لوری کانینگام؛ اولین بازیکن بریتانیایی که به رئال مادرید رسید
لوری کانینگام؛ اولین بازیکن بریتانیایی که به رئال مادرید رسید
- اولیویه گیبرتو
- بیبیسی
منبع تصویر،
Rex Features
توضیح تصویر،
تصویر لوری کانینگام، در تیم اورینت سال ۱۹۷۵
در مرکز پارکی کوچک در شرق لندن و نزدیک ورزشگاه "لیتون اورینت"، مجسمه مردی قرار گرفته که توپ فوتبال جلوی پاهایش نشان از حرفه او بهعنوان یک فوتبالیست دارد، اما فرمی که ایستاده میتواند حالت یک رقصنده و شاید حتی یک بندباز باشد.
رقصنده باله، لقبی است که به لوری کانینگام داده بودند، بال سریعی که براحتی در زمینهای باتلاقی دهه ۷۰ میلادی میدوید و مدافعان را با دقت و ظرافت یکی پس از دیگری پشت سر میگذاشت.
کانینگام اولین بازیکن بریتانیایی بود که به رئال مادرید پیوست و یکی از اولین بازیکنان سیاهپوست بود که به تیم ملی انگلیس دعوت شد. او اغلب با توهینهای نژادپرستانه روبرو بود.
کسانی که بازی او را به خاطر میآورند از شکوه و بزرگی او در زمین میگویند. وینسنته دل بوسکه، سرمربی سابق اسپانیا و هم تیمی کانینگام در رئال مادرید، او را "کریستیانو رونالدوی زمان خود" توصیف میکند.
با این حال او به آنچه لایقش بود، دست نیافت.
کانینگام استعدادی نادر بود که درخششش تحت تأثیر آسیبدیدگی و بدشانسی قرار گرفت. او پیشگام فوتبالیستهای سیاهپوست بود که پیش از آن فاقد اعتماد به نفس بودند و بندرت خود را الگو میدیدند. بازی او خارقالعاده بود اما متأسفانه در یک تصادف غمانگیز، عمرش کوتاه شد.
کانینگام در شمال لندن و در خانوادهای جامائیکاییتبار بزرگ شد.
"او اغلب با توهینهای نژادپرستانه روبرو بود.کسانی که بازی او را به خاطر میآورند از شکوه و بزرگی او در زمین میگویند"او بر خلاف سبک جالب توجه فوتبالش و عشق و علاقهاش به رقص، بیرون زمین اغلب ساکت و درونگرا بود.
او پس از پیوستن به تیم جوانان "هایگیت نورثهیل" در سال ۱۹۶۸، بسرعت خود را استعدادی فوقالعاده و مصمم معرفی کرد.
آرسنال به کانینگام علاقهمند شد و او را آزمایشی در سال ۱۹۷۰ جذب کرد. اما سبک فوتبال "توپچیها" فضای کمی برای بازی تکنیکی کانینگام باقی میگذاشت و به همین دلیل در سال ۱۹۷۲ از این تیم کنار گذاشته شد.
- اندرو واتسون: "تأثیرگذارترین" فوتبالیست سیاهپوستی که فراموش شد
- زید آیت مالک، مسافر قاچاقی که ستاره دوی استقامت اسپانیا شد
- لیونل مسی؛ پشت پرده ماههای نخست فوق ستاره آرژانتینی در پاریس
- یکی از تلخترین لحظات فوتبال برزیل؛ شکاف اجتماعی که هنوز عمیق است
آینده کانینگام در ابهام بود تا اینکه به "لیتون اورینت" رفت که در آن زمان با نام اورینت شناخته میشد و در دسته دوم بود. اولین بازی او در ۱۸ سالگی در سوم اوت ۱۹۷۴ و در یک بازی دوستانه پیش فصل مقابل وستهم بود.
یکی از طرفداران اورینت به یاد میآورد: "ما بازی را یک بر صفر باختیم، اما کانینگام دوید و دوید و تمام آپتون پارک را دریبل زد. پدیدهای بود."
کانینگام در خارج از زمین هم بسیار مورد توجه بود. او عاشق رقص، مد، نقاشی، معماری و شراب بود و بیرون از زمین فوتبال، بیشتر وقتش در پیست رقص سپری میشد.
زندگی او سرعت خودش را داشت، گاه تنبل و بیاشتیاق بود و گاه بسیار باانگیزه و پرانرژی.
باشگاه اورینت او را اغلب به دلیل تأخیر جریمه میکرد و شایع بود او این جریمهها را با جوایز مسابقات رقص، پرداخت میکند.
نتیجه سه سال حضور کانینگام در اورینت، ۷۵ بازی، ۱۵ گل و انتقالش به "وست برومویچ آلبیون" بود. در آنجا و در شرایطی بسیار بد، استعداد او بیشتر از قبل شکوفا شد و درخشید.
منبع تصویر،
Rex Features
توضیح تصویر،
عکسی دیگر در اورینت در سال ۱۹۷۵
نژادپرستی که متأسفانه هنوز هم در فوتبال شاهدش هستیم، با آنچه در ورزشگاههای بریتانیا در دهه ۱۹۷۰ دیده میشد، قابل مقایسه نیست. در آن دوران برخی تماشاگران هرچه میتوانستند، از موز و سکه تا حتی بلبرینگ، به سمت بازیکنان سیاهپوست پرت میکردند.
بازیکنان سیاهپوست دائم آزارهای کلامی و جسمی میدیدند و در اکثر موارد، هیچ مجازاتی شامل حال خاطیان نمیشد.
برندون باتسون، هم تیمی کانینگام در تیم وست بروم، تعریف میکند که هواداران افراطی در بازیهای خارج از خانه منتظر مینشستند تا بازیکنان سیاهپوست، بدون آنکه هیچ امنیت و حفاظتی داشته باشند، برسند و به آنها تف کنند.
با این وجود کانینگام همیشه بهترین بازیکن زمین بود و این بیش از پیش باعث خشم نژادپرستان میشد.
"او پیشگام فوتبالیستهای سیاهپوست بود که پیش از آن فاقد اعتماد به نفس بودند و بندرت خود را الگو میدیدند"او اغلب بازی خود را میکرد و قبل از رسیدن به دروازه حریف، نیمی از تیم مقابل را دریبل میکرد.
ویو اندرسون، اولین بازیکن سیاهپوستی که در سال ۱۹۷۸ به طورکامل برای تیم ملی بزرگسالان انگلیس بازی کرد، میگوید: "بیشترین خشونت با بازیکنان فانتزی مثل لوری امیشد."
کانینگام در مجموع شش بار برای تیم بزرگسالان انگلیس بازی کرد. او در ۲۷ آوریل ۱۹۷۷، برای اولین بار پیراهن سفید تیم زیر ۲۱ سال انگلیس را در یک بازی دوستانه مقابل اسکاتلند بر تن کرد. انگلیس در آن بازی به لطف گل کانینگام یک بر صفر برنده شد.
اما فصل موفق او فصل ۷۹-۱۹۷۸ بود، در کنار باتسون و سیریل رجیس در تیم شگفتیساز "بَگیز"، که تنها با لغزش در هفتههای پایانی از قهرمانی فاصله گرفت و سوم شد.
این اولین بار نبود که سه بازیکن سیاهپوست با هم در فوتبال بریتانیا بازی میکردند. اما آنها بدلیل هماهنگی بسیار بالا، اولین بازیکنانی بودند که دائم در کنار هم به بازی گرفته میشدند.
به آنها لقب "سه درجهدار" داده بودند، لقبی که سرمربی تیم، ران اتکینسون، با اشاره به گروه آمریکایی و محبوب موسیقی سول، پیشنهاد کرده بود.
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
کانینگام، والری هالیدی، باتسون، هلن اسکات، رجیس و شیلا فرگوسن
اندرسون میگوید: "بعد از آنکه آنها در دسامبر ۱۹۷۸ منچستریونایتد را در اولدترافورد ۳-۵ شکست دادند، توجه همگان را به خود جلب کردند."
باتسون گفت: "در آن زمان شایعه کرده بودند که بازیکنان سیاهپوست تنبل و ترسو هستند، از سرما خوششان نمیآید و نمیتوانند تکل کنند، که البته تمام آن حرفها مزخرف بودند."
"بازیکنان سیاه پوست همه جا بودند و پیشرفتی واقعی اتفاق افتاده بود. البته ما در وستبروم اصلاً در مورد این مسائل صحبتی نمیکردیم. شاید در آن زمان، متوجه تأثیر واقعی کارمان در خارج از حباب کوچکمان نشده بودیم. اما بعداً با دیدن بازتابها کم کم متوجه شدیم؛ حضور ما مشوق سایر بازیکنان سیاهپوست بود که آرزوی حضور در فوتبال حرفهای را داشتند. میدانم که جامعه سیاهپوستان از دیدن موفقیت ما سه نفر خیلی به خود افتخار میکرد."
و در این افتخار، کانینگام مطمئناً تأثیرگذار بود.
"بازی او خارقالعاده بود اما متأسفانه در یک تصادف غمانگیز، عمرش کوتاه شد.کانینگام در شمال لندن و در خانوادهای جامائیکاییتبار بزرگ شد"
در پایان فصل ۱۹۷۸-۷۹، اختلاف نظر در مورد دستمزد باعث شد تا او نامههایی را به باشگاههای برتر اروپا ارسال کند و آنها را از آزاد بودن خود مطلع سازد. او در نهایت تیمی را یافت که علاقه شدیدی به او داشت: "رئال مادرید."
منبع تصویر،
Rex Features
توضیح تصویر،
تنها شش بازیکن بریتانیایی در رئال مادرید بازی کردهاند که کانینگام اولین آنها بود و هنوز هم به نیکی از او یاد میشود
کانینگام با قراردادی ۹۵۰ هزار پوندی، اولین بازیکن بریتانیایی بود که به این تیم بزرگ اسپانیایی پیوست؛ رقمی که در آن زمان هم رکوردی برای وست بروم بود هم برای رئال. هیجان زیادی وجود داشت که این جوان اهل شمال لندن، ممکن است یکی از بزرگان فوتبال شود.
ورود او به برنابئو در سال ۱۹۷۹ همزمان با تحولات بزرگ در اسپانیا بود. چهار سال پیش، دیکتاتوری ۳۶ ساله ژنرال فرانسیسکو فرانکو با مرگ او پایان یافته بود و آزادی بسرعت تمام کشور را فرا میگرفت، البته همچنان نژادپرستی وجود داشت.
- هراس در کابل؛ ماجرای تیم زنان کریکت افغانستان که از ترس پنهان شدهاند
- سفر شگفتانگیز شناگر سوری از جنگ داخلی تا مسابقات پارالمپیک
- توندلا، باشگاهی که از میان شعلههای آتش عبور کرد
- بازیهای المپیک؛ 'دوومیدانی راه نجاتم از دار و دسته تبهکاران بود'
در زمین، همه چیز خوب شروع شد. کانینگام در اولین بازی خود برای رئال مقابل میلان و در یک بازی دوستانه پیش فصل گل زد.
قبل از اینکه اولین مصدومیتهای سریالی او را چند هفته از میدان دور کند، در اولین بازی رسمی خود در لیگ مقابل والنسیا، نود دقیقه بازی کرد و دو گل زد.
در اولین الکلاسیکو خود، در ۱۰ فوریه ۱۹۸۰ در نوکمپ، خارقالعاده بود. این بازی نه تنها به دلیل برد ۰-۲ رئال، بلکه بیشتر به دلیل نمایش تحسینبرانگیز این بازیکن انگلیسی در یادها مانده است.
میگلی، مدافع بارسلونا سالها بعد گفت: "او برقآسا بود و با دریبلها و حرکات انفجاری و سرعتش ما را دیوانه کرده بود."
حتی هواداران بارسا شروع به تشویق بازیکنی کرده بودند که لباس سفید و (از نظر آنان) منفور رئال مادرید را پوشیده بود.
چند ماه بعد، آنها برای بیستمین بار قهرمان لیگ و همچنین جام حذفی اسپانیا شدند.
مصدومیت حضور مستمر کانینگام را محدود کرده بود، اما حضور گاه و بیگاه اما موفق او کافی بود تا هواداران رئال مادرید را متقاعد کند او بزودی خود را نشان خواهد داد.
اما متاسفانه فصل ۸۰-۱۹۷۹ اوج دوران حرفهای کانینگام بود و او پس از مصدومیت شدید در ماه نوامبر، عملاً فصل ۸۱-۱۹۸۰ برایش به پایان رسید.
وقتی عکسهای او در حال رقصیدن در کلوپی شبانه با پای گچ گرفته منتشر شد، روزنامههایی که نه ماه پیش از او بسیار تمجید میکردند، اکنون او را یک جوان عیاش نشان میدادند که استعدادش را جدی نمیگیرد.
مدیران رئال مادرید او را یک میلیون پزوتا (معادل ۲۰۰۰۰ پوند امروز) جریمه کردند که بزرگترین جریمه در تاریخ لالیگا بود. کانینگام در ظاهر آن را پذیرفت اما در باطن بسیار ناراحت شده بود.
"او عاشق رقص، مد، نقاشی، معماری و شراب بود و بیرون از زمین فوتبال، بیشتر وقتش در پیست رقص سپری میشد.زندگی او سرعت خودش را داشت، گاه تنبل و بیاشتیاق بود و گاه بسیار باانگیزه و پرانرژی"
پس از شش ماه مصدومیت و دوری از میدان، او بسرعت به فوتبال بازگشت تا در فینال قهرمانی اروپا مقابل لیورپول قرار گیرد. گفته میشود که یکی از مدیران مادرید به او گفته بود که آیندهاش در این باشگاه به این بازی بستگی دارد.
اما آن بازی که در ۲۷ مه ۱۹۸۱ بین دو تیم درخشان تاریخ فوتبال برگزار شد، یکی از بدترین بازیهایی است که در یادها مانده است. زمین "پارک دو پرنس"، که روز قبلش میزبان یک مسابقه راگبی بود، شرایطی مناسبی نداشت و جای چندانی برای فوتبال باکیفیت نمیگذاشت.
کانینگام بوضوح ناآماده بود و نود دقیقه را مثل سایه سپری کرد. او بعداً این بازی را "وحشتناک" توصیف کرد.گل خوب آلن کندی در دقیقه ۸۳ برای تعیین تکلیف بازی کافی بود تا مادریدیها جامی را که بیشترین اشتیاق را به آن داشتند، از دست بدهند.
در فصل بعد اوضاع بدتر شد. مجادلهای در تمرین منجر به اخراج طولانی مدت او شد.
اما آنچه باعث شد تا مشکلات کانینگام عمیقتر شوند، در لندن اتفاق افتاد.
منبع تصویر،
Rex Features
توضیح تصویر،
کانینگام برای انگلستان در مرحله مقدماتی جام جهانی ۱۹۸۲ مقابل رومانی بازی کرد. او در دور نهایی حضور نداشت
برادر بزرگتر کانینگام، کیت، در اسپانیا با او بود که به آنها خبر دادند شریک زندگی کیت و دو فرزندش، در آپارتمان خود کشته شدهاند، جنایتی که راز آن ۲۸ سال حلنشده ماند.
مادرید رسماً از کانینگام حمایت کرد و به او اجازه داد به انگلیس بازگردد و شروع فصل را از دست بدهد. حمایتی که بعدها مشخص شد توخالی بوده است.
ورود جانی متگاد، ملیپوش هلندی، در زمانی که تیمهای اسپانیایی تنها میتوانستند دو بازیکن خارجی داشته باشند، کانینگام را بیشتر از گردونه رقابت دور کرد. از طرفی قطع رابطه با شریک زندگیاش پس از مدتی طولانی، او را بیش از پیش سرگردان و غمگین ساخت.
باتسون میگوید: "گاهی اوقات فکر میکردم او به یک یا دو سال دیگر در وست بروم نیاز داشت، اما بهرحال شما هیچوقت پیشنهاد رئال مادرید را رد نمیکنید.
"منبع تصویر، Rex Featuresتوضیح تصویر، عکسی دیگر در اورینت در سال ۱۹۷۵نژادپرستی که متأسفانه هنوز هم در فوتبال شاهدش هستیم، با آنچه در ورزشگاههای بریتانیا در دهه ۱۹۷۰ دیده میشد، قابل مقایسه نیست"او وقتی رفت، تنها ۲۳ سال داشت بدون آنکه الگو یا مشاوری کنارش باشد."
انتقال قرضی او به منچستریونایتد و پیوستن به سرمربی سابقش در وست بروم، اتکینسون، در نهایت ناموفق بود و هنگامی که او از حضور در فینال جام حذفی در سال ۱۹۸۳ کنار کشید، مشخص شد که اعتماد به نفس و باور کانینگام رو به افول گذاشته است.
پنج فصل بعدی او مجموعهای از انتقالهای قرضی و کوتاهمدت به تیمهای چون اسپورتینگ خیخون، مارسی، لستر سیتی، رایو وایهکانو و ویمبلدون بود. هرچند لحظاتی به یاد ماندنی در این مدت داشت، از جمله پیروزی غیرمحتمل ویمبلدون در فینال جام حذفی ۱۹۸۸ مقابل لیورپول یا صعود چشمگیر رایو در آخرین روز به لالیگا در سال ۱۹۸۹، اما آن بازیکن با تکنیک و سریع هرگز دیگر نتوانست همچون سابق بازی درخشان خود را به نمایش گذارد.
- قصه پرچمدار المپیک عراق؛ جرقه فرار از 'به کلینتون نگاه نکن' شروع شد
- ویمبلدون؛ بیست سال از پیروزی حماسی فدرر مقابل سمپراس گذشت
- جورج بست؛ چگونه اسطوره منچستریونایتد راهی تیمی محلی شد
- لوئیس انریکه؛ تراژدی دردناکی که پشت صحنه سفر سرمربی اسپانیا به یورو ۲۰۲۰ قرار دارد
در خارج از زمین نیز زندگی آشفتهای داشت. دو رابطه او منجر به تولد دو فرزند شد که تنها یکی از آنها تا انتهای زندگی در کنار او باقی ماند. مشکلات حاشیهای از جمله سرمایهگذاریهای ناموفق مالی، فوتبال او را تحت تأثیر قرار داد و زودتر از آنچه تصور میشد، او را از سطح اول فوتبال حرفهای دور ساخت.
منبع تصویر،
Rex Features
توضیح تصویر،
کانینگام (راست راست) در جشن قهرمانی جام حذفی با تیم ویمبلدون در سال ۱۹۸۸
داستان کانینگام در ۱۵ جولای ۱۹۸۹ به پایان غمانگیزی رسید.
او صبح فردای یک مهمانی شبانه در مادرید، در حالی که بیشتر از حد مجاز مشروب خورده بود و کمربند ایمنیاش را نبسته بود، در یک سبقت ناموفق کنترل فرمان را از دست داد و اتومبیلش واژگون شد. کانینگام به بیمارستان منتقل شد اما کمی بعد مرگش اعلام شد، در ۳۳ سالگی.
رجیس بعداً فاش کرد که آنها چند سال قبل هم تصادفی مشابه در همان حوالی داشتند و اگر کمربند نبسته بودند، مرده بودند."
بیشتر بازیکنان این شانس را ندارند که مجسمهشان جلوی ورزشگاهی که روزی در آن درخشیدهاند، نصب شود. اما لوری کانینگام دو مجسمه دارد: یکی بیرون ورزشگاه "لیتون اورینت" و دیگری بیرون "هاثورنز"، ورزشگاه وستبروم، در کنار رجیس و باتسون.
از او به عنوان بالرین فوتبال یاد میشود که وقتی توپ زیر پایش بود چشمها را خیره میکرد. او با بازی درخشانش، امکان حضور بازیکنان سیاهپوست را بیشتر کرد.
اندرسون، هم تیمی سابقش در تیم ملی انگلیس میگوید: "در مقایسه با بازیکنان دیگر، او میتوانست کارهایی انجام دهد که آنها فقط در خواب میدیدند."
باتسون میگوید: "فوتبال او جلوتر از زمان خود بود. فقط به زمینهایی که او در آنها بازی کرده و بدرفتاریهایی که تحمل کرده فکر کنید ...
در شرایط مساوی، از همه جلوتر بود."
"اتفاقی که برای لوری افتاد، غم انگیز بود، اما او با بازیهایش همه ما را شاد میکرد و فکر میکنم ما خوش شانس بودیم که بهترین بازیهای او را دیدیم."
منبع تصویر،
Rex Features
توضیح تصویر،
تصویر کانینگام در مادرید در سال ۱۹۷۹
منبع تصویر،
Rex Features
توضیح تصویر،
تصویر لوری کانینگام جوان، در کنار مادرش میویس و پدرش الیاس
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
• استقبال طرفداران وست بروم از کانینگام در سال ۱۹۷۸
منبع تصویر،
Rex Features
توضیح تصویر،
کانینگام ۱۱۴ بازی برای وست بروم انجام داد و ۳۰ گل زد
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران