سیاهنمایی، سفیدنمایی، واقعنمایی
اگر از من بپرسند یک ابتکار درست و درمان در رسانههای با نام و نشان این سامان، نام ببر بنده بیگمان دست خواهم گذاشت بر روی وبلاگ نخبگان خبرآنلاین. اینجا از آن جاهایی است که لقب نخبه در آن بیمسما نیست نژاد نخبگانش از جنس مسئولینی همچون احمدینژاد نیست. اصل ژن برتر را باید همین جا جست؛ یعنی تریبونی مملو از آدم حسابیهای کاردرست با کلی حرفهای راست و درست. بله؛ اینجا از معدود جاهایی است که شایستهسالاری فقط یک شعار نیست.
اعتبار مدرک دانشگاهی در این مکان قابل قیاس با مدارک زایشگاهی و یا سفارشی و فرمایشی مسئولین نیست. اعضای این وبلاگ دکتر و مهندس نشدهاند تا خود را برای گرفتن یک پست باحال یا ماموریتی در اروپا؛ روپا و سرپا نشان دهند.
"اگر از من بپرسند یک ابتکار درست و درمان در رسانههای با نام و نشان این سامان، نام ببر بنده بیگمان دست خواهم گذاشت بر روی وبلاگ نخبگان خبرآنلاین"سرتیفیکتها در این وبلاگ اتیکت نیست. برای دلبری، پر کردن خلا بیثمری و یا پوششی بر ناشیگری یک کاردستی سر هم شده نیست! اینجا کارشناسان دود چراغ خوردهاند و بیشتر از آن هم؛ برای کم و کاستیها، ضعف مدیریتها، قوت بلاهتها و وفور نقصها کلی حرص خوردهاند . اینجا همه دلی کار میکنند و بدون هیچ چشمداشتی سفره دلشان را باز میکنند! زکات علم و ادب و فرهنگشان را با نشر آنها ادا میکنند و دم به ساعت و شبانه روز، همه را با همه شِر میکنند. قابل توجه آنهایی که یک بار خیرات میکنند و بعد از آن، کلی ادعا میکنند.
بگذار صاحبان حرفهای مفت و پوچ و گیرندگان پاچه و مچ، این مقالات و عرائض را بگذارند به حسابِ غرائض. راز در دل و نیاز به درد و دل را نمیتوان تحریف و سانسور کرد و این است رمز موفقیت نشستن بر دل حرفهای بکر و خالصی که از دل برآمده.
شعف آمدن اوستاهای کار بر سر کار و جمع شدنشان در یک جا بیاختیار زبانها را به کار میاندازد تا بگوید از مصائب کارو باری که گذاشتهاندش سر کار و یا رها کردهاندش بر سر راه و به امان خدا! عینهو آخر و عاقبت خیلی چیزها در این دیار.
بله؛ باید دَم را غنیمت شمرد و جوجهها را همین الان شمرد باید با دُم گردو شکست برای استقبال از این اتفاق میمون یعنی تجمع خودجوش نخبگان در وبلاگ خبرآنلاین.
سطح مطالباتی که در اینجا رسیده به سقف؛ تقاضای یک جو انصاف است و درک و معرفت.
باز هم بگویید آب کردن قند در دل اهالی روشنفکر علم و فرهنگ کار سختی است و جفنگ.
بگذارید بیتعارف بگویم در دورهای که شایسته سالاری شایسته ماستمالی است، همین که جمعی، از تار و مار و گزند نخبهکشی، جان سالم به در برده باشند و برای خودشان جایی اتراق کرده باشند باید به احترام کلاه از سر برداشت؛ اصلا باید از سر ذوق کلاه را به هوا پرتاب کرد و به نشانه شکر سر را به زمین گذاشت.
اینجا جمع مدافعان سلامت حسابی گرم است برای مصون ماندن از تفکرات خطرناک ناشی از اپیدمی ناشیهای بیدست و پا که دو روزه رسیدهاند به مسند کار . اینها اوستاهایی هستند که در شرائط خاص عَلم عَلم میکنند و با قلمشان پاهای دراز شده از گلیم را را قلم میکنند. از آب و گل درآمدههایی که کشتی به گل نشستهای را از آب و گل درآورده و راهی سفر میکنند. ناخداهایی که بادبانهایشان بادنما نیست یعنی حرفشان حق است و جناحی نیست. آنهم در روزگاری که فراجناحی بودن زیاد نیست
باید این افاضه را هم به سواد رسانهای و رویکرد سیاسی جامعه اضافه کرد که نباید کانالهای ماهوارهای مانند «من و تو» با وبلاگ اینترنتی «ما» را داخل یک قبر گذاشت.
"اینجا از آن جاهایی است که لقب نخبه در آن بیمسما نیست نژاد نخبگانش از جنس مسئولینی همچون احمدینژاد نیست"این قبری که بالای سرش گریه میکنید دو طبقه نیست. این قبر یا جای دوست است یا جای اپوزیسیون ... فرقشان هم از فرق سر «بیبیسی» تا نوک پای «بیستوسی» بیشتر است. لطفا تفاوت قائل شوید بین این وبلاگ و مواردی که بعضا متهم به آنها میشود! اگر از گرانی و یا کمبود هویج فرنگی گله میشود اینجا نه کسی عاشق فرنگ است نه به فکر براندازی نظام با هویج و نه اصلاحات نارنجی قشنگ! همین و بس و بدون هیچ کش دادن و شرح و بسط. اگر کسی در تفسیر این رفتار به صحرای کربلا نزند عمرا این صفحه به جاده خاکی بزند.
خطای انسانی که شاخ و دم ندارد چرا برخی در دادن لقب «جیرهخور» و یا در حالت ایدهآل «نان به نرخ روز خور» تا این حد دست و دلبازند؟ خط و خش و خط و ربط مال خط خطی هاست. اینجا خبری از جیرهای که در کنگرههای آمریکا و مجلس انگلیس برای مبارزه با نظام تصویب میشود نیست حتی خبری از جیره و مواجب داخلی هم نیست! پس بی انصافی است با آپشن تشویش اذهان عمومی دهانها را بسوزانید با آش نخورده!
خلاصه مقصد بودجههای آن ورآبی تفاوت وبلاگ «ما» و شبکه «من و تویی» هاست...
آنها اگر غر نزنند مواجبشان قطع میشود در گوشهای امن نشستهاند و صدای لنگش کنیدشان، گوش فلک را پاره میکند؛ نه همچون ما که با هر انتقادی از پشت، پیراهنمان پاره و از جلو، روزیمان را قطع میکنند!
«من و توییها» از آب گل آلود ماهی میگیرند؛ ما میخواهیم برای توسعه صنعت ماهیگیری از گلآلود شدن آب جلوگیری کنیم. انتقاد ما برای رسیدن به عزت است و مال آنها از جنس دادن خفت. اگر یک کارمند شبکه «من و تو» بداند حقوقش در شبکه «ایران اینترنشنال» دلاری یک سنت توفیر دارد می رود سراغ زر و زری و... گور پدر سرزمین پدری! فحشهایش را هم به سلیقه دستاندرکارانش تغییر میدهد.
"اصل ژن برتر را باید همین جا جست؛ یعنی تریبونی مملو از آدم حسابیهای کاردرست با کلی حرفهای راست و درست"
ما با شنیدن سرود ملی بدنمان مورمور میشود تیم ملی که برنده میشود اشک از گوشه چشمانمان جاری میشود و به همان اندازه هم اگر مصیبتی بر سرمان آوار شود دلمان میگیرد و ذهنمان قاطی پاطی میشود. اما آنوریها با هر اتفاقی خوش خوشانشان میشود چون سوژهشان جور جور میشود.
آنها پتهها را روی آب میریزند ما از دسته گلیهایی که به آب داده شده دلمان هری میریزد. کار ما ریختن آب به آسیاب دشمن نیست ریختن آب پاکی به دست آنهاست. چراکه وقتی آنها ببینند مشکلات کشور با انتقادهای داخلی رفع و رجوع میشود مسیح علی نژادها بشدت خفه میشوند.
فرق است بین قیافه طالبانه و طلبکارانه!
وقتی قرار است واقعنمایی نکنیم دو راه میماند: سیاهنمایی؛ سفیدنمایی که هر دو مضرند! پس واقع نمایی را به جرم عدم سفید نمایی سیاه نمایی نکنید! این شعار لایق آنوریها را حواله هر کسی نکنید. انشالله همه همدیگر را درک کنیم.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران