خاطرهبازی با قهرمانان کوچک دنیای قصههای دهه شصتیها
هنوز هم وقتی بچههای دیروز از خاطرات کودکیشان حرف میزنند به اشتراکاتی میرسند که بخش اعظمی از آنها با تلویزیون گره خورده است. کارتونهایی که در دهه ۶۰ و ۷۰ روی آنتن میرفتند همچنان برای این نسل خاطره انگیز است.
جالب است که غالب پویانماییهایی که در آن دوره پخش شدند و گاهی در این روزها هم بازپخش میشوند، سعی داشتند مضامینی را ترویج دهند که امروز کمتر در آثار کودک به ویژه نمونههای خارجی شاهد آنها هستیم. برخی از این مضمونها در دل قصهای تلخ برای مخاطبان روایت میشد و به همین دلیل زیاد میشنویم که بچههای دهه ۶۰ یا اوایل دهه ۷۰ از تلخیهایی که مقابل چشمان شان نقش میبسته، گلهمند هستند. قهرمانان قصههای کودکان دیروز معمولا با دست خالی، اما عزمی راسخ مقابل مشکلات قدعلم میکردند. در این نوشتار برخی از این کارتونهای قدیمی را مرور کردیم و با صداپیشگان برخی از آنها گپ زدیم و نقلهایی از آنان را آوردیم.
دختری در مزرعه
مجموعه «کاتری، دختر چمنزار» که در ژاپن با نام میکاسا نیز شناخته میشود، در ایران «حنا، دختری در مزرعه» نام دارد.
"هنوز هم وقتی بچههای دیروز از خاطرات کودکیشان حرف میزنند به اشتراکاتی میرسند که بخش اعظمی از آنها با تلویزیون گره خورده است"این انیمیشن براساس رمانی فنلاندی ساخته شده است، اما گفته میشود هیچ گاه در فنلاند پخش نشد. از آنجا که صنعت انیمیشن در ژاپن بسیاری قوی است، این اثر هم متعلق به همین کشور است. شخصیت حنا در این قصه به الگو و قهرمان بسیاری از بچههای دیروز بدل شده بود چرا که دختری مسئولیت پذیر بود که با وجود سن کم با واقعیتهای تلخ زندگی کنار می آمد. این قصه برای کودکانی که خود جنگ تحمیلی را تجربه کرده بودند باورپذیر و راهگشا بود. ناهید شعشعانی، دوبلور شخصیت عمه خانم در مجموعه حنا دختری در مزرعه که در سریال هاچ زنبور عسل هم نریشن و نقش مادر را میگفت و در مجموعه زنان کوچک هم گویندگی نقش عمه مارتا را بر عهده داشت، در گفتگو با جام جم درباره موفقیت این انیمیشنها و خاطره انگیزی شان با وجود قصههای تلخ میگوید: مدیر دوبلاژ هاچ زنبور عسل زنده یاد مهدی آژیر بود و، چون مدیریت دوبلاژ اکثر آثار انیمیشن را ایشان انجام میدادند، به کارشان واقف بودند و میدانستند چطور تلخی قصه را بگیرند.
سعی میکردند جوری جملات ادا شود که با بچهها ارتباط برقرار کند. در مجموعه هاچ زنبور عسل، نقش مادر را داشتم و، چون خودم مادر بودم تلاش میکردم بیانی مادرانه داشته باشم. همه بچهها عاشق این مجموعه شده و حتی احساس خوبی نسبت به زنبورها پیدا کرده بودند. در کارتون «حنا، دختری در مزرعه» نقش مثبت نداشتم، اما سعی ام بر این بود که بر جملات آموزنده آکسان بگذارم.
وی ادامه میدهد: بعد از ۵۰ و چند سال کار دوبله عشق زیادی به این حرفه دارم. بیشتر آثارم در زمینهای غیر از انیمیشن بوده است، اما روی انیمیشن حساسیت خاصی دارم، چون با بچهها سروکار دارد.
"برخی از این مضمونها در دل قصهای تلخ برای مخاطبان روایت میشد و به همین دلیل زیاد میشنویم که بچههای دهه ۶۰ یا اوایل دهه ۷۰ از تلخیهایی که مقابل چشمان شان نقش میبسته، گلهمند هستند"خیلی زیباست که بتوانی با کودکان ارتباط برقرار کنی. این که این آثار نام برده با بچهها ارتباط خوبی برقرار کردند و هنوز در ذهنها باقی ماندند به دلیل کیفیت دوبله آنهاست. آن زمان بچهها همه دوبلورهای انیمیشن را میشناختند.
بیشتر بخوانید
- کارتون نوستالژیک «دوستی پیرمرد و گنجشک» + فیلم
ماجراهای پسر شجاع
«داستان دان چاک» که در ایران با نام پسر شجاع شناخته میشود، پویانمایی ژاپنی است که در اوایل دهه ۶۰ به مدیریت دوبلاژ غلامعلی افشاریه برای شبکه یک تلویزیون ایران به فارسی دوبله و پس از آن چند بار از این شبکه و شبکههای دیگر پخش شد. محبوبیت این انیمیشن از همان ابتدا آن قدر زیاد بود که نگاه مطبوعات را هم به خود جلب کرد. این مجموعه در هر قسمت ماجرایی را از زندگی پسر شجاع و خانواده اش نشان میداد.
پسر شجاع معمولا چه در حوادث طبیعی و چه در مقابله با نیرنگ دیگر حیوانات جنگل با دلیری و تفکر ایستادگی میکرد و موفق میشد. این شخصیت در دل قصههای شیرین به بچهها درس اعتماد به نفس و پایمردی میداد. از ویژگیهای این پویانمایی مثل بسیاری از آثار درخشان آن دوره، دوبله باکیفیت است.
مهوش افشاری، یکی از دوبلورهای پسر شجاع به جام جم گفت: آن موقعها فیلم و کارتون زیاد نبود و ما فقط سه شبکه داشتیم. درست مثل گل کردن اوشین به دلیل آن که فیلم دیگری وجود نداشت، پسر شجاع هم به همین ترتیب بود، یعنی زمانی روی آنتن رفت که انیمیشن خاص دیگری نبود. به همین دلایل این دست کارها در ذهن مردم ثبت شدند و به شکلی، خیلیها به آن عادت کردند تا جایی که سالها بعد هم که چشم شان به آن میخورد حس خوبی از دیدن شان پیدا میکنند و مثل من و شما با لبخند آن را دنبال میکنند.
"قهرمانان قصههای کودکان دیروز معمولا با دست خالی، اما عزمی راسخ مقابل مشکلات قدعلم میکردند"همه اینها در حالی رخ میدهد که کارتونها و برنامههای زیادی این روزها روی آنتن میرود.
جان گرفتن عروسک چوبی
پدر ژپتو، پیرمردی نجار و تنهاست که یک روز عروسک چوبی درست می کند و نامش را پینوکیو میگذارد. عروسک به فرمان فرشته مهربان زنده میشد، اما به دلیل ساده دلی خیلی زود گول روباره مکار و گربه نره را میخورد. آنها به دیدن خیمه شب بازی میروند. روباه مکار پینوکیو را به صاحب خیمه شب بازی میفروشد. پینوکیو پس از مدتی تصمیم میگیرد به خانه بازگردد، اما باز گول گربه نره را میخورد.
ماجراهای بسیاری رخ میدهد تا بالاخره موفق میشود به آغوش پدر برگردد. پری مهربان هم او را به انسان بدل میکند. این شخصیت به دلیل سادگیهای بیش از حدش، حسابی روی اعصاب بچهها راه میرفت. این قصه پر پیچ و خم و مسیری که این عروسک چوبی برای آدم شدن طی میکند، وجوه تربیتی فراوانی داشت که این مجموعه را به اثری ماندگار تبدیل کرد و باعث شد از روی آن نسخههای نمایشی زیادی ساخته شود.
چوبین هستم؛ یک موجود عجیب
انیمه ژاپنی چوبین از مجموعههای به یادماندنی برای افرادی است که کودکی خود را دهه ۶۰ گذراندند. شخصیت اصلی قصه، موجودی عجیب و کوچک بود که از فضا، پا به زمین گذاشته است.
"این انیمیشن براساس رمانی فنلاندی ساخته شده است، اما گفته میشود هیچ گاه در فنلاند پخش نشد"او با نام چوبین مقابل دشمنش برونکا میایستاد تا سیاره محل سکونت و مادرش را نجات دهد. خستگی ناپذیری چوبین، بهره بردن او از نیروهای خارق العاده و ظاهر عجیب و بانکمش، همه و همه باعث میشد این شخصیت برای مخاطبان کودک و نوجوان، یک قهرمان دوست داشتنی شود؛ قهرمانی که سرانجام به موفقیت میرسد. چوبین محصول ژاپن و داستان آن برگرفته از اثر شوتارو ایشینوموری نویسنده ژاپنی است. این مجموعه ترکیبی جالب از داستانهای علمی تخیلی و حکایات افسانهای را در مضمونی ماجراجویانه به تصویر کشیده است.
فریبا شاهین مقدم، دوبلور چوبین درباره این مجموعه در گفت وگویی عنوان کرده بود: به خاطر میآورم خیلی در دوبله کارتون چوبین داد و فریاد کشیدم، به نوعی که هر وقت دوبله کار به پایان میرسید، خسته میشدم. کار بسیار سختی بود، چون حرف و دیالوگ زیاد داشت و سینگ زدن و همخوانی لب و دهان با شخصیت چوبین مشکل بود.
به دنبال مادر
یکی از تمهای مشترک بسیاری از کارتونهای قدیمی این بود که بچهای به دنبال گمشده اش میگردد.
این مضمون سوزناک معمولا قهرمان قصه را به سفری وارد میکرد که باید از آن به سلامت میگذشت. یکی از معروفترین شخصیتها با این چنین قصهای «هاچ» بود. هاچ زنبور عسل در حمله زنبورهای خرمایی به کندویشان، ناخواسته از مادرش جدا میشود. او در جست وجوی مادرش ماجراهای زیادی را از سر میگذراند. این تلاش که ویژگی مشترک غالب قهرمانان است در هاچ هم دیده میشد.
"شخصیت حنا در این قصه به الگو و قهرمان بسیاری از بچههای دیروز بدل شده بود چرا که دختری مسئولیت پذیر بود که با وجود سن کم با واقعیتهای تلخ زندگی کنار می آمد"او با قصهای آشنا همدردی مخاطبان را جلب و آنان را با خود همراه میکرد. در این مجموعه اهمیت خانواده و حفظ گرمای کانون آن به کودکان منتقل میشد. این سریال با نام اصلی ماجراهای هاچ زنبور عسل، انیمهای ۹۱ قسمتی بود که سال ۱۹۷۰ ساخته شد. هاچ با صدای خانم ناهید امیریان در ایران دوبله شد. این دوبلور در گفت وگویی بیان کرده بود: دوبله انیمیشن کار سخت تری است، چون شخصیتهای انیمیشن روح ندارند و گوینده باید به آنها روح بدمد تا آنها برای بچهها واقعی و باورپذیر شوند.
همین مساله کار را سختتر میکند، ولی متاسفانه برخی همکارانم این مساله را جدی نمیگیرند و فکر میکنند نباید وقت و انرژی برای دوبله کارهای انیمیشن گذاشت. من معتقدم دوبله انیمیشن کار حساسی است و نباید نسبت به آن بی توجه باشیم.
پسربچه زیرک و متفکر
یادتان هست پسربچه ای زیرک وقتی میخواست تصمیمی مهم بگیرد یا به کسی راهنمایی دهد، با نوایی خاص و با نشستن به حالت نیلوفری به فکر فرو میرفت و بعد نتیجهای درخشان میگرفت؟ نامش «ئی کیوسان» بود. قسمتهایی از زندگی این شخص به صورت انیمه در ایران پخش شد و به محبوبیت رسید. او راهب یک معبد بود که از کودکی در آنجا روزگار میگذراند. این شخصیت کودکان را به تفکر پیش از عمل تشویق میکرد.
"در مجموعه هاچ زنبور عسل، نقش مادر را داشتم و، چون خودم مادر بودم تلاش میکردم بیانی مادرانه داشته باشم"دوبله کارتون ئی کیوسان به سرپرستی پرویز نارنجیها و پس از درگذشت وی توسط مهدی عباس نباتی انجام شد. فریبا شاهین مقدم، دوبلور بسیاری از نقشهای خاطره انگیز درباره این نقش هم در گفت وگویی عنوان کرد: از نقشهای جدی و مختلف دیگری که در گذشته گویندگی کردم ئی کیوسان، از همه آنها برایم ماندگارتر شد و در ذهن مردم هم ماند. بینندگان بیشتر از هر نقشی من را با نام گوینده این شخصیت کارتونی میشناسند. قبل از پخش هر قسمت و قبل از این که ئی کیوسان بخواهد جواب بدهد، من با خودم کلنجار میرفتم چه چیزی ممکن است باشد و این نکته که او طرح کرده بود، برایم جالب بود. فکر میکنم سوژه این کارتون برای بینندگان جدید و جذاب بود.
هر چیزی که این شخصیت بابت آن فکر و پیش بینی میکرد، برایشان جالب بود.
صدای چرخ کالسکه
«داستان پرین» در ایران با عنوان «باخانمان» روی آنتن رفت، ولی همچنان بسیاری این مجموعه انیمیشن را با نام شخصیت اصلی اش یعنی پرین میشناسند. انیمه ژاپنی قصه تلخی دارد که بر اساس رمان با خانواده از هکتور مالو، نویسنده فرانسوی ساخته شده است. پرین دختری صبور بود که در طول قصه با مصائب زیادی از جمله درگذشت پدر و مادرش مواجه میشود. او مخاطبان را در یک سفر همراه خود میکند و همیشه سعی دارد مقابل دشواریها ایستادگی کند و همین خصلت هاست که به او جلوه یک قهرمان میدهد. نرگس فولادوند دوبلور این شخصیت بود.
فوتبالیست ها در کمین دروازه
از خاطره انگیزترین انیمیشن های تلویزیون که در ذهن بسیاری از کودکان دیروز حک شده، فوتبالیست هاست.
"در کارتون «حنا، دختری در مزرعه» نقش مثبت نداشتم، اما سعی ام بر این بود که بر جملات آموزنده آکسان بگذارم.وی ادامه میدهد: بعد از ۵۰ و چند سال کار دوبله عشق زیادی به این حرفه دارم"قصه این مجموعه درباره زندگی یک نوجوان ژاپنی، به نام سوباسا ازارا است که به فوتبال اشتغال دارد. او کنار هم تیمی هایش همیشه تلاش دارند با جوانمردی و ایمان به پیروزی در رقابت های شان برنده از زمین چمن خارج شوند. موسیقی این کارتون و شخصیت کوشای سوباسا از عوامل محبوبیت این مجموعه نزد مخاطبان بود. نرگس فولادوند، صداپیشه شخصیت سوباسا در گفت وگویی در مورد این نقش بیان کرده بود: زنده یاد آقای شایگان پیشنهاد حرف زدن به جای سوباسا را به من دادند. من به شدت مخالفت کردم و گفتم صدای من دخترانه است و به هیچ وجه نمی توانم به جای یک پسر صحبت کنم.
او خیلی اصرار کرد و چندین و چند جلسه با من گذاشت. به من گفت من این سریال را دیده ام. کار خوبی است. خود شخصیت سوباسا هم چهره جوان و زیبایی دارد که بسیار دوست داشتنی است. در واقع چهره اش به نوعی حس دخترانه را القا می کند.
"بیشتر آثارم در زمینهای غیر از انیمیشن بوده است، اما روی انیمیشن حساسیت خاصی دارم، چون با بچهها سروکار دارد"به خاطر همین برای این شخصیت به دنبال یک صدای شیرین می گردم و صدای تو خصوصیات مدنظر من را دارد. کافی است فقط کمی صدایت را کلفت کنی. سرانجام قبول کردم یک جلسه فقط برای تمرین سر کار حاضر شوم. اما بعد از مواجهه با این کار، می توانم بگویم عاشق شخصیت سوباسا شدم. خیلی دوستش داشتم.
یعنی برخلاف اولش که خیلی موافق نبودم، بعد سوباسا نقش مهمی در درون من پیدا کرد. هنوز هم گاهی که به آن فکر می کنم، احساسم این است که یک آدمی در کنار من یا در درون من بوده و با من زندگی کرده است.
منبع: روزنامه جام جم
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران