کفاشیان: جهانگیری می‌خواست کی‌روش بماند/ دایی انتخاب علی‌آبادی بود!

کفاشیان: جهانگیری می‌خواست کی‌روش بماند/ دایی انتخاب علی‌آبادی بود!
ایسنا
ایسنا - ۲۱ شهریور ۱۴۰۱

به گزارش ایسنا، به اعتقاد خودش آدمی اشتباهی بود که به صورت ناخواسته و به طور تصادفی وارد فوتبال شد اما برای اهالی فوتبال که سرخورده از ناکامی‌های گذشته بودند، خنده‌های او در برابر مشکلات، تحمل ناپذیر بود. با این حال وقتی چهار سال نخست ریاستش در فوتبال تمام شد، همه اهالی فوتبال به صورت یک صدا خواهان ماندن او و پیروزی بر نماینده دولت در انتخابات بودند. او به همین ترتیب تا سال ۹۵ بر مسند ریاست نشست و یکی از مهم‌ترین تصمیمات دوران فوتبال ایران را گرفت.

کفاشیان در سال ۹۰ و بعد از ناکامی در صعود به جام جهانی ۲۰۱۰، به سراغ کارلوس کی‌روش رفت و او را به عنوان مربی تیم ملی برگزید و این اتفاق آغازگر عصری جنجالی در فوتبال ایران بود؛ عصری که به اعتقاد بسیاری کی‌روش بر فوتبال ایران و علی کفاشیان مدیریت می‌کرد.

بعد از گذشت یک سال و نیم از انتخابات فدراسیون فوتبال و ۶ سال از آخرین روزی که او همه‌کاره فوتبال بود، با کفاشیان برای واکاوی ابعاد مختلف ریاست او بر فوتبال ایران هماهنگ می‌کنیم و به مدت دو ساعت و نیم مهم‌ترین اتفاقات فوتبال را مرور می‌کنیم؛ دورانی که از دید علی کفاشیان با بی‌مهری‌ها و قضاوت‌ها و تهمت‌های ناروا همراه بود و کسی اقدامات او را ندید.

در این مصاحبه خواندنی، علی کفاشیان رک و بی‌پرده از هشت سال مدیریت بر فوتبال در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد و جریان‌های مربوط به انتخاب سرمربیان تیم‌های ملی و نتایجی که رقم خورد و حاشیه‌هایی که به وجود آمد، سخن به میان آورد.

نکاتی از این مصاحبه به شرح زیر است:

من را به ورزشگاه و وزارتخانه راه نمی‌دادند.

کی‌روش من را بالا برد، ویلموتس تاج را پایین آورد.

بهترین، خوشگل‌ترین و قشنگ‌ترین جا کمیته ملی المپیک است.

بعد از باخت به عربستان، احمدی نژاد ما را دلداری می‌داد.

علی آبادی گفت نظرمان برکناری دایی است.

علی آبادی گفت مایلی کهن نباشد بهتر است.

قطبی با چرب‌زبانی و صحبت‌های قشنگ سرمربی تیم ملی شد.

معاون و برادر رییس جمهور می‌خواستند کی‌روش بماند.

وقتی کی‌روش اذیتم می‌کرد من هم با اسدی او را اذیت می‌کردم.

رحمتی خداحافظی نکرد، کی‌روش او را نخواست.

گفتند کی‌روش با قطر تبانی کرده و من را بهم ریختند.

قلعه‌نویی به من می‌گوید در حقش خیانت کردم.

کی‌روش به کره‌ای‌ها استرس می‌داد.

مسئول زن فوتبال آرژانتین گریه می‌کرد.

کاش پولادی به خاطر سربازی در ایران مانده بود.

مجید صالح کفش‌ها را مرتب نکرد و کی‌روش او را کنار گذاشت.

گودرزی می‌گفت وینگادا دائم الخمر است.

هیچ تعهدی در اوین ندادم اما فهمیدم زمان رفتن است.

کریمی نمی‌توانست مثل منصوریان با کی‌روش کار کند.

برای ۷۹ هزار دلار محروم شد اما کسی نپرسید که ۵ میلیون از جیبمان به ویلموتس دادیم.

گودرزی را به خاطر برخورد با فوتبال کنار گذاشتند.

به تاج گفتم حمایتم نکردی، ببین چند برابرش سرت می‌آید.

گودرزی ضد فوتبال و مصیبت ورزش بود.

سعیدلو توقع داشت به نفعش از انتخابات کنار بروم.

اطلاعات فوتبالی احمدی‌نژاد بیشتر از من بود.

به فوتبال زنان خدمت کردم.

در ادامه مصاحبه تفصیلی ایسنا با علی کفاشیان را می‌خوانید.

- آقای کفاشیان ابتدا بفرمایید که چطور پای شما به فوتبال باز شد و وارد فدراسیون فوتبال شدید.

بهتر است بگویم چطور وارد ورزش شدم تا اینکه از فوتبال شروع کنم. سال ۱۳۵۴ دانشجو بودم که ورزش دوومیدانی را شروع کردم. نمی‌خواهم بگویم استعداد زیادی داشتم اما بعد از مدت کوتاهی به علت کمبود قهرمان در دوری ۱۱۰ و ۴۰۰ با مانع وارد تیم‌ملی شدم و نتایجی را هم کسب کردم.

"با این حال وقتی چهار سال نخست ریاستش در فوتبال تمام شد، همه اهالی فوتبال به صورت یک صدا خواهان ماندن او و پیروزی بر نماینده دولت در انتخابات بودند"با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، از اردوی تیم ملی برای بازی‌های آسیایی در تایلند بیرون آمدم. گفتم همه مبارزه می‌کنند و اگر من در اردو باشم چندان جالب نیست. البته آن مسابقات هم لغو شد. در سال ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ از من خواسته شد در فدراسیون دو و میدانی کار کنم .ایده این بود که نیروهای جوان بیایند و باتجربه ها کنار بروند. حالا نمی‌دانیم درست یا غلط بود.

البته هیچ وقت شغل و حرفه من ورزش نبود. ورزشکار بودم اما آن موقع هم فدراسیون شغل دوم من بود که به صورت افتخاری کار می‌کردم. حقوق و درآمد من از بانک مرکزی بود. در فدراسیون دوومیدانی هم کار مدیریتی و اداری کردم. حدود ۲۰ سال در فدراسیون دوومیدانی بودم و به هر طریق ممکن آقای مهرعلیزاده از من خواست در معاونت ورزشی کار کنم.

"نمی‌خواهم بگویم استعداد زیادی داشتم اما بعد از مدت کوتاهی به علت کمبود قهرمان در دوری ۱۱۰ و ۴۰۰ با مانع وارد تیم‌ملی شدم و نتایجی را هم کسب کردم"البته تمایلی هم نداشتم چرا که فعالیتم در بانک مرکزی را دوست داشتم. به هر صورتی که بود چهار سال در معاونت ورزشی تربیت بدنی فعالیت کردم. در ادامه دبیرکل کمیته ملی المپیک شدم و از اینجا قضیه فوتبال شروع می شود که چگونه وارد فوتبال شدم (می‌خندد).

گفتم «دکتر دادکان کار خودت را بکن و جلو برو و به این‌ها (دولت) بگو چشم. درگیری در فوتبال کمکی نمی‌کند.

من در زمان ریاست علی‌آبادی دبیرکل کمیته ملی‌ المپیک بودم.

او به دنبال چهره‌ای بود که از طرف دولت حمایت شود و در فوتبال کار کند. حتی با رئیس جمهور هم درباره رئیس فدراسیون بحث می‌کرد. فدراسیون فوتبال برای آن‌ها مهم بود و این که چه کسی رئیس آن باشد. مثل الان نبود که کسی کاری نداشته باشد و بلاتکلیف باشد. این خوب بود که رئیس جمهور مملکت برای فوتبالی که مخاطب ۹۵ درصدی دارد فکر می‌کند و به سمتش می‌آید و روی مدیریت آن حساس می‌شود.

"با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷، از اردوی تیم ملی برای بازی‌های آسیایی در تایلند بیرون آمدم"آن‌ها مدیری می‌خواستند که با مشکلی روبه‌رو نشوند و فوتبال پیشرفت کند. اگر مردم و دولت از مدیریت فدراسیون فوتبال حمایت نکند، کار فوتبال خوب پیش نمی‌رود. من این را لمس کردم. در هر صورت چند جلسه برگزار شد و یک سری آمدند و رفتند و فدراسیون هم معلق بود. فیفا هم برای تصویب اساسنامه جدید یک گروه شش نفره را انتخاب کرده بود که یک سال و نیم در حال حل مشکلات بودند.

در واقع فدراسیون بی‌صاحب بود.

آقای علی‌آبادی با مشورت هایی که کرده بود، دو، سه نفر را به رئیس جمهور معرفی کرد اما در همان جلسه خود احمدی نژاد به علی آبادی گفته بود که «خودت بیا نامزد فدراسیون شو و فدراسیون فوتبال را اداره کن. فوتبال برای ما و مردم مهم است و رئیس فدراسیون باید توانمند باشد و در دولت شناخته شده باشد.» دیوار ما از همه جا کوتاه‌تر بود و علی‌آبادی گفت «تو هم نامزد شو که بگویند دو نفر نامزد بودند و بعد کنار برو». گفتم «اگر در همین حد باشد موافقم. گروه خونی من به فوتبال نمی‌خورد و علاقه‌ای هم ندارم و اگر نمی‌خواهید از همین کمیته هم بروم». در نتیجه نامزد شدیم.

"در سال ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ از من خواسته شد در فدراسیون دو و میدانی کار کنم .ایده این بود که نیروهای جوان بیایند و باتجربه ها کنار بروند"آقای شهنازی هم نامزد شد و سه نفری جلو آمدیم که بعدا بگوییم من و شهنازی کنار می‌رویم. دو سه روز به انتخابات مانده بود که فیفا سر یک مطلبی گفت که علی‌آبادی نمی‌توان همزمان رئیس سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال باشد و او را حذف کردند. شهنازی هم نتوانست بماند و به دلایلی کنار رفت تا من بمانم. به علی آبادی گفتم «از نو نام نویسی کنید و بررسی کنید» او گفت نمی‌شود. خلاصه ما در روز مجمع انتخاباتی حاضر شدیم.

یک آدم غریبه با فوتبال بودم. درست است که در معاونت ورزش و دبیرکلی کمیته ملی‌ المپیک کار کرده بود اما خیلی کم وارد جامعه فوتبال شده بودم. روز مجمع فقط من نامزد بودم و گفتند اگر همه موافق هستند، صلوات بفرستند. بعد گفتند این‌طور نمی‌شود. هر کس می‌خواهد از جای خود بلند شود.

"حدود ۲۰ سال در فدراسیون دوومیدانی بودم و به هر طریق ممکن آقای مهرعلیزاده از من خواست در معاونت ورزشی کار کنم"از روی ناچاری همه بلند شدند. من را هم نمی‌شناختند. من هیچ صحبتی نکرده بودم و برنامه‌ای هم نداشتم. به همین سادگی رئیس فدراسیون فوتبال شدم.

یک هیات رئیسه انتخاب شد. آن موقع هر کسی می‌توانست به طور مستقل برای نایب رئیسی نامزد شود.

اساسنامه طوری بود که نایب رئیس خودش نامزد می‌شد. یک هزار جزیره بود. حالا یازده نفر به هیات رئیسه آمده بودند که ادعای رئیسی داشتند. دیدیم عجب داستانی بود. من همزمان دبیرکل کمیته ملی المپیک هم بودم.

"در ادامه دبیرکل کمیته ملی المپیک شدم و از اینجا قضیه فوتبال شروع می شود که چگونه وارد فوتبال شدم (می‌خندد).گفتم «دکتر دادکان کار خودت را بکن و جلو برو و به این‌ها (دولت) بگو چشم"تصور کنید یک میز بود و همه دورش نشسته بودیم و من به اعضا گفتم خودتان را معرفی کنید (می‌خندد). یک به یک می‌گفتند. به نام خدا، من مهدی تاج هستم، من عزیزی محمدی هستم، من شفق هستم. شاید یکی، دو بار آن‌ها را دیده بودم اما شناختی نداشتم. با این وضعیت فدراسیون فوتبال را تحویل گرفتم! بنده تجربه مجامع زیادی داشتم و رئیس فدراسیون، سرپرست و معاون تربیت بدنی بودم و ورزش را می‌شناختم اما آمادگی اینکه در فوتبالی که بهم ریخته و یک سال و نیم برنامه‌ای اجرا نشده و همه منتظر رئیس هستند، نداشتم.

ما به بحث انتخاب سرمربی رسیدیم.

می‌گفتیم گزینه‌های خودتان را بگویید. هر کدام یک اسم می‌داند و هر کدام نظر و فلسفه خود را داشتند. با خودم گفتم عجب جایی آمده‌ام. رسانه‌ها هم مهلت نمی‌دادند و حمله می‌کردند. کار را شروع کردیم و ۳۰ جلسه با هیات رئیسه و کارشناسان برای مربی تیم ملی برگزار کردیم.

"این خوب بود که رئیس جمهور مملکت برای فوتبالی که مخاطب ۹۵ درصدی دارد فکر می‌کند و به سمتش می‌آید و روی مدیریت آن حساس می‌شود"گفتیم رئیس تربیت بدنی گزینه خود را بگوید و به آن احترام می‌گذاریم. باز هم او ارجح‌تر است و همین اول کار با او مخالفت نکنیم. کار را با هیات رئیسه جدید شروع کردیم و جلو بردیم.

- گفتید وقتی فدراسیون را گرفتید که تعلیق بودیم و شما رئیس شدید. دلیل تعلیق دخالت دولت در امور فدراسیون بود و خودتان هم گفتید که بعد از انتخاب خودتان هم ادامه دار بود. می‌گویید علی‌آبادی و احمدی‌نژاد نظراتی داشتند و حتی درباره سرمربی هم نظر گرفتید.

پس شکل کار عوض نشده بود؟

مدیریت قبلی آقای دادکان بودند. ایشان قطعا برخوردهایی با سازمان تربیت بدنی داشتند. همان موقع دبیرکل کمیته ملی المپیک بودم. چند بار با دادکان صحبت کردم. دادکان در زمان معاونت ورزشی خودم انتخاب شد که رئیس مجمع بودم.

"فیفا هم برای تصویب اساسنامه جدید یک گروه شش نفره را انتخاب کرده بود که یک سال و نیم در حال حل مشکلات بودند"گفتم «دکتر دادکان کار خودت را بکن و جلو برو و کاری را که می‌خواهی انجام بده و به آن‌ها (دولت) بگو چشم. درگیری در فوتبال کمکی نمی‌کند. یک جایی نکاتی هست که اگر نقطه نظری می‌دهند بگو چشم اما کارت را بکن». همان موقع علی‌آبادی هم تازه آمده بود و به فوتبال علاقه داشت و نظارت می‌کردند. همان موقع در جام جهانی دادکان را برکنار کردند و دخالت دولت در مشکل‌ساز شد.

- کسی به فیفا اطلاع داد که دولت دخالت کرده است؟

هر اتفاقی بیفتد رسانه‌ها منعکس می‌کنند و آن‌ها می‌فهمند.

بعدا مثال می‌زنم که چطور رصد می‌کنند. کوچکترین مطلبی که وجود داشته باشد می‌فهمند. همه را رصد می‌کنند و هر چیزی شود روی میز مدیریت می‌رود. بعد توضیح می‌خواهند و اگر قانع نشدند تحقیقات می‌کنند و تصمیم می‌گیرند. یک بار هم دولت می‌خواست من را برکنار کنند اما از فیفا ترسیدند.

"گروه خونی من به فوتبال نمی‌خورد و علاقه‌ای هم ندارم و اگر نمی‌خواهید از همین کمیته هم بروم»"الان هم کسی نمی‌تواند رئیس فدراسیون را برکنار کند. دادکان را برکنار کردند و فدراسیون هم تعلیق شد. کمیته انتقالی تشکیل دادند. همین الان هم در کشور هند این اتفاق افتاد و هند تعلیق شد و یک کمیته تشکیل می‌دهند که فیفا نظر دولت را می‌گیرد و نفرات خود را می‌گذارد که وضعیت فوتبال بهم نریزد. وقتی تفاهم کنند حل می‌شود.

مشکل ما هم اساسنامه و تغییر اختیار دولت برای فدراسیون بود. بعد از یک سال و نیم اساسنامه تغییر کرد و بنده انتخاب شدم و آمدم.

اوایل که بنده به عنوان رئیس انتخاب شدم نظرات هیات رئیسه و تربیت بدنی را می‌گرفتم و همان موقع آقای علی آبادی می‌گفت نظر ما این است. چند بار باعث شد که نظر ایشان اعمال شود. جلسه‌ای با هیات رئیسه و علی آبادی گذاشتیم. وقتی هیات رئیسه می‌دیدند دولت نظرات مثبتی دارد، قبول می‌کردند.

"دو سه روز به انتخابات مانده بود که فیفا سر یک مطلبی گفت که علی‌آبادی نمی‌توان همزمان رئیس سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال باشد و او را حذف کردند"مثلا می‌دیدم که هر کسی یک مربی معرفی می‌کند و در نتیجه تصمیم تربیت بدنی را می‌پرسیدم و هیات رئیسه هم موافقت می‌کردند. این است که این روندها یک جایی هم اشکالی ندارد. اگر صلاح و صرفه فدراسیون باشد چرا اجرا نکنیم؟ آخرین وزیری که با او کار کردم چند بار گفت این تصمیم را اجرا کن و نایب رئیست را عوض کند اما انجام ندادم و با من لج کرد.

کلمنته را ایران آوردیم. علی‌آبادی گفت «کلمنته خوب است اما می‌گویند ایران نمی‌ماند و پروازی است». بعدا شفق گفت نمی‌ماند و ما هم کلمنته را کنار گذاشتیم.

خوب نبود که سرمربی ما پروازی باشد.

-آقای گودرزی را می‌گویید؟

بله، حتی ما را به وزارتخانه راه نمی‌داد. ما را از جلسات روسای فدراسیون محروم کرد. این فشارها را می‌آورند. وقتی فشار می‌آورند بنده هم تا حدی مقاومت می‌کنم که قبح کار نشکند و اساسنامه ما از بین نرود. وقتی خیلی درگیری ایجاد کنیم به ضرر فوتبال خواهد بود.

"درست است که در معاونت ورزش و دبیرکلی کمیته ملی‌ المپیک کار کرده بود اما خیلی کم وارد جامعه فوتبال شده بودم"یک مسابقات نوجوانان در مشهد بود که سوریه آمد و استادیوم را به روی حریف و من بست. درگیری در این حد نمی‌تواند به نفع فوتبال باشد. به همین دلیل در دوره سوم نامزد ریاست نشدم و کنار کشیدم. در خیلی از کشورهای دیگر هم حاکمیت مطلب و نظراتی دارد. تقریبا نظراتی را که خلاف اساسنامه نباشد اعمال می‌کنند و فیفا هم تمکین می‌کند.

-چند سال قبل گفتید درباره اساسنامه به فیفا دروغ گفتیم.

به آن‌ها گفتیم که ما غیر دولتی هستیم اما دولتی بودیم. این مساله منجر به انتقادهایی از شما شد.

ماجرای این مشخص است. سال ۱۳۸۶ که اساسنامه فدراسیون فوتبال تصویب شد، شرط فیفا برای ادامه روند کار فدراسیون  این بود که فدراسیون یک نهاد غیردولتی و مستقل باشد. به ما گفتند باید بر این اساس کار کنید و جلو بروید. یک عده گفتند شما دولتی هستید و نمی‌توانید غیردولتی باشد.

"تصور کنید یک میز بود و همه دورش نشسته بودیم و من به اعضا گفتم خودتان را معرفی کنید (می‌خندد)"برای همین گفتم که این را درست کنید. تا می‌خواستند مشکل را درست کنند می‌گفتند مستقل غیردولتی هستید. بعد می‌گفتند نه دولتی هستید. نمی‌دانستیم شتر هستیم یا مرغ. در هر صورت این مطلب هنوز هم حل نشده است و هر جا قافیه کم می‌آید، به رئیس فدراسیون گیر می‌دهند شما دولتی هستد.

وقتی فیفا حساس می‌شود می‌گویند شما غیردولتی هستید. هنوز هم حل نشده است. نمی‌گویم دروغ می‌گویم اما حقیقت گفته نمی‌شود. البته الان اساسنامه و انجمن حقوقدان‌ها می‌گویند مستقل غیر دولتی است ولی هنوز در برخی محاکم قبول ندارند.

-به انتخاب سرمربی تیم ملی اشاره کردید. در بحث انتخاب سرمربیان تیم‌های ملی روی گزینه‌های مختلف بحث کردید. دایی، قلعه‌نویی، قطبی و حتی یاوری هم گزینه شما بودند اما در نهایت خاویر کلمنته به ایران آمد.

"کار را شروع کردیم و ۳۰ جلسه با هیات رئیسه و کارشناسان برای مربی تیم ملی برگزار کردیم"او مدتی اینجا بود و بازی‌ها را هم دید و رفت.

ماجرا این بود که با هیات رئیسه جلسات مختلف می‌گذاشتیم و هرکسی یک گزینه را می‌گفت. قلعه‌نویی، قطبی، فیروز کریمی و ... گزینه‌های ما بودند. خودمان مانده بودیم کسانی که خودشان را استاد کار می‌دانند، روی یک گزینه اتفاق نظر ندارند. دیدیم نشست‌ها نتیجه نداد و هیات رئیسه هم موافق نیست.

نظرم خودم این بود که مربی خارجی خوب می‌تواند کار ما را پیش ببرد. دو دلیل داشتم. یک اینکه مربی خارجی هندوانه در بسته است و مدتی از هر فشاری راحت هستیم. دوم اینکه این مربی خارجی موافق و مخالفی ندارد و به قرمز و آبی مربوط نمی‌شود. سوم هم اینکه این مربی خارجی می‌آید و در آرامش کارش را می‌کند و همه هم او را قبول می‌کنند.

"کار را با هیات رئیسه جدید شروع کردیم و جلو بردیم.- گفتید وقتی فدراسیون را گرفتید که تعلیق بودیم و شما رئیس شدید"ما آن موقع بلد نبودیم و یکی از اعضای هیات رئیسه گفت «من یک مربی خوب سراغ دارم. نام او کلمنته است که در اسپانیا هم سابقه خوبی داشته است».

-آقای شفق این پیشنهاد را دادند؟

بله، ایشان به آلمان رفت و او را به ایران آورد. ما هم دیدیم رزومه خوبی دارد. آنجا بود که کلمنته را به آقای علی آبادی معرفی کنیم. اوایل حضورم در فدراسیون بود و واقعا نظری روی مسائل نداشتم و علی‌آبادی می‌گفت روی موضوعات مهم با من مشورت کن.

ما هم نیاز داشتیم که تربیت بدنی پول بدهد. ایشان هم گفت «کلمنته خوب است اما می‌گویند ایران نمی‌ماند و پروازی است». گفتیم «نه می‌گویند می‌ماند». شفق گفت می‌ماند و بعد گفت نمی‌ماند و ما هم کلمنته را کنار گذاشتیم. خوب نبود که سرمربی ما پروازی باشد.

علی‌آبادی در یک جلسه گفت «نظر ما یک مربی ایرانی خوب است و او را هم انتخاب کردیم و گفت نام سرمربی علی دایی است».

"دلیل تعلیق دخالت دولت در امور فدراسیون بود و خودتان هم گفتید که بعد از انتخاب خودتان هم ادامه دار بود"من هم خسته شده بودم و گفتیم هر چه بگوییم، یک چیز دیگر می‌گویند و نمی‌توانیم از این میز به آن میز برویم و نظرات مختلف را بشنویم. در نهایت علی دایی و علی‌آبادی با همدیگر مشورت کردند و این مذاکرات صورت گرفت. حتی به علی دایی زنگ زدم با علی‌آبادی جلسه گذاشت و به عنوان سرمربی انتخاب شد.

-خودتان با علی دایی مذاکره کردید یا علی‌آبادی با او مذاکره کرده بود.

علی‌آبادی با علی دایی مذاکره کرد و در ادامه من با دایی سر قرارداد صحبت کردیم و قراردادی تنظیم کردیم. شاید ۱۰ درصد هم روی کار مسلط نبودم. از هیات رئیسه هم یک چیزی می‌گفتند و یک بحثی می‌کردند و مسئولیت گردن ما بود.

من در تمام پست‌های ورزشی به غیر از وزیر ورزش خدمت کردم.

معاون تربیت بدنی و دبیرکل کمیته ملی المپیک بودم اما یکی از سخت‌ترین کارها انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال است. این انتخاب می‌تواند شما را بالا ببرد که من را با کی‌روش بالا برد و می‌تواند شما را پایین بیاورد که تاج را با ویلموتس پایین آورد.

علی‌آبادی در یک جلسه گفت «نظر ما یک مربی ایرانی خوب است و او را هم انتخاب کردیم و گفت نام سرمربی علی دایی است».

-شما در کمیته ملی المپیک بودید و یک سری رشته زیر نظر شما فعالیت می‌کردند و بعد در فدراسیون فوتبال کار کردید. کدام پست سخت‌تر است؟

در تجربه‌ای که در تمام این سمت‌ها به دست آوردم، سخت‌ترین پست ورزشی کشور ریاست فدراسیون فوتبال است. بهترین، قشنگ‌ترین و خوشگل‌ترین جا ریاست کمیته ملی المپیک است. یک سری سفر و ماموریت را می‌روید و رسانه‌ها هم کاری ندارند.

"گفتم «دکتر دادکان کار خودت را بکن و جلو برو و کاری را که می‌خواهی انجام بده و به آن‌ها (دولت) بگو چشم"همه با هم خوب هستند و یک پولی را تقسیم می‌کنید و مسئولیتی هم ندارید. وقتی در رشته‌ای شکست بخورند، می‌گویید فدراسیون ضعیف عمل کرد و اگر هم موفق شوند، شما را هم تحسین می‌کنند اما فوتبال در چشم است. من بیش از ۲۰ سال در دوومیدانی بودم و سرپرست فدراسیون‌های سوارکاری، شطرنج و ... شدم و در انواع فدراسیون‌ها بودم و هیچ وقت در چشم نبودم اما فوتبال در چشم است. ۸۰ درصد مخاطب دارد.

بچه شش، هفت ساله تا ۹۵ سال هم این رشته را می‌بیند. همه انتظار دارند و همه توقع دارند که نتایج خوبی بگیرید.

-ماجرای برکناری آقایی دایی چه بود. به بازی با عربستان رسیدیم و ورق برگشت و ما شکست خوردیم  و بعد از مسابقه دایی برکنار شد. همیشه گفتید هیات رئیسه این تصمیم را گرفت اما دایی می‌گفت که کفاشیان نمی‌داند و از جای دیگر یعنی ریاست تربیت بدنی و ریاست جمهوری او را برداشتند. می‌گویند احمدی‌نژاد خواسته بود وسط نیمه به رختکن برود اما دایی مانع از ورود او می‌شود.

"همان موقع در جام جهانی دادکان را برکنار کردند و دخالت دولت در مشکل‌ساز شد.- کسی به فیفا اطلاع داد که دولت دخالت کرده است؟هر اتفاقی بیفتد رسانه‌ها منعکس می‌کنند و آن‌ها می‌فهمند"ماجرا و روایت آن بازی با عربستان چه بود؟

بازی با عربستان یکی از بازی‌های حساس ما بود. ما دو مشکل داریم. وقتی به کره و ژاپن ببازیم می‌گوییم شکست خوردیم اما بازی با عربستان حساسیت خاصی دارد. مردم دوست دارند این تیم را همیشه ببریم. این بازی شروع شد و جمعیت زیادی آمده بود.

چند لحظه بعد هم احمدی‌نژاد آمد و بازی را از نزدیک دید. ما بازی را هم دو بر یک باختیم. اینکه احمدی‌نژاد و علی‌آبادی بخواهند وسطه نیمه به رختکن بروند ممکن نبود. اگر کسی می‌خواست به رختکن برود از جایگاه ویژه تا رختکن یک ربع راه بود و استراحت بین دو نیمه به پایان می‌رسید. این را اصلا نشنیدم.

"همین الان هم در کشور هند این اتفاق افتاد و هند تعلیق شد و یک کمیته تشکیل می‌دهند که فیفا نظر دولت را می‌گیرد و نفرات خود را می‌گذارد که وضعیت فوتبال بهم نریزد"از طرفی من رئیس فدراسیون بودم و کسی نگفت که ایشان به رختکن می‌رود. وقتی بازی را باختیم، جمعیت حاضر در ورزشگاه عصبانی بودند و یک ساعتی با احمدی‌نژاد و علی آبادی نشستیم و رئیس جمهور به ما دلداری می‌داد که «این بازی را باختیم و ناراحت نباشید و چیزی نیست. مربی که نباید همه را ببرد. ان‌شاء‌الله روند نهایی صعود به جام جهانی باشد». از نظر منطق هم درست بود.

وقتی احمدی‌نژاد رفت و خلوت شد، به هتل بازیکنان رفتم و ناراحت بودند. گفتم مشکلی نیست. حتما نباید همه بازی‌ها را ببرید. بازی‌های بعدی را می‌برید و به جام جهانی می‌رویم. من هم به تیم دلداری دادم.

"بعد از یک سال و نیم اساسنامه تغییر کرد و بنده انتخاب شدم و آمدم.اوایل که بنده به عنوان رئیس انتخاب شدم نظرات هیات رئیسه و تربیت بدنی را می‌گرفتم و همان موقع آقای علی آبادی می‌گفت نظر ما این است"منتهی دو روز بعد جلسه هیات رئیسه بود که خود علی آبادی گفت که نظرمان این است که با توجه به باخت به عربستان علی دایی نباشد. اینکه رئیس جمهور این دستور را داده بود یا نه را نمی‌دانم. گفت نظرمان این است که دایی نباشد. ما هم مواردی دیدیم و مسائلی داشتیم و در هیات رئیسه گفتیم این نظر هست که ایشان نباشد. همه موافقت کردند و ما همان جا او را قانونی برکنار کردیم.

- گفتید یک سری مسائل هم از دایی دیده بودید؟

مواردی بود.

اعضای هیات رئیسه می‌گفتند کمیته فنی در کار دخیل باشد اما دایی قبول نمی‌کرد و می‌گفت کار خودم را می‌کنم. یک حالتی هم بود، شاید دایی هم می‌گفت من از طرف تربیت بدنی آمده‌ام و زیاد به کمیته فنی و هیات رئیسه بها نمی‌داد. در هر صورت همه موافقت کردند که ایشان نباشد و براساس نظرات هیات رئیسه و توصیه‌ای که علی آبادی کرده بود او را کنار گذاشتیم.

-بعد از علی دایی تصمیم به انتخاب مایلی ‌کهن گرفتید اما چند روز بعد او را به علت درگیری‌هایی که با اهالی فوتبال داشت، کنار گذاشتید.

برای انتخاب مربی با علی‌آبادی مشورت کردیم. جلسه‌ای را با هیات رئیسه گذاشتیم و در حضور ایشان صحبت کردیم. مربیان مختلفی مانند قلعه‌نویی، مایلی کهن و مربی خارجی مطرح شد که باز آن‌ها گفتند که رای گیری کنیم.

"مثلا می‌دیدم که هر کسی یک مربی معرفی می‌کند و در نتیجه تصمیم تربیت بدنی را می‌پرسیدم و هیات رئیسه هم موافقت می‌کردند"خود علی آبادی هم گزینه خاصی را نگفت. با بحث‌هایی که کردیم به مایلی کهن رسیدیم.دو روز بعد از باخت به عربستان، علی آبادی گفت که نظرمان این است علی دایی نباشد. نمی‌دانم رئیس جمهور دستور داده بود یا نه اما هیات رئیسه هم با این تصمیم موافقت کرد.

- نظر علی آبادی چه بود؟

خودش هم موافقت کرد که مایلی‌کهن باشد و بعد از ۱۰ روز با علی آبادی به صداوسیما می‌رفتیم که برخی حاشیه‌ها به وجود آمده بود و علی‌آبادی گفت «که ایشان (مایلی‌کهن) با این حاشیه‌ها نباشد بهتر است» و با هیات رئیسه تصمیم‌گیری کردیم و رای دادیم که مایلی‌کهن برکنار شود. وقوع این مسائل به این خاطر بود که فدراسیون شکل نگرفته بود.

تاثیرات و نظرات سازمان تربیت بدنی هم زیاد بود.

- در آن مقطع مایلی‌کهن علیه قلعه‌نویی بیانیه‌ای داد و به قلعه‌نویی و استقلال حمله کرد و او گفت «تو ژنرال که هیچ، گروهبان قندلی هم نیستی». شما با این مسائل مقابله نمی‌کردید؟ به مایلی‌کهن نمی‌گفتید آرام باشد؟

این مسائل باعث شد که وجهه سرمربی تیم ملی که باید ملی و همگانی باشد، خدشه‌دار شود و اختلافاتی به وجود آید. عده‌ای گفتند او را قبول نداریم. سرمربی تیم ملی باید یک نمادی از وحدت بین همه باشد و نمی‌تواند با مربیان درگیر شود.

- با مایلی کهن صحبت نکردید که این مطالب چیست که می‌گویید؟

ایشان خیلی آدم متعهدی است اما وقتی عصبانی شود بد می‌شود.

- بعد از این جریان با شما هم بد شد.

با من در دو مقطع بد شد. یک بار وقتی که در کمیته ملی  المپیک بودم و او سرمربی تیم ملی امید بود که ما مصاحبه کردیم مایلی کهن سرمربی نباشد.

"اگر صلاح و صرفه فدراسیون باشد چرا اجرا نکنیم؟ آخرین وزیری که با او کار کردم چند بار گفت این تصمیم را اجرا کن و نایب رئیست را عوض کند اما انجام ندادم و با من لج کرد.کلمنته را ایران آوردیم"بعدا او را به تیم ملی آوردیم که با من خوب شد و بعد از برکناری با من بد شد. همه با ما بد بودند.

- البته پورحیدری با شما خوب بود.

خدا او را بیامرزد. همسر آقای پورحیدری معاون ما بود. اگر می‌دانستیم خانم بقیه را هم به فدراسیون می‌آوردیم (می‌خندد). در هر صورت ایشان (مایلی‌کهن) کنار رفت.

قطبی با چرب زبانی و صحبت‌های جذابش آمد. گفت من کره را خوب می‌شناسم. شرط کردیم اگر کره را بردی و به جام جهانی رفتی، حق الزحمه می‌دهیم. قطبی هم با این شرط قبول کرد. گفت کره را مثل کف دستم می‌شناسم.

"خوب نبود که سرمربی ما پروازی باشد.-آقای گودرزی را می‌گویید؟بله، حتی ما را به وزارتخانه راه نمی‌داد"همه کار می‌کنیم. در هر صورت ایشان آمد و بازی‌هایی کرد و تلاش کرد و نتیجه نگرفت و تا جام ملت‌ها او را نگه داشتیم و بعد هم از آنجا با او خداحافظی کرد. ایشان نتوانست انسجام و وحدت را پیاده کند.

- یک بخشی مربوط به شخصیت و کار فنی او بود که نتوانست وحدت را پیاده کند. بازیکنان هم از نظر فنی او را قبول نداشتند. آیا جریان‌های انتخابات ۸۸ هم در این عدم انسجام موثر بود؟ اشاره شما هم به بازی با کره بود.

ماجرای دستبندهای سبز رنگ و تقسیم تیم ملی به دو طیف را به یاد دارید؟

نه. ارتباطی نداشت. مشخص بود که این اختلاف‌ها مربوط به خود قطبی بود. من این مساله (اختلاف نظر در بین بازیکنان) را زیاد موثر ندیدم. ما عدم انسجام ورزشکاران را عدم حرف شنوی از ایشان دیدم.

"وقتی فشار می‌آورند بنده هم تا حدی مقاومت می‌کنم که قبح کار نشکند و اساسنامه ما از بین نرود"مثل الان که یک عده طرفدار اسکوچیچ و یک عده علیه او بودند. دیدم وضعیت اصلا خوب نیست و با بازیکنان که از جمله جواد نکونام صحبت کردم، به او گفتم خودم با تیم به قطر می‌آیم. دائم در اردوها بودم که مساله‌ای پیش نیاید. بازی‌هایی هم کردند که خوب بود اما نتیجه نگرفت. بعد هم کی‌روش نتوانست مقامی در جام ملت‌ها بگیرد و هیچ وقت روی سکو نرفتیم.

- وقتی قطبی سرمربی تیم ملی بود شما به طور مرتب دنبال سرمربی جدید بودید که او را ناراحت کرده بود.

در واقع او اگر قهرمان هم می‌شد، شما به سراغ سرمربی جدید می‌رفتید.

بله ما به او گفته بودیم تا جام ملت‌ها هست و ما دنبال مربی توانمندی هستیم. رئیس تربیت بدنی گفته بود که دنبال مربی‌ای باشید که در جام جهانی قبلی در آفریقای جنوبی کار کرده باشد و او را بیاورید. به سعیدلو گفتیم هزینه بالا است گفت ما می‌دهیم. ما هم رفتیم سراغ کی‌روش و داستان‌های بعدی پیش آمد.

-در یکی از مصاحبه‌ها منصور رشیدی که دستیار قطبی بود، می‌گوید شما در جام ملت‌ها به قطر آمدید و با نکونام، شجاعی و رحمتی و گروهی که موافق قطبی نبودند، جلسه گذاشتید. او ادعا می‌کرد در همین بازی‌ها برخی بازیکنان در زمین قدم می‌زدند و شما در آنجا با یک سری پاداش‌ها بازیکنان ناراضی را با تیم همراه می‌کنید.

من اصولا با این روش موافق نیستم که پاداش بدهم که بازیکن بدود.

"تقریبا نظراتی را که خلاف اساسنامه نباشد اعمال می‌کنند و فیفا هم تمکین می‌کند.-چند سال قبل گفتید درباره اساسنامه به فیفا دروغ گفتیم"خدایی بازیکنان ما هم در مسابقه با دل و جان مسابقه می‌دادند. کسی کم کاری نمی‌کرد. به خاطر نبود وحدت در تیم ملی، ضعیف‌تر می‌شدیم اما بازیکنان کم نمی‌گذاشتند و سعی می‌کردیم پاداش ها را به صورت یکسان پرداخت کنیم. من با برخی بازیکنان به طور مرتب مشورت می‌کردم. نکونام و تیموریان به من نزدیک بودند.

در زمان کی‌روش هم اینطور بود.

قطبی صحبت‌های قشنگی می‌کرد و باعث می‌شد مردم بگویند به به. او آنالیزور کره‌جنوبی بود. در قطر هم دیدم که کنار تیم کره می‌دود و زیاد درگیر کار نیست. او توانسته بود با زبان و حرف‌هایش خودش را در دل مردم جا کند و در پرسپولیس هم همینطوری خودش را در این تیم جا کرد. من زیاد به توانایی فنی و تجربه ایشان اعتقادی نداشتم.

- این شائبه که عمدا در کار قطبی می‌گذاشتند را رد می‌کنید؟

قبل از شروع از جام ملت‌های آسیا دو نفر گفتند که نظرمان این است که او را عوض کنیم.

"سال ۱۳۸۶ که اساسنامه فدراسیون فوتبال تصویب شد، شرط فیفا برای ادامه روند کار فدراسیون  این بود که فدراسیون یک نهاد غیردولتی و مستقل باشد"گفتم نمی‌شود و تیم دارد می‌رود و به صلاح نیست و خودم با شما می‌آیم. هماهنگ می‌کنیم که قطبی هم با شما هماهنگ باشد. قطبی هم به روی خود نمی‌آورد و می‌گفت همه چیز خوب است. می‌دیدم او روحیه خوبی دارد اما ما همینطور نگران بودیم. تیم منسجم نبود اما از ورزشکاری کم‌کاری ندیدم.

-خودتان هم باوری به قطبی نداشتید.

فکر نمی‌کردید که با او نتیجه بگیریم؟

در این مسائل ورود نمی‌کردم. حرف‌ها زیاد بود. در هیات‌رئیسه‌ای بودم که همه خود را علامه دهر می‌دانستند. در این صورت نمی‌توانید فکر خود را متمرکز کنید.

-استنباط ما این بود که اعتقادی به قطبی نداشتید.

قطبی صحبت‌هایی قشنگی می‌کرد و باعث می‌شد مردم بگویند به به. ما دنبال این بودیم که مردم بگویند شرایط خوب است.

"در هر صورت این مطلب هنوز هم حل نشده است و هر جا قافیه کم می‌آید، به رئیس فدراسیون گیر می‌دهند شما دولتی هستد"او آنالیزور کره‌جنوبی بود. من در قطر هم دیدم که کنار تیم کره می‌دود و زیاد درگیر کار نیست. او توانسته بود با زبان و حرف‌هایش خودش را در دل مردم جا کند و در پرسپولیس هم همینطوری خودش را در این تیم جا کرد. من زیاد به توانایی فنی و تجربه ایشان اعتقادی نداشتم. اگر یک جایی سرمربی بتواند از نظر روانی و قوی کار کند، کمک‌هایش مسائل فنی را جبران می‌کنند.

درباره این  در تیم ملی ترجیح دادیم او با چرب زبانی مردم را راضی کند تا به جام ملت‌ها برویم.

-یعنی ترجیح دادید قطبی خودتان را هم فریب دهد؟

من درباره سرمربی به بازخورد و انعکاس نتایج و مسائل رسانه‌ای توجه می‌کردم.

-خاطرم است قبل از انتخاب دایی، قطبی سرمربی پرسپولیس بود و با او صحبت شده بود که سرمربی تیم ملی شود ولی دایی سرمربی شد.

بله، ما آن موقع یک کمیته فنی داشتیم که تاج سرپرست آن بود. می‌گفتند  قطبی خوب است و سوابق خوبی دارد. همان موقع گزینه بود. قلعه نویی هم بود. چند مربی دیگر هم بودند.

"البته الان اساسنامه و انجمن حقوقدان‌ها می‌گویند مستقل غیر دولتی است ولی هنوز در برخی محاکم قبول ندارند.-به انتخاب سرمربی تیم ملی اشاره کردید"ما نهایتا دایی را انتخاب کردیم. با قطبی هم مذاکره کردیم و در نهایت بعد از دایی ایشان به عنوان سرمربی انتخاب شد.

-از قطبی که بگذریم به کی‌روش می‌رسیم. کی‌روش ابتدا یک مرتبه به ایران می‌آید و بازدید می‌کند اما سرمربی نمی‌شود. چند وقت بعد بازی تدارکاتی با برزیل و روسیه را برگزار می‌کنیم و سپس کی‌روش سرمربی می‌شود.

مسئول مذاکره آقای ترابیان بودند. ایشان براساس صحبت‌هایی که آقای سعیدلو رئیس وقت سازمان تربیت بدنی کرده بود که بروید سراغ یک مربی که در جام جهانی هم تجربه داشته باشد با او مذاکره کرد.

ما دیدیم پرتغال کی‌روش را کنار گذاشت. سمیناری هم با روسای فدراسیون کشورهای مختلف بود که رئیس فدراسیون پرتغال را دیدم و با او سلام و علیک کردیم و گفتم چرا کی‌روش را تعویض کردید و آیا از او راضی بودید؟ گفت او از نظر فنی خیلی خوب است اما اخلاقش تند است و باعث شد با فیفا درگیر شویم و نتوانستیم کار کنیم. اخلاقش سخت است. حتی چند روزی امارات رفت. گفتیم خودمان خوش اخلاق هستیم و مشکل ایشان را حل می‌کنیم و این ماموریت را به ترابیان دادیم.

"دایی، قلعه‌نویی، قطبی و حتی یاوری هم گزینه شما بودند اما در نهایت خاویر کلمنته به ایران آمد"ایشان با کی‌روش صحبتی کرد و بررسی کرد و کی‌روش گفت من نمی‌آیم. ما چند بازی هم انجام دادیم و دنبال گزینه‌های دیگر بودیم. گزینه‌هایی مثل ویلموتس، گواردیولا و فلانی را مطرح می‌کردند.

دوباره ترابیان تماسی با کی‌روش گرفت و گفت بیا ایران را ببین و او هم گفت می‌آیم. کی‌روش به تهران آمد و کمپ را هم دید و بعد از بازدید خود گفت قبول می‌کنم. همان جا هم یک قراردادی را تنظیم کردیم و ایشان سرمربی شد.

معاون رئیس جمهور یا برادرش می‌خواستند کی‌روش بماند.

آقای فریدون هم بودند.

-می‌گویند از اشتباهات شما این بود که کی‌روش را پیش سعیدلو بردید و او خودش را همیشه با وزیر ورزش طرف می‌دید.

مساله این بود که سعیدلو گفته بود من حق الزحمه او را می‌دهم و من هم یادداشت کتبی گرفتم که یک میلیون و پانصد هزار دلار بود. گفتیم وزیری که می‌خواهد به مال حال بدهد، بهتر از است قرارداد هم در حضور او امضا شود. چه اشکالی دارد. بعد از آن هم مسائلی اتفاق افتاد که سعیدلو کنار رفت و حتی نتوانست پولی هم بدهد. کی‌روش خیلی باهوش بود.

"او مدتی اینجا بود و بازی‌ها را هم دید و رفت.ماجرا این بود که با هیات رئیسه جلسات مختلف می‌گذاشتیم و هرکسی یک گزینه را می‌گفت"می‌دانست مردم خیلی طرفدار او هستند و قبولش دارند و از بالا (مقامات دولتی) هم یک سری به او پیام داده بودند.

-در حد وزیر؟

در حد معاون اول رئیس جمهور.

-بله یک دوره‌ای وزیر ورزش خواهان جدایی او بود اما از دولت گفتند او بماند.

معاون اول رئیس جمهور (اسحاق جهانگیری) یا برادرش می‌خواستند کی‌روش بماند. آقای فریدون هم بودند. البته اوایل اینطور نبود. کی‌روش تا به ایران آمد به ازبکستان و لبنان باخت و ما در مرز سقوط بودیم و بعد از اینکه به جام جهانی رفتیم، او محبوب شد و حمایت‌ها زیاد شد. حتی زمان گودرزی با او (کی‌روش) توافق کردیم که برود.

ما هم خسته بودیم و او هم خسته شده بود. وزیر هم او را نمی‌خواست. کی‌روش می‌خواست خداحافظی کند. وزارت ورزش گفته بود که کی‌روش نباشد اما دوباره از بالا (دولت) گفتند باید کی‌روش بماند.

- به گودرزی اشاره کردید. گودرزی  یک جلسه در وزارت ورزش گذاشت که علیه کی روش حرف بزند.

ایشان خیلی دنبال زدن کی‌روش بود.

"خودمان مانده بودیم کسانی که خودشان را استاد کار می‌دانند، روی یک گزینه اتفاق نظر ندارند"بارها این را گفته بود. گفتیم وقتی می‌خواهی او را بزنی خودمان کی‌روش را بر می‌داریم. بعدا که دستور آمد کی‌روش بماند، مدیرکل حراست را مامور کرد که نه باید او باشد. مدیرکل هم آمد و گفتیم ببین کی‌روش نظر وزارت ورزش این است. چهار ساعت صحبت کردیم و تفاهم شد که او بماند.

-آمدن علیرضا اسدی به فدراسیون و دبیرکلی او وضعیت را بدتر کرد.

دکتر گودرزی خیلی اصرار داشت چند نفر را عوض کنیم.

یک سالی مقاومت کردیم و بعدا گفت نبی را عوض کنید. خانم شجاعی را عوض کنید. ما خیلی مقاومت کردیم. دیدیم این درگیری‌ها به ضرر فوتبال تمام می‌شود. ما را به وزارتخانه راه نمی‌دهند.

"سوم هم اینکه این مربی خارجی می‌آید و در آرامش کارش را می‌کند و همه هم او را قبول می‌کنند"یکی خانم شجاعی را در مجمع عوض کردیم و بعدا اسدی را هم پذیرفتیم. به نبی گفتم «هدفشان زدن من است اما زورشان به من نمی‌رسد و تو یک مدت برو». گفتیم «بسم الله بگویید چه کسی را بگذاریم». دو سه نفر گفتند که گفتم مایل نیستم. تا به اسدی رسیدیم که گفتیم خوب است چون در فوتبال بوده و برای تیم ملی بازی کرده است.

اسدی به عنوان دبیرکل مشغول شد. در مجمع از شجاعی هم تشکر کردیم و گفتیم علی رغم اینکه پورحیدری هم با ما خوب بود از او راضی هستیم اما نظر این است در خانم‌ها یک کس دیگری باشد. گودرزی اول یکی را گفت که گفتم نه و بعد عرب عامری را انتخاب کردیم که بعدا گودرزی هم با او قهر کرد. گودرزی توقعاتی داشت که او هم اجرا نمی‌کرد.

-اسدی مشکلات زیادی با کی‌روش داشت و بارها درگیر شدند.

من با اسدی حرف زدم و گفتم عیب ندارد یک جاهایی مخالفت کن. آن موقع شایعه‌ای بود که هر چه کی‌روش می‌گوید همان می‌شود.

"نام او کلمنته است که در اسپانیا هم سابقه خوبی داشته است».-آقای شفق این پیشنهاد را دادند؟بله، ایشان به آلمان رفت و او را به ایران آورد"من به اسدی گفتم تو با کی‌روش مخالفت کن و بعد من می‌آیم می‌گویم چنین و چنان است و شما را آشتی می‌دهم. وقتی کی‌روش ما را اذیت می‌کرد، ما همین‌طور او را اذیت می‌کردیم (می‌خندد).

-کی روش اوایل خوب نتیجه نگرفت و با شکست جلوی لبنان اوضاع سخت شد

من با اسدی حرف زدم و گفتم عیب ندارد یک جاهایی با کی‌روش مخالفت کن. وقتی کی‌روش ما را اذیت می کرد، ما همینطور او را اذیت می کردیم (می‌خندد).

یکی دو بازیکن ما مصدوم شدند و امثال نکونام در این بازی نبودند.

-در همین دوران رحمتی هم خداحافظی کرد.

خداحافظی نه، جوابش کردند.

-خب ماجرا چه بود. شما بگویید.

آن موقع ظاهرا کی‌روش موافق حضور رحمتی نبود و گفت او نباشد. در صورتی که رحمتی در اوج بود.

فشار زیادی آمد. فشار آمد که او خوب است. به کی‌روش گفتم بالاخره او در تیم ملی بود و بگو که بیاید و او را داشته باشیم. کی‌روش ابتدا مخالفت کرد. گفت اگر تا پس فردا آمد بیاید در اردو، رحمتی را می‌بخشم.

"اوایل حضورم در فدراسیون بود و واقعا نظری روی مسائل نداشتم و علی‌آبادی می‌گفت روی موضوعات مهم با من مشورت کن"بعد رحمتی گفت من شمال هستم و نمی‌توانم تاسه روز بعد بیایم. چند بار چنین و چنان شد که من هم گفتم خیلی ممنون.

-مشکل چه بود؟ یعنی می‌گویید رحمتی را مجبور به خداحافظی کردند؟

دقیقا کی‌روش رحمتی را نمی‌خواست. رحمتی هم گفت چون نمی‌خواهی خداحافظی می‌کنم. اگر کی‌روش می‌خواست او می‌رفت و عذرخواهی هم می‌کرد.

-یعنی چون او را نمی‌خواستند، رحمتی پیش دستی کرد و خداحافظی کرد؟

مهدی رحمتی باهوش است. می دانست که کی‌روش روی او نظری ندارد و خداحافظی کرد.

کی‌روش دیسیپلین خاصی داشت و همه باید از کادرفنی و ورزشکار از او تبعیت می‌کردند. او بازیکنانی را که یک مقدار خود را سر می‌دانستند کنار گذاشت و تعارف هم نداشت. تیمی که می‌ساخت منسجم و یک دست بود. حتی این ریسک بزرگ را کرد و رحمتی را کنار گذاشت و رحمان احمدی را آورد. احمدی در مقایسه با رحمتی پایین‌تر بود و رحمتی بهتر بود.

"خوب نبود که سرمربی ما پروازی باشد.علی‌آبادی در یک جلسه گفت «نظر ما یک مربی ایرانی خوب است و او را هم انتخاب کردیم و گفت نام سرمربی علی دایی است»"کی‌روش ریسک کرد و در این ریسک هم برد کرد و حرفش به کرسی نشست.

- عقیلی هم اردوی تیم را ترک کرد و ایشان هم اخراج شد. گویا قرار بود نامه عذرخواهی بنویسند.

یادم است دو، سه نفر آمدند وساطت کردند و نامه عذرخواهی می‌گرفتند که کی‌روش می‌گفت خوب نیست و یک طور دیگری بنویسید. نامه را عوض می‌کردند، کی‌روش می‌گفت نه اینجا باید یک طور دیگر باشد. آخر گفتیم ولش کنید. این می‌گوید اینطوری و آن می‌گوید اینطوری.

نامه هم به نتیجه نرسید.

- صادقانه فکر می‌کردید سه بازی آخر در انتخابی جام جهانی را ببریم و به برزیل صعود کنیم؟

خیلی کم. با توجه به مسائلی که پیش آمد خدا کمک کرد. همان اول که با قطر بازی داشتیم توپ به دیرک دروازه ما خورد رنگمان پرید. لبنان را در تهران راحت بودیم. کره را سخت بردیم.

"من هم خسته شده بودم و گفتیم هر چه بگوییم، یک چیز دیگر می‌گویند و نمی‌توانیم از این میز به آن میز برویم و نظرات مختلف را بشنویم"به نظرم خدا کمک کرد. دست من و کی‌روش نبود. خدا به دل ما نگاه کرد و به من هم رحم شد که تیم برد و به جام جهانی رفتیم و هر چقدر هم الان سپاسگزاری کنیم کم است. خیلی کم فکر می‌کردم که صعود کنیم.

-صادقانه جواب این سوال را بدهید. می‌گفتند اگر این سه بازی را نبریم، کی‌روش را برکنار می‌کنید و قلعه‌نویی در پلی‌آف سرمربی می‌شود.

برنامه شما چه بود؟

دقیقا کی‌روش رحمتی را نمی‌خواست. رحمتی هم گفت چون نمی خواهی خداحافظی می‌کنم. اگر کی‌روش می‌خواست او می‌رفت و عذرخواهی هم می‌کرد.

نه ولی یک بحثی بود قبل از این سه بازی بود که یک سری مسئولین گفتند که کی‌روش با قطر تبانی کرده که کلی پول بگیرد. سیستم من را بهم ریختند. پانزده روز تا قطر گیج بودم.

-این مسئولین چه کسانی بودند؟ از وزارت بودند؟

افرادی بودند که در حوزه ورزش دخالت داشتند.

"از هیات رئیسه هم یک چیزی می‌گفتند و یک بحثی می‌کردند و مسئولیت گردن ما بود.من در تمام پست‌های ورزشی به غیر از وزیر ورزش خدمت کردم"وقتی می‌گویند چنین مطلبی وجود دارد و حتی به وزیر ورزش هم گفته بودند که چنین تبانی‌ای شده است. ما هم می‌گفتیم حتما واقعیت دارد. من همین‌طور عرق می‌ریختم. کی‌روش می‌گفت «ول کن بابا. حالا بازی است دیگر».

می‌گفتم نه مشکل دیگری است. این موضوع من را بهم ریخته بود اما بازی را بردیم. وقتی خوشحالی کی روش را دیدم تاسف خودم که یک افرادی با یک سری اطلاعات نادرست اینطور قضاوت می‌کنند. در زمان ماموریت خود بنده هم که زحمت می‌کشیدم و توانم را گذاشته بودم، من را قضاوت می‌کردند و تهمت می‌زدند. این خیلی بد است.

"معاون تربیت بدنی و دبیرکل کمیته ملی المپیک بودم اما یکی از سخت‌ترین کارها انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال است"کی‌روش آن بازی را برد. خوب یا بد لبنان را برد و کره را هم خدا کمک کرد و بردیم. مشخص بود که اصلا تبانی نشده است. از کجا این اطلاعات را گرفتند. از کجا این حرف را زدند؟ خیلی ضربه بدی بود که به ما زدند.

- نگفتید که آیا قلعه‌نویی جزو گزینه‌های شما برای جانشینی کی‌روش بود؟

اصلا نبود؛ فکر می‌کردیم اگر همان موقع چنین حالتی شود او (کی‌روش) را عوض کنیم یا کار را به او بسپاریم یا اگر نرفتیم او را نگه داریم؟ اما بحث قلعه نویی نبود.

با وجود اینکه قلعه‌نویی توانمند بود، هر زمان که نام او را را در هیات رئیسه مطرح کردم او رای نیاورد. ضمن اینکه قلعه‌نویی هر وقت من را می‌بیند و یا در مجموعه انقلاب من را می‌بیند می‌گوید در حق من خیانت کردی. می‌گفتم اینطور نبود که من نگذارم یا لج باشم و پدر کشتگی داشته باشم. خدایی هر بار که او را مطرح می‌کردیم، رای نیاورد. حالا ایشان از من ناراحت است، نمی‌دانم.

- در بازی با کره کی‌روش با مربی کره جنوبی وارد جنگ لفظی شدیدی شد.

"کدام پست سخت‌تر است؟در تجربه‌ای که در تمام این سمت‌ها به دست آوردم، سخت‌ترین پست ورزشی کشور ریاست فدراسیون فوتبال است"آیا نگران نشدید؟ خاطره‌ای از این بازی دارید؟ به کی‌روش نگفتید چرا اینطور می‌کنید؟

از این مسائل با کی‌روش زیاد داشتیم. می‌دانستیم که گوش نمی‌دهد و کار خود را می‌کند و دعوا می‌کند به این و آن می‌توپد و نمی‌توانستیم کاری بکنیم. آقای چانگ رئیس فدراسیون کره به من گفت چرا کی‌روش اینطور می‌کند؟ گفتم دست من نیست. زورم به او نمی‌رسد. وقتی کی‌روش به زمین می‌رفت، به کره‌ای‌ها استرس می‌داد.

او از آن‌ها زهر چشم گرفته بود. همیشه نگران بودم. می‌گفتم باز اخراج می‌شود و فیفا ما را جریمه می‌کند. این نگرانی را داشتیم. وقتی بازی‌ها را می‌برد برایمان شیرین بود و زورمان هم به او نمی‌رسید.

- یک دوره‌ای دعوا بر سر پیراهن تیم ملی بود.

"وقتی در رشته‌ای شکست بخورند، می‌گویید فدراسیون ضعیف عمل کرد و اگر هم موفق شوند، شما را هم تحسین می‌کنند اما فوتبال در چشم است"کی‌روش لباس آل‌اشپرت را نمی‌پوشید و بعدا یک پولی را گرفت. ماجرا چه بود؟ چرا انتقاد می‌کرد؟

کی‌روش باید روی لباس‌های تیم نظر مثبت می‌داد. در سفری که به دبی رفته بود، مدیر آل‌اشپرت قول داده بود که اگر در مناقصه پیروز شدیم و شما لباس را تایید کنید، یک حق‌الزحمه‌ای را به شما خواهیم داد. من خبر نداشتم. وقتی با این شرکت قرارداد بستیم، گفتند می‌خواهیم پولی هم به این مربی بدهیم.

ما گفتیم موافق نیستیم. گفتیم با ما قرارداد دارید و باید لباس بدهید. او در برند کفش و اینطور مسائل می‌تواند قرارداد ببندد اما درباره لباس آل‌اشپرت نمی‌تواند پولی بگیرد. او هم می‌گفت که لباس این شرکت خوب نیست.

-کارشکنی می‌کرد چون پول نگرفته بود؟

در بازی با کره لباس نایکی آورد گفت اگر غیر از این باشد اصلا بازی را می‌بازیم. گفت ما با آل‌اشپرت بازی نمی‌کنیم.

"همه انتظار دارند و همه توقع دارند که نتایج خوبی بگیرید.-ماجرای برکناری آقایی دایی چه بود"گفتم «حتی اگر  بازی را هم ببازیم. من اجازه نمی‌دهم و باید آل‌اشپرت باشد». من آنجا یک مقدار سفت وایسادم. ما قراردادی بستیم و اگر این لباس نباشد باید جریمه بدهیم. در هر صورت مخالف دادن پول به کی‌روش بودم.

آن‌ها هم می‌گفتند هر چه شما بگویید. تا اینکه به گودرزی از بالا فشار آوردند که با وکیل کی‌روش و بنده و چند نفر دیگر جلسه گذاشت که این مشکل را حل کنید. ما گفتیم مخالفیم به او پولی بدهید. در هر صورت آنجا وکیل کی‌روش گفت که موافقت او را گرفتیم و صد هزار دلار به کی‌روش می‌دهید و او هم دیگر حرفی نمی‌زند و لباس را قبول دارد. در حضور وزیر ورزش تفاهم کردند و ما هم گفتیم باشد.

-در دوران مربیگری قطبی یا دایی به خاطر یک مصاحبه علی کریمی محروم شد.

"به بازی با عربستان رسیدیم و ورق برگشت و ما شکست خوردیم  و بعد از مسابقه دایی برکنار شد"او علیه شما صحبت کرده بود.

یک سری مسئولین گفتند که کی‌روش با قطر تبانی کرده که کلی پول بگیرد. من همینطور عرق می ریختم. کی روش می‌گفت «ول کن بابا. حالا بازی است دیگر». اما بازی را بردیم.

وقتی خوشحالی کی روش را دیدم تاسف خوردم

یادم نیست. کریمی و سایر ورزشکارها از ما تعریف نمی‌کردند.

-ظاهرا این مساله منجر به محرومیت شد؟

من اصلا در این مسائل داخالت نداشتم و با ورزشکاران کاری نداشتم. یک موقعی کاپیتان تیم ملی بود و صحبتی می‌کرد و نظر  می‌داد و ما پاسخی می‌دادیم. حتی وقتی کی‌روش گفت کریمی را به عنوان کمک مربی به تیم ملی می‌آورم. استقبال کردم و گفتم کی‌روش این بازیکنان را بساز که توانمند شوند.

"همیشه گفتید هیات رئیسه این تصمیم را گرفت اما دایی می‌گفت که کفاشیان نمی‌داند و از جای دیگر یعنی ریاست تربیت بدنی و ریاست جمهوری او را برداشتند"کریمی، منصوریان و صالح و هر کس دیگری که به عنوان مربی ایرانی تعیین می‌شد، مورد استقبال من بود. ماجرایی که درباره علی کریمی می‌گوید خاطرم نیست. خیلی علیه من صحبت شده و ما هم زیاد جواب ندادیم.

- قبل از جام جهانی مجتبی جباری هم از تیم ملی خداحافظی کرد. در جریان بودید؟

یادم است گفتند او خداحافظی کرد.

-در جریان بودید که جباری چیزی گفته باشد؟

جباری اخلاق خاصی داشت که او هم به نحوی مثل عقیلی و رحمتی نمی‌توانست با کی‌روش کار کند و تفاهم داشته باشد و ایشان خیلی زود خداحافظی کرد و من هم دخالت زیادی نداشتم.

- در جام جهانی این باور بود که ما خیلی بد می‌بازیم. در تلویزیون بعضی از پیشکسوتان مانند درخشان و مظلومی صحبت می‌کردند که صدایشان پخش شده بود و می‌گفتند ۱۳ تا از آرژانتین می‌خوریم و دی ماریا و مسی را چه کنیم؟ چرا اینطور بود؟ همه با کی‌روش مشکل داشتند؟

من کارشناس فوتبال نیستم و وارد نیستم و بلد نیستم اما همیشه کارشناسان اول نتیجه را می‌بینند و نظر می‌دهند.

وقتی بد باشد می‌گویند بد بود و ترکیب خوب نبود. اگر بازی را ببریم، می‌گویند خیلی خوب بود و تصمیمات خوب گرفت. ما هم این ناباوری را داشتیم که چه کار خواهیم کرد؟ ما با تیم‌های بزرگ بازی نکرده بودیم. مشکل ما این بود بازی تدارکاتی قوی نداشتیم. با برزیل و روسیه بازی کردیم اما خیلی وقت قبل‌تر بود.

این باور را نداشتیم که در جام جهانی جلوی

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبر آنلاین - ۲۱ آذر ۱۴۰۰
خبرگزاری دانشجو - ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
خبرگزاری مهر - ۱۳ خرداد ۱۴۰۱