به احترام خسرو شمر، معین البُکای تهران
بالطبع دیگر مراسم هم افول کرد تا اینکه در زمان پهلوی اول، اجرای این مراسم و روضهخوانیها و عزاداریهای ماه محرم و صفر ممنوع اعلام شد، تکیه دولت هم به کارهای دیگر اختصاص یافت و بالاخره در اوایل پهلوی دوم از بین رفت.
پس از برقراری مجدد مراسم عزاداری در این دوره تعزیه دیگر به روال سابق خود باز نگشت و پس از این در حد بسیار ساده در روستاها و مناطق حاشیهای برگزار میشود. یکی از این روستاها که شکلگیری تعزیه در آن به همین سالها (اوایل دهه ۲۰) میرسد، قریه دولتآباد (محله امروزی دولتآباد) در بین ری و تهران بود.
پایهگذار تعزیه در روستا برخلاف عرف معمول، زنی به نام «حسنیه سیدصادقی» بود، در اواخر دوره پهلوی اول که عزاداری ماه محرم ممنوع اعلام شده بود، در داخل روستا که به صورت قلعه و دارای حصار و برج و دروازه بود، مراسمی به راه انداخت و اهالی به دور از چشم مأموران شهربانی به عزاداری پرداختند. این اولین مراسم عزاداری بود که در اینجا برپا میشد. پیش از اینها اهالی بهخصوص جوانها برای اقامه عزا به شهرری (میدون کوچیکه) میرفتند. خانم حسنیه صادقی که اهالی دولتآباد او را «خاله حُسنی» صدا میزدند، با همکاری خانمهای دیگر، در خانه رشتهپلو با شکر پختند و به این ترتیب از عزاداران پذیرایی کردند.
"یکی از این روستاها که شکلگیری تعزیه در آن به همین سالها (اوایل دهه ۲۰) میرسد، قریه دولتآباد (محله امروزی دولتآباد) در بین ری و تهران بود"از آنجا که این مراسم اولین عزاداری #دولت_آباد بود، حتی مداح هم نداشتند، چه برسد به وسایل و امکانات عزاداری.
خاله برای حل این موضوع از یکی از نوجوانانهای روستا به نام «ماشاءالله فرخرو» خواست که این کار را انجام دهد. او هیچ سابقهای در این زمینه نداشت، اما خاله حُسنی با دادن اعتماد به نفس به او گفت: «بخوان، کمکم یاد میگیری».
او که ماشاءالله فرخرو نام داشت، پس از مدتی مداحی را فرا گرفت. خاله در سالهای بعد عزاداری را گسترش داد و در کوچههای روستا، دسته به راه انداخت. بعدها در کنار این دسته، چند شتر را که نمادی از کاروان کربلا بود نیز به حرکت درآوردند و به این ترتیب اولین مرکز آن نیز، خانه خاله بود. خاله بهتدریج نقشهای مختلفی را در تعزیه دولتآباد اضافه میکرد و به کمک اهالی برای آنها لباس، تجهیزات و شعرها و جملاتی که آنها در هنگام اجرای نقش باید بیان کنند، آماده میکرد او برای نقشهای مختلف از خود اهالی دولتآباد استفاده میکرد.
مثلاً کربلایی اصغر نانوا اولین کسی بود که نقش شمر را داشت و یا محمد شفیعی که قصاب روستا بود، نقش حضرت ابوالفضل (ع) (شهادتخوان) را بازی میکرد.
خاله از بچههای دولتآباد هم برای اجرای نقش استفاده میکرد: یکی از آنها «رمضان» نام داشت که برای اولین بار نقش «طفل زیر بته» را در پنجسالگی بازی کرد. او پسر ماشاالله فرخرو (اولین مداح دولتآباد) بود و بعدها جانشین خاله شد و هماکنون نیز راه او را ادامه میدهد و لقب معینالبکاء را به او دادهاند.
رمضان بعد از اینکه بزرگ شد نقشهای مختلفی را به او دادند. یکی از این نقشها، نقش شمر روز #عاشورا بود. این نقش یکی از نقشهای مهم در اجرای تعزیه است. او آنقدر این نقش را خوب ایفا میکرد که کم کم به «خسرو شمر» معروف شد.
"پیش از اینها اهالی بهخصوص جوانها برای اقامه عزا به شهرری (میدون کوچیکه) میرفتند"همچنین بعد از انتقال مرکز نگهداری و آمادهسازی تعزیه از خانه خاله به خانه پدرش، خاله او را رییس گروه تعزیه نیز کرد. برادر او به نام حسین نیز نقش امام را بازی میکرد.
لقب معین البکاء به خسرو شمر رسید
تا پیش از انقلاب خاله تعداد زیادی از اهالی دولتآباد را برای تعزیهخوانی تعلیم داد و هر سال عاشورا تعداد افرادی که برای دیدن مراسم از تهران و روی و روستاهای اطراف به تهران میآمدند، افزایش مییافت، به این ترتیب به علت کمبود فضای قلعه، آنها زمینهای کشاورزی و بایر اطراف قلعه را (شهرک وحدت فعلی) برای اجرای تعزیه انتخاب کردند. به علت وسعت این زمینها، آنها به راحتی میتوانستند صحنه کربلا را بازنمایی کنند.
«خسرو شمر» تنها شاگرد باقیمانده #خاله_حسنی بود.پس از آن که ۱۵سال پیش خاله از دنیا رفت، او جای خاله را گرفت و از آن به بعد تاکنون کار برگزاری تعزیه دولتآباد در حسینیه دو شهید را ادامه میداد.
این حسینیه را خود او در سال ۱۳۶۹ بنیان گذاشت و امروزه یکی از مهمترین و تخصصیترین مراسم تعزیه در تهران در این حسینیه برگزار میشود. او چند سال پیش لقب «معینالبکاء» را از بنیاد ملی تعزیه دریافت کرد و در حال حاضر تنها معین البکای تهران به حساب میآید. روحش شاد.
* عضو شورای شهر تهران
* منتشر شده در کانال تلگرام «میراثباشی» .
۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران