قسمت یازده صداقت سیز
سریال صداقت سیز قسمت یازده 11Sedaghatsiz Serial Part ۱۱
در خانۀ نیل سرجون مداوم به نیل رسیدگی میکند و از اینکه قرار است پدر شود خوشحال است.
نیل از اینکه به او دروغ گفته نگران است و حس بدی دارد. آسیه سر کارش برمیگردد.
گونول به آنجا میآید و به آسیه میگوید تصمیم دارد خانوادۀ آنها را یک شب برای شام دعوت کند. مرت به هتل میرود و به آسیه پیغام میدهد که در همان هتل منتظر اوست.
آسیه اهمیتی به پیغام او نمیدهد.
مرت با آسیه تماس میگیرد اما گوشی آسیه خاموش است. او کلافه میشود و از هتل میرود. وقتی آسیه به خانه میرود؛ مرت و ولکان مشغول بازی هستند.
ولکان برای تماس تلفنی به اتاق میرود.
" سریال صداقت سیز قسمت یازده 11Sedaghatsiz Serial Part ۱۱ در خانۀ نیل سرجون مداوم به نیل رسیدگی میکند و از اینکه قرار است پدر شود خوشحال است.نیل از اینکه به او دروغ گفته نگران است و حس بدی دارد"مرت پیش آسیه میآید و به او میگوید از پروندۀ طلاق خبر دارد و اگر آسیه با او نباشد ماجرای طلاق را به ولکان میگوید و آسیه نمیتواند به خواستهاش برسد.
آسیه عصبانی میشود و با تهدید میگوید که او هم به بهار میگوید که مرت به او خیانت کرده است.
مرت میگوید در این صورت ولکان هم خیانت آسیه را میفهمد و این برای نتیجۀ دادگاه آنها گران تمام میشود. او میگوید امروز سرمایهگذار جدید به حساب مشترک آسیه و ولکان پول واریز کرده و اگر آسیه با او راه بیاید مرت هم بهعنوان مشاور مالی ولکان را به نفع آسیه برای هزینه کردن سرمایه راهنمایی میکند.
آسیه عصبانی میشود و از او میخواهد دست از تهدید بردارد. همان لحظه ولکان میآید و آنها ساکت میشوند. شب در خانۀ هالوک، گونول به هالوک میگوید نگران درین است و بهتر است حواسشان به او باشد و از هالوک میخواهد یک نفر را برای تعقیب درین بگذارد تا آنها بفهمند با چه کسی ارتباط دارد.
هالوک قبول میکند. صبح روز بعد سرجون در خانۀ نیل جعبۀ قرص خواب پیدا میکند.
او متوجه میشود که آسیه قرص را برای نیل تجویز کرده و از اینکه نیل با وجود بارداری این دارو را میخورد بهشدت عصبانی میشود و با نیل دعوا میکند.
سپس با عصبانیت بیرون میرود.
روانشناسی به نام تورگای به بیمارستان میرود و خودش را بهعنوان کارمند جدید آنجا معرفی میکند. باروق بیمار آسیه که به او فلش داده بود پیش آسیه میآید و دوباره در مورد محافظت از آسیه در برابر شوهرش صحبت میکند.
آسیه کلافه میشود و از او میخواهد که بس کند. فاروق عصبانی میشود و میگوید دیوانه نیست. سپس شروع به داد و فریاد میکند.
آسیه یاد کودکی خودش میافتد که پدر و مادرش با هم دعوا میکردند. همان لحظه تورگای با شنیدن سروصدا داخل اتاق میرود و فاروق را بیرون میبرد.
از مدرسۀ علی با آسیه تماس میگیرند و خبر میدهند که علی مدتی است که آشفته است و از آسیه میخواهند به همراه ولکان به مدرسه بروند.
او به سمت ماشین میرود.
سرجون همزمان با آسیه سوار ماشین میشود و بهخاطر قرصها او را تهدید میکند و از آسیه پول زیادی میخواهد.
"آسیه سر کارش برمیگردد.گونول به آنجا میآید و به آسیه میگوید تصمیم دارد خانوادۀ آنها را یک شب برای شام دعوت کند"سپس پیاده میشود. کمی بعد فاروق با آسیه تماس میگیرد و میگوید علی هم همهچیز را میداند. او میگوید خودش همهچیز را دیده و آسیه میتواند در دوربین چک کند و خودش ببیند.
آسیه از طریق گوشی دوربین دم خانه را چک میکند و دعوای درین و ولکان را مقابل علی میبیند و به شدت عصبانی میشود. او در ساحل پارک میکند و توی دریا میرود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران