فیلم ژانی گه‌ل: دردها و تولدهای ملت کرد

فیلم باد سیاه: تنهایی زنان در جهان پرهیاهوی مردان
رادیو زمانه
رادیو زمانه - ۳ مرداد ۱۴۰۲

سینمای کُردی

سینمای کُردی به جریانی در سینما گفته می‌شود که در حال تولید و ارائه فیلم به زبان کردی بر مبنای فرهنگ کردی و کردها در جغرافیای کشورهای ایران، عراق، ترکیه، سوریه و نیز تولیدات پراکنده در سایر نقاط جهان از جمله در کشورهای اروپایی است. اولین فیلمی که در تاریخ سینما و در قالب یک فیلم داستانی، تصویری مستند از کُردهای ایزدی ساکن ارمنستان ارائه کرد، فیلم «زاره» تولید سال ۱۹۲۶ روسیه و اثر فیلم‌ساز ارمنی هاموبیک نازاریان بود؛ اما آثار سینمایی فیلم‌ساز کرد اهل ترکیه یلماز گونای همچون رمه (۱۹۷۸)، دیوار (۱۹۸۳) و مشخصاً فیلم تحسین‌شده‌اش جاده (۱۹۸۲) را می‌توان جدی‌ترین قدم برای شکل‌گیری یک رویکرد جدید سینمایی دانست. در سال ۱۹۹۵ بهمن قبادی فیلم کوتاه و مستند «زندگی در مه» را ساخت. از این فیلم به عنوان «پرافتخارترین مستندِ تاریخِ ایران» یاد می‌شود اما در واقع محصول سینمای کردی‌ست. در سال ۱۹۹۹ فیلم ایرانی «زمانی برای مستی اسب‌ها» به زبان کردی و در جغرافیای کردستان با قصه و قهرمانان کرد بومی، دوربین طلایی جشنواره فیلم کن را به دست آورد.
ییلماز گونی، هنر سلیم، بهمن قبادی،مانو خلیل، جانو روژبیانی، هشام زمان، ابراهیم سعیدی، جمیل رستمی، کارزان قادر، کیوان کریمی، نظام‌الدین آریچ، شوکت امین کرکی، یوکسل یاووز، یشیم اوستااوغلو، شهرام مسلخی، ارسلان امیری، طاها کریمی، سالم صلواتی فقط برخی از چهره‌‌های سرشناس سینمای کردی‌اند.
در این مجموعه چند فیلم از آثار شاخص سینمای کردی را معرفی می‌کنیم.

کم نیستند فیلم‌های که سیاست حاکمان عراق را به تصویر می‌کشند.

"از این فیلم به عنوان «پرافتخارترین مستندِ تاریخِ ایران» یاد می‌شود اما در واقع محصول سینمای کردی‌ست"از سینمایی که امروزه در ایران به « سینمای دفاع مقدس» معروف است تا سینمایی که در اقلیم کردستان روایتگر رنج‌ها و شکنجه‌های ملت کُرد در این کشور است، همه و همه به شکلی آسیب‌های ناشی از دیکتاتوری‌های این حاکمان را نشان می‌دهند. اما کارگردانان کُرد، برخلاف «سینمای دفاع مقدس»، آثار خود را وقف قهرمان‌سازی و پروراندن ایدئولوژی، و نیز محدود ماندن پیرامون رژیم بعث عراق نکرده‌اند. برای آنها فشرده رژیم بعث و پادشاهان قبل از آن، نابودی، ویرانی، رنج، شکست و در آخر تنها سوسویی از امیدواری به شرط مقاومت است. از سمتی دیگر، کارگردانان کُرد تلاش کرده‌اند لایه‌های پنهان و روانی حکومت‌های توتالیتر را بیشتر از تانک‌ها و خمپاره‌ها برجسته سازند تا بلکه از این طریق نشان دهند تنها محاکمۀ به اصطلاح عادلانه، کفاف رنج‌ها و زندگی‌های از دست رفته را نمی‌کند.

فیلم بلند «ژانی گه‌ل» (درد ملت) از معدود فیلم‌های اقتباسی کُردستان است که در آن کُردستانِ قبل از کودتای ضد سلطنتی عراق (۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸) را به تصویر می‌کشد. فیلم‌نامه ژانی گه‌ل، اقتباسی از رمان نویسنده نامدار کُرد، «ابراهیم احمد» است که اگرچه نگارش آن را در سال ۱۹۵۶ به پایان رساند اما تا ۱۹۷۲ فرصت انتشار کاملش را نیافت.

مصیبت‌هایی که نوشتن و انتشار رمان برای نویسنده به همراه داشت، کمتر از حوادثی نیستند که برای قهرمان داستانش «جوامِر» روی می‌دهد.

پوستر فیلم «ژانی گه‌ل» (درد ملت) ساخته جمیل رسمتی بر اساس رمانی از ابراهیم احمد

ابراهیم احمد، رمان را در سال‌های پایانی آخرین پادشاه عراق، ملک فیصل دوم، تمام کرد، اما به علت سانسور شدید با انتخاب نام‌ها و محیط عربی -الجزایر- برای جغرافیای رمان، سعی کرد حکومت را گمراه کند. او حتی برای اینکه شبهه‌ای دست حکومت نداده باشد، اثر را به جنگجویان الجزایری تقدیم کرد. سال اتمام رمان، همزمان بود با زندانی ابراهیم احمد و از دست رفتن تعدادی از نوشته‌هایش. اما خوشبختانه رمان نزد یکی از دوستان نویسنده در امان ماند. تنها در ۱۹۶۹ بود که بخش‌هایی از آن در یکی از روزنامه‌های کُردی در سلیمانیه چاپ شد و نویسنده نام شخصیت‌ها و جغرافیای رمان را به کُردستان تغییر داد.

"اما کارگردانان کُرد، برخلاف «سینمای دفاع مقدس»، آثار خود را وقف قهرمان‌سازی و پروراندن ایدئولوژی، و نیز محدود ماندن پیرامون رژیم بعث عراق نکرده‌اند"سرانجام در سال ۱۹۷۲ به شکل کتاب در شهر سلیمانیه منتشر، و نیز در ۱۹۸۰ توسط محمد قاضی و احمد قاضی با عنوان (درد ملت) به فارسی ترجمه شد. منظور از «ژان» (درد) در متن رمان، «دردِ زایمان» است و استعاره‌ای بر رنج‌هایی‌ست که ملت کُرد برای تولد رهایی و آزادی در تاریخ باید بکشند.

فیلم ژانی گه‌ل، به کارگردانی جمیل رسمتی (۱۳۵۰- سنندج)، تولید سال ۲۰۰۷ میلادی (۱۳۸۵) و نماینده سینمای عراق در اسکار ۲۰۰۸ است که همزمان با حضور در چندین جشنواره‌ جهانی، جوایزی چون «پلاک طلای» کلوپ روتاری، جایزه بهترین فیلم‌ساز بین‌المللی جشنواره بوستون و جایزه کُلمباین از جشنواره بین‌المللی مونداس(Moondance) را در کارنامه دارد. همچنین در جشن خانه سینما ایران موفق به دریافت جایزه بهترین موسیقی فیلم برای کارن همایونفر شد.

فیلم، با نمایی باز از اتوبوسی شروع می‌شود که در جاده‌ای سرسبز و پرپیچ «جوامِر» را همراه چند سرباز به شهر می‌برد تا برگه آزادی‌اش را امضا کنند. فلش‌بک ابتدایی، او را نشان می‌دهد که ۱۰ سال پیش و در روز زایمان همسرش برای آوردن ماما از خانه خارج می‌شود. اما ناخواسته خود را وسط تظاهرات مردمی می‌یابد.

با حمله پلیس و تیراندازی، صفوف معترضان متلاشی می‌شود و او درمیانه گلوله‌ها برای خود سرپناهی پیدا می‌کند. جوامِر در حین نجات زنی زخمی، گلوله‌ای به کمرش اصابت می‌کند و چند ساعت بعد در میان جنازه‌ها و زخمی‌ها، در زندان به هوش می‌آید. او ۱۰ سال زندان را با شکنجه و آزار طی می‌کند و تنها دلخوشی‌اش چند نامه‌ایی‌ست که پسرعمویش (لاوه) در آنها از سالم بودن خانواده‌اش گفته است. حال بعد از آزادی برای یافتن همسر(کاله) و فرزنداش(هیوا) به منزل لاوه می‌رود. اما بعد از ۱۰ سال، وضعیت نظامی شهر نه تنها تغییری نکرده، بلکه بسیار شدیدتر هم شده است.

"برای آنها فشرده رژیم بعث و پادشاهان قبل از آن، نابودی، ویرانی، رنج، شکست و در آخر تنها سوسویی از امیدواری به شرط مقاومت است"از این‌رو و به ناچار تعداد «پیشمرگه‌های کُرد» نیز فزونی یافته است. فیلم با فلش‌بک‌های کوتاه، زندگی قبل از دستگیری جوامِر، و جست‌وجوی او در پی همسر و فرزنداش را روایت می‌کند. همچنین در لابه‌لای داستان جوامِر، آسیب‌ها ناشی از زندانی و وضعیت خفقان‌آور سیاسی را در زندگی همشهری‌هایش بازگو می‌کند.

 اگرچه بیشتر فیلم‌سازان کُرد به دلیل آزادی نسبی که در اقلیم کردستان وجود دارد، جغرافیای اقلیم را برای لوکیشن‌های خود انتخاب می‌کنند، اما با گذشت سال‌ها هنوز امکانات فنی فیلم‌سازی در اقلیم با مشکلات بسیاری روبرست. بنابراین اگر محدودیت‌های فنی فیلم‌سازی، به خصوص در سال‌ ساخت (ژانی گه‌ل) را در نظر بگیریم، طراحی صحنه و لوکیشن‌های فیلم، از وضعیت قابل قبولی برخوردار هستند. همچنین دوربین، قاب‌های مناسبی را برای روایت داستان انتخاب کرده است.

بازیگران آن نیز، برخلاف عمده فیلم‌های بهمن قبادی-دیگر همشهری کارگردان- ناآشنا با بازیگری نیستند. از این‌رو، فیلم وجه داستانی و دراماتیک خود را بدون فضای مستندنگارانه تا آخر حفظ می‌کند. از انتخاب دیالوگ‌ها، تدوین سکانس‌ها و کادرهای دوربین می‌توان دریافت، کارگردان و عوامل فیلم، دغدغۀ یک سینمای فنی همراه با حفظ داستان اصلی در رمان را داشته‌اند. تقریباً هیچ جا حرکت اضافه‌ای دیده نمی‌شود. هر تصویری تصویر دیگری را پوشش می‌دهد و داستان تا آخر تعلیق دراماتیک خود را حفظ می‌کند.

"فیلم‌نامه ژانی گه‌ل، اقتباسی از رمان نویسنده نامدار کُرد، «ابراهیم احمد» است که اگرچه نگارش آن را در سال ۱۹۵۶ به پایان رساند اما تا ۱۹۷۲ فرصت انتشار کاملش را نیافت"همچنین استعاره درد زایش ملت، در سکانس پایانی فیلم و ملحق شدن (جوامِر) به صف چریک‌های کُرد به خوبی طراحی و تدوین شده است.

فیلم وجه داستانی و دراماتیک خود را بدون فضای مستندنگارانه تا آخر حفظ می‌کند. از انتخاب دیالوگ‌ها، تدوین سکانس‌ها و کادرهای دوربین می‌توان دریافت، کارگردان و عوامل فیلم، دغدغۀ یک سینمای فنی همراه با حفظ داستان اصلی در رمان را داشته‌اند. تقریباً هیچ جا حرکت اضافه‌ای دیده نمی‌شود. هر تصویری تصویر دیگری را پوشش می‌دهد و داستان تا آخر تعلیق دراماتیک خود را حفظ می‌کند. همچنین استعاره درد زایش ملت، در سکانس پایانی فیلم و ملحق شدن جوامِر به صف چریک‌های کُرد به خوبی طراحی و تدوین شده است.

جوامِر بدون آنکه عضو یا طرفدار حزبی باشد، به دلیل خفقان و فشاری که از سوی حکومت مرکزی بر او و همشهری‌هایش تحمیل شده، ناچار می‌شود برای رهایی و آزادی، به جای «احداث کتابخانه/کتاب‌فروشی» اسلحه به دوش به کوهستان‌های کُردستان پناهنده شود.

او شخصیتی آرام و خشونت‌گریز دارد و تنها هدف‌اش یافتن همسر و فرزندش است. در تمام سال‌های زندان، «لاوه» او را با عکسی جعلی از فرزند‌ش دلخوش کرده است. لاوه، حتی بعد از زندان، جوامِر را از مرگ کاله و فرزندش هنگام زایمان مطلع نمی‌کند. زیرا می‌داند خیالی که او را ده سال در زندان حفظ کرده، امید به دیدار مجدد آنهاست. لاوه عکسی از کودک خود را برای جوامِر در زندان فرستاده است و در تمام فیلم مخاطب همراه با کاراکتر فکر می‌کند عکس متعلق به پسر جوامِر، هیوا است.

"مصیبت‌هایی که نوشتن و انتشار رمان برای نویسنده به همراه داشت، کمتر از حوادثی نیستند که برای قهرمان داستانش «جوامِر» روی می‌دهد"تنها در سکانس پایانی است که نامه‌ای از لاوه به جوامِر نوشته می‌شود و در آن آشکار می‌کند که کاله و نوزادش همان روز زایمان، فوت کرده‌اند. اما این بار جوامِر، بعد از تحمل رنج‌های بسیار، تولدی دوباره یافته است؛ تولد یک ملت جدید، که همراه و همگرا خانه و کاشانه‌ای را برای «به دست آوردن آزادی» رها کرده‌اند.

خسرو سینا، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس در تلاش بوده به متن رمان وفادار بماند. حتی برخی دیالوگ‌ها را مستقیما از متن برگرفته، و با توجه به ضرورت فیلم بازنویسی کرده است. در رمان، نام بیشتر روستاها و شهرها کامل ذکر نمی‌شود. مثلاً شهری که جوامِر در آن زندگی می‌کند «چ…» نامیده می‌شود، برخی از شخصیت‌ها با «ت…» و «م.م» نام‌گذاری شده‌اند و یا منطقه‌ای که جوامِر قبل از بازداشت در آن زندگی می‌کرد «س…» عنوان شده است.

اما روستای «گوڵان» (به فارسی: جمع گُل، گُل‌ها) در متن رمان و همچنین فیلم آورده شده است. اگرچه در بیشتر نقدهایی که روی فیلم ژانی گه‌ل نوشته شده، سال زندانی جوامِر را ۱۹۴۷ و آزادی وی را ۱۹۵۷ ذکر کرده‌اند، اما فیلم اشاره‌ای به سال رویداد داستان نمی‌کند. البته از متن رمان نیز به سختی می‌توان دریافت داستان در چه زمانی رخ می‌دهد، فقط اشاره کوتاهی از یکی از کارکترها وجود دارد که به نظر می‌رسد سال زندانی جوامِر، ۱۹۴۵ و آزادی‌اش ۱۹۵۵ باشد. همچنین نویسنده در سال ۱۹۵۶ و بعد از اتمام رمان، برای بار چندم بازداشت می‌شود، بنابراین احتمال اینکه سال آزادی شخصیت داستانش را در ۱۹۵۷ قرار دهد دور از ذهن است.

اما آنچه بیشتر از سال‌های دقیق حوادث فیلم، توجه مخاطب را برمی‌انگیزد، اتفاقات ناخواسته‌ای است که می‌تواند برای هر فردی و در هر سال و رژیم توتالیتری اتفاق بیافتد. جوامِر کاملاً اتفاقی در میان معترضانی قرار می‌گیرد که مطالباتی چون برابری زن و مرد، آزادی زندانیان سیاسی، حق تحصیل به زبان مادری، برابری کُرد و عرب و… دارند.

"او حتی برای اینکه شبهه‌ای دست حکومت نداده باشد، اثر را به جنگجویان الجزایری تقدیم کرد"اما از بد روزگار دستگیر می‌شود. در زندان با زندانیانی برخورد می‌کند که بدون برگزاری دادگاه اعدام می‌شوند و بعد از آزادی با شهری مواجه می‌شود که فلاکت و نکبت سرتاپایش را گرفته است. اینها همه از وجود حکومتی تمامیت‌خواه و توتالیتر است. به همین دلیل می‌داند حتی اگر «کتابفروشی» دایر کند و مانند گذشته کاری به سیاست نداشته باشد، باز نمی‌تواند خود را از آسیب‌های روزگار در امان بدارد. تنها چاره کار، پیوستن به نیروهایی‌ست که از منطق حاکم پیروی نمی‌کنند.

فیلم ژانی گه‌ل غیر مستقیم به آسیب‌های روانی شخصیت و حسرت‌هایش نیز اشاره می‌کند و تنها در محدوده بازنمایی وقایع سیاسی باقی نمی‌ماند.

جوامِر نماد میلیون‌ها انسانی است که علیرغم عدم گرایش مشخصی از سیاست، در دام شکنجه‌ها و زندان‌هایش گرفتار می‌شوند و راهی جز مبارزه-حتی مسلحانه- برای خود نمی‌یابند. او نه بلندپروازی‌های قهرمانان را دارد، نه معصومیت و مصونیت از گناه. تنها خواستۀ جوامِر یافتن فرزند و همسرش و گذران یک زندگی معمولی است، اما به‌رغم عدم وابستگی سیاسی و مخالفت علنی با حکومت، با شدیدترین رنج‌ها و آسیب‌ها روبرو می‌شود. «درد» اگرچه برای کاله مرگ را به همراه داشت ولی برای جوامِر تولیدی دوباره بود.

منابع خبر

اخبار مرتبط

جام جم - ۱۷ شهریور ۱۴۰۱
خبرگزاری میزان - ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹