گفتمان جنبش سبز، گفتمانی برای برکشیدن طبقه محروم؛ امیرارجمند: «بخش مهمی از درآمدهای نفتی غارت شد»
چکیده :نقض قانون، قانونگریزی و عدم شفافیت علل اصلی نهادینه شدن و گسترده شدن فساد ساختاری است. بخش مهمی از ۶۳۰ میلیارد دلار درآمد نفتی ناپدید شد و هیچکس پاسخگوی آن نیست. نه مقامات وقت و نه مقامات کنونی که می توانستند راز این پرونده را آشکار کنند. مراجعی که باید در برابر این غارت ملی واکنش نشان میدادند، بیتوجه به حجم این ارقام که به قول میرحسین موسوی میتوانست چند ارتش را تجهیز کند، در گیر و دار یارکشیهای سیاسی شدند و هر صدای مردمی، توسط نیروهای نظامی، امینتی و قضایی و به شدیدترین وجه سرکوب شد....
کلمه
مدت زیادی از اعلام کاندیداتوری «میرحسین موسوی» نگذشته بود که در مسجد حجت نازی آباد تهران سخنرانی کرد. او در این سخنرانی به سیستم خرید و فروش نفت ایران اشاره کرد و گفت: «آیا سالهای فراوانی ارز نفتی، که به صورت غیرعادی ذخایر ما را بالا برد، برای سالهای کمبود و قحطی برنامهای ریختهایم؟»
در حالی که تنها ۹۰ روز به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده بود، رییس روابط عمومی سازمان مرکزی تعاون روستایی از توزیع سیبزمینی رایگان بین مددجویان کمیته امداد خبر داد.
"چکیده :نقض قانون، قانونگریزی و عدم شفافیت علل اصلی نهادینه شدن و گسترده شدن فساد ساختاری است"دولت «محمود احمدینژاد» ید طولایی در این ریخت و پاشها داشت. از توزیع سکههای بهار آزادی بین کارمندان وزارتخانهها تا توزیع سیبزمینی رایگان در مناطق محروم.
روزها از پی یکدیگر میگذشتند و هر یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، سخنرانیها و فعالیتهای انتخاباتی خود را برگزار میکردند. یکی از این نامزدها اما، مورد توجه رسانههای دولتی قرار داشت. روحانیون حکومتی، حمایتشان را از او به طور علنی اعلام میکردند، صدا و سیمای ملی ستاد انتخاباتی او بود و روزنامههای دولتی که از بیتالمال تغذیه می شدند، رقیبانش را تخریب میکرد.
از این جهت، میرحسین موسوی قدرت هر شهروند را برای مقابله با این روند مهم دانست. او در همایش موج سوم گفت: « نیروی ما، رسانه ما و قدرت ما در این صحنه به آگاهی هر یک از ما برمیگردد.
به شکلی که هرکس یک رسانه باشد. اگر رسانه ملی در اختیار ما نیست، تکتک شما یک رسانه برای انتخابات هستید.»
در روز ۲۶ اسفندماه سال ۸۷، شعار انتخاباتی میرحسین اعلام شد که بیربط به این مساله نبود: «هر شهروند، یک ستاد»
روز بعد، سید محمد خاتمی، رسما از کاندیداتوری انصراف داد: «من به حکم وظیفه اخلاقی و برای پرهیز از هرگونه پراکندگی در آراء و با ایمان کامل به توان و مرجعیت مردم که «میزان» رأی آنان است از صحنه نامزدی انتخابات کنار میکشم.»
او با انتشار یک پیام ویدیویی، انتخابات آنسال را سرنوشتساز اعلام کرد. خاتمی معتقد بود ممکن است ارادههایی در کار باشد که انتخابات را به امری صوری و نمایشی تبدیل بکند.
در روز نخست از فروردین ۸۸، آقای خامنهای در شهر مشهد نخستین سخنرانی سال را ایراد کرد و تمام این سخنان را زیر سوال برد. او در این سخنرانی گفت: «انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشی نیستو پایه نام ما همین انتخابات است. انتخابات ریاست جکهوری با سرنوشت مردم ارتباط دارد و ابزاری برای قدرتطلبی نیست.
"او در همایش موج سوم گفت: « نیروی ما، رسانه ما و قدرت ما در این صحنه به آگاهی هر یک از ما برمیگردد"میدان برای همه باز است و اختیار با مردم است. هرطوری که فهمیدند و تشخیص دادند عمل خواهند کرد. انشاءالله این انتخابات با سلامت کامل انجام بگیرد و انجام خواهد گرفت.»
همان روزها بود که میرحسین موسوی، خواستار انتشار عمومی اطلاعات قراردادهای نفتی شد: « حدود ۲۷۰ میلیارد دلار پول نفت را کجا هزینه کردیم و صرف چه کردیم؟ ما باید به سمت شفافیت کامل پیش برویم و مردم را محرم بدانیم.»
بارها در رابطه با ارزهای نفتی هشدار داده شد. عدم شفافیت قراردادها، محل صرف درآمدهای نفتی و غیره. پول نفت واقعا کجا رفت؟
«اردشیر امیرارجمند»، مشاور ارشد میرحسین موسوی به این پرسش پاسخ داد:
«نقض قانون، قانونگریزی و عدم شفافیت علل اصلی نهادینه شدن و گسترده شدن فساد ساختاری است.
بخش مهمی از ۶۳۰ میلیارد دلار درآمد نفتی ناپدید شد و هیچکس پاسخگوی آن نیست. نه مقامات وقت و نه مقامات کنونی که می توانستند راز این پرونده را آشکار کنند. مراجعی که باید در برابر این غارت ملی واکنش نشان میدادند، بیتوجه به حجم این ارقام که به قول میرحسین موسوی میتوانست چند ارتش را تجهیز کند، در گیر و دار یارکشیهای سیاسی شدند و هر صدای مردمی، توسط نیروهای نظامی، امینتی و قضایی و به شدیدترین وجه سرکوب شد.»
او با اشاره به فرصتسوزی دولت وقت در استفاده از درآمد نفت گفت: «قرار بود پول نفت سر سفرههای مردم بیاید که نیامد. بعضی از کشورهای رقیب و همسایه ما رشد دورقمی را تجربه کردند و کشورهای حاشیه خلیج فارس از درآمدهای نفتی خودشان و رکود کشورهای اروپایی استفاده کردند تا سرمایهگذاریهای دراز مدت شیرینی را انجام بدهند؛ اما نفت در کشور ما بلای جان مردم شد. این درآمد استثنایی میتوانست بدون ماجراجویی بین المللی و با توجه به شرایط اقتصادی جهان که به نفع ما بود با سیاستهای عدالتمحور واقعی موجب یک جهش اقتصادی بزرگ در کشور باشد و یک گام مهمی در راستای توسعه متوازن، تقویت عدالت اجتماعی و به خصوص طبقات محروم کشور باشد.»
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید به سرنوشت دلارهای نفتی کشور اشاره کرد و گفت: «درعمل چه اتفاق افتاد؟ بخش مهمی از این ۶۳۰ میلیارد دلار در واقع غارت شد.
"او در این سخنرانی گفت: «انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشی نیستو پایه نام ما همین انتخابات است"به مراکز قدرت و نفوذ سرازیر شد و وسیلهای برای ایجاد کانونهای قدرت مافیایی و ایجاد انحصارهای بزرگ اقتصادی شد که آثار مخرب آن را تا امروز میبینیم. باعث سرازیر شدن بیرویه کالاهای بنجل چینی بدون هیچ گونه نظارتی در بازارهای داخلی ما شد و نتیجه اش بسته شدن کارخانهها و به تدریج، بسته شدن مراکز تولید، افزایش نرخ تورم و افزایش شکاف طبقاتی که همه ضرر این مسایل، در واقع به طبقات محروم، کارگران، کشاورزان، معلمان، وارد شد و آنها را در شرایط سختی قرار داد.»
میرحسین موسوی در ادامه سخنرانی خود در مسجد حجت، از افزایش ناعدالتیهای اجتماعی گفت: «ریزش معناداری به سمت زیر خط فقر داشتهایم. تضعیف طبقات میانی میتواند تبعات امنیتی داشته باشد و استقلال و فرهنگ ما را مورد تهدید قرار دهد.»
منظور میرحسین از عدالت اجتماعی چه بود؟ همانطور که طی سالهای گذشته شاهد آن بودیم، تضعیف طبقه میانی به وضوح اتفاق افتاد. آیا پس از گذشت ۱۱ سال، کماکان گفتمان طبقاتی میتواند در گفتمان جنبش سبز جایی دارشته باشد؟
«اردشیر امیرارجمند» در پاسخ به این پرسشها گفت: «مسلم است که در کشوری که وضعیت اقتصادی بسیار بدتر از ۱۱ سال پیش شده است، شکاف طبقاتی بسیار عمیق شده و به نقطه خطرناکی رسیده، بخش مهمی از طبقه متوسط حذف شده به پایین پرتاب شده، طبقات محروم، محروم تر شدهاند و بخش زیادی از جامعه زیر خط فقر هست، مساله معیشتی مردم، اولویت اول باشد و فکری برای این شکاف طبقاتی شود. به نظرم، نظر مهندس درباره عدالت اجتماعی روشن است.
یعنی توزیع عادلانه امکانات چه در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و چه در ابعاد دیگر حیات انسانی و چه در سطح معیشتی و اقتصادی و چه عدالت در سطح توزیع فرصت های اجتماعی و منظور یک اقتصاد صدقه ای نیست؛ بلکه گفتمانی است که اقتصاد را نه در یک اقتصاد صدقهای بلکه در ایجاد فرصتهای برابر برای توانمند سازی محرومین میداند. گفتمانی که با برکشیدن طبقه محروم به دنبال وسعت بخشیدن به طبقه متوسط و افزایش رفاه عمومی یعنی به صورت ملموس، خوراک بهتر، مسکن بهتر، سلامت با کیفیت تر و بهتر، آموزش رایگان با کیفیت، امکان استفاده از اوقات فراغت، افزایش قدرت خرید طبقات محروم و متوسط و دستمزدهای متناسب با آن و مشارکت سندیکاها در تصمیمات و در یک جمله یعنی آزادی از ترس و رهایی از نیاز یعنی امنیت انسانی. در اینگفتمان، آزادی و عدالت رقیب یکدیگر نیستند، بلکه دو روی یک سکه هستند و به نظر من یعنی یک دولت رفاه دمکراتیک و به یک تعبیری یکنوع سوسیال دمکراسی که با آموزه های دینی ما هم کاملا منطبق هست.»
او به سرمنشا پیشبینی موسوی از پیشامدهای کمرنگ شدن عدالت اجتماعی در کشور اشاره کرد و گفت: «بنظرم سرمنشا پیش بینی های مهندس علاوه بر صداقت و در نظر داشتن مردم، شناخت دقیق او بود. به ویژه در حوزه فساد ساختاری را به روشنی میدید و مطمئن بود با ادامه اون روندها چه حوزه داخلی و چه در حوزه بین المللی، تولید ملی و اقتصاد کشور به زمین میخورد. اصولا همین نگرانیها باعث کاندیدا شدن میرحسین شد.
"پول نفت واقعا کجا رفت؟ «اردشیر امیرارجمند»، مشاور ارشد میرحسین موسوی به این پرسش پاسخ داد:«نقض قانون، قانونگریزی و عدم شفافیت علل اصلی نهادینه شدن و گسترده شدن فساد ساختاری است"برای توقف فساد و توقف انحراف منابع عمومی به سمت باندهای سازمان یافته و با نفوذ و انحصارگر و برای توقف فروپاشی تدریجی ساختارها. میدید چگونه نهادهای ناظر نه تنها کاری نمیکنند بلکه خودشان تبدیل به بخشی از صورت مساله شدند. مهندس میدید که در غیاب نظارت موثر جامعه مدنی که به شدت سرکوب شده بود، فساد چگونه در امنیت کامل، همه چیز را در کشور از دولت تا جامعه را می بلعد.»
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران