نیایش عاشقانه چه نیایشی است؟/ویژگی های زندگی معنادار
به گزارش خبرگزاری مهر، امیرعباس علیزمانی، استاد فلسفه دین دانشگاه تهران، در نشست «نیایش عاشقانه و معنای زندگی»، از سلسله نشستهای «آتش آه» که به صورت مجازی برگزار میشود، سخنرانی کرد.
وی بیان کرد: باید ببینیم نیایش عاشقانه چه نیایشی است و چه تأثیری بر زندگی معنادار دارد؛ یعنی این نیایش چطور میتواند زندگی کممعنا را معنادار کند و چطور در زندگی معنادار، نیایش از یک نیایش کاسبکارانه تبدیل به یک نیایش عاشقانه میشود. مولانا در غزل زیبایی به این مسئله اشاره دارد و میگوید: «ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت میکنم، تو کعبهای هرجا روم قصد مقامت میکنم/ هرجا که هستی حاضری از دور در ما ناظری، شب خانه روشن میشود چون یاد نامت میکنم/ گَه همچو باز آشنا بر دست تو پر میزنم، گَه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت میکنم/ گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل میزنم، ور حاضری پس من چرا در سینه دامت میکنم/ دوری به تن لیک از دلم اندر دل تو روزنیست، زان روزن دزدیده من چون مه پیامت میکنم/ ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور تو، ای جان هر مهجور تو جان را غلامت میکنم/ من آینه دل را ز تو این جا صقالی میدهم، من گوش خود را دفتر لطف کلامت میکنم/ در گوش تو در هوش تو و اندر دل پرجوش تو، اینها چه باشد تو منی وین وصف عامت میکنم/ ای دل نه اندر ماجرا میگفت آن دلبر تو را، هر چند از تو کم شود از خود تمامت میکنم، ای چاره در من چاره گر حیران شو و نظارهگر ... ».
این استاد دانشگاه گفت: نکته دیگر اینکه، همان طور که به تعبیر مولانا: «مرگ هرکس ای پسر همرنگ او است»، در باب نیایش نیز داستان چنین است و نیایش هر کسی همرنگ او است و مولانا میگفت «خلق در بازار یکسان میروند، آن یکی در ذوق و دیگر دردمند/ همچنان در مرگ یکسان میرویم، نیم در خسران و نیمی خسرویم». نیایش ما آدمیان نیز به رنگ ما است و متناسب با وجود و دنیا و علائق ما است و در مجموع باید گفت: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ» و به تعبیر مولانا: «هر کسی را سیرتی بنهادهام، هر کسی را اصطلاحی دادهام». بنابراین، به گونههای مختلف با خدا نیایش میکنیم؛ نیایش شبان، متعلق به دنیای عاشقانه است و نیایش موسی(ع) نیز متناسب با دنیای او است و هر کسی متناسب با دنیای خود با خدا سخن میگوید.
"بنابراین، به گونههای مختلف با خدا نیایش میکنیم؛ نیایش شبان، متعلق به دنیای عاشقانه است و نیایش موسی(ع) نیز متناسب با دنیای او است و هر کسی متناسب با دنیای خود با خدا سخن میگوید"مولانا در جای دیگری میگوید: «آن دعای بی خودان خود دیگرست، آن دعا زو نیست گفت داورست/ آن دعا حق میکند چون او فناست، آن دعا و آن اجابت از خداست» و یا میگوید: «هم طلب از تست و هم آن نیکوی، ما کییم اول توی آخر توی/ هم بگو تو هم تو بشنو هم تو باش، ما همه لاشیم با چندین تراش».
علیزمانی در ادامه افزود: در این نوع از نیایش در حقیقت به معنای واقعی کلمه، حتی نیایش از سوی معشوق برانگیخته میشود و در نیایش عاشقانه، نیایش، بهانهای برای عشقورزی است و نیایش گفتوگو، خواستن، دعاکردن و جلوهای از آن عشقی است که عاشق به معشوق دارد و ابراز عشق است. همچنین مولانا در داستان طوطی و بازرگان نیز میگوید: «کو یکی مرغی ضعیفی بیگناه، و اندرون او سلیمان با سپاه/ چون بنالد زار بیشکر و گله، افتد اندر هفت گردون غلغله/ هر دمش صد نامه صد پیک از خدا، یا ربی زو شصت لبیک از خدا».
وی تصریح کرد: دعای انسانها متناسب با وضعیت وجودی آنها و حال، نگاه و ظرفیت وجودی آنها و همچنین علایق و مرتبه آنها است. همان طور که امام علی(ع) میگفت: «إِنَّ هذهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا». دعای امام(ع) نیز متناسب با شخصیت او است و در دعای کمیل نیز یک دعای عاشقانه را میبینیم که میگوید: «صَبَرْتُ عَلَی عَذابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَی فِراقِکَ و َهَبْنِی صَبَرْتُ عَلی حَرِّ نَارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَی کَرامَتِک». در مقابل، با گونه دیگری از نیایش روبهرو هستیم؛ نیایشی که به صورت عامیانه و سطح متوسط و متناسب با دینداری مصلحتسنجانه رخ میدهد.
این نیایش، نیایشی است که از خدا چیزی میخواهیم و ما غایتی داریم و میخواهیم به آن برسیم که میتواند بدهی، بیماری و ... باشد و به تعبیری، فرد حاجتی دارد که در این صورت، نیایش ارزش ابزاری دارد. اگر از طریق دیگری میتوانسیم آن غایت را به دست آوریم به دنبال نیایش نمیرفتیم و نیایش صرفاً به نوعی محصول درماندگی ما است و یک نگاه کاسبکارانه در این نوع نیایش است.
علیزمانی بیان کرد: البته این نوع نیایش کردن عوامانه، بهتر از نیایش نکردن است. بیشتر مردم غرق در زندگی هرروزی هستند و فلاسفه اگزیستانسیال به خوبی یاد دادهاند که اکثر آدمیان به دنبال برطرف کردن نیازهای جزئی هستند و در مدار بسته عرف، نیازها و غرائض به سر میبرند و دینداری اینها نیز در همین قلمرو معنا پیدا میکند. بنابراین، این نوع نیایش، نیاشی است که ارزش ابزاری دارد و نه ارزش ذاتی.
"همان طور که امام علی(ع) میگفت: «إِنَّ هذهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا»"اما در نیایش عاشقانه، نیایش بدون چشمداشت و برخاسته از یک حس است و چون آن حس در ما وجود دارد، به سخن درمیآییم و تقاضا میکنیم؛ تقاضایی که درخواست و رسیدن نیست، بلکه رهانیدن، باز کردن و ستاندن است.
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: مولانا این مسئله را در داستان ابلیس و گفتوگوی او با خدا بیان میکند. وقتی ابلیس مطرود میشود، از خدا مهلت میخواهد و خدا به او مهلت میدهد. در اینجا مولانا میگوید: «از خدا غیر خدا را خواستن، ظن افزونیست و کلی کاستن/ خاصه عمری غرق در بیگانگی، در حضور شیر روبهشانگی/ عمر بیشم ده که تا پستر روم، مهلم افزون کن که تا کمتر شوم/ تا که لعنت را نشانه او بود، بد کسی باشد که لعنتجو بود/ عمر خوش در قرب جان پروردنست، عمر زاغ از بهر سرگین خوردنست».
وی بیان کرد: اینکه شما از عشق خود، غیرعشق را بخواهید و در حقیقت معشوق ابزار باشد، عشق ابزاری خواهد بود که در دنیای مدرن نیز این رویه وجود دارد و ما معشوق را برای بدنش میخواهیم و نگاه ما به عشق، یک نگاه زیباییشناسانه به مفهوم حسی است و وقتی بدن تغییر میکند، عشق ما نیز تغییر میکند، اما در نیایش عاشقانه چیزی نمیخواهیم، بلکه میخواهیم از خود رها شویم و به حضور برسیم و ما معشوق را میخواهیم؛ یعنی به معشوق میگوییم تو را میخواهم، چون تو را دوست دارم و تو را دوست دارم، چون ارزشهایی داری که دوستداشتنی هستی، اما در عشق کاسبکارانه، چون به او حاجت دارم او را میخوانم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: در نیایش عاشقانه، خودِ ارتباط مهم است و خود عشق موضوعیت دارد و دیالوگ مهم است. نیایش عاشقانه برخلاف نیایش عامیه، دوسویه است و نه یکسویه و خود نیایش، عشق و معشوق اهمیت دارد، اما در نیایش عامیانه و سطحی، امر دیگری مهم است. در نیایش عاشقانه اصل، گشودگی خدا به سوی انسان و گشودگی انسان به سوی خدا است و این نیایش محصول این دو سو استوار میشود و خودِ گفتوگو، جان را سیراب میکند.
در یک گفتوگویی که کسی با خدا نیایش میکند اما مدتی لبیکی نمیشنود آمده است: «آن یکی الله میگفتی شبی، تا که شیرین میشد از ذکرش لبی/ گفت شیطان آخر ای بسیارگو، این همه الله را لبیک کو/ مینیاید یک جواب از پیش تخت، چند الله میزنی با روی سخت/ او شکستهدل شد و بنهاد سر، دید در خواب او خضر را در خضر/ گفت هین از ذکر چون وا ماندهای، چون پشیمانی از آن کش خواندهای/ گفت لبیکم نمیآید جواب، زان همیترسم که باشم رد باب/ گفت آن الله تو لبیک ماست، و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست». بنابراین سخن گفتن با معشوق یک نوع توفیق و نتیجه است.
وی تصریح کرد: حال باید ارتباط این نیایش با زندگی معنادار را مورد توجه قرار دهیم. زندگی معنادار، زندگی جهتداری است که ارزش زیستن دارد و دارای محوریت و انتظام است و در آن، آفرینش و خلاقیت وجود دارد. همچنین این زندگی، زندگیای است که در آن، انسان تازه میشود و سرزندگی در آن وجود دارد که نقطه مقابل زندگی بیمعنا است که پراکنده و سرشار از تناقض است و در آن جهتگیری وجود ندارد و زندگیای است که در آن انسانها گرفتار غم و امور زوال پذیر هستند و زندگیای است که به دلیل محدودیت سقفی که این زندگی دارد، زندگی گرفتار ملالت و پوچی است.
علیزمانی گفت: یکی از اصلیترین ویژگیهای زندگی معنادار، فراتر رفتن است. زندگی معنادار زندگیای است که از زندگی هرروزی فراتر میرویم.
"در مقابل، با گونه دیگری از نیایش روبهرو هستیم؛ نیایشی که به صورت عامیانه و سطح متوسط و متناسب با دینداری مصلحتسنجانه رخ میدهد"فلاسفه اگزیستانسیال فرق بین زندگی اصیل و غیراصیل را بیان کردهاند. در زندگی هرروزه، به دنبال نیازهای جزئی هستیم و تابع عادتیم و آنچه برای ما مهم است رسیدن به غایتهای جزئی است و در این نوع زندگی، عقل جزئی نقشآفرین است. اما برای رسیدن به یک زندگی معنادار نیازمند فراروی هستیم و مهمترین ویژگی زندگی معنادار عبارت از تعالی است. به تعبیر مولانا که میگوید: «بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید، در این عشق چو مردید همه روح پذیرید/ بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید، کز این خاک برآیید سماوات بگیرید/ بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید، که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید/ یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان، چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید». فراتر رفتن، تعالی و گشودن افقهای جدید و کسب تجربههای تازه، جان زندگی معنادار است.
وی در ادامه افزود: ما در نیایش عاشقانه به دنبال ستاندن نیستیم، بلکه به دنبال بخشیدن هستیم.
تعبیر مولانا این است که «دست گیر از دست ما ما را بخر، پرده را بر دار و پرده ما مدر». در این نیایش، مولانا چیزی از خدا نمیخواهد، بلکه رهایی از کهنگی و پوسیدگی و تکرار و ملالت را درخواست میکند. بنابراین در زندگی معنادار به دنبال آزادی و رهایی هستیم و نیایش عاشقانه نیز به ما در فراروی کمک میکند و خواستن، رهایی از خود و شکستن این خودِ گرفتار روزمره و فراتر رفتن را آموزش میدهد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران