قسمت صد و بیست و نه صداقت سیز
سریال صداقت سیز قسمت صد و بیست و نه 129Sedaghatsiz Serial Part ۱۲۹
سرجون به خانۀ آسیه میرود و به او هشدار میدهد که نیل را علیه او تحریک نکند. آسیه میگوید چنین کاری نکرده است. سرجون میگوید آراز آدم درستی نیست و بهتر است مراقب باشد که آسیب نبیند. آسیه با علی صحبت میکند و میگوید او و آراز دو هفته به انگلستان میروند تا جاییکه میخواهند زندگی کنند را ببینند و در این مدت علی میتواند فکر کند و تصمیم بگیرد. شاید بخواهد پیش آنها بیاید.
" سریال صداقت سیز قسمت صد و بیست و نه 129Sedaghatsiz Serial Part ۱۲۹ سرجون به خانۀ آسیه میرود و به او هشدار میدهد که نیل را علیه او تحریک نکند"علی قبول میکند.
درین در خانه با گونول در مورد کار نیل صحبت میکند و از او بدگویی میکند. او میگوید نیل ربطی به خانوادۀ آنها ندارد و تا وقتی جیران هست دلیلی ندارد که سرجون با نیل باشد. گونول برای از میان برداشتن نیل نقشهای در سر دارد.
آراز به رستوران سرجون میرود و با او دعوا میکند و به سرجون میگوید میتواند از او شکایت کند و او را به زندان بیاندازد اما این کار را نمیکند چون قرار است پدر شود وکاری که پدر سرجون با او کرد و پدر آراز را از او جدا کرد با او نمیکند.
او سرجون را تهدید میکند که دیگر حق ندارد به خانوادهاش نزدیک شود.
دریا و غدیر در رستوران هستند. غدیر از اینکه میخواهد به انگلیس برگردد ناراحت است. او به دریا میگوید شاید دوباره با هم روبهرو شوند. دریا هم تأیید میکند و میگوید امیدوار است در شرایط دیگری دوباره با هم آشنا شوند.
"آسیه با علی صحبت میکند و میگوید او و آراز دو هفته به انگلستان میروند تا جاییکه میخواهند زندگی کنند را ببینند و در این مدت علی میتواند فکر کند و تصمیم بگیرد"سرجون به خانه میرود. او نیل را در دم با چمدان میبیند. سرجون نیل را بغل میکند و با گریه از او خواهش میکند که نرود و او را تنها نگذارد.
آراز مادرش را زودتر به انگلیس میفرستد. روز بعد آسیه در حال جمع کردن چمدانش است.
علی هم چمدانش را جمع میکند تا در مدتی که آسیه نیست به خانۀ ولکان برود. در رستوران ولکان پیش سرجون است و با عصبانیت میگوید باورش نمیشود که آسیه از علی میگذرد و میخواهد همراه آراز به انگلیس برود. سرجون میگوید نمیخواهد در مورد آنها چیزی بشنود. ولکان میگوید به فرودگاه میرود و هرطور شده جلوی رفتن آنها را میگیرد.
بعد از رفتن ولکان جیران پیش سرجون میرود.
"او میگوید نیل ربطی به خانوادۀ آنها ندارد و تا وقتی جیران هست دلیلی ندارد که سرجون با نیل باشد"او عکس سونوگرافی را به سرجون نشان میدهد و میگوید تصمیمش را گرفته و حتی با وجود نبودن سرجون هم میخواهد بچهاش را نگه دارد. سرجون با دیدن عکس سونوگرافی متأثر میشود. نِوین و جاویدان به خانۀ درین میروند. گونول با نِوین در مورد جیران و سرجون صحبت میکند و میگوید بهتر است در مورد رابطۀ آنها جدی باشند و برای ازدواج تصمیم بگیرند. نِوین میگوید به خانه میرود و در این مورد با جیران صحبت میکند و خبر میدهد.
پرستار با گونول تماس میگیرد و خبر میدهد که بیمار آسیه سکتۀ قلبی کرده. گونول شوکه و دستپاچه میشود و میگوید قرار بود نسخه را تغییر بدهند و نباید آن زن آسیب میدید. پرستار میگوید آن زن مشکل قلبی داشته و عروسش برای خلاص شدن از دست او از این شرایط سوء استفاده کرده و چیزی نگفته.
درین در آشپزخانه دنبال چیزی میگردد و توی کابینت قاب عکس آسیه را پیدا میکند. او به شدت عصبانی میشود و قاب عکس را میشنود.
"در رستوران ولکان پیش سرجون است و با عصبانیت میگوید باورش نمیشود که آسیه از علی میگذرد و میخواهد همراه آراز به انگلیس برود"آسیه علی را به خانۀ ولکان میرساند. درین با دیدن آسیه با او بحث میکند و دوباره او را قاتل پدرش میخواند. آسیه به درین میگوید ولکان با آراز صحبت کرده و او را تحریک کرده و گفته بود که هالوک باعث مرگ پدر آراز شده و بهتر است در این مورد سراغ ولکان برود. درین شوکه میشود.
بعد از رفتن آسیه علی داخل میرود و با دیدن قاب عکس شکستۀ مادرش ناراحت میشود و گریه میکند.
ولکان به خانۀ آسیه میرود اما کسی آنجا نیست. درین مدام با ولکان تماس میگیرد اما او جواب نمیدهد. درین با سرجون تماس میگیرد و خبر ولکان را میگیرد. سرجون میگوید ولکان به فرودگاه رفته است. درین عصبانی میشود.
"او عکس سونوگرافی را به سرجون نشان میدهد و میگوید تصمیمش را گرفته و حتی با وجود نبودن سرجون هم میخواهد بچهاش را نگه دارد"
آراز و آسیه به فرودگاه میروند. آراز برای تحویل دادن چمدانها میرود. در این حین ولکان میرسد و از آسیه میخواهد که نرود. آسیه عصبانی میشود و از او میخواهد دنبال زندگی خودش برود. آراز به آسیه به سمت گِیت میروند تا بلیطها را تحویل بدهند.
دریا با آسیه تماس میگیرد و خبر میدهد که بیمارش بهخاطر تزریق انسولین سکته کرده و پسرش از او شکایت کرده است. آسیه شوکه میشود. پلیس فرودگاه آسیه را صدا میزند و میگوید نمیتواند برود و از او شکایت شده است.
ممنون از اینکه با من همراه بودید، خدانگهدار.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران