اندر کم مایگی مدرسان دانشگاهی

اندر کم مایگی مدرسان دانشگاهی
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۱۷ شهریور ۱۴۰۱

یکی از این بحثهای چالشی کم مایگی سطح سواد دانشگاهی است. در مورد کم مایگی استادان دانشگاهی اجمالاً نکات زیر قابل طرح است:

۱- آنچه مربوط به خود استادان است، یکی از عوامل مهم راحت طلبی است. دوم عدم برخورد با واقعیات و در صورت برخورد با واقعیات، آن واقعیات دست چندم است. سوم یاد گرفتن راه ارتقا و استفاده از فرمول به جای پرداختن به محتوا است. همانند تست زدن در کنکور

۲- آنچه مربوط به نظام آموزشی است، باید گفت که نظام ارتقا مشکل دارد.

"در مورد کم مایگی استادان دانشگاهی اجمالاً نکات زیر قابل طرح است:۱- آنچه مربوط به خود استادان است، یکی از عوامل مهم راحت طلبی است"نظام دانشگاهی به نظر میرسد سادهترین راه را برای ارتقا انتخاب کرده است. وقتی برنامه مشخص است و ارتقا با مقاله انجام میشود و مقالات خارجی ارزش بیشتری دارند طبعاً مقاله محوری اساس کار میشود. به نظر میرسد ارتقاها شکل مکانیکی دارند، یا یافته اند در حالی که باید به محتوا پرداخت. باید در هر مرحله از ارتقا افراد خبیر بی نظر باشند تا توانمندی استاد را در مراحل ارتقا با توجه به کار، یا کارهایی که کرده است به چالش بکشند و قدرت او را در تدریس و تحقیق بدون سوگیری بررسی کنند. در نظام حوزوی بحث اجتهاد مطرح بود و الان نمیدانم تا چه اندازه هنوز مورد توجه است.

این به این معنا بود که دانشجو، یا محقق قدرت استنباط و درک مسایل و حل آن را دارد و این خیلی مهم است.

۳- زیادی تعداد دانشجو و استاد از جمله آفات است. ما کارخانه تولید دانشجو و استاد راه انداخته ایم. کجای دنیا مثل ماست. البته این مطلب باز به نظام مدیریتی کشور بر میگردد که به جای توجه به مهارت و تجربه فقط به مدرک توجه میکند و عموم دانشجویان را با تست امتیاز میدهد. حجم عظیم فارغ التحصیل بیکار مشکل و معضل است؛ البته اگر مهارتی میداشتند خود به دنبال کار بودند.

"همانند تست زدن در کنکور۲- آنچه مربوط به نظام آموزشی است، باید گفت که نظام ارتقا مشکل دارد"اما این چنین نیست. من طرحی در مورد نظام جامع آموزشی نوشتم و منتشر کردم اما دریغ از اظهار نظر و یا نقد سازنده ای که بتوان از آن استفاده کرد.

۴- عنوان دکتر و مهندس در کشور ما بیش از هر جای دیگر مطلوبیت دارد. همه دوست دارند دکتر شوند و به هر دری میزنند تا این امر تحقق پیدا کند و در این زمینه دکانهای زیادی هم چه رسمی و غیر رسمی باز شده است. این خود آفت بزرگی است. چرا باید عناوین که نمایشگر آموزش عمودی است تا این اندازه رشد کند و چرا در نزد مردم دکتر بودن باید تا این اندازه جذابیت داشته باشد؟

۵- پاسخ به سروش و امثال او.

بحث از سروش و امثال وی مطرح شد که نقدهای عالمانه دارند و کسی نیست که به آنها پاسخ گوید. ممکن است از بعضی جهات این حرف درست باشد ولی باید این مطلب را هم در نظر داشت که هر کس تندتر و تیزتر حمله کرد و موضوعی را از بیخ و بن انکار کرد نباید گفت که حرفش علمی و قابل بحث است و ارزش آن را دارد که وقت بر روی آن گذاشته شود به ویژه آنکه از جانب بعضی جاها مورد حمایت قرارگیرد که با اصل دین مخالفند یا با قیودات دینی میانه خوبی ندارند.

۶- استفاده نادرست از فناوری. فناوری در عین حالی که نعمت است اما بهره برداری سریع از منابع الکترونیکی گاه به عدم تلاش محققان و استادان برای عمیق شدن در مسایل کمک میکند. آنهایی که خود در تحول فناوری کار میکنند با آنهایی که فقط استفاده از آن مد نظرشان هست فرق دارند. اگر چه حسن استفاده از فناوری و به ویژه فناوریهای الکترونیکی خود موضوعیت دارد اما نمیتواند محتوا را تغییر و سامان دهد؛ مگر آنکه خود محقق اهل فن و نظر در موضوع مورد مطالعه خود باشد و به مرتبه اجتهاد رسیده باشد.

۷- خطای اتصال «پی یر بوردیو»[۱] را که مطرح کرده اید هم درست است و هم غلط.

"وقتی برنامه مشخص است و ارتقا با مقاله انجام میشود و مقالات خارجی ارزش بیشتری دارند طبعاً مقاله محوری اساس کار میشود"البته باید توجه داشت که هر متفکری هر نظریه ای را مطرح میکند ناظر به وضع جامعه ای است که در آن زندگی میکند نکته اینجاست که علوم اجتماعی نمیتواند فارغ از سیاست باشد حتی اگر مخالف با سیاست باشد خود نوعی سیاست است. آزاده بودن غیر از خطای اتصال است. قدرت را نمیتوان نادیده گرفت. خوبِ آن خوب است و بدِ آن بد و در هر دو صورت جامعه شناس باید با آن تعامل داشته باشد. کنار گود نشستن و اظهار نظر کردن مشکلی را حل نمیکند.

نکته دیگر اینکه آنهایی که فارغ از کارهای اجرایی هستند اگر اظهار نظری میکنند اغلب کارایی ندارد چون کار اجرایی نکرده اند و اگر به بعضی از آنها پست اجرایی عرضه شود از آن امتناع میکنند، مبادا به ساحت علمی و نظریه پردازی آنها خدشه وارد شود و اگر اجرایی باشند این شائبه وجود دارد که نکند خواستار پست اند یا میگویند اگر من یا حزب من می بود بهتر عمل میکرد.

۸- منتقد (اپوزیسیون) بودن. منتقد بودن و یا اپوزیسیون بودن خود فی نفسه در نظر بعضیها نشان روشنفکری است. هر که منتقدتر باشد گویی روشنفکرتر است. اما در واقع این چنین نیست. منتقد اصلاحگر غیر از کسی است که فقط مخالفت میکند.

"به نظر میرسد ارتقاها شکل مکانیکی دارند، یا یافته اند در حالی که باید به محتوا پرداخت"باید دانست هر مسئولیتی قدرت میآورد و این قدرت فی نفسه چیز خوبی است و گر نه هرج و مرج میشود. آنکس که از قدرت سوء استفاده میکند باید منفور باشد و کسی که در جهت مثبت از آن استفاده میکند باید مورد توجه و تشویق قرارگیرد. این مخالفتها گاه عالمانه و صادقانه است و گاهی ژست است و گاهی تا زمانی است که فرد مسئولیت نگرفته است. وقتی این مخالفتها از جانب قدرتهای بیرونی و درونی مخالف حکومت تقویت میشود و بازتاب پیدا میکند، به ویژه آنجا که منجر به مهاجرت نخبگان می شود بیشتر در آن باید شک کرد. در هر حال باید ویژگیهای شخصیتی یا جمعی و سازمانی فردی که مخالفت میکند بررسی شود و مورد دقت قرار گیرد.

۹- در هر حال مخالفت و یا پرهیز از خطای اتصال یک مسئله چند وجهی است.

باید از جهات گوناگون مورد بازبینی قرار گیرد و باید مخالفت یا موافقت کلی و دیمی نباشد. اگر مخالفت هست معلوم شود در چه بعد یا ابعادی و اگر موافقت هم هست همینطور.

۱۰- در نهایت بهره برداری از این موافقتها ویا مخالفتها باید مورد توجه باشد. گاهی افرادی صادق موافق یا مخالفند اما میبینند که بهره برداران افراد ناجوری هستند و از آن سوء استفاده میکنند. جامعه شناس و عالم روشنفکر به همه مسایل توجه دارد و خود را عامل ظلمه نمیکند.

۶۵۶۵

[۱] - ظاهراً منظور اتصال به کانونهای قدرت است.

منابع خبر

اخبار مرتبط

کلمه - ۹ شهریور ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۲۷ تیر ۱۳۹۹
خبر آنلاین - ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۲۷ بهمن ۱۳۹۹
خبرگزاری دانشجو - ۲۸ مهر ۱۳۹۹

دیگر اخبار این روز

خبر آنلاین - ۱۷ شهریور ۱۴۰۱
خبر آنلاین - ۱۷ شهریور ۱۴۰۱