قسمت سی و هشت محکوم
سریال محکوم قسمت سی و هشت 38Mahkoom Serial Part ۳۸
جمره به شرکت به دیدن طاهر میرود. طاهر به جمره میگوید خانواده یساری از او به خاطر پرونده فیرات شکایت کردهاند. جمره در واقع خوشحال میشود و اهمیتی به این موضوع نمیدهد. طاهر با طعنه میگوید خانواده یساری سرک کشیدن او به پرونده پدر جمره را فهمیدهاند و برای همین چنین کاری کردهاند. او به جمره میگوید چیزهای زیادی از پرونده پدرش میداند و اگر میخواهد آنها را بداند، باید یک قرار ملاقات برای او با فیرات ترتیب دهد.
"طاهر با طعنه میگوید خانواده یساری سرک کشیدن او به پرونده پدر جمره را فهمیدهاند و برای همین چنین کاری کردهاند"وقتی جمره از اتاق بیرون میرود، جیدا که او را زیر نظر دارد، با یک نفر تماس میگیرد و میگوید حدسشان درست بوده و طاهر پرونده پدر جمره را پیدا کرده و به او چیزهایی گفته است.
ساشا در مورد آلپر تحقیق میکند و به باریش میگوید او دوست ساواش بوده و باریش میتواند با او تماس بگیرد و قراری بگذارد تا بتواند عروسک را به دست بیاورد. باریش خوشحال میشود و با آلپر تماس میگیرد. آلپر با طعنه یادآوری میکند که آنها کدورتی داشتهاند و حالا باریش به او زنگ زده است. باریش که نمیداند میگوید اتفاقات گذشته تمام شده است.
او میگوید میخواهد آلپر را ببیند. آلپر میگوید آنها امشب پارتی دارند و باریش و بوگه را هم دعوت میکند.
بکیر که به میخانه رفته بود با فیرات مینشیند و مشغول صحبت میشود. او تعریف میکند به خاطر همدستی با فیرات، از کار اخراج شده و آدرس او را با اصرار از جمره گرفته و هر کمکی نیاز باشد میکند.
بوگه با کلید گاوصندوق که پنهانی از جیب باریش برداشته، خودکاری که باریش توی گاوصندوق گذاشته را برمیدارد.
ساشا و باریش در شرکت، زاهد را با رفیع را با هم میبینند و متعجب میشوند؛ ساشا میگوید شاید سینیور، همان رفیع باشد.
"او به جمره میگوید چیزهای زیادی از پرونده پدرش میداند و اگر میخواهد آنها را بداند، باید یک قرار ملاقات برای او با فیرات ترتیب دهد"او میگوید باریش میتواند به عنوان ساواش از زاهد در مورد سینیور سوال کند. باریش میگوید وقتی زاهد تا به حال در این مورد با او صحبت نکرده، ممکن است که بدانید او ساواش نیست و باریش است.
فیرات و بکیر بقیه در میخانه مشغول کشیدن نقشهای برای وارد شدن به پارتی آلپر هستند. فیرات میگوید مهمانی بالماسکه است و ورود آنها راحت است و کسی شناسایی نمیشود. او لیست وسایل مورد نیاز را به بکیر میدهد.
خان بابا میگوید با دوستش که زمانی با هم پلیس بودهاند قرار دارد و نمیآید.
باریش به خانه زاهد میرود. زاهد به دلیل اینکه باریش قرارداد ازدواج با بوگه را فسخ کرده عصبانی است و به باریش میگوید باید قرارداد جدیدی امضا کنند. باریش قبول نمیکند و میگوید زنش را دوست دارد و دلش خواست قرارداد را فسخ کند. او سپس با طعنه کارهای زاهد در شرکت را به روی او میآورد و میگوید قرار است به ملاقات سینیور برود.
"وقتی جمره از اتاق بیرون میرود، جیدا که او را زیر نظر دارد، با یک نفر تماس میگیرد و میگوید حدسشان درست بوده و طاهر پرونده پدر جمره را پیدا کرده و به او چیزهایی گفته است"زاهد یادش میآید که در گذشته ساواش پیش او آمده و در مورد اشتباهی که در رابطه با قاچاق کرده بود به او گفت. زاهد از ساواش خواسته بود به مکزیک برود و همه چیز را اعتراف کند و او این مساله را گردن باریش میاندازد و همه چیز را حل میکند تا کسی با او کار نداشته باشد. زاهد به باریش میگوید نمیداند سینیور کیست و او در چه موردی حرف میزند. باریش میگوید امروز او را در حال صحبت با رفیع دیده است. زاهد عصبانی میشود و میگوید که میداند ساواش در واقع باریش است و برادرش را کشته.
باریش با خنده میپرسد چرا تا به حال سکوت کرده بود؟ زاهد میگوید به خاطر خانواده و اعتبار و زندگیشان سکوت کرده است. باریش با عصبانیت مقصر و قاتل اصلی زاهد است و با رفتارهایی که با باریش داشت، باعث شد چنین اتفاقی بیوفتد. زاهد با عصبانیت از باریش میخواهد که از خانهاش برود. تومریس با ناراحتی از راه پله حرفهای آنان را میشنود.
جمره به میخانه به دیدن فیرات میرود و میگوید طاهر در مورد پرونده پدر او چیزهایی میداند و در قبال گفتن آنها، از جمره خواستهای دارد.
"ساشا در مورد آلپر تحقیق میکند و به باریش میگوید او دوست ساواش بوده و باریش میتواند با او تماس بگیرد و قراری بگذارد تا بتواند عروسک را به دست بیاورد"او به فیرات میگوید طاهر میخواهد رازی که فیرات نمیخواهد ساواش به آن برسد را بفهمد؛ فیرات میگوید آنها نمیتوانند چیزی بگویند و زندگی نازلی را به خطر بیاندازند. جمره میگوید قصد ندارد با طاهر در این مورد همکاری کند، با این حال از اینکه به پرونده پدرش دسترسی ندارد ناراحت است. فیرات میگوید بهتر است پیش زاهد برود و در مورد پدرش با او صحبت کند. جمره هنگام رفتن، تولد فیرات را تبریک میگوید.
شب باریش و بوگه حاضر شدهاند تا به پارتی آلپر بروند.
ساشا هم از قبل به آنجا رفته و با باریش در ارتباط تلفنی است.
پاشا و قنبر و بکیر از قبل به خدمتکاران مراسم پول دادهاند و خودشان به جای آنها به پارتی آمدهاند. پاشا نگهبان را داخل میفرستد تا بتواند بدون لیست مهمانان فیرات و حاجی را وارد خانه کند. باریش و بوگه هم از راه میرسند. فیرات سریع پنهان میشود تا او را نبیند.
"آلپر با طعنه یادآوری میکند که آنها کدورتی داشتهاند و حالا باریش به او زنگ زده است"وقتی فیرات و حاجی داخل میشوند، فیرات از حاجی و قنبر و پاشا میخواهد که خانه را بگردند و عروسک را پیدا کنند.
پایان قسمت ۳۸
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران