پخت و پز سیاست «مرگ با هزاران زخم» از تل‌آویو تا تهران/ «جنگ ترکیبی» واشنگتن علیه ایران چگونه شکل گرفت؟

پخت و پز سیاست «مرگ با هزاران زخم» از تل‌آویو تا تهران/ «جنگ ترکیبی» واشنگتن علیه ایران چگونه شکل گرفت؟
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۱۷ مهر ۱۴۰۱



گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، جنگ هیبرید یا عملیات ترکیبی Hybrid Warfare واژه‌ای است که استفاده و بهره‌گیری از آن در جهان و به ویژه در خاورمیانه و خلیج فارس در دهه‌های اخیر گسترش پیدا کرده است. این جنگ که در ادبیات امروزین از آن تحت عنوان نبرد هیبرید نام برده می‌شود یک ترکیب پیچیده است که بواسطه توسعه بستر‌های دیجیتال و مجازی دردوران جدید باعث ایجاد زوایای نوپدید شدخ است، ارزش و اهمیت بهره گیری از ابزار‌ها و تفکرات جدید ترکیبی باعث شده است تا بتوان آمیخته‌ای از نبرد‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی را ایجاد کرد که هدف اصلی آن در “مرحله نخست” بر هم زدن نظم و تضعیف توان رقیب و در “مرحله نهایی” براندازی و اضمحلال خواهد بود.

مفهوم عملیات ترکیبی آن است که جنگ از حالت سنتی خارج می‌شود و به وسایل و روش‌های نامحدود مجهز می‌شود، این نبرد می‌تواند خود را در اشکال و زوایای متنوع و متفاوتی نشان دهد که استفاده از جنگ کلاسیک، نبرد نامنظم، جنگ تحریم، فشار حداکثری، حملات سایبری، نبرد اطلاعاتی و تبلیغاتی، حمایت از ناآرامی‌های داخلی، منازعات قومی و مذهبی، خبر رسانی‌های جعلی، عرصه دیپلماسی، جنگ دادگاهی، مداخله در انتخابات، برهم زدن بافت جمعیتی، مهاجر پذیری، شایعه پراکنی و تضاد دینی و… از جمله مصادیق بارز آن بشمار می‌رود.

جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۹۷۹ و به عنوان یک حاکمیت مستقل (دولت ملت) در منطقه خاورمیانه و به عنوان کشوری با موقعیت راهبردی در سطح جهان، هدف و آماج بیشترین حجم از جنگ‌های هیبریدی یا عملیات‌های پیچیده ترکیبی در زوایای فروملی، ملی و فراملی قرار گرفته است که این حجم از حملات آمیخته بر علیه راهبرد‌های یک کشور را می‌بایست حملاتی ناجوانمردانه و در عین حال بی سابقه قلمداد کرد.

حساس‌ترین بخش از عملیات‌های هیبریدی علیه ایران در عرصه تهاجم به افکار عمومی و لطمه به سرمایه‌های اجتماعی صورت پذیرفته است که شکل دهی به نافرمانی مدنی در شبکه‌های اجتماعی، افکار سازی، ایجاد گروه‌های فشار و نفوذ رسانه‌ای از جمله مصادیق بارز آن بشمار می‌رود، بهره گیری از غفلت مسئولین داخلی و تشدید نارضایتی و همچنین هدایت ناآرامی‌ها و درگیری‌ها داخلی از زوایای دیگر این مهم است.

اقدام دیر هنگام پنتاگون نسبت به تحلیل جنگ‌های غیرمعمول و حفظ ثبات عملیات‌ها، باعث شد که شورای امنیت ملی آمریکا به بررسی ابعاد جنگ‌های آینده و میزان منابع مورد نیاز سرعت بخشد. کارشناسان به‌منظور تحلیل چالش‌ها و فرصت‌ها، تحقیقی را با عنوان «تغییر ابعاد جنگ» آغاز کردند که هدف آن بررسی حالت‌های طرح‌ریزی شده و تغییرات ابعاد جنگ است. بسیاری از کارشناسان، جنگ‌های اخیر را با عنوان جنگ‌های نوین که دارای ویژگی‌های مخصوص به خود نظیر خشونت جنسی، جنبه‌های جنایی و اعمال خشونت‌آمیز است، توصیف می‌کنند.

جنگ ترکیبی یا هیبریدی اگر چه در حوزه‌های متنوع اقتصادی، فرهنگی و سیاسی اجرا می‌شود، اما اولاً همه وجوه آن بر بستر عملیات گسترده و استفاده از همه طرفیت‌های رسانه‌ای طراحی و به اجرا در می‌آید و ثانیاً هدف از جنگ ترکیبی در تمام حوزه‌ها، تأثیرگذاری بر اندیشه و باور مردم و در نتیجه بی اعتمادی و تنفر از نظام حاکم و واگرایی و تقابل با نظام است. در جنگ اخیر نیز در خاکریز اول این راهبرد، با استفاده از ظرفیت رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور نظیر «سعودی اینترنشنال» و «بی‌بی‌سی» شاهد سناریوی امواج مسموم اختلاف افکنی مذهبی و دمیدن در کوره افراطی گری شیعه و سنی هستیم.

"گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، جنگ هیبرید یا عملیات ترکیبی Hybrid Warfare واژه‌ای است که استفاده و بهره‌گیری از آن در جهان و به ویژه در خاورمیانه و خلیج فارس در دهه‌های اخیر گسترش پیدا کرده است"در جنگ اخیر برای تأثیر‌گذاری بیشتر علاوه بر کشته شدن دو روحانی شیعی در حرم رضوی علیه السلام، دو روحانی اهل سنت نیز به طرز مشکوکی در گنبد کاووس کشته می‌شوند و با قیاس نحوه پوشش دادن رسانه‌های داخلی درباره دو خبر بر شدت آتش افروزی در جنگ مذهبی می‌افزایند. این درحالی است که اولاً همسر یکی از روحانیون جهادی شهید شده در حرم، از اهل سنت است و ثانیاً قرائن و شواهد از کشتن شدن دو روحانی اهل سنت به دلیل اختلافات قومی و خانوادگی خبر می‌دهد.

بازیگران معرکه جنگ هیبریدی دشمن در واقع همان محور شرارت و ائتلاف «غربی، عبری، وهابی و بدخواهان داخلی ایران» متشکل از رسانه‌های امریکا و غرب، رژیم صهیونیستی، شبکه‌های وهابی و سعودی، مراکز سایبری منافقین، شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی اپوزیسیون و ظرفیت عظیم دنیای مجازی بوده است. دشمن با راهبرد جنگ ترکیبی «مرگ با هزاران زخم» سعی داشته و دارد در «لایه‌های اقتصادی، رسانه ای»، «عملیات اطلاعاتی با هدف خرابکاری و ایجاد نارضایتی» و «ضربه هدفمند بر محور مقاومت» نیز ایفای نقش کند.

رهبر معظم انقلاب در ۱۹ بهمن ۱۴۰۰، در سالروز بیعت تاریخی همافران نیروی هوایی با امام خمینی (ره) در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش تصریح کردند: «امروز مقابله با تهاجم دشمن برای تحریف واقعیت‌ها، دستاوردها، پیشرفت‌ها و اقدامات حماسه‌آمیز نظام اسلامی نیازمند یک حرکت دفاعی و تهاجم ترکیبی با محوریت فریضه فوری و قطعی جهاد تبیین است.» گزارش کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۱۵ را می‌توان به عنوان نقطه عطفی در معرفی مولفه‌های جنگ هیبریدی به عنوان یک مدل جنگی در عرصه بین‌المللی محسوب کرد.

در این نشست بین المللی جنگ اقتصادی، حمله سایبری، جنگ با نیرو‌های کلاسیک نظامی، جنگ‌های نامنظم و چریکی، نیرو‌های ویژه، جنگ اطلاعاتی و تبلیغاتی، حمایت از نابسامانی‌ها و شورش‌های محلی و دیپلماسی، به عنوان هشت مولفه جنگ ترکیبی معرفی شده است.

یکی از موارد جنگ ترکیبی شامل حمایت از نابسامانی‌ها و شورش‌های محلی هم از دیگر ابزار‌هایی است که در جنگ‌های هیبریدی با موج‌سواری روی نارضایتی‌های داخلی و حمایت از آن با هدف تضعیف اقتدار و اضمحلال نیروی طرف مقابل به کارگرفته می‌شود. آمریکا همچنین از طریق به‌کارگیری نیرو‌های ویژه، بعد مهم دیگری از جنگ ترکیبی را علیه کشورمان پیش برده است. استفاده از نیرو‌های ویژه برای ترور دانشمندان هسته‌ای و استفاده از نیرو‌های ویژه برای پروژه‌های خرابکارانه در تاسیسات اتمی را می‌توان در این چارچوب قرار داد.

لزوم تدبیراندیشی در مورد جنگ ترکیبی به عنوان یکی از رایج‌ترین راهبرد‌های جنگی در عصر حاضر در سلسله مراتب سیاست‌گذاری دفاعی کشور از اهمیت زیادی برخوردار استبه دلیل تنوع ابزار‌های و امکانات متفاوت مورد استفاده در رویارویی‌های خصمانه بین کشورهای، استناد به یک تعریف واحد از «جنگ ترکیبی» ممکن نیست چنانکه سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) نیز در سند مطالعاتی شماره ۱۲۳ مورخ دسامبر سال ۲۰۱۵ توسط هال گاردنر (Hall Gardner) به این ناتوانی اعتراف شده است.

تابستان پارسال بود که نفتالی بنت، نخست‌وزیر قبلی رژیم صهیونیستی برای دیدار با جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به کاخ سفید رفت و از آنجا که همه فکر و ذکر او مساله جمهوری اسلامی بود، راهبرد خود برای مقابله با ایران را با بایدن به اشتراک گذاشت و از استراتژی مرگ با هزاران زخم سخن گفت؛ راهبردی که در سایه جنگ پنهان ایران و اسرائیل دنبال شد، اما نتیجه آن هیچ‌گاه برای این رژیم رضایت‌بخش و آن طور که برایش طراحی کرده بودند، نشد و حالا بنت هم از نخست وزیری اسرائیل کنار رفته است.

رژیم صهیونیستی برخلاف استراتژی قبلی که بر خرابکاری در برنامه هسته‌ای ایران و ترور دانشمندان هسته‌ای متمرکز بود، اکنون به ترور دانشمندان و فرماندهان نظامی فعال در موشکی و اعضای نیروی قدس روی آورده به طوری که در خردادماه حوادثی از ترور در تهران رقم خورد، اما حالا فضا طوری مدیریت شده که شکست این طرح علنی شده و متغیر‌ها به نفع تهران رقم خورده است. در این گزارش همه فراز و فرود‌های شکست این راهبرد عبری را مرور می‌کنیم:

اجرای راهبرد ضد ایران

تا چندی پیش شواهد نشان می‌داد به موازات تشدید تنش‌های سیاسی داخلی در سرزمین‌های اشغالی (فروپاشی دولت ائتلافی بنت) و شکست لابی صهیونیستی در تسلیم ایران در مقابل فشار‌های فزاینده غربی - عبری در جریان مذاکرات هسته‌ای، رژیم صهیونیستی برخلاف استراتژی قبلی که بر خرابکاری در برنامه هسته‌ای ایران و ترور دانشمندان هسته‌ای متمرکز بود، استراتژی خود را توسعه داده و بر هدف قرار دادن سایر دانشمندان و فرماندهان نظامی فعال در عرصه موشکی و پهپاد‌ها و همچنین اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران تمرکز کرده است. این توسعه استراتژیک ادامه همان سیاست اعلامی علیه ایران یعنی سیاست «مرگ با هزاران زخم» بود که هدف اصلی آن به شکست کشاندن استراتژی‌های ایران از طریق هم‌افزایی فشار‌های دیپلماتیک، لابی در کنگره و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، خرابکاری‌ها، عملیات‌های پنهان، ترور تحریم (با کمک غرب)، ائتلاف‌سازی مانند ناتوی عربی که آن هم به شکست انجامید و حملات رسانه‌ای (جنگ شناختی) است. با این وجود برمبنای رصد اندیشکده‌های غربی و شواهد میدانی، راهبرد «مرگ با هزاران زخم» در عمل شکست خورده که در ادامه دلایل آن را مرور می‌کنیم.

صهیونیست‌ها تلاش زیادی کردند تا در ادامه اجرای سیاست (مرگ با هزاران زخم) و نجات خود از «مهلکه انفعال راهبردی»، به ترور‌ها و خرابکاری‌ها از جمله حملات سایبری، حمله به انبار‌های پهپادی و ترور دانشمندان و نخبگان علمی و نظامی کشور ابعاد تازه‌ای بدهند. مقامات ارشد تشکیلات دفاعی اسرائیل ضمن انتقاد از نخست وزیر سابق اسرائیل و سیاست‌های او در قبال ایران و مقاومت - که خود نشانه بارزی مبنی بر اختلافات شدید داخلی و انفعال بر «بی‌برنامگی راهبردی» در قبال ایران است، تاکید داشتند که درحال حاضر سکوت در قبال ایران انتخاب بهتری است.

انتهای پیام/

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۱ بهمن ۱۴۰۰
کلمه - ۸ بهمن ۱۳۹۹