آیندهنگاری چیست؟؛ استعداد ذهنی که باعث شکلگیری جهان شد
آیندهنگاری چیست؟؛ استعداد ذهنی که باعث شکلگیری جهان شد
- توماس سادندورف، جان ردشاو و آدام بولی
- دانشمند
منبع تصویر،
Getty Images
از زمانی که بشر توانایی تصور آینده را بدست آورد، خط سیر گونه ما تغییر کرد. اما دانشمندان توماس سادندورف، جان ردشاو و آدام بولی میگویند حالا که در عصر آنتروپوسن (دوره کنونی زمینشناسی که انسان تاثیر گذارترین عامل در تغییرات کره زمین است) قرار داریم بیش از هر زمان دیگری باید این مهارت ذهنی را مهار کنیم.
هنگام تحویل سال ۲۰۲۰ یک مادر و دو دخترش در کرفلد آلمان آرزوهای سال نوی خود را روی شش بالن کاغذی نوشتند و آنها را به هوا فرستادند. منظره این بالنها که شمعی درونشان روشن است و به آرامی در آسمان بالا میروند سالهاست انسان را مسحور خود کرده است. اما این خانواده در آن لحظات آغازین سال که به آینده فکرمیکردند، نمیتوانستند حدس بزنند کمی بعدتر در همان شب چه اتفاقی خواهد افتاد.
بالنهای کاغذی آنها دور شدند و در نهایت به خانه میمونها در باغ وحش کرفلد رسیدند.
"منظره این بالنها که شمعی درونشان روشن است و به آرامی در آسمان بالا میروند سالهاست انسان را مسحور خود کرده است"شعلههای شمع داخل این بالنها ساختمانهای باغ وحش را به آتش کشید و تعداد زیادی از نخستیسانان از جمله دو گوریل، پنج اورانگوتان و یک شامپانزه جان خود را در این آتشسوزی از دست دادند.
انسان هرگز قادر به پیشبینی آینده نخواهد بود اما معنایش این نیست که ما محکوم به تکرار اشتباهات دیروز خود هستیم. ما میدانیم که نمیتوانیم پیشبینی کنیم بالنهای آرزویی که به هوا میفرستیم کجا فرود خواهند آمد و به همین دلیل هم هست که استفاده از آنها در بسیاری از کشورها غیرقانونی اعلام شدهاست.
ذهن ما همچنین میتواند تشخیص دهد که بسیاری از پیشرفتهای آشکار بشر که با انگیزه رسیدن به آیندهای روشنتر حاصل شدهاند، چندان هم بیضرر نبودهاند؛ جنگلهای در حال سوختن، یخچالهای طبیعی در حال ذوب شدن و روند رو به کاهش تنوع زیستی از جمله پیامدهای آن هستند. ما آنچه را که میخواهیم از سیاره بیرون میکشیم و در عوض کوههایی از زباله بر جای میگذاریم. زبالههایی که ما تولید میکنیم حتی به عمیق ترین گودالها در دریاها و فضای خارج از جو زمین راه پیدا کردهاند. فعالیتهای بشر به اندازهای روی سیاره زمین تاثیر گذاشته که دانشمندان این دوره از زمینشناسی را «آنتروپوسن» نامگذاری کردهاند.
مطالب پیشنهادی
- شیرازه - کتابخانه قرن (۳۴): خداوند الموت
- بعد از فاشیسم چه بر سر معماری فاشیستی میآید؟
- جنگجویی «برهنه» که به بریتانیاییها در تصرف هند کمک کرد
- چرا دنیا این روزها این قدر بیثبات به نظر میرسد
End of مطالب پیشنهادی
اما توانایی ما برای فکر کردن به آینده (و ناکامی های آن) چگونه ما را به این نقطه رسانده و چطور میتواند راه رهایی از مشکلات را به ما نشان دهد؟ ما در کتابمان با عنوان «اختراع فردا» به دنبال پاسخی برای این پرسشها و سوالات دیگر هستیم. این کتاب به مهارت استثنایی انسان در آیندهنگری و همینطور تمامی راههایی که جهان را به سمت بهتر یا بدتر شدن سوق داده، میپردازد. از همان زمانی که اجداد انساننمای ما یاد گرفتند به آینده فکر کنند، سرنوشت نه فقط ما که کل سیاره زمین دگرگون شد.
منبع تصویر،
Alamy
توضیح تصویر،
آتش سوزی تصادفی ناشی از ورود یک بالن آرزو به باغوحش کرفلد در آلمان، دهها نخستیسان را به کام مرگ کشید
طبق اساطیر یونان، انسانها زمانی قدرتهای متفاوت خود را به دست آوردند که پرومته آتش را از زئوس دزدید و به آنها عرضه کرد . شکی نیست که بدون آتش، گونه ما هرگز شکوفا نمی شد. اما نکتهای که شاید کمتر در مورد این داستان به آن پرداخته شده این است که پرومته به معنای آیندهنگاری است.
در طول دو دهه گذشته، تحقیقات علمی هر روز حقایق بیشتری در مورد مبنای ادراکی و اعصابشناختی ظرفیت انسان برای «سفر ذهنی در زمان» را آشکار کرده است.
"اما این خانواده در آن لحظات آغازین سال که به آینده فکرمیکردند، نمیتوانستند حدس بزنند کمی بعدتر در همان شب چه اتفاقی خواهد افتاد"بر اساس این تحقیقات حافظه و آیندهنگاری مشترکات زیادی با هم دارند و اگر در یکی از آنها اختلالی پیش بیاید به دیگری هم آسیب وارد خواهد شد. کودکان تقریبا در یک سن مشخص و به طور تدریجی توانایی هدایت ماشینهای زمان ذهن خود به سوی گذشته و آینده را به دست میآورند و در اواخر بزرگسالی هم قدرت حافظه و آیندهنگاری به موازات یکدیگر تحلیل خواهند رفت.
یکی از دلایلی قدرتمند بودن آیندهنگاری در انسان این است که ما میتوانیم به چندین نسخه از آینده فکر کنیم و این به ما اجازه میدهد گزینههای خود را با هم مقایسه کنیم و در زمان حال تصمیمات بهتری بگیریم. آیندهنگاری با معنای انسان بودن پیوندی تنگاتنگ دارد و محور اصلی مفاهیم مسئولیت اخلاقی، نگرانی و حتی احساس آزادی اراده در ما را تشکیل میدهد.
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
رابرت هوک زمانی پیشبینی کرده بود که « ممکن است بتوانیم تغییرات آب و هوا را از فاصلهای دور قبل از اینکه به ما برسند ببینیم»
توانایی تفکر در مورد آینده به دوره زمینشناسی موسوم به پلیستوسن برمی گردد. ما میتوانیم نشانههای قابلیتهای پیشرفته اجدادمان را در ابزارهای سنگی به دقت ساخته شده توسط آنها و بقایای آتشچالها (حفره یا گودالی باستانی که در آن آتش روشن می کردند) ببینیم.
آنها آنچه در انتظارشان بود را پیشبینی میکردند و نیزههایی با نوک سنگ میساختند تا برای کشتار از راه دور استفاده کنند. آنها همچنین مخازن ذخیره متحرکی ساختند که به آنها امکان حمل مواد و آذوقه و نگهداری آنها در طول زمان را میداد.
در طول هزاره بعدی، انسانها به طور فزایندهای به دنبال کسب مهارت و دانش زندگی، همینطور شکل دادن به خود و سرنوشت خود بودند. آنها به نظم و قاعده دنیایی که در آن زندگی میکردند پیبردند و ابزارهایی مانند تقویم، پول و نوشتار ابداع کردند که تواناییشان در هماهنگ کردن رویدادهای آینده را به شکلی قابل توجه بهبود بخشید. رفته رفته انسانهای بیشتری به کشاورزی روی آرودند و محصولاتی کاشتند که فقط چند ماه بعد میتوانستند آنها را برداشت کنند.
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
اضافه کردن سرب به گازوئیل یکی از فاجعهبارترین اختراعات تاریخ بود
اما مدتها بعد ، به کارگیری منظم آیندهنگاری در روش علمی کلید آغاز عصر مدرن شد. روش علمی اساسا شامل سه مرحله است.
"ما آنچه را که میخواهیم از سیاره بیرون میکشیم و در عوض کوههایی از زباله بر جای میگذاریم"ابتدا دادهها باید از طریق مشاهده یا آزمایش جمع آوری شوند، سپس نوبت ارائه توضیحات احتمالی برای این دادههاست و دست آخر هم باید از این توضیحات فرضیه استخراج شود و مورد آزمایش قرار بگیرد. آیندهنگری جزء لاینفک این فرآیند است: کار دانشمندان ساخت و آزمایش پیشبینیهاست. در صورتی که پیشبینیها به طور مداوم اثبات نشوند، نظریهها اصلاح و یا جایگزین خواهند شد.
تفکر علمی راههای جدیدی را برای پیشبینی آینده ایجاد کرد، از جمله در رابطه با جزر و مد یا آب و هوا. قرن ۱۷ میلادی، رابرت هوک، دانشمند انگلیسی دریافت که می توان از علم به شکلی قابل توجه برای بهبود زندگی بشر استفاده کرد. او در این رابطه نوشت: «ممکن است بتوانیم تغییرات آب و هوا را از فاصلهای دور قبل از اینکه به ما نزدیک شوند ببینیم، و بنابراین وقتی توانایی پیشبینی و هشدار وجود داشته باشد، میتوان از بسیاری خطرات جلوگیری کرد و تا حد بسیار زیادی در جهت خیر و صلاح بشر حرکت کرد».
با افزایش میزان آیندهنگاری ، کنترل انسانها هم بر آیندهشان بیشتر شد و آنها در مسیر تحولات تکنولوژیکی بنیادین قرار گرفتند.
اگر این اتفاق نمیافتاد، انقلاب صنعتی - با موتورهای بخار و تکنیک های استخراج زغال سنگ و کارخانه های نساجیاش - هرگز رخ نمیداد. در همین راستا مفهوم رابطه صمیمانه بین علم، فناوری و «پیشرفت» به سرعت گسترش یافت. هر چند همزمان با آن آلودگی و شرایط بد کاری، همینطور بردهداری، استعمار و جنگ با سلاح هایی هر چه پیشرفتهتر به شکل فزاریندهای گسترش یافت. نوآوریها به سرعت آغاز شدند و الکتریسیته ، احتراق داخلی، مخابرات و در نهایت ریزتراشهها، ماهوارهها و سلاحهای کشتار جمعی را با خود به ارمغان آوردند.
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
رهاسازی یک و نیم میلیون بالن اثرات فاجعه باری بر محیط زیست داشت
خوب یا بد، آیندهنگاری جهان را متحول کرده است.
"زبالههایی که ما تولید میکنیم حتی به عمیق ترین گودالها در دریاها و فضای خارج از جو زمین راه پیدا کردهاند"جمعیت انسانها از زمان انقلاب صنعتی افزایش چشمگیری داشته و طی ۲۰۰ سال گذشته از حدود یک میلیارد به حدود هشت میلیارد نفر رسیده است. تعداد ما انسانها روی هم رفته از مجموع تمامی نخستیسانان دیگر از جمله میمونهای بزرگ یا هومینیدها، میمونهای کوچک، بوزینهها، لمورها و سایر انواع این گونه بیشتر است.
و البته تاثیر ما بر روی زمین به موجودات آن محدود نمی شود. ما اتم را میشکافیم، به فولاد شکل میدهیم و پلاستیک را سنتز میکنیم. وزن مجموع تولیدات مادی انسانی (ساختمانها و جادهها، کامپیوترها، لامپها و زبالههای ما) ۳۰ تریلیون تن تخمین زده شده است.
منبع تصویر،
Getty Images
اما این بدان معنا نیست که پیشرفتهای علمی دوراندیشانه نیز فواید چندانی به همراه نداشتهاند.
بهعنوان مثال، به لطف پیشرفتهای بشر در حوزه پزشکی و زمینههای مرتبط با آن از جمله بهداشت، ایمنی و سلامت عمومی، میتوان انتظار داشت نوزادانی که امروز به دنیا میآیند به طور متوسط دو برابر بیشتر از متولدین یک قرن پیش عمر کنند و مراجعه به پزشک هم به طور معمول با ترس بسیار کمتری همراه است.
تصور کنید عمل جراحی دارید و هیچ دارویی برای کاهش درد وجود ندارد. به جز حدود ۱۰۰ سال گذشته در هر مقطع دیگری از تاریخ حتی پادشاهان و ملکهها هم به اندازه شهروندان عادی اکثر کشورهای امروزی امید به زندگی نداشتند. آنها بدون بیهوشی تحت عمل جراحی قرار میگرفتند و مثل بقیه در اثر بیماریهای معمولی میمردند. در قرن هجدهم، پنج پادشاه اروپایی بر اثر آبله مردند.
"فعالیتهای بشر به اندازهای روی سیاره زمین تاثیر گذاشته که دانشمندان این دوره از زمینشناسی را «آنتروپوسن» نامگذاری کردهاند"علم پزشکی مدرن به انسانها این امکان را داده تا بر حیات خود کنترل داشته باشند. آنها حالا توانایی التیام جراحات و درمان بیماریها را دارند و حتی میتوانند پیش از بروز مشکلات جلوی آنها را بگیرند.
بسیاری از پیشرفتهای بشر توسط افرادی صورت گرفته که جهانی بهتر را پیشبینی میکردند. آیندهنگاری نقش اساسی در شکوفایی انسان ایفا کرده و چیزهای زیادی برای ما به ارمغان آورده که باید برایشان شکرگذار باشیم.
اما این مهارت مفید بشر چندان هم بیکم و کاست نیست.
عرصه عمومی پر از چهرههای برجستهای است که در پیشبینی آنچه امروز بدیهی به نظر میرسد ناتوان بودهاند. آلبرت انیشتین در ۱۹۳۲ گفت «کوچکترین نشانهای وجود ندارد که انرژی [هستهای] هرگز قابل دستیابی باشد» این در حالی است که رئیس شرکت تولید جاروبرقی «لوییت کورپ» (Lewyt Corp ) سال ۱۹۵۵ پیش بینی کرده بود «جاروهای برقی اتمی احتمالاً طی ۱۰ سال به واقعیت تبدیل خواهند شد.»
اما نبود آیندهنگاری هم می تواند عواقب بسیار خطرناکی به همراه داشته باشد.
توماس میدگلی جونیور، شیمیدان و مخترع آمریکایی سرب را به گازوئیل اضافه کرد تا موتور خودرو روانتر کار کند. او اما پیشبینی نمیکرد با این کار در واقع یکی از بدترین آلایندههای جهان را تولید میکند. او همچنین پیشبینی نمیکرد گاز کلروفلوئوروکربنی که در یخچال از آن استفاده میکند به یکی از دلایل اصلی تخریب لایه اوزون تبدیل خواهد شد.
یک مورخ حوزه محیط زیست زمانی گفت، میدگلی «بیشتر از هر موجود زنده دیگر در تاریخ تاثیر نامطلوب بر جو زمین داشته است.» بدیهی است که بسیاری از راه حلهای نوآورانه ما برای مشکلات، خود مشکلاتی جدید به همراه میآورند که نیاز به راه حلهای بیشتر دارند. زندگی میدگلی اما پایانی غمانگیز داشت.
"این کتاب به مهارت استثنایی انسان در آیندهنگری و همینطور تمامی راههایی که جهان را به سمت بهتر یا بدتر شدن سوق داده، میپردازد"او در نهایت به دست یکی از اختراعات خود - سیستمی متشکل از قرقرهها و طنابهایی که برای کمک به بلند شدن از رختخواب طراحی کرده بود - خفه شد.
اما چگونه میتوانیم قدرت آیندهنگاری خود را به شکلی بهتر به کار گیریم؟
تا آغاز قرن نوزدهم، انسانها حتی نمیدانستند که گونهها ممکن است منقرض شوند، چه رسد به اینکه بدانند میتوانند با اقداماتشان آنها را به سمت انقراض سوق دهند. الیزابت کولبرت، خبرنگار آمریکایی در کتاب خود تحت عنوان «انقراض ششم» مینویسد، علیرغم مشاهداتی نظیر ناپدید شدن پرنده موسوم به «دودو» در جزیره موریس تنها یک قرن پس از کشف آن، ایده انقراض تا قرن ۱۹ که استخوانهای «ماستودون» ( نام غیررسمی است که برای اشاره به چندین گونه منقرض شده از راسته فیلسانان متعلق به ماموتها استفاده میشود) کشف شد، به عنوان یک واقعیت زندگی در نظر گرفته نمیشد. این فسیلها مربوط به گونهای کاملا متفاوت با گونههای در قید حیات بودند و این تفاوت به اندازهای آشکار بود که نمیشد آن را نادیده گرفت. به این ترتیب تنها با به رسمیت شناختن احتمال انقراض است که می توانیم برای جلوگیری از آن برنامه ریزی کنیم.
در نهایت، آیندهای که ما از رابطهمان با طبیعت ترسیم میکنیم تا حد بسیار زیادی به چیزهایی بستگی دارد که برایشان ارزش قائلیم و میخواهیم به آنها دست یابیم.
و همین مساله ما را با انتخاب های اخلاقی دشواری روبرو می کند. علم ممکن است بتواند به ما کمک کند برای آینده برنامهریزی کنیم، اما این ما هستیم که تصمیم میگیریم کدام آینده را دنبال کنیم.
از سوی دیگر ما میتوانیم از اشتباهات خود درس بگیریم. به عنوان مثال صد سال پس از این که میدگلی سرب را وارد سوخت خودرو کرد، استفاده از سوخت سربدار در همه کشورهای جهان متوقف شده است.
پس از کشف سوراخ لایه اوزون، مردم در سراسر جهان به تدریج به استفاده از مواد شیمیایی تولید کارخانهها که به لایه اوزون آسیب میزند پایان دادند و به دنبال آن نشانههایی از ترمیم این لایه مشاهده شد. امروزه طرح ممنوعیت استفاده از کلروفلوئوروکربنها در همه کشورها تصویب شده و مصرف مواد آسیبزننده به لایه اوزون به کمتر از یک درصد این میزان در دهه ۱۹۸۰ میلادی رسیده است.
در پی افزایش سرعت گرمایش زمین به دلیل انتشار گازهای گلخانهای، توافق پاریس در سال ۲۰۱۶ دولت های جهان را به اقداماتی با هدف مهار افزایش دما به کمتر از دو درجه سانتیگراد در مقایسه با دوره پیشاصنعتی متعهد میکند.
"بر اساس این تحقیقات حافظه و آیندهنگاری مشترکات زیادی با هم دارند و اگر در یکی از آنها اختلالی پیش بیاید به دیگری هم آسیب وارد خواهد شد"
آیندهنگاری انسان ابزاری فوق العاده قدرتمند است. بنابراین اگر یاد بگیریم ماشین زمان ذهنمان را به بهترین شکل هدایت کنیم آیندهای خواهیم ساخت که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد.
- توماس سادندورف، جان ردشاو و آدام بولی
- دانشمند
از زمانی که بشر توانایی تصور آینده را بدست آورد، خط سیر گونه ما تغییر کرد. اما دانشمندان توماس سادندورف، جان ردشاو و آدام بولی میگویند حالا که در عصر آنتروپوسن (دوره کنونی زمینشناسی که انسان تاثیر گذارترین عامل در تغییرات کره زمین است) قرار داریم بیش از هر زمان دیگری باید این مهارت ذهنی را مهار کنیم.
هنگام تحویل سال ۲۰۲۰ یک مادر و دو دخترش در کرفلد آلمان آرزوهای سال نوی خود را روی شش بالن کاغذی نوشتند و آنها را به هوا فرستادند. منظره این بالنها که شمعی درونشان روشن است و به آرامی در آسمان بالا میروند سالهاست انسان را مسحور خود کرده است. اما این خانواده در آن لحظات آغازین سال که به آینده فکرمیکردند، نمیتوانستند حدس بزنند کمی بعدتر در همان شب چه اتفاقی خواهد افتاد.
بالنهای کاغذی آنها دور شدند و در نهایت به خانه میمونها در باغ وحش کرفلد رسیدند. شعلههای شمع داخل این بالنها ساختمانهای باغ وحش را به آتش کشید و تعداد زیادی از نخستیسانان از جمله دو گوریل، پنج اورانگوتان و یک شامپانزه جان خود را در این آتشسوزی از دست دادند.
انسان هرگز قادر به پیشبینی آینده نخواهد بود اما معنایش این نیست که ما محکوم به تکرار اشتباهات دیروز خود هستیم. ما میدانیم که نمیتوانیم پیشبینی کنیم بالنهای آرزویی که به هوا میفرستیم کجا فرود خواهند آمد و به همین دلیل هم هست که استفاده از آنها در بسیاری از کشورها غیرقانونی اعلام شدهاست.
ذهن ما همچنین میتواند تشخیص دهد که بسیاری از پیشرفتهای آشکار بشر که با انگیزه رسیدن به آیندهای روشنتر حاصل شدهاند، چندان هم بیضرر نبودهاند؛ جنگلهای در حال سوختن، یخچالهای طبیعی در حال ذوب شدن و روند رو به کاهش تنوع زیستی از جمله پیامدهای آن هستند. ما آنچه را که میخواهیم از سیاره بیرون میکشیم و در عوض کوههایی از زباله بر جای میگذاریم. زبالههایی که ما تولید میکنیم حتی به عمیق ترین گودالها در دریاها و فضای خارج از جو زمین راه پیدا کردهاند. فعالیتهای بشر به اندازهای روی سیاره زمین تاثیر گذاشته که دانشمندان این دوره از زمینشناسی را «آنتروپوسن» نامگذاری کردهاند.
اما توانایی ما برای فکر کردن به آینده (و ناکامی های آن) چگونه ما را به این نقطه رسانده و چطور میتواند راه رهایی از مشکلات را به ما نشان دهد؟ ما در کتابمان با عنوان «اختراع فردا» به دنبال پاسخی برای این پرسشها و سوالات دیگر هستیم. این کتاب به مهارت استثنایی انسان در آیندهنگری و همینطور تمامی راههایی که جهان را به سمت بهتر یا بدتر شدن سوق داده، میپردازد. از همان زمانی که اجداد انساننمای ما یاد گرفتند به آینده فکر کنند، سرنوشت نه فقط ما که کل سیاره زمین دگرگون شد.
طبق اساطیر یونان، انسانها زمانی قدرتهای متفاوت خود را به دست آوردند که پرومته آتش را از زئوس دزدید و به آنها عرضه کرد . شکی نیست که بدون آتش، گونه ما هرگز شکوفا نمی شد. اما نکتهای که شاید کمتر در مورد این داستان به آن پرداخته شده این است که پرومته به معنای آیندهنگاری است.
در طول دو دهه گذشته، تحقیقات علمی هر روز حقایق بیشتری در مورد مبنای ادراکی و اعصابشناختی ظرفیت انسان برای «سفر ذهنی در زمان» را آشکار کرده است. بر اساس این تحقیقات حافظه و آیندهنگاری مشترکات زیادی با هم دارند و اگر در یکی از آنها اختلالی پیش بیاید به دیگری هم آسیب وارد خواهد شد. کودکان تقریبا در یک سن مشخص و به طور تدریجی توانایی هدایت ماشینهای زمان ذهن خود به سوی گذشته و آینده را به دست میآورند و در اواخر بزرگسالی هم قدرت حافظه و آیندهنگاری به موازات یکدیگر تحلیل خواهند رفت.
یکی از دلایلی قدرتمند بودن آیندهنگاری در انسان این است که ما میتوانیم به چندین نسخه از آینده فکر کنیم و این به ما اجازه میدهد گزینههای خود را با هم مقایسه کنیم و در زمان حال تصمیمات بهتری بگیریم. آیندهنگاری با معنای انسان بودن پیوندی تنگاتنگ دارد و محور اصلی مفاهیم مسئولیت اخلاقی، نگرانی و حتی احساس آزادی اراده در ما را تشکیل میدهد.
توانایی تفکر در مورد آینده به دوره زمینشناسی موسوم به پلیستوسن برمی گردد. ما میتوانیم نشانههای قابلیتهای پیشرفته اجدادمان را در ابزارهای سنگی به دقت ساخته شده توسط آنها و بقایای آتشچالها (حفره یا گودالی باستانی که در آن آتش روشن می کردند) ببینیم. آنها آنچه در انتظارشان بود را پیشبینی میکردند و نیزههایی با نوک سنگ میساختند تا برای کشتار از راه دور استفاده کنند. آنها همچنین مخازن ذخیره متحرکی ساختند که به آنها امکان حمل مواد و آذوقه و نگهداری آنها در طول زمان را میداد.
در طول هزاره بعدی، انسانها به طور فزایندهای به دنبال کسب مهارت و دانش زندگی، همینطور شکل دادن به خود و سرنوشت خود بودند. آنها به نظم و قاعده دنیایی که در آن زندگی میکردند پیبردند و ابزارهایی مانند تقویم، پول و نوشتار ابداع کردند که تواناییشان در هماهنگ کردن رویدادهای آینده را به شکلی قابل توجه بهبود بخشید. رفته رفته انسانهای بیشتری به کشاورزی روی آرودند و محصولاتی کاشتند که فقط چند ماه بعد میتوانستند آنها را برداشت کنند.
اما مدتها بعد ، به کارگیری منظم آیندهنگاری در روش علمی کلید آغاز عصر مدرن شد. روش علمی اساسا شامل سه مرحله است. ابتدا دادهها باید از طریق مشاهده یا آزمایش جمع آوری شوند، سپس نوبت ارائه توضیحات احتمالی برای این دادههاست و دست آخر هم باید از این توضیحات فرضیه استخراج شود و مورد آزمایش قرار بگیرد. آیندهنگری جزء لاینفک این فرآیند است: کار دانشمندان ساخت و آزمایش پیشبینیهاست. در صورتی که پیشبینیها به طور مداوم اثبات نشوند، نظریهها اصلاح و یا جایگزین خواهند شد.
تفکر علمی راههای جدیدی را برای پیشبینی آینده ایجاد کرد، از جمله در رابطه با جزر و مد یا آب و هوا. قرن ۱۷ میلادی، رابرت هوک، دانشمند انگلیسی دریافت که می توان از علم به شکلی قابل توجه برای بهبود زندگی بشر استفاده کرد. او در این رابطه نوشت: «ممکن است بتوانیم تغییرات آب و هوا را از فاصلهای دور قبل از اینکه به ما نزدیک شوند ببینیم، و بنابراین وقتی توانایی پیشبینی و هشدار وجود داشته باشد، میتوان از بسیاری خطرات جلوگیری کرد و تا حد بسیار زیادی در جهت خیر و صلاح بشر حرکت کرد».
با افزایش میزان آیندهنگاری ، کنترل انسانها هم بر آیندهشان بیشتر شد و آنها در مسیر تحولات تکنولوژیکی بنیادین قرار گرفتند. اگر این اتفاق نمیافتاد، انقلاب صنعتی - با موتورهای بخار و تکنیک های استخراج زغال سنگ و کارخانه های نساجیاش - هرگز رخ نمیداد. در همین راستا مفهوم رابطه صمیمانه بین علم، فناوری و «پیشرفت» به سرعت گسترش یافت. هر چند همزمان با آن آلودگی و شرایط بد کاری، همینطور بردهداری، استعمار و جنگ با سلاح هایی هر چه پیشرفتهتر به شکل فزاریندهای گسترش یافت. نوآوریها به سرعت آغاز شدند و الکتریسیته ، احتراق داخلی، مخابرات و در نهایت ریزتراشهها، ماهوارهها و سلاحهای کشتار جمعی را با خود به ارمغان آوردند.
خوب یا بد، آیندهنگاری جهان را متحول کرده است. جمعیت انسانها از زمان انقلاب صنعتی افزایش چشمگیری داشته و طی ۲۰۰ سال گذشته از حدود یک میلیارد به حدود هشت میلیارد نفر رسیده است. تعداد ما انسانها روی هم رفته از مجموع تمامی نخستیسانان دیگر از جمله میمونهای بزرگ یا هومینیدها، میمونهای کوچک، بوزینهها، لمورها و سایر انواع این گونه بیشتر است.
و البته تاثیر ما بر روی زمین به موجودات آن محدود نمی شود. ما اتم را میشکافیم، به فولاد شکل میدهیم و پلاستیک را سنتز میکنیم. وزن مجموع تولیدات مادی انسانی (ساختمانها و جادهها، کامپیوترها، لامپها و زبالههای ما) ۳۰ تریلیون تن تخمین زده شده است.
اما این بدان معنا نیست که پیشرفتهای علمی دوراندیشانه نیز فواید چندانی به همراه نداشتهاند. بهعنوان مثال، به لطف پیشرفتهای بشر در حوزه پزشکی و زمینههای مرتبط با آن از جمله بهداشت، ایمنی و سلامت عمومی، میتوان انتظار داشت نوزادانی که امروز به دنیا میآیند به طور متوسط دو برابر بیشتر از متولدین یک قرن پیش عمر کنند و مراجعه به پزشک هم به طور معمول با ترس بسیار کمتری همراه است.
تصور کنید عمل جراحی دارید و هیچ دارویی برای کاهش درد وجود ندارد. به جز حدود ۱۰۰ سال گذشته در هر مقطع دیگری از تاریخ حتی پادشاهان و ملکهها هم به اندازه شهروندان عادی اکثر کشورهای امروزی امید به زندگی نداشتند. آنها بدون بیهوشی تحت عمل جراحی قرار میگرفتند و مثل بقیه در اثر بیماریهای معمولی میمردند. در قرن هجدهم، پنج پادشاه اروپایی بر اثر آبله مردند. علم پزشکی مدرن به انسانها این امکان را داده تا بر حیات خود کنترل داشته باشند. آنها حالا توانایی التیام جراحات و درمان بیماریها را دارند و حتی میتوانند پیش از بروز مشکلات جلوی آنها را بگیرند.
بسیاری از پیشرفتهای بشر توسط افرادی صورت گرفته که جهانی بهتر را پیشبینی میکردند. آیندهنگاری نقش اساسی در شکوفایی انسان ایفا کرده و چیزهای زیادی برای ما به ارمغان آورده که باید برایشان شکرگذار باشیم.
اما این مهارت مفید بشر چندان هم بیکم و کاست نیست.
عرصه عمومی پر از چهرههای برجستهای است که در پیشبینی آنچه امروز بدیهی به نظر میرسد ناتوان بودهاند. آلبرت انیشتین در ۱۹۳۲ گفت «کوچکترین نشانهای وجود ندارد که انرژی [هستهای] هرگز قابل دستیابی باشد» این در حالی است که رئیس شرکت تولید جاروبرقی «لوییت کورپ» (Lewyt Corp ) سال ۱۹۵۵ پیش بینی کرده بود «جاروهای برقی اتمی احتمالاً طی ۱۰ سال به واقعیت تبدیل خواهند شد.»
اما نبود آیندهنگاری هم می تواند عواقب بسیار خطرناکی به همراه داشته باشد. توماس میدگلی جونیور، شیمیدان و مخترع آمریکایی سرب را به گازوئیل اضافه کرد تا موتور خودرو روانتر کار کند. او اما پیشبینی نمیکرد با این کار در واقع یکی از بدترین آلایندههای جهان را تولید میکند. او همچنین پیشبینی نمیکرد گاز کلروفلوئوروکربنی که در یخچال از آن استفاده میکند به یکی از دلایل اصلی تخریب لایه اوزون تبدیل خواهد شد.
یک مورخ حوزه محیط زیست زمانی گفت، میدگلی «بیشتر از هر موجود زنده دیگر در تاریخ تاثیر نامطلوب بر جو زمین داشته است.» بدیهی است که بسیاری از راه حلهای نوآورانه ما برای مشکلات، خود مشکلاتی جدید به همراه میآورند که نیاز به راه حلهای بیشتر دارند. زندگی میدگلی اما پایانی غمانگیز داشت. او در نهایت به دست یکی از اختراعات خود - سیستمی متشکل از قرقرهها و طنابهایی که برای کمک به بلند شدن از رختخواب طراحی کرده بود - خفه شد.
اما چگونه میتوانیم قدرت آیندهنگاری خود را به شکلی بهتر به کار گیریم؟
تا آغاز قرن نوزدهم، انسانها حتی نمیدانستند که گونهها ممکن است منقرض شوند، چه رسد به اینکه بدانند میتوانند با اقداماتشان آنها را به سمت انقراض سوق دهند. الیزابت کولبرت، خبرنگار آمریکایی در کتاب خود تحت عنوان «انقراض ششم» مینویسد، علیرغم مشاهداتی نظیر ناپدید شدن پرنده موسوم به «دودو» در جزیره موریس تنها یک قرن پس از کشف آن، ایده انقراض تا قرن ۱۹ که استخوانهای «ماستودون» ( نام غیررسمی است که برای اشاره به چندین گونه منقرض شده از راسته فیلسانان متعلق به ماموتها استفاده میشود) کشف شد، به عنوان یک واقعیت زندگی در نظر گرفته نمیشد. این فسیلها مربوط به گونهای کاملا متفاوت با گونههای در قید حیات بودند و این تفاوت به اندازهای آشکار بود که نمیشد آن را نادیده گرفت. به این ترتیب تنها با به رسمیت شناختن احتمال انقراض است که می توانیم برای جلوگیری از آن برنامه ریزی کنیم.
در نهایت، آیندهای که ما از رابطهمان با طبیعت ترسیم میکنیم تا حد بسیار زیادی به چیزهایی بستگی دارد که برایشان ارزش قائلیم و میخواهیم به آنها دست یابیم. و همین مساله ما را با انتخاب های اخلاقی دشواری روبرو می کند. علم ممکن است بتواند به ما کمک کند برای آینده برنامهریزی کنیم، اما این ما هستیم که تصمیم میگیریم کدام آینده را دنبال کنیم.
از سوی دیگر ما میتوانیم از اشتباهات خود درس بگیریم. به عنوان مثال صد سال پس از این که میدگلی سرب را وارد سوخت خودرو کرد، استفاده از سوخت سربدار در همه کشورهای جهان متوقف شده است.
پس از کشف سوراخ لایه اوزون، مردم در سراسر جهان به تدریج به استفاده از مواد شیمیایی تولید کارخانهها که به لایه اوزون آسیب میزند پایان دادند و به دنبال آن نشانههایی از ترمیم این لایه مشاهده شد. امروزه طرح ممنوعیت استفاده از کلروفلوئوروکربنها در همه کشورها تصویب شده و مصرف مواد آسیبزننده به لایه اوزون به کمتر از یک درصد این میزان در دهه ۱۹۸۰ میلادی رسیده است.
در پی افزایش سرعت گرمایش زمین به دلیل انتشار گازهای گلخانهای، توافق پاریس در سال ۲۰۱۶ دولت های جهان را به اقداماتی با هدف مهار افزایش دما به کمتر از دو درجه سانتیگراد در مقایسه با دوره پیشاصنعتی متعهد میکند.
آیندهنگاری انسان ابزاری فوق العاده قدرتمند است. بنابراین اگر یاد بگیریم ماشین زمان ذهنمان را به بهترین شکل هدایت کنیم آیندهای خواهیم ساخت که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد.
- توماس سادندورف، جان ردشاو و آدام بولی
- دانشمند
از زمانی که بشر توانایی تصور آینده را بدست آورد، خط سیر گونه ما تغییر کرد. اما دانشمندان توماس سادندورف، جان ردشاو و آدام بولی میگویند حالا که در عصر آنتروپوسن (دوره کنونی زمینشناسی که انسان تاثیر گذارترین عامل در تغییرات کره زمین است) قرار داریم بیش از هر زمان دیگری باید این مهارت ذهنی را مهار کنیم.
هنگام تحویل سال ۲۰۲۰ یک مادر و دو دخترش در کرفلد آلمان آرزوهای سال نوی خود را روی شش بالن کاغذی نوشتند و آنها را به هوا فرستادند. منظره این بالنها که شمعی درونشان روشن است و به آرامی در آسمان بالا میروند سالهاست انسان را مسحور خود کرده است. اما این خانواده در آن لحظات آغازین سال که به آینده فکرمیکردند، نمیتوانستند حدس بزنند کمی بعدتر در همان شب چه اتفاقی خواهد افتاد.
بالنهای کاغذی آنها دور شدند و در نهایت به خانه میمونها در باغ وحش کرفلد رسیدند. شعلههای شمع داخل این بالنها ساختمانهای باغ وحش را به آتش کشید و تعداد زیادی از نخستیسانان از جمله دو گوریل، پنج اورانگوتان و یک شامپانزه جان خود را در این آتشسوزی از دست دادند.
انسان هرگز قادر به پیشبینی آینده نخواهد بود اما معنایش این نیست که ما محکوم به تکرار اشتباهات دیروز خود هستیم. ما میدانیم که نمیتوانیم پیشبینی کنیم بالنهای آرزویی که به هوا میفرستیم کجا فرود خواهند آمد و به همین دلیل هم هست که استفاده از آنها در بسیاری از کشورها غیرقانونی اعلام شدهاست.
ذهن ما همچنین میتواند تشخیص دهد که بسیاری از پیشرفتهای آشکار بشر که با انگیزه رسیدن به آیندهای روشنتر حاصل شدهاند، چندان هم بیضرر نبودهاند؛ جنگلهای در حال سوختن، یخچالهای طبیعی در حال ذوب شدن و روند رو به کاهش تنوع زیستی از جمله پیامدهای آن هستند. ما آنچه را که میخواهیم از سیاره بیرون میکشیم و در عوض کوههایی از زباله بر جای میگذاریم. زبالههایی که ما تولید میکنیم حتی به عمیق ترین گودالها در دریاها و فضای خارج از جو زمین راه پیدا کردهاند. فعالیتهای بشر به اندازهای روی سیاره زمین تاثیر گذاشته که دانشمندان این دوره از زمینشناسی را «آنتروپوسن» نامگذاری کردهاند.
اما توانایی ما برای فکر کردن به آینده (و ناکامی های آن) چگونه ما را به این نقطه رسانده و چطور میتواند راه رهایی از مشکلات را به ما نشان دهد؟ ما در کتابمان با عنوان «اختراع فردا» به دنبال پاسخی برای این پرسشها و سوالات دیگر هستیم. این کتاب به مهارت استثنایی انسان در آیندهنگری و همینطور تمامی راههایی که جهان را به سمت بهتر یا بدتر شدن سوق داده، میپردازد. از همان زمانی که اجداد انساننمای ما یاد گرفتند به آینده فکر کنند، سرنوشت نه فقط ما که کل سیاره زمین دگرگون شد.
طبق اساطیر یونان، انسانها زمانی قدرتهای متفاوت خود را به دست آوردند که پرومته آتش را از زئوس دزدید و به آنها عرضه کرد . شکی نیست که بدون آتش، گونه ما هرگز شکوفا نمی شد. اما نکتهای که شاید کمتر در مورد این داستان به آن پرداخته شده این است که پرومته به معنای آیندهنگاری است.
در طول دو دهه گذشته، تحقیقات علمی هر روز حقایق بیشتری در مورد مبنای ادراکی و اعصابشناختی ظرفیت انسان برای «سفر ذهنی در زمان» را آشکار کرده است. بر اساس این تحقیقات حافظه و آیندهنگاری مشترکات زیادی با هم دارند و اگر در یکی از آنها اختلالی پیش بیاید به دیگری هم آسیب وارد خواهد شد. کودکان تقریبا در یک سن مشخص و به طور تدریجی توانایی هدایت ماشینهای زمان ذهن خود به سوی گذشته و آینده را به دست میآورند و در اواخر بزرگسالی هم قدرت حافظه و آیندهنگاری به موازات یکدیگر تحلیل خواهند رفت.
یکی از دلایلی قدرتمند بودن آیندهنگاری در انسان این است که ما میتوانیم به چندین نسخه از آینده فکر کنیم و این به ما اجازه میدهد گزینههای خود را با هم مقایسه کنیم و در زمان حال تصمیمات بهتری بگیریم. آیندهنگاری با معنای انسان بودن پیوندی تنگاتنگ دارد و محور اصلی مفاهیم مسئولیت اخلاقی، نگرانی و حتی احساس آزادی اراده در ما را تشکیل میدهد.
توانایی تفکر در مورد آینده به دوره زمینشناسی موسوم به پلیستوسن برمی گردد. ما میتوانیم نشانههای قابلیتهای پیشرفته اجدادمان را در ابزارهای سنگی به دقت ساخته شده توسط آنها و بقایای آتشچالها (حفره یا گودالی باستانی که در آن آتش روشن می کردند) ببینیم. آنها آنچه در انتظارشان بود را پیشبینی میکردند و نیزههایی با نوک سنگ میساختند تا برای کشتار از راه دور استفاده کنند. آنها همچنین مخازن ذخیره متحرکی ساختند که به آنها امکان حمل مواد و آذوقه و نگهداری آنها در طول زمان را میداد.
در طول هزاره بعدی، انسانها به طور فزایندهای به دنبال کسب مهارت و دانش زندگی، همینطور شکل دادن به خود و سرنوشت خود بودند. آنها به نظم و قاعده دنیایی که در آن زندگی میکردند پیبردند و ابزارهایی مانند تقویم، پول و نوشتار ابداع کردند که تواناییشان در هماهنگ کردن رویدادهای آینده را به شکلی قابل توجه بهبود بخشید. رفته رفته انسانهای بیشتری به کشاورزی روی آرودند و محصولاتی کاشتند که فقط چند ماه بعد میتوانستند آنها را برداشت کنند.
اما مدتها بعد ، به کارگیری منظم آیندهنگاری در روش علمی کلید آغاز عصر مدرن شد. روش علمی اساسا شامل سه مرحله است. ابتدا دادهها باید از طریق مشاهده یا آزمایش جمع آوری شوند، سپس نوبت ارائه توضیحات احتمالی برای این دادههاست و دست آخر هم باید از این توضیحات فرضیه استخراج شود و مورد آزمایش قرار بگیرد. آیندهنگری جزء لاینفک این فرآیند است: کار دانشمندان ساخت و آزمایش پیشبینیهاست. در صورتی که پیشبینیها به طور مداوم اثبات نشوند، نظریهها اصلاح و یا جایگزین خواهند شد.
تفکر علمی راههای جدیدی را برای پیشبینی آینده ایجاد کرد، از جمله در رابطه با جزر و مد یا آب و هوا. قرن ۱۷ میلادی، رابرت هوک، دانشمند انگلیسی دریافت که می توان از علم به شکلی قابل توجه برای بهبود زندگی بشر استفاده کرد. او در این رابطه نوشت: «ممکن است بتوانیم تغییرات آب و هوا را از فاصلهای دور قبل از اینکه به ما نزدیک شوند ببینیم، و بنابراین وقتی توانایی پیشبینی و هشدار وجود داشته باشد، میتوان از بسیاری خطرات جلوگیری کرد و تا حد بسیار زیادی در جهت خیر و صلاح بشر حرکت کرد».
با افزایش میزان آیندهنگاری ، کنترل انسانها هم بر آیندهشان بیشتر شد و آنها در مسیر تحولات تکنولوژیکی بنیادین قرار گرفتند. اگر این اتفاق نمیافتاد، انقلاب صنعتی - با موتورهای بخار و تکنیک های استخراج زغال سنگ و کارخانه های نساجیاش - هرگز رخ نمیداد. در همین راستا مفهوم رابطه صمیمانه بین علم، فناوری و «پیشرفت» به سرعت گسترش یافت. هر چند همزمان با آن آلودگی و شرایط بد کاری، همینطور بردهداری، استعمار و جنگ با سلاح هایی هر چه پیشرفتهتر به شکل فزاریندهای گسترش یافت. نوآوریها به سرعت آغاز شدند و الکتریسیته ، احتراق داخلی، مخابرات و در نهایت ریزتراشهها، ماهوارهها و سلاحهای کشتار جمعی را با خود به ارمغان آوردند.
خوب یا بد، آیندهنگاری جهان را متحول کرده است. جمعیت انسانها از زمان انقلاب صنعتی افزایش چشمگیری داشته و طی ۲۰۰ سال گذشته از حدود یک میلیارد به حدود هشت میلیارد نفر رسیده است. تعداد ما انسانها روی هم رفته از مجموع تمامی نخستیسانان دیگر از جمله میمونهای بزرگ یا هومینیدها، میمونهای کوچک، بوزینهها، لمورها و سایر انواع این گونه بیشتر است.
و البته تاثیر ما بر روی زمین به موجودات آن محدود نمی شود. ما اتم را میشکافیم، به فولاد شکل میدهیم و پلاستیک را سنتز میکنیم. وزن مجموع تولیدات مادی انسانی (ساختمانها و جادهها، کامپیوترها، لامپها و زبالههای ما) ۳۰ تریلیون تن تخمین زده شده است.
اما این بدان معنا نیست که پیشرفتهای علمی دوراندیشانه نیز فواید چندانی به همراه نداشتهاند. بهعنوان مثال، به لطف پیشرفتهای بشر در حوزه پزشکی و زمینههای مرتبط با آن از جمله بهداشت، ایمنی و سلامت عمومی، میتوان انتظار داشت نوزادانی که امروز به دنیا میآیند به طور متوسط دو برابر بیشتر از متولدین یک قرن پیش عمر کنند و مراجعه به پزشک هم به طور معمول با ترس بسیار کمتری همراه است.
تصور کنید عمل جراحی دارید و هیچ دارویی برای کاهش درد وجود ندارد. به جز حدود ۱۰۰ سال گذشته در هر مقطع دیگری از تاریخ حتی پادشاهان و ملکهها هم به اندازه شهروندان عادی اکثر کشورهای امروزی امید به زندگی نداشتند. آنها بدون بیهوشی تحت عمل جراحی قرار میگرفتند و مثل بقیه در اثر بیماریهای معمولی میمردند. در قرن هجدهم، پنج پادشاه اروپایی بر اثر آبله مردند. علم پزشکی مدرن به انسانها این امکان را داده تا بر حیات خود کنترل داشته باشند. آنها حالا توانایی التیام جراحات و درمان بیماریها را دارند و حتی میتوانند پیش از بروز مشکلات جلوی آنها را بگیرند.
بسیاری از پیشرفتهای بشر توسط افرادی صورت گرفته که جهانی بهتر را پیشبینی میکردند. آیندهنگاری نقش اساسی در شکوفایی انسان ایفا کرده و چیزهای زیادی برای ما به ارمغان آورده که باید برایشان شکرگذار باشیم.
اما این مهارت مفید بشر چندان هم بیکم و کاست نیست.
عرصه عمومی پر از چهرههای برجستهای است که در پیشبینی آنچه امروز بدیهی به نظر میرسد ناتوان بودهاند. آلبرت انیشتین در ۱۹۳۲ گفت «کوچکترین نشانهای وجود ندارد که انرژی [هستهای] هرگز قابل دستیابی باشد» این در حالی است که رئیس شرکت تولید جاروبرقی «لوییت کورپ» (Lewyt Corp ) سال ۱۹۵۵ پیش بینی کرده بود «جاروهای برقی اتمی احتمالاً طی ۱۰ سال به واقعیت تبدیل خواهند شد.»
اما نبود آیندهنگاری هم می تواند عواقب بسیار خطرناکی به همراه داشته باشد. توماس میدگلی جونیور، شیمیدان و مخترع آمریکایی سرب را به گازوئیل اضافه کرد تا موتور خودرو روانتر کار کند. او اما پیشبینی نمیکرد با این کار در واقع یکی از بدترین آلایندههای جهان را تولید میکند. او همچنین پیشبینی نمیکرد گاز کلروفلوئوروکربنی که در یخچال از آن استفاده میکند به یکی از دلایل اصلی تخریب لایه اوزون تبدیل خواهد شد.
یک مورخ حوزه محیط زیست زمانی گفت، میدگلی «بیشتر از هر موجود زنده دیگر در تاریخ تاثیر نامطلوب بر جو زمین داشته است.» بدیهی است که بسیاری از راه حلهای نوآورانه ما برای مشکلات، خود مشکلاتی جدید به همراه میآورند که نیاز به راه حلهای بیشتر دارند. زندگی میدگلی اما پایانی غمانگیز داشت. او در نهایت به دست یکی از اختراعات خود - سیستمی متشکل از قرقرهها و طنابهایی که برای کمک به بلند شدن از رختخواب طراحی کرده بود - خفه شد.
اما چگونه میتوانیم قدرت آیندهنگاری خود را به شکلی بهتر به کار گیریم؟
تا آغاز قرن نوزدهم، انسانها حتی نمیدانستند که گونهها ممکن است منقرض شوند، چه رسد به اینکه بدانند میتوانند با اقداماتشان آنها را به سمت انقراض سوق دهند. الیزابت کولبرت، خبرنگار آمریکایی در کتاب خود تحت عنوان «انقراض ششم» مینویسد، علیرغم مشاهداتی نظیر ناپدید شدن پرنده موسوم به «دودو» در جزیره موریس تنها یک قرن پس از کشف آن، ایده انقراض تا قرن ۱۹ که استخوانهای «ماستودون» ( نام غیررسمی است که برای اشاره به چندین گونه منقرض شده از راسته فیلسانان متعلق به ماموتها استفاده میشود) کشف شد، به عنوان یک واقعیت زندگی در نظر گرفته نمیشد. این فسیلها مربوط به گونهای کاملا متفاوت با گونههای در قید حیات بودند و این تفاوت به اندازهای آشکار بود که نمیشد آن را نادیده گرفت. به این ترتیب تنها با به رسمیت شناختن احتمال انقراض است که می توانیم برای جلوگیری از آن برنامه ریزی کنیم.
در نهایت، آیندهای که ما از رابطهمان با طبیعت ترسیم میکنیم تا حد بسیار زیادی به چیزهایی بستگی دارد که برایشان ارزش قائلیم و میخواهیم به آنها دست یابیم. و همین مساله ما را با انتخاب های اخلاقی دشواری روبرو می کند. علم ممکن است بتواند به ما کمک کند برای آینده برنامهریزی کنیم، اما این ما هستیم که تصمیم میگیریم کدام آینده را دنبال کنیم.
از سوی دیگر ما میتوانیم از اشتباهات خود درس بگیریم. به عنوان مثال صد سال پس از این که میدگلی سرب را وارد سوخت خودرو کرد، استفاده از سوخت سربدار در همه کشورهای جهان متوقف شده است.
پس از کشف سوراخ لایه اوزون، مردم در سراسر جهان به تدریج به استفاده از مواد شیمیایی تولید کارخانهها که به لایه اوزون آسیب میزند پایان دادند و به دنبال آن نشانههایی از ترمیم این لایه مشاهده شد. امروزه طرح ممنوعیت استفاده از کلروفلوئوروکربنها در همه کشورها تصویب شده و مصرف مواد آسیبزننده به لایه اوزون به کمتر از یک درصد این میزان در دهه ۱۹۸۰ میلادی رسیده است.
در پی افزایش سرعت گرمایش زمین به دلیل انتشار گازهای گلخانهای، توافق پاریس در سال ۲۰۱۶ دولت های جهان را به اقداماتی با هدف مهار افزایش دما به کمتر از دو درجه سانتیگراد در مقایسه با دوره پیشاصنعتی متعهد میکند.
آیندهنگاری انسان ابزاری فوق العاده قدرتمند است. بنابراین اگر یاد بگیریم ماشین زمان ذهنمان را به بهترین شکل هدایت کنیم آیندهای خواهیم ساخت که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد.