پدر و مادر همد‌ست در خوی دختر ۱۵ ساله را کشتند و اعلام کردند خودکشی کرده است

رادیو زمانه - ۲۵ تیر ۱۴۰۲

بر مبنای گزارش روزنامه اعتماد، پدر یک دختر ۱۵ ساله با همدستی مادر دختر جان او را گرفته اند و آن‌ را خودکشی اعلام کرده‌اند.

خبر «خودکشی» پنجشنبه ۲۲ تیر در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده بود. گفته می‌شد دختری ۱۵ ساله به نام راحله ر. در یکی از روستاهای خوی در آذربایجان غربی «به‌خاطر خشونت خانگی» به زندگی خود پایان داده است. روزنامه اعتماد اما یکشنبه ۲۵ تیر به نقل از منابع آگاه و خانواده این زن جوان فاش کرد که راحله، دختر دوم خانواده که پدر و مادرش او را زمانی که تنها ۱۲ سال داشته به اجبار به ازدواج مردی ۲۷ ساله درآورده بودند، وقتی او به خانه پدری برگشته جانش را گرفته‌اند.

طبق این گزارش راحله قصد داشته برای فرار از خشونت خانگی از شوهرش جدا شود و به خواهر بزرگترش در تهران پناه بیاورد اما پدر و مادر او بعد از این‌که از قصد این زن با خبر می‌شوند، او را به خانه پدری دعوت می‌کنند و به قتل می‌رسانند.

"بر مبنای گزارش روزنامه اعتماد، پدر یک دختر ۱۵ ساله با همدستی مادر دختر جان او را گرفته اند و آن‌ را خودکشی اعلام کرده‌اند"در این گزارش به درگیری پدر با اعتیاد و درگیری مادر با مشکلات روانی اشاره شده است.

برخی از نزدیکان گفته‌اند که بعد از این‌که پدر و مادر راحله تصمیم به کشتن او گرفته‌اند، مادر راحله در حضور پدر، این زن را با بالشت خفه کرده است. جسد او در حالی که شالی دور گردنش بوده در طویله پیدا شده است:‌

راحله از ارومیه به خانه پدرش می‌آید و عنوان می‌کند که قصد دارد از همسرش جدا شود و به خانه خواهرش در تهران برود. همین می‌شود که مادر راحله حدود ساعت ۲ الی ۲ و نیم با «بالشت» راحله را خفه می‌کند. پدرش هم آنجا حضور داشته و می‌دیده که همسرش فرزندشان را دارد می‌کشد.

بعد با کمک هم او را به طویله می‌برند و شالی دور گردن او می‌اندازند و داد می‌زنند که دخترمان خودکشی کرده است. اهالی به خانه آنها می‌روند، ولی هیچ اثری از خفگی با شال یا طناب دور گردن راحله وجود نداشته است. وقتی ماموران انتظامی به محل می‌رسند، می‌گویند که علت مرگ خودکشی نیست و این دختر کشته شده است.

این جنایت در روستای رازی از توابع بخش قطور شهرستان خوی که با ترکیه هم‌مرز است انجام شده است.

به نوشته اعتماد پلیس در بررسی‌های اولیه احتمال خودکشی را رد کرده است:‌

وقتی عوامل پلیس به محل حادثه می‌روند، تشخیص می‌دهند این دختر به قتل رسیده است. در نتیجه پدر و مادر این دختر که ابتدا عنوان کرده بودند دخترشان خودکشی کرده، بازداشت می‌شوند. حالا هم پدر این دختر نوجوان در اعترافات خود اظهار کرده که راحله را با همدستی همسرش به قتل رسانده است، اما هنوز از چرایی ماجرا چیزی نگفته‌اند.

ادعای خودکشی درباره دختر بزرگ این خانواده که جان به‌ در برده نیز مطرح است.

"در یکی از روستاهای خوی در آذربایجان غربی «به‌خاطر خشونت خانگی» به زندگی خود پایان داده است"یکی از اهالی روستای رازی گفته:‌

این خانواده دختر بزرگ‌شان هانیه را هنگامی که دوازده، سیزده سال داشت، وادار به ازدواج کردند. هانیه پس از مدتی از همسرش جدا شد. بعد هم او را به عقد یکی از اتباع مهاجر در کشور همسایه درآوردند، اما وقتی هانیه متوجه می‌شود همسرش می‌خواهد او را بفروشد، به روستای‌شان برمی‌گردد. همان موقع تصمیم به خودکشی می‌گیرد و خود را از بالای یک ساختمان به پایین پرت می‌کند. در حال حاضر هم تهران زندگی می‌کند، ولی هیچ کس از او خبری ندارد و اما راحله دختر دوم خانواده که حالا می‌گویند خودکشی کرده است وقتی دوازده ساله بود او را به مردی که چندین سال از او بزرگ‌تر بود، می‌دهند.

راحله برای زندگی با این مرد به ارومیه می‌رود. چند روز قبل از ماجرا راحله تنها و بدون همسرش به خانه پدری‌اش می‌آید تا اینکه چهارشنبه بعدازظهر خبر در روستا می‌پیچد که راحله خودکشی کرده، اما وقتی ماموران پلیس با صحنه روبه‌رو می‌شوند به پدر و مادر راحله شک کرده و آن‌ها را بازداشت می‌کنند.

زن‌کشی: تنها در خوی ماهانه سه تا چهار زن

یک فعال اجتماعی در خوی به روزنامه اعتماد گفته: «راحله به خاطر مشکلاتی که پیش آمده بود و هنوز هم کسی درست نمی‌داند مشکلات چه بوده به خانه پدری‌اش در روستای رازی می‌رود و روز پنجشنبه ۲۲ تیر ماه در روستا شایع می‌شود که راحله خودکشی کرده است، اما با تحقیقاتی که انجام داده‌ام، متوجه شده‌ام که پدر دختر با همدستی همسرش دخترشان را به قتل رسانده. این موضوعات بسیار ناراحت‌کننده است و ما هر ماه سه، چهار فقره از این جنایت‌ها را در خوی شاهد هستیم. استان آذربایجان غربی، خوزستان، کردستان و اطراف ایلام از این اتفاقات زیاد رخ می‌دهد.»

درهم‌تنیدگی فقر، ازدواج کودکان، خشونت خانگی و زن‌کشی

فعالان اجتماعی منطقه می‌گویند سیاست‌های منجر به فقر اقتصادی خشونت‌های جنسیتی علیه کودکان و زنان را تشدید کرده است. به نحوی که اجبار کودکان به ازدواج (تجاوز جنسی به دختران در بستر ازدواج) و خشونت‌های ناشی از این اجبار به خاطر سود اقتصادی ازدواج بیشتر و بیشتر می‌شود.

"برخی از نزدیکان گفته‌اند که بعد از این‌که پدر و مادر راحله تصمیم به کشتن او گرفته‌اند، مادر راحله در حضور پدر، این زن را با بالشت خفه کرده است"

در عین‌حال گستردگی و شدت فقر به عادی‌سازی اجبار دختران کم سن و سال به ازدواج منجر شده است؛ عادی‌سازی مبادله دختران به پشتوانه قانون، به عنوان راهی برای کسب درآمد در مناطقی که سیاست‌های حکومت جمهوری اسلامی راه هرگونه دستیابی به منابع اقتصادی را بر آن‌ها بسته و آن‌ها را در حال تقلا برای بقا به حال خود رها کرده است.

از نتایج این عادی‌سازی، تأکید بر «ناچاری» خانواده‌هاست. فعال اجتماعی در خوی در ادامه مصاحبه خود با روزنامه اعتماد می‌گوید:

ببینید خانواده‌ها در این مناطق وضعیت مالی خوبی ندارند و مجبورند وقتی دخترشان کم سن و سال است او را شوهر بدهند تا از مخارج خودشان کم کنند. برای همین اکثر دختران ما در این مناطق قربانی کود‌ک‌همسری می‌شوند. بخش قطور شهرستان خوی چون جزو مناطق مرزی است مردم زیر خط فقر هستند. خیلی وقت است که ترکیه دیوار مرزی کشیده.

قبلا افراد به هر وسیله‌ای از مرزهای ترکیه کالا وارد یا خارج می‌کردند و می‌توانستند مبلغی را بابت همین کار دریافت کنند. در نتیجه وضعیت مالی اکثر این افراد بهتر شده بود اما از وقتی که رفت و آمد در مرزها سخت شده وضع مالی این افراد هم به‌شدت ضعیف شده است. کشاورزی و دامداری هم اینجا وضع اسفناکی دارد. یک مثال برایتان بزنم: ماهیانه چندین میلیارد یارانه فقط به بخش قطور تزریق می‌شود. جمعیت بخش قطور حدود ۴۰ هزار نفر است.

"جسد او در حالی که شالی دور گردنش بوده در طویله پیدا شده است:‌ راحله از ارومیه به خانه پدرش می‌آید و عنوان می‌کند که قصد دارد از همسرش جدا شود و به خانه خواهرش در تهران برود"اگر دولت از مبلغ یارانه افراد، یک کارخانه در این مناطق راه‌اندازی کند هزاران خانواده هم شغل پیدا می‌کنند و هم از ماهی یک میلیون و خرده‌ای که دولت بابت یارانه به آنها پرداخت می‌کند، می‌توانند بیشتر به دست بیاورند.

او اما تأکید می‌کند که با وجود پیچیدگی‌های منجر به افزایش اجبار دختران به ازدواج، نتیجه آن در هر صورت جان زنان را می‌گیرد. خواه از طریق زن‌کشی به‌دست شوهران یا پدران و خواه از طریق پایان‌دادن به زندگی خود برای رهایی از خشونت مردان:

ببینید آسیب‌های اجتماعی با یکدیگر در ارتباط هستند. نمی‌توانیم بگوییم طرف فقط قربانی کودک‌همسری بوده… ما می‌گوییم اکثر دختران در این مناطق قربانی کودک‌همسری هستند. خب این واژه مسائل و مشکلات دیگری به همراه دارد. خانواده‌ها از فقر و نداری مجبور می‌شوند دخترشان را زود شوهر بدهند.

اکثر این دختران هم که در کودکی ازدواج می‌کنند آینده خوبی ندارند. خودتان شاهد هستید در اکثر موارد یا به دست پدران یا به دست شوهران خود کشته می‌شوند. اگر هم به دست پدر و شوهر کشته نشوند به خاطر مشکلاتی که در زندگی پیدا می‌کنند یا خودسوزی می‌کنند یا از شیوه‌های دیگر برای پایان دادن به زندگی‌ای که به آنها تحمیل شده استفاده می‌‌کنند.

سالانه تعداد نامعلومی از زنان در ایران و در سراسر جهان به‌دست مردان نزدیک، به‌ویژه پدر، برادر، شریک زندگی و شریک زندگی سابقشان کشته می‌شوند. در دو سال گذشته فقط رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی هر چهار روز یک مورد زن‌کشی به‌دست مردان را گزارش کرده‌اند. غالب این قتل‌ها با محوریت آبرو و حیثیت مردانه یا خانوادگی صورت می‌گیرند.

"بعد با کمک هم او را به طویله می‌برند و شالی دور گردن او می‌اندازند و داد می‌زنند که دخترمان خودکشی کرده است"

در بسیاری از موارد، قتل زنان به خاطر «ناموس» گزارش نمی‌شود یا با صحنه‌سازی خودکشی اعلام می‌شود. درصد بالایی از قاتلان هرگز تحت تعقیب قضایی قرار نمی‌گیرند و حتی با تشکیل پرونده، دادگاه‌ها غالباً با صدور احکام حبس‌های کوتاه مدت، پرونده‌های قتل زنان به‌دست مردان نزدیکشان را می‌بندند.

قوانین ایران و مقام‌های مسئول در هیچ سطحی نقش زن‌ستیزی را به‌عنوان محرک خشونت علیه زنان و زن‌کشی به‌رسمیت نمی‌شناسند. در ادبیات رسمی مقام‌ها و رسانه‌های جمهوری اسلامی از موارد زن‌کشی و خشونت علیه زنان، از جمله کشتن زنان به‌ نام «ناموس»، با طرح دلیل «اختلافات خانوادگی» و تحت عنوان «قتل خانوادگی» چشم‌پوشی می‌شود. مجازات‌های سبک و نادیده‌گرفتن نقش زن‌بیزاری در خشونت علیه زنان، به بستری برای افزایش موارد زن‌کشی در ایران بدل شده‌اند.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

رادیو زمانه - ۹ خرداد ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
آفتاب - ۱۶ تیر ۱۴۰۲
آفتاب - ۲۵ تیر ۱۴۰۲