کت چرمی؛ همان کلیشه همیشگی
آثار اجتماعی شخصیتمحور که «کت چرمی» بهعنوان تجربه نخست حسین میرزامحمدی در همین دسته قرار میگیرد، به مرور زمان کلیشههایی را پدید آوردهاند که بهنظر میرسد سینماگرانی که قصد ورود به این عرصه را دارند، بهویژه آنهایی که خیلی هم اهل ریسک و قرار دادن شخصیتهایشان در دوایر ملتهب مضمونی نیستند، ترجیح میدهند سراغ همان کلیشههای امتحان شده بروند.
«نوآر» ایرانی
نوعی از«نوآر» ایرانی که در سالهای اخیر با آثاری همچون«خفگی»، «مرد بازنده» و... به مخاطبان سینما معرفی شده، گرچه غالبا گیشه موفقی هم نداشته ولی باز هم تهیهکنندگان و سینماگرانی بودند که بخواهند روی همین نوع سینما سرمایهگذاری کنند.در کت چرمی، کلیشه پلیس تنهای یکدنده و تکرو، جای خود را به عیسی فرهمند کارمند اورژانس اجتماعی بهزیستی میدهد که براساس انگیزه شخصی و اتفاق تلخی که برای دختر خودش رخ داده است، پیگیر ماجرای دختران معتادی میشود که در پوشش خانه سلامت و با مدیریت فرد بانفوذی به نام دکتر رفیعی در قالب یک مهمانی با عنوان کت چرمی، مواد مخدر به خارج از کشور قاچاق میکنند. او که خود را بهدلیل بیرون کردن دختر معتادش از خانه که به مرگ او منجر میشود، گناهکار میداند به ثریا دختری از این جمع پناه میدهد و سعی میکند با نجات دادن مادرش از چوبه دار از او بهعنوان شاهد در دادگاه علیه رفیعی استفاده کند. او در این مسیر با موانع و دستاندازهای بسیاری از مدیر بالادستی گرفته تا پلیس و نیروی امنیتی مواجه میشود و سعی میکند با پشت سر گذاشتن همه آنها و دست آخر بذل همه داراییاش، ثریا را نجات دهد.
جذابیت ذاتی مضمون
کت چرمی اغلب مضامین اجتماعی دستمایه قرار داده شده در سینمای ایران را در خود دارد. از موضوع مواد مخدر و فساد و رانتخواری گرفته تا آسیبهای خانوادگی و پیامد همه اینها که البته به خودی خود نمیتواند نقطهضعفی برای اثر تلقی شود.
"او در این مسیر با موانع و دستاندازهای بسیاری از مدیر بالادستی گرفته تا پلیس و نیروی امنیتی مواجه میشود و سعی میکند با پشت سر گذاشتن همه آنها و دست آخر بذل همه داراییاش، ثریا را نجات دهد"اتفاقا فیلم با وفادار ماندن به اصول اولیه فیلمنامهنویسی به روال کلاسیک روایت در آثار پلیسی و معمایی، آنقدر جذابیت روایی و مضمونی دارد که مخاطبانش را تا پایان با خود همراه کند و با آنکه بسیاری از مخاطبان شاید از همان اواسط اثر براساس کلیشههای آشنا بتوانند پایان آن را هم حدس بزنند، ولی باز هم تا پایان فیلم با آن همراهی میکنند که البته ناشی از جذابیت ذاتی روایتهایی از این دست است که اتفاقا اگر در ساختاری خلاقانه و همراه با نوآوری ارائه شود، میتواند یکی از گونههای جذاب و پرطرفدار سینما باشد.
تکیه بر کلیشهها
مشکلی که کت چرمی و آثاری از این دست با آن مواجه است، موضوع تکیه بر کلیشههای امتحان پس داده است که در عین جذاب بودن، نمیتواند پنجره تازهای را روی مخاطبان این قبیل آثار بگشاید. عیسی فرهمند کت چرمی فقط عنوان شغلیاش در مقایسه با آثار مشابه، عوض شده و هنوز هم مثل یک پلیس یا کارآگاه خشن تکرو، بیاعتنا به سلسلهمراتب، با لگد درهای بسته را باز میکند و بیمحابا با افراد مسلح درگیر میشود و اینبار زخمی هم برمیدارد که البته خیلی زود فراموش میشود. او هم مثل همه شخصیتهای حاضر در نوآرهای مشابه، مشکل جسمی دارد و مدام قرص مصرف میکند. معضل خانوادگی دارد و تنها زندگی میکند. غذای کنسروی میخورد، در اتومبیل میخوابد، ظاهرش غالبا آشفته و خسته است، اعصاب درست و درمانی ندارد و مدام هم از طرف مدیر جایی که برایش کار میکند، مؤاخذه میشود و...
همه اینها در آثار مشابه داخلی و خارجی بارها و بارها دیده شده است، ولی در نمونههای شاخص و درخشان این نوع سینما، همین شخصیتهای آشنای به ظاهر کلیشهای، در ساختار کلی اثر بهگونهای پرداخت میشوند که بهسختی میتوان فرجام شخصیتها و بهویژه شخصیت محوری را حدس زد و از سوی دیگر نوع رفتار شخصیتهای مثبت و منفی پیرامون شخصیت اصلی بهگونهای است که بهواسطه خلاقیت فیلمنامهنویس و کارگردان در پرداخت شخصیتها و ایجاد میزانسنهای مناسب، شاهد کنشها و واکنشهای قابلباورتر و تاثیرگذارتری هستیم.
منفیهای در سایه
حضور شبانه عیسی فرهمند در جمع موادفروشان برای تامین مواد مخدر مورد نیاز ثریا و برخورد اول او با وکیل رفیعی، چیزهایی فراتر از کلیشههای ژانر نوآر به مخاطب اثر ارائه نمیکند و اصلا هرچه که در متن اثر به رفیعی و فساد او مربوط میشود ظاهرا بهگونهای است که قرار است مثل خود رفیعی در سایه قرار گیرد. ولی این حضور مرموز هم نمیتواند به نقطه قوت اثر در نشان دادن سویه تاریک روایت تبدیل شود، چون در نشان دادن اجزا و عوامل پاییندستی رفیعی باز هم شاهد بهرهگیری غیرخلاقانه از کلیشهها هستیم. در سکانس اولیه و برخورد عیسی فرهمند با وکیل رفیعی، نخستین واکنش وکیل که ظاهرا قرار است یک بدمن آرام و مؤدب باشد، درآوردن دستهچک و گفتن جمله آشنای «چقدر بنویسم؟» است که یک جمله تهدیدآمیز پیامد آن را هم پس از واکنش عیسی میشنویم. خانواده مصیب که مادر ثریا بهواسطه گردن گرفتن قتل او در آستانه اعدام قرار گرفته وجه دیگری از سویه خاکستری دنیای پلشت پیرامون عیسی فرهمند است و باز هم چیزی فراتر از کلیشه خانوادههای زیرمتوسط آلوده به پول و قاچاق مواد و... ندارد.
"جذابیت ذاتی مضمون کت چرمی اغلب مضامین اجتماعی دستمایه قرار داده شده در سینمای ایران را در خود دارد"پاشا، پسر مصیب هم در سینمای ایران مشابههای قراردادی بسیاری دارد و شاید تنها نقطهقوت ارتباط او با عیسی در اولین سکانس حضور عیسی در جایی است که بساط شرطبندی روی نبرد سگها و قمار در جریان است و فیلمساز با طراحی میزانسن مناسب و استفاده از افکت صوتی، قرارگرفتن عیسی در موقعیت بغرنج عاطفی را بهخوبی نشان میدهد. در حالیکه صدای اولین گفتوگوی عیسی و پاشا را نمیشنویم و صدای سگها و محیط غالب است. پساز ضربه شدید پاشا بهصورت عیسی، صدای محیط کاملا قطع میشود و همین قطع صدای سؤالبرانگیز، التهاب بصری موجود درصحنه را تشدید میکند. نمونههایی از این دست خلاقیتهای بصری و صوتی بهندرت در سراسر اثر دیده میشود. یعنی همان جزئیاتی که در کنار هم میتوانند سینمایاجتماعی ایران را به لحاظ ویژگیهای زیباشناختی بهویژه در قالب نوآر در جایگاهبهتر و قابلدفاعتری قرار دهد.
حذف غیرموجه
عیسی در روند روایت با یک نیروی امنیتی - صالحی- و یک سرگرد پلیس هم روبهرو میشود که در مورد صالحی سعی شده کمی از آن کلیشه مامور خشک و مقرراتی فاصله بگیرد و از اواخر اثر تا پایان سعی میکند به عیسی برای نجات ثریا و مادرش کمک کند که البته آن هم میتوانست ساخت و پرداخت قابلباورتری داشته باشد.
همچنان که تصمیم نهایی عیسی فرهمند برای حذف فیزیکی رفیعی بهعنوان یک حادثه بزرگ در متن فیلمنامه باید پیشدرآمد و پیامد عمیقتر و قابلباورتری میداشت که ندارد. خاموش بودن و در دسترس نبودن گوشی فرهمند توجیه مناسبی برای اینکه او از توقف حکم اعدام زری، مادر ثریا بیخبر بماند، نیست. بهویژه آنکه او بعد از خودکشی نافرجام ثریا هم تصمیم میگیرد مرتکب قتل عمد شود و به همین دلیل، ناموجه بودن موضوع اطلاع نداشتن او از توقف حکم اعدام پررنگتر هم میشود.
استعداد تثبیتشده
به رغم ضعفهای فیلمنامه، فضاسازی کت چرمی بهعنوان تجربه اول کارگردانی حسین میرزامحمدی کیفیت قابل قبولی دارد و کارگردان با درک درست از فضای پیرامونی عیسی، بهویژه در لحظاتی که تنهاییهای او حین رانندگی شبانه و... به تصویر کشیده میشود، عملکرد درست و خلاقانهای دارد و نشان میدهد که میتواند یکی از استعدادهای تثبیتشده کارگردانی در سینمای ایران باشد و گونههای متفاوتی را تجربه کند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران