هرگز این روش‌ها را برای مدیریت خشم به کار نبرید

هرگز این روش‌ها را برای مدیریت خشم به کار نبرید
ایسنا
ایسنا - ۷ بهمن ۱۴۰۰

اگر روش نادرستی برای مدیریت خشم خود به کار بگیرید، ممکن است واقعاً دچار دردسر شوید.

به گزارش ایسنا، سواد زندگی نوشت: «عصبانیت و خشم وقتی ایجاد شد، خودبه‌خود از بین نمی‌رود. هیچ راه جادویی هم برای مقابله با آن وجود ندارد. در واقع وقتی احساس خشم به شما هجوم می‌آورد، بسیار مهم است که بتوانید آن را به‌درستی ابراز و بیان کنید؛ چرا که اگر روش نادرستی برای مدیریت خشم خود به کار بگیرید، ممکن است واقعاً دچار دردسر شوید. مدیریت بد خشم، عادتی وحشتناک است که می‌تواند منجر به عواقبی فاجعه‌بار شود.

"به گزارش ایسنا، سواد زندگی نوشت: «عصبانیت و خشم وقتی ایجاد شد، خودبه‌خود از بین نمی‌رود"به این دلیل که عصبانیت از آن احساساتی است که وقتی هجوم می‌آورد، اغلب آدم را به رفتار احمقانه‌ وامی‌دارد. بنابراین وقتی برای مدیریت خشم، تکنیک‌های نادرستی را به کار بگیریم، حرف‌هایی می‌زنیم یا کارهایی می‌کنیم که مرتب به خود یا دیگران، از جمله کسانی که دوستشان داریم، آسیب می‌زنیم.

برخی مردم به خشم با دیدی کم و بیش مثبت می‌نگرند. به عنوان مثال رئیس یک شرکت یا پدری سخت‌گیر که داد می‌زند، ممکن است فکر کند که داد و فریادش نشانه جدیت یا تعهد اوست. با این حال از خشم کنترل‌نشده، به‌ندرت کار مثبتی برمی‌آید. برعکس آدم را آزار می‌دهد و در مقابل خشم بیشتری ایجاد می‌کند و بعد انسان احساس رنجش و پشیمانی می‌کند که گاهی - شاید اغلب اوقات - سودی ندارد بلکه به اضطراب و تنش دامن می‌زند.

چهار روشی که نباید از آن استفاده کنید

به همین دلیل، یادگیری مدیریت خشم مهم است.

این بدان معنا نیست که نباید خشمگین شد زیرا خشم مانند همه احساسات، در بیشتر موارد، واکنشی برحق و مشروع است. کاری که نباید بکنید این است که اجازه دهید خشم‌تان، کنترل شما را به دست بگیرد. به عبارت دیگر اجازه ندهید که خشم‌تان بگوید چه کاری بکنید یا چه حرفی بزنید.

در این درس چهار روش نادرست مدیریت خشم نشان داده شده تا وقتی عصبانی و خشمگین هستید از آنها برای مدیریت خشمتان استفاده نکنید.

۱- مهار و سرکوب مطلق

جلوگیری و مهار مطلق هرگز راهی معتبر برای مدیریت خشم یا سایر احساسات نیست. در واقع هرگز نباید آن چه را احساس می‌کنید انکار یا سرکوب کنید یا از احساسات خود دوری کرده سعی کنید که آنها را نادیده بگیرید. اگر این کار را بکنید، خودتان را گرفتار خواهید دید.

در واقع هیچ نوع سرکوبی هرگز موفق نیست.

"در واقع وقتی احساس خشم به شما هجوم می‌آورد، بسیار مهم است که بتوانید آن را به‌درستی ابراز و بیان کنید؛ چرا که اگر روش نادرستی برای مدیریت خشم خود به کار بگیرید، ممکن است واقعاً دچار دردسر شوید"به دلیل این که انرژی‌ای که سعی می‌کنید به دلایل فرهنگی، شخصیتی، مذهبی یا از سر ناآگاهی در درون خود مهار، سرکوب و خفه کنید، همیشه به شکل نشانه‌ای جسمی یا روانی برمی‌گردد. زخم معده، اختلال حافظه، ناکارآمدی در امور روزانه، راش‌های پوستی، ریزش مو، کاهش میل جنسی و صدها شکل و مشکل دیگر که پزشکتان هیچ دلیلی برای آن نمی‌یابد و به شما می‌گوید: «مشکل ریزش مو/ زخم معده/ راش و لکه‌های پوستی/ اضطراب و استرس/ کاهش میل جنسی / زودانزالی، یبوست و ... شما ریشه عصبی دارد» و این یعنی شما احساسات خود را نادرست مدیریت می‌کنید.

در چنین مواقعی گازگرفتن لب و تلاش برای حرکت به سمت جلو به گونه‌ای که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، درست نیست. بنابراین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که جلوی طغیان‌های کنترل‌نشدۀ خشم را بگیرید که به عاملی علیه شما یا دیگران تبدیل نشوند. در واقع آرامش جای خود را به محیطی بسیار مساعدتر می‌دهد؛ شرایطی که در آن بتوانید احساسات خود را بیان کنید.

۲- فروخوردن خشم

یکی از پیامدهای سرکوب انرژی خشم این است که در نهایت در درون شما منفجر می‌شود، زیرا احساسات از درون ما ناپدید نمی‌شوند آنها می‌مانند تا زمانی که مفری به بیرون پیدا کنند.

علاوه بر این وقتی احساسات منفی را مدیریت نکنید، در نهایت به چیزی ناخواسته‌تر تبدیل می‌شوند. در واقع اگر خشم بدون بیان و ابرازشدن، در درون شما خاموش شود، در مقابل چیزی را در شما برمی‌انگیزد.

افسردگی اغلب خشم فروخورده را پنهان می‌کند. خشم وجود دارد اما به جای هدف قراردادن کسی که آن را ایجاد کرده است، ممکن است به درون شما برگردد. در نتیجه سرزنش و رنجش از خود ظاهر می‌شود. این احساسات ممکن است به صورت میگرن، سرگیجه و سایر علائم فیزیکی ظاهر شوند.

"به این دلیل که عصبانیت از آن احساساتی است که وقتی هجوم می‌آورد، اغلب آدم را به رفتار احمقانه‌ وامی‌دارد"به همین دلیل نباید منبع یا علت عصبانیت خود را گم کنید. همیشه از خود بپرسید که در وهله اول چه چیزی باعث خشم و عصبانیت شما شد. این گونه خودتان را سرزنش نخواهید کرد.

۳- پرخاشگری منفعل

در تعریف، پرخاشگری منفعل (Passive-aggressive behavior) نوعی بیان غیرمستقیم خشم و خصومت است. مثلاً به شکل فردافکنی (تعلل)، طعنه، یکدندگی، ترشرویی، یا انجام‌ندادن عمدی و چندبارهٔ وظایفی که به شخص محول شده‌ است.

در روش‌های پرخاشگری منفعل، کلمات، حرکات یا اعمالتان نشان‌دهنده خشم شماست. با این حال شما مستقیماً آن را بیان نمی‌کنید.

در واقع، عصبانیت شما پنهان است. شما آن را پنهان می‌کنید اما نه به‌روشنی انتقالش می‌دهید و نه آن را حل می‌کنید. معمول‌ترین مثال در این مورد، استفاده از نکات و نظرات غیرمستقیم است. کنایه‌زدن و متلک‌گفتن - که متاسفانه در جامعه رایج است - یکی از نمودهای پرخاشگری منفعل است.

پنهان‌کردن خشم کاری نادرست است زیرا باعث سردرگمی می‌شود. هم برای شما و هم برای دیگران.

"به عنوان مثال رئیس یک شرکت یا پدری سخت‌گیر که داد می‌زند، ممکن است فکر کند که داد و فریادش نشانه جدیت یا تعهد اوست"علاوه بر این، غیرممکن است که با ایما و اشاره و بیان نظرات غیرمستقیم، دلخوری خود را آشکارا ابراز و بیان کنید. خلاصه آن که پوشاندن خشم می‌تواند منجر به طولانی‌شدن غیرضروری درگیری و سوءِ‌تفاهم‌ها شود یا حتی منبع مستقیم درگیری جدیدی باشد.

۴- خالی‌کردن عصبانیت بر سر افراد دیگر

گاهی اوقات خشم زنجیره‌ای از پرخاشگری را ایجاد می‌کند که ماهیتی کاملاً غیرمنطقی دارند. به عنوان مثال وقتی فردی در محل کار از رئیس خود آزار می‌بیند، خشمش را بروز نمی‌دهد یا از خود دفاع نمی‌کند اما وقتی به خانه می‌رسد خشم و عصبانیتش را سر همسرش خالی می‌کند. همسر او نیز همان جا از خود دفاع نمی‌کند اما ناراحت می‌شود و وقتی بچه‌ها از مدرسه برگشتند، از کوچک‌ترین اشتباهشان بی‌تاب می‌شود و سر آنها فریاد می‌زند. کودک در برابر مادر از خود دفاع نمی‌کند اما بعداً خشمش را روی خواهر یا برادر کوچک‌تر یا گربه خانگی‌شان تخلیه می‌کند.

این مثال زنجیره‌ای از هجوم خشم را نشان می‌دهد که در آن هیچ‌یک از پیوندها به‌درستی مدیریت نشده است.

در این نوع موارد شخصی که اصلاً در دعوای اصلی دخالتی ندارد ممکن است بهای سوءمدیریت عاطفی را بپردازد. همان طور که در مثال می‌بینید، مدیریت عاطفی نادرست می‌تواند زنجیره کاملی از روابط را خراب کند.

خلاصه:

یادگیری مدیریت خشم برای ایجاد محیط‌های سالم و روابط سازنده‌تر حیاتی و الزامی است.

مهم است که ناراحتی خود را نسبت به فردی بیان و ابراز کنید که در وهله اول عامل ایجاد این احساسات بوده است. در مثال بالا فرد باید پس از این که کمی آرام شد، به رئیس خود می‌گفت که رفتارش ناعادلانه، بی‌ملاحظه یا بی‌احترامی بوده و او را ناراحت کرده است و بدین‌ترتیب، زنجیره عصبانیت و خشم تا منزل و اشخاص دیگری که دخلی به ماجرا نداشتند، ادامه نمی‌یافت.

این نوع انتقال خشم و عصبانیت به دیگران مهم‌ترین عامل درگیری‌ها و تنش‌های غیرمنطقی است که به‌کرات در پیرامون خود ملاحظه می‌کنیم.»

انتهای پیام

منابع خبر

اخبار مرتبط