نگاهی به بازار کتاب و نقدی بر جملهی «پیتزا نخور، کتاب بخر!»/پانیذ قهرمانی
خانه > slide, سایر گروهها > نگاهی به بازار کتاب و نقدی بر جملهی «پیتزا نخور، کتاب بخر!»/پانیذ قهرمانی
- خبر اختصاصی
- تاریخ : ۱۴۰۰/۰۲/۲۵
- دسته : slide,سایر گروهها
- لینک کوتاه :
- کد خبر : ۰۰۰۲۲۵۵۲۶
نگاهی به بازار کتاب و نقدی بر جملهی «پیتزا نخور، کتاب بخر!»/پانیذ قهرمانی
ماهنامه خط صلح – میگویند کتاب غذای روح آدمی است اما در شرایطی که حتی غذای کافی برای جسم انسان بر روی سفره موجود نباشد، تکلیف روح آدمیزاد چه خواهد شد؟
نویسندهای را میشناسم که مدتهاست در ایران زندگی نمیکند و تا تَقی به توقی میخورد در صفحهی اینستاگرامش مینویسد: «یکبار پیتزا نخورید و به جایش فلان کتاب و مجله بخرید!» راستش هر بار که این حرف را میزند دلم میخواهد چند حرفِ حسابِ رگباری برایش بنویسم و دق دلم را خالی کنم اما خوشبختانه دست آخر پشیمان میشوم.
شخصا چندان متوجه مخالفت این دو عمل ضروری یعنی خوردن و خواندن نمیشوم. اما هر چه که هست به نظر میرسد دوست نویسنده اولی را یک عمل لاکچری و غیرضروری فرض کرده که گاها مانع تغذیهی روح میشود. با این حال خبرهای رسیده از ایران حاکی از آن است که بسیاری از این کتابخوانها به همان ماهی یکبار پیتزا خوردن هم دسترسی ندارند، چه رسد به اینکه پولش را جای بهتر و مهمتری پسانداز کنند. اصلا مگر خریداران فرهنگ و کالای فرهنگی، طبقهی متوسط آن جامعه نیستند؟ حال آن که این طبقهی متوسط به اندازهای تحت فشار قرار دارد که حتی توانایی رفع و رجوع نیازمندیهای اساسی خود شامل خوراک، پوشاک و مسکن را هم ندارد. بدیهی است که هر چقدر جامعه به سمت تعمیق فقر برود، دغدغههای فرهنگی، بیشتر رنگ میبازند.
بحران صنعت نشر
کتاب و کتابخوانی از نمادهای مهم سرمایهی فرهنگی یک ملت به شمار میرود که به تدریج زمینههای لازم را برای ارتقای ذهنی و روانی افراد و به تبع آن بهبود روند توسعهی همه جانبهی یک کشور را به همراه میآورد.
"اما هر چه که هست به نظر میرسد دوست نویسنده اولی را یک عمل لاکچری و غیرضروری فرض کرده که گاها مانع تغذیهی روح میشود"سالها است که دربارهی بحران بازار کتاب و پایین بودن نرخ سرانهی مطالعه در ایران صحبت میشود و در این رابطه برآوردهای متفاوتی ارائه میشود. اما در سالهای اخیر گرانی و دشواری خریداری کتاب نیز به این نگرانی اضافه شده و رکود اقتصادی، بازار نشر را نیز دستخوش دگرگونیها و ناخوشیهای زیادی کرده است.
دربارهی گران شدن قیمت کتاب دلایل متعددی از سوی منتقدان مطرح شده که در حالت کلی تاثیر تحریمها و افزایش نرخ تورم در کشور و نیز بحران ویروس کرونا بیش از بقیه حائز اهمیت است. شرایطی که درِ بسیاری از کتابفروشیهای نامآشنا و قدیمی را تخته کرده و آنها را به تغییر شغل آبا و اجدادی خود سوق داده است. از سوی دیگر، خریدار کتاب -که اغلب دانشجو و دانشآموز است- نیز توانایی خرید کالای فرهنگی همچون کتاب و مجله را از دست داده و قادر نیست این یک قلم را به روال سابق در سبد خرید خود بگنجاند. حتی در مواردی قشر کتابخوان گزینههای انتخابی کمتری پیش رو دارد و باید تصمیم بگیرد بین چند کتاب مورد نیاز، کدامیک ضروریتر است و فقط به اندازهی خرید تعداد محدودی کتاب توانایی مالی دارد.
با این حال تنها گران شدن قیمت کتاب و پایین بودن سطح دستمزد مردم نیست که صنعت نشر را دچار آسیب کرده است.
در کنار این مشکل میبایست بیاهمیت بودن فرهنگ کتابخوانی در جامعه و در بین مسئولان، نویسندگی بیاجر و مواجب، و تیغ تیز ممیزی و سانسور را به آسیبهای صنعت نشر در ایران اضافه کرد. گرفتاریهایی که هر یک به نحوی چرخهی نشر را دچار اضمحلال کرده است.
گران شدن کاغذ
حدود یک دهه است که قیمت کاغذ در ایران دستخوش التهابات بسیاری است که در این سالهای اخیر با افزایش شدید نرخ تورم، این التهابات نیز شدیدتر شده است. بسیاری معتقدند که این مساله ناشی از نوسانات قیمت ارز است که به طور غیرمنتظره تغییر مییابد. رشد بیرویه نرخ تورم، نوسانات بازار ارز و بیثباتی در بازار اقلام خصوصا اقلام وارداتی در صنعت چاپ و نشر، که کاغذ نیز از آن جمله است موجب آشفتگی بازار کتاب شده است.
بنابراین به دلیل افزایش قیمت کاغذ و به تبع آن افزایش قیمت خدمات نشر، قیمت کتاب به صورت تصاعدی افزایش یافته است. در حال حاضر، همزمان ورود به سالی جدید، بار دیگر ناشران از افزایش قیمت کتاب که ناشی از افزایش قیمت کاغذ است ابراز نگرانی کردهاند.
"با این حال خبرهای رسیده از ایران حاکی از آن است که بسیاری از این کتابخوانها به همان ماهی یکبار پیتزا خوردن هم دسترسی ندارند، چه رسد به اینکه پولش را جای بهتر و مهمتری پسانداز کنند"در روزهای پایانی اسفند سال گذشته (سال ۱۳۹۹)، قیمتها در بازار کاغذ دوباره روند افزایشی خود را تجربه کردند و به بالاترین قیمت خود در چند سال اخیر رسیدند. با توجه به این روند، قیمت هر بند کاغذ چاپ و تحریر با گرماژ ۷۰ گرم و ابعاد ۷۰ در ۱۰۰ بندی ۶۰۰ هزار تومان معامله شده است. این در حالی است که تا دو ماه پیش قیمت این بند کاغذ ۳۷۰ هزار تومان بوده است.
متوسط قیمت کتاب طبق آمار خانه کتاب در ماه بهمن ۵۰ هزار تومان اعلام شده است، این در حالی است که به نظر میرسد در سال ۱۴۰۰ و با این افزایش قیمتها متوسط قیمت کتاب به بالای ۸۰ هزار تومان برسد.
ناشران به دلیل عدم ثبات اقتصادی علاقهی چندانی به چاپ کتاب ندارند و از سویی دیگر هزینه چاپ بسیار گران تمام میشود. به هر روی، افزایش قیمت کاغذ، با نشر کتاب رابطهای معکوس دارد. به این معنی که گرانشدن کاغذ و بهدنبال آن کتاب، هم تقاضا را کاهش میدهد و هم تمایل ناشر به چاپ کتاب کمتر خواهد شد.
علاوه بر این افزایش قیمت باید گرانیهای جانبی را نیز به آن اضافه کنیم. گران شدن لوازم جانبی چاپ مثل زینک، سلفون، کاغذ گلاسه و نیز گران شدن خدمات نشر همچون دستمزد نمونهخوان و ویراستار و صفحهآرا و کلا بخش فنی تولید که خود بر این روند فزاینده تاثیرگذار است.
چند نرخی شدن قیمت کتاب
کتاب تا پیش از این جزو اقلامی بود که قیمت قطعی آن در پشت جلد ذکر میشد و همه جا یک کتاب را به همان قیمت پشت جلد ارائه میدادند. اما از آن جایی قیمت کاغذ دائما در حال تغییر است، موجب تغییر مداوم قیمت کتاب نیز شده که این امر چند نرخی شدن قیمت کتاب را به دنبال داشته است. به این معنا که بسیاری از ناشران و کتابفروشان بر روی کتابهای قدیمی برچسب قیمت جدید میزنند و بعد اقدام به فروش آن میکنند. بنابراین بسیار اتفاق میافتد که یک کتاب خاص، در کتابفروشیهای مختلف قیمتهای متنوعی داشته باشد.
"بدیهی است که هر چقدر جامعه به سمت تعمیق فقر برود، دغدغههای فرهنگی، بیشتر رنگ میبازند"همچنان که سایر کالاهای دیگر نیز در بازارهای آشفتهی ایران، قیمتهای متفاوتی دارند.
در واقع در طول این مدت اخیر همگام با روند ثانیهای تغییر قیمتها، بسیاری از کتابها با قیمتی ۵۰ تا ۷۰ درصد گرانتر از قیمت اولیه به فروش میرسند و خریداران کتاب نیز که در بیشتر مواقع دانشآموز یا دانشجو هستند، چارهای جز خرید کتابهای مذکور ندارند.
روی آوردن به بازارهای دیگر
با توجه به افزایش رو به رشد قیمت کتاب، بسیاری از کتابخوانهای حرفهای به سوی منابع دیگری، همچون کتابخانهها، کتاب الکترونیک و یا کتابهای دست دوم روی آوردهاند. شاید در نظر اول اقبال به کتابخانهها و خرید کتابهای دست دوم جالب به نظر برسد و گزینهی مناسبی برای حفظ محیط زیست و درختان تلقی شود اما حقیقت این است که چنین اتفاقی بسیاری از کتابفروشیهای سطح شهر را با رکود بیشتری رو به رو خواهد کرد و چاپ و نشر کتابهای جدید نیز دشوارتر خواهد شد.
با وجود اقبال کتابخوانها خصوصا به کتابهای الکترونیک، خیلیها به این نکته اعتراض دارند که در بازار دست دوم و حتی کتابهای الکترونیک که قیمت روز کاغذ تاثیری در افزایش قیمتها ندارد، کتابها همچنان گرانتر از قبل به فروش میرسند. کافی است به اپلیکیشنهای فروش کتاب الکترونیک نگاهی بیاندازید. بسیاری از این کاربران، در پای برخی از کتابها از قیمت بالای کتابهای غیرکاغذی ابراز شگفتی کردهاند. هر چند که اینگونه اعتراضات به دلیل نبود یک ناظر موثر بر تغییر قیمتها، تاکنون بدون پاسخ مانده است و کسی جوابگوی دلیل واقعی این افزایش قیمت نیست.
دردسرهای نویسندگان و ناشران
دردسر صنعت نشر و نویسندگانی که آثارشان را به دست نشر میسپارند تنها به رکود اقتصادی محدود نمیشود.
سالهاست که نظارت سلیقهای بر چاپ و انتشار کتاب گریبان همه را گرفته است و به نظر میرسد هیچ انگیزهای برای برون رفت از این وضعیت وجود ندارد. این مشکل بیشتر شامل کتابهای عمومی میشود که البته نقش مهمتری در فرهنگسازی و ارتقای کیفی جامعه ایفا میکنند.
در حقیقت تیغ تیز ممیزی و سانسور، هر باز سیاههای پر و پیمان را به دست نویسنده و ناشر میدهد تا گوش تا گوش اثر را ببرد و یک چیز ناقصالخلقهای را روانهی بازار کند. این اتفاق در بخش ترجمه مایهی بیاعتمادی و دلزدگی بیشتری شده است. انتظار برای گرفتن مجوز یک کتاب نیز روندی فرسایشی یافته که گاهی به عمر نوح و صبر ایوب نیازمند است. در این شرایط، کار کتاب چندان کار مقرون به صرفهای به نظر نمیرسد.
از سویی دیگر، نویسندگی در ایران به کار بیاجر و مواجبی بدل گشته است که هیچ سود و نفع مالی برای نویسنده ندارد.
"سالها است که دربارهی بحران بازار کتاب و پایین بودن نرخ سرانهی مطالعه در ایران صحبت میشود و در این رابطه برآوردهای متفاوتی ارائه میشود"حتی نویسنده برای چاپ اثرش ناچار است که پولی را نیز به ناشر بپردازد تا کتاب را به چاپ برساند. در این زمینه نیز، گویا هیچ صنف موثری وجود ندارد که بر چنین برخوردها و روند کار ناشران نظارت کرده و از حقوق نویسنده حمایت کند.
موضوعیت نداشتن کتاب در بین مسئولان
شاید بتوان گفت اصلیترین مشکلی که در رابطه با کتاب و کتابخوانی در جامعه وجود دارد این است که مسالهی کتاب هیچگاه به طور جدی در جامعه موضوعیت نداشته و هرگز به یک دغدغهی فرهنگی تبدیل نشده است. چه بسا که حتی خود کتاب خواندن در بسیاری از موارد، موجب نگرانی دلواپسان بوده است. بنابراین وقتی که مسئولان، خود کتابخوان نیستند و دغدغه کتاب هم ندارند، باید مطمئن بود که وضعیت کتاب در جامعه بهتر از این نخواهد شد.
مطالب مرتـبط
- صد و بیستمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
- کتاب حقوق بینالملل و تطبیقی کار منتشر شد/ دانلود کنید
- صد و نوزدهمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
- صد و هجدهمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
- صد و هفدهمین شماره ماهنامه خط صلح منتشر شد
برچسب ها: بازار کتاب پانیذ قهرمانی خط صلح شماره 120 صنعت نشر کتاب ماهنامه خط صلح
بدون نظر
نظر بگذارید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران