یا لباس شمر در شور عاشقی و.
در مورد این مقوله برای تهیه‌کنندگان محترم حرف‌ها دارم. لباس‌های هر پروژه جزو اموال با‌ارزش هر پروژه است، چرا که برخی از این لباس‌ها به‌سختی تهیه می‌شود و حتی دیگر تضمینی برای پیدا شدن مجدد آن‌ها نیست، اما در صنعت سینمای ایران مشکلی اساسی درخصوص آرشیو لباس داریم. گروه‌ها مدت‌های مدیدی را صرف تهیه لباس‌های یک پروژه می‌کنند و پس از پایان فیلم اغلب آرشیوداران، قدر لباس‌ها را ندانسته و آن‌ها را می‌فروشند و همین سبب می‌شود گروه بعدی برای دستیاران و طراحان پروژه‌ای دیگر برای تهیه همان لباس‌هایی که قبلا تولید شده بودند انرژی تلف کنند.

متاسفانه به این فکر نمی‌شود که در آینده‌ای خیلی نزدیک به همان لباس‌هایی احتیاج پیدا می‌کنیم که شاید دیگر نشود آن‌ها را پیدا کرد.

نقش مهم طراحی لباس در فضا‌سازی فیلم «احمد» 

فکر می‌کنید چرا فیلم احمد باوجود این همه کار مهم و سخت در زمینه لباس، نامزد دریافت جایزه نشد؟
نامزد نشدن فیلم احمد در بخش طراحی لباس، سوالات زیادی رابرای ما به‌وجود آورد. دراین زمینه از کارگردان کار تعجب می‌کنم که باوجود این‌که لحظه به لحظه با کار همراه بود و از نزدیک زحمات گروه لباس و حجم بالای کار را می‌دید، بیش از هر چیز روی جلوه‌های ویژه بصری فیلم تمرکز و درباره آن مصاحبه کند. باوجود کار ارزشمند آقای برادران در جلوه‌های بصری فیلم احمد، بخش مهمی از فیلم در حوزه میدانی و در بخش‌های فنی از‌جمله صحنه ولباس اتفاق افتاد و به فضاسازی بهتر فیلم کمک کرد. این اظهارنظر، نادیده گرفتن گروه‌های تولید، کارگردانی، برنامه‌ریزی، صحنه و لباس است. به‌نظرم چنین نگاهی، نقش مهمی درتصمیم هیات محترم داوران برای ندیدن طراحی لباس فیلم داشت.

"جمع رهایی از این کلیشه‌ها و درعین حال وفاداری تاریخی، چه دشواری‌هایی در طراحی لباس داشت و چقدر موفق شدید این تناقض و تعارض را مدیریت و لباس‌های ویژه‌ای برای کاراکتر‌ها ازجمله شمر و .."احتمالا داوران به این نتیجه رسیدند که فیلم احمد حدود ۵۰هنرور داشت و باقی جمعیت و وضعیت زلزله‌زده آن‌ها در جلوه‌های ویژه بصری شکل گرفته است. درحالی‌که بنای جلوه‌های ویژه بصری، طراحی و اجرای خوب گروه لباس بود. آفیش‌های روزانه این پروژه، گواه سختی کار وحضور هنروران پرشمار در این فیلم است.

منابع خبر

اخبار مرتبط

جام جم - ۲۴ تیر ۱۴۰۲
جام جم - ۶ اسفند ۱۴۰۱
جام جم - ۱۲ بهمن ۱۴۰۲
خبر آنلاین - ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
جام جم - ۱۸ بهمن ۱۴۰۲
خبرگزاری میزان - ۱۸ بهمن ۱۴۰۰
جام جم - ۴ تیر ۱۴۰۲
خبرگزاری میزان - ۱ تیر ۱۴۰۰