'آمریکا هزینههای شورش طالبان، سقوط صدام و کشتن اسامه را غلط محاسبه کرده بود'
کارزار دولت جورج بوش علیه تروریسم چند بعدی بود. در این مطلب که برای صفحه ناظران فرستاده شده نویسنده به پیامدهای این کارزار در افغانستان و عراق پرداخته و معتقد است که آمریکا در محاسبه هزینههای مالی و احساسات ضد آمریکایی در منطقه دچار خطای محاسبه شد.
Image caption
سال ۲۰۱۱ بعد از کشته شدن اسامه بنلادن در پاکستان راهپیمایی ضد آمریکایی برگزار شد
جنگ جهانی علیه تروریسم یک کارزار چند بعدی دولت جورج بوش بود که در پاسخ به حمله ۱۱ سپتامبر راه انداخته شد.
هدف اصلی این کارزار سرکوب شبکه القاعده بود. این کارزار دو جنگ بزرگ در افغانستان و عراق، عملیات پنهانی در یمن و کشورهای دیگر خاورمیانه، کمکهای نظامی و اقتصادی به متحدین آمریکا، سازماندهی مجدد دستگاههای اطلاعاتی ایالات متحده، بازداشتها از سراسر جهان در بازداشتگاه گوانتانامو و گسترش همکاریهای اطلاعاتی را در بر گرفت.
ریشه این جنگ نه تنها در حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ بلکه بر میگردد به حمله شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹.
هنگامی شوروی به افغانستان حمله کرد، آمریکا و متحدان عرب به طور فعال جوانان افراطی عرب را به مشارکت در جهاد افغانستان علیه ارتش سرخ تشویق کردند.
"اسامه گروه ستیزهجوی جدید به نام القاعده را ایجاد کرد، هر چند این گروه سالها بدون هدف مشخص باقی ماند"ثروت و نیروی انسانی کشورهای عرب از یک سو و جنگافزار و فناوری ایالات متحده از سوی دیگر یکجا به افغانستان سرازیر شد و با همکاری مجاهدین افغانستان، موفق شدند تا مقاومت سختی را در برابر شوروی به وجود آورند.
در اوایل سال ۱۹۸۰، اسامه بن لادن رهبر القاعده، و فارغ التحصیل از دانشگاه شاه عبدالعزیز جده، فعالیتهای جهادی خود را آغاز کرد، اسامه در افغانستان و پاکستان سالها ساکن بود و هزاران جوان افراطی عرب را با همکاری عبدالله یوسف عزام جذب کرده و به جهاد افغانستان فرستاد.
قدرت فکری و منابع مالی اسامه، او را در کسب عنوان یک رهبر ستیزهجو بیشتر کمک کرد. او سالها مورد تحسین رسانههای بینالمللی قرار گرفت. اسامه گروه ستیزهجوی جدید به نام القاعده را ایجاد کرد، هر چند این گروه سالها بدون هدف مشخص باقی ماند.
- عمران خان: بن لادن را آمریکاییها شهید کردند
- گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا: رهبران لشکر طیبه و جیش محمد در پاکستان هستند
حق نشر عکس
AFP
Image caption
عمران خان در نشست مجلس پاکستان گفت: "هرگز احساس شرمی را وقتی آمریکاییها وارد ابیت آباد شدند و اسامه بن لادن را به قتل رساندند، او را به شهادت رساندند، فراموش نمیکنم."
پس از خروج شوروی از افغانستان در ۱۹۸۸ آمریکا به طور ناگهانی خود را از مجاهدین افغان جدا کرد. در نتیجه، سبب شد تا افغانستان تحت سلطه اسلامگرایان افراطی قرار گیرد، و به مکان امن برای اسامه مبدل گردد تا مبارزه خشونتآمیز علیه آمریکا را آغاز کند. در دهه ۱۹۹۰، القاعده به گمان رسانهها، حملات یازده سپتامبر را نیز پیریزی کرده بود.
جنگ جهانی علیه تروریسم در آغاز به موفقیت چشمگیری دست یافت، اما با گذشت زمان و با تصمیمهای ناگهانی و عجله دولت بوش، همه دستاوردها کمرنگ شد. تروریسم تشدید شد.
اسامه بن لادن همچنان دستگیر ناشده باقی ماند و سوال کجا بودن موقعیت او تا زمان کشته شدن وی در دوم ماه مه/می ۲۰۱۱ توسط نیروهای ویژه ایالات متحده ناشناخته باقی ماند.
"در نتیجه، سبب شد تا افغانستان تحت سلطه اسلامگرایان افراطی قرار گیرد، و به مکان امن برای اسامه مبدل گردد تا مبارزه خشونتآمیز علیه آمریکا را آغاز کند"
در اوایل همه چیز خوب به نظر میرسید. اما بعد از ۲۰۰۶، طالبان دوباره سازماندهی شد و نیروهای بینالمللی در افغانستان با شورش شدید طالبان روبرو شدند. همچنین، القاعده که بعد از حملات آمریکا بر مواضع آن یک گروه فلج شده محسوب میشد خود را متمرکز ساخت و حملات تروریستی را به منافع آمریکا و متحدان منطقهای آن ادامه داد.
تا پایان دوره دوم حکومت بوش آشکار شده بود که ایالات متحده قادر نخواهد بود تا شورشیان طالبان را سرکوب کند. در زمان حکومت اوباما، جنگ آمریکا در افغانستان به تدریج پیچیدهتر شد و گزینههای دیگری مانند گفتگو نیز در نظر گرفته شد. با روی کار آمدن ترامپ، رویکرد تهاجمی اولیه او به افغانستان نیز در نهایت نتیجهای حاصل نکرد، و در نهایت توافق صلح بین طالبان و و ایالات متحده انجام شد.
پس از توافق صلح، به احتمال زیاد بعد از ترک تمام نیروهای خارجی از افغانستان، طالبان سهم عمدهای در سیاست خواهد داشت.
بنابراین، پس از دو دهه جنگ خونین که بخشی از کارزار جنگ جهانی علیه تروریسم بود، چشمانداز سیاسی افغانستان همچنان تاریک و غیرقابل پیشبینی باقی خواهد ماند.
هیچ تضمینی وجود ندارد که آیا طالبان با القاعده و گروه داعش در تماس اند یا خیر، و با رویه کنونی طالبان تنها چیزی را که میتوان پیش بینی کرد تکرار واقعه دهه ۱۹۹۰ خواهد بود.
برای ایالات متحده و متحدانش خیلی ساده و آسان بود صدام حسین را از قدرت پایین بیاورند، اما آنها هزینه حذف صدام را از قدرت اشتباه محاسبه کردند. با سقوط حزب بعث در عراق، تنشهای فرقهای دوباره اوج گرفت. این تنش های فرقهای توسط رژیم سرکوبگر صدام حسین سالها با خشونت خاموش نگه داشته شده بود. هنگامی که این تنشها دوباره به وجود آمد، برای ایالات متحده و متحدانش ایجاد یک حکومت کارآمد که مردمسالاری را در عراق بتواند پیاده کند، دشوار و دشوارتر شد.
"در دهه ۱۹۹۰، القاعده به گمان رسانهها، حملات یازده سپتامبر را نیز پیریزی کرده بود"
در اواخر سال ۲۰۰۴، عراق غرق در یک جنگ داخلی شده بود. در جریان سالهای ۲۰۰۴ الی ۲۰۰۷، بیشتر از دو صد هزار غیرنظامی عراقی جان خود را از دست دادند. در این مدت تعداد حضور نیروهای بینالمللی در عراق چندین برابر بیشتر از سال ۲۰۰۳ زمان حمله به حکومت صدام بود.
بیثباتی در عراق یکجا با هرج و مرج سیاسی سوریه، زمینه را برای شکوفایی گروه دولت اسلامی موسوم به فراهم کرد. در واقع میتوان گفت، ظهور گروه داعش نتیجه کارزار جنگ جهانی علیه تروریسم بود، بنابراین ایالات متحده آمریکا و متحدین آن برای مقابله با این هیولا مصارف نظامی خود را در خاورمیانه چندین برابر افزایش دادند.
ایالات متحده و متحدانش در محاسبه هزینه جنگ مستقیم با تروریستها و نابودی حکومت صدام و پایین آوردن احساسات ضد آمریکایی در خاورمیانه دچار اشتباه شدند.
جنگ ایالات متحده علیه تروریسم را میتوان یک شکست آشکار خواند.
به اساس شاخص تروریسم بین المللی در سال ۲۰۱۶، هفتاد و چهار فیصد کل حملات تروریستی در سال ۲۰۱۵ تنها توسط چهار گروه تروریستی انجام شده است. داعش، بوکوحرام، طالبان، و القاعده.
حضور داعش (شاخه خراسان)، بوکوحرام، القاعده، و سایر سازمان ها از جمله طالبان، همه نشانههای شکست کارزار جنگ جهانی علیه تروریسم است.
ایالات متحده هزاران نظامی و غیرنظامی را در این دو جنگ از دست داده است، خسارات مالی هنگفتی را متحمل گردیده، و اعتبار خود را به عنوان قهرمان حقوق بشر نزد جهانیان از دست داده است.
ایالات متحده در دو جنگ بزرگ در افغانستان و عراق تقریبا ۷،۵۰۰ نیروهای خود را از دست داده است.
"جنگ جهانی علیه تروریسم در آغاز به موفقیت چشمگیری دست یافت، اما با گذشت زمان و با تصمیمهای ناگهانی و عجله دولت بوش، همه دستاوردها کمرنگ شد"این تعداد زیاد تلفات، شهروندان آمریکایی را وادار کرد تا برای پایان دادن به جنگ، دولت خود را تحت فشار قرار دهند. به همین ترتیب، جنگ افغانستان نزدیک به یک تریلیون دلار آمریکایی هزینه داشته است که بعد از جنگ جهانی دوم، دومین جنگ پرهزینه در طول تاریخ محسوب میگردد. جنگ عراق نیز ایالات متحده را به طرز قابل ملاحظهای هزینه کرد. در نتیجه دو جنگ افغانستان و عراق، بدهی ملی ایالات متحده الی ماه مه سال ۲۰۲۰ به ۲۴.۹۵ تریلیون دلار آمریکایی افزایش یافته است.
همچنین، در سطح جهانی اعتبار ایالات متحده به عنوان قهرمان حقوق بشر به شدت آسیب دیده است. بدرفتاری با زندانیان جنگ در بازداشتگاه گوانتانامو در کوبا، زخم زخیمی به چهره دموکراتیک رهبر جهان آزاد بوجود آورده است.
در سراسر جهان به ویژه در جهان اسلام، احساسات ضد آمریکایی در سطح بیسابقهای اوج گرفته است. بعد از دو جنگ در عراق و افغانستان، بیشتر مردم در سراسر جهان، ایالات متحده آمریکا را تهدیدی برای صلح جهانی میدانند.
در سال ۲۰۱۲، بعضی از مراکز تحقیقاتی نظرسنجی را در ۴۴ کشور جهان در مورد تصویر ایالات متحده در ذهن شهروندان آن کشور ها انجام دادند و دریافتند که بیشتر شهروندان این کشور ها تصویر مثبتی از ایالات متحده بعد از کارزار جهانی علیه تروریسم در ذهن ندارند.
جرج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا پس از حملات یازده سپتامبر، با تصمیم ناسنجیده عامل ناکامی کارزاری شد که اگر مدیریت درست میشد، شاید نتیجه مثبت در پی میداشت. تصامیم اشتباه وی دلیل بر این شد که گروههای تروریستی بیشتر در خاورمیانه سر بیرون کرده و خطرات بزرگی برای امنیت جهانی ایجاد کنند، احساسات ضد آمریکایی بیشتر اوج گرفت و دو جنگ افغانستان و عراق نه تنها که در سرکوب گروههای تروریستی ناکام ماند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران