کلان روایتها در تاریخ نگاری ایران دوره قاجار کتاب شد

کلان روایتها در تاریخ نگاری ایران دوره قاجار کتاب شد
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۲۹ شهریور ۱۴۰۰

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «کلان روایتها در تاریخ نگاری ایران دوره قاجار(۱۲۶۴- ۱۲۱۰)» نوشته محمدامیر احمدزاده به همت انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بهای ۶۶ هزار تومان منتشرشد.

کتاب حاضر با هدف و دغدغه تحلیل متون تاریخ نگاری دوره اول قاجاریه به تفکیک چهار مسئله اصلی یعنی هویت، مشروعیت، روابط خارجی و جنگ و بازنمایی این مسائل در تواریخ صدر قاجاریه پرداخته است.

دستاورد بحث نشان می دهد که متون تاریخ نگاری در هر دوره ای دربردارنده اندیشه ها، افکار و آرای مورخان در باب اصلی ترین مسائل عصر خود هستند و بازخورد هر مسئله ای را می توان علی رغم پیچیدگی های زبانی متون تاریخ نگاری رسمی، کشف و استخراج کرد.

فهرست مطالب این کتاب عبارت است از مقدمه، بازتاب مسئلهٔ هویت و تبار قاجارها در روایت مورخان ایرانی، مسئلهٔ مشروعیت و برجستگی آن در اندیشهٔ مورخان، مسئلهٔ جنگ در روایت مورخان دورهٔ اول قاجاریه، بازنمایی مسئلهٔ فرنگ و فرنگی در منابع تاریخ‏نگاری، جمع‌بندی، نتیجه‌گیری و منابع و مآخذ.

در بخشی از مقدمه این اثر در معرفی آن آمده است: متون تاریخ ‏نگاری یکی از میراث‏های فرهنگی هر جامعه ‏ای‌اند که می‏توان بازتاب مسائل عصرشان را در روایت‌پردازی آنان یافت. اینکه مسائل کلان و اساسی مطرح‌شده در متون تاریخ ‏نگاری دورهٔ قاجاریه کدام‌اند و چه جایگاهی در رویکرد و روایت‌پردازی مورخان نیمهٔ اول دورهٔ قاجاریه داشته ‏اند مسئلهٔ نوشتار پیشِ روست. رویکرد تحقیق مبتنی بر تحلیل تاریخی و بازنمایی و تفسیر روایت‏هایی است که به صورت‌بندی جدیدی از روایت مورخان دربارهٔ مسائل دورهٔ قاجار کمک می‏کند. آنچه به عنوان دستاورد کلی بحث می‏توان آورد این است که حکومت قاجار همچون هر حکومت نوتأسیسی در ابتدای عمر خود با بحران هویت و مشروعیت مواجه بوده است؛ در نتیجه حجم عظیمی از مباحث و روایات مورخان رسمی به این دو مسئله متمرکز شده است.

"در بخشی از مقدمه این اثر در معرفی آن آمده است: متون تاریخ ‏نگاری یکی از میراث‏های فرهنگی هر جامعه ‏ای‌اند که می‏توان بازتاب مسائل عصرشان را در روایت‌پردازی آنان یافت"گفتمان هویت به مثابهٔ مسئلهٔ عصر تأسیس در تواریخ دورهٔ اول قاجاریه گرچه رنگ‌وبوی «ایلی _ قومی» دارد، به‌تدریج به سمت هویت سرزمینی ایران باستان و هویت اسلامی با طرح ممیزات خاص هر کدام پیش رفته است. علت توجه مورخان به مسئلهٔ هویت را می‏توان در اتصال آن به مسئلهٔ مشروعیت از یک‌سو و از سوی دیگر، رویارویی نابرابر با فرنگ مدرنی دانست که متفاوت با اعصار گذشته به تأثیرگذاری یک‌جانبه در جامعهٔ شرق روی آورد. مسئلهٔ دیگری که در متون تاریخ ‏نگاری رسمی قاجاری انعکاس چشم‌گیری دارد «گفتمان جنگ» است که مورخان با رویکردی عینی و واقع‌گرایانه به مسئلهٔ جنگ‏های مدرنی که ایران در برابر روسیه تزاری با آن مواجه شد پرداخته‏‏اند. مسئلهٔ چهارم قابل‌طرح در متون تاریخ‏نگاری قاجاریه را مناسبات خارجی، قرائت و خوانش از «دیگریِ قدرتمند فرنگی» و اهمیت مسائل دنیای پیرامونی تشکیل می‏دهد. این رویکرد به‌تدریج ایران را از الگوی روابط خارجی به سوی اتخاذ یک سیاست خارجی و تشکیل نهادهای مدرن سیاست‏گذار در عرصهٔ مناسبات خارجی به پیش می‏برد و در رویکرد مورخان قاجار با گذر زمان درک نسبتاً روشن‏تری از فرنگ مترقی و رویه‏های تمدنی _ استعماری آن بازتاب یافته است.



تاریخ ‏نگاری نیمهٔ اول قرن سیزدهم قمری در ایران عمدتاً متأثر از الگوبرداری نوشتارهای تاریخی از فضای سنت‏ها و ارزش‏های فرهنگی و سیاسی جامعهٔ ایران تحت تسلط قدرت قاجاریه بود. این موضوع در گونه ‏‏شناسی الگوهای تاریخ‌نگاری ایرانی اعم از تاریخ‌های محلی و تاریخ‏های سلسله‏ای، که اغلب معطوف به طرح ارزش‏های قبایلی _ ایلی به عنوان الگوی غالب در فرهنگ سیاسی و مناسبات اجتماعی هویت تاریخی است، بازتاب یافته است. اغلب مورخان نیمهٔ اول حکومت قاجاریه، ضمن آگاهی از تحولات دنیای بیرونی و رشد دانش جدید، از تحصیلات سنتی برای نگارش تاریخ برخوردار بودند که این امر موجب شد تاریخ‏نگاری را به مثابهٔ فعل و عملی دیوانی پیگیری کنند تا به عنوان یک دانش و حوزهٔ معرفتی. طبعاً این دیوان‏سالاران ایرانی ضمن علاقه‌مندی به میراث ارجمند فکری _ فرهنگی و سیاسی ایران بر آن بودند که تاریخ حکومت قاجارها و ظهور رهبران نظامی _ سیاسی آن را در تسلسل و تداوم تاریخی با ادوار کهن و باستانی ایران و سلطنت‏های قدیم ترسیم کنند و بدین ترتیب از ذهنیت تاریخی _ اجتماعی خود به عنوان بخشی از جامعهٔ ایران برای تبیین جایگاه و اهمیت پادشاهی جدیدالتأسیس و اتصال الگوی حکمرانی رهبران جدید به پادشاهان ایرانی قدیم بهره بگیرند. بنابراین، همهٔ اقدامات منشیان و دبیران و اهل دیوان‏سالاری ایرانی در مقام مورخ و ادیب عبارت است از تأثیرپذیری ناآگاهانه یا آگاهانه از رسالت منشیانهٔ خود برای ثبت تاریخ معاصر زمانه در چهارچوبی اندیشیده.

"اینکه مسائل کلان و اساسی مطرح‌شده در متون تاریخ ‏نگاری دورهٔ قاجاریه کدام‌اند و چه جایگاهی در رویکرد و روایت‌پردازی مورخان نیمهٔ اول دورهٔ قاجاریه داشته ‏اند مسئلهٔ نوشتار پیشِ روست"مورخان قاجار هم به خاطر الگوبرداری از سنت تاریخ‌نویسی ماسَبَق خود یعنی مکتب استرآبادی و هم با توجه به سپری‌کردن عمر و حرفه در مکتوب‌نویسی منشیانه و ملفوفه ‏نویسی دبیران عمدتاً از موضع ادیب و منشی به سنت‏های سیاسی و تاریخی می‏پرداختند که نتیجهٔ آن تولید متون نسبتاً منشیانه با درجه ‏هایی از تفاوت در سطح بود. مورخان رسمی قدرت سیاسی قاجار به مانند اغلب هم‏سلکان خود در ادوار پیشین به ثبت تاریخ براساس ارزش‏های فرهنگی و قومی مسلط در زمانه با نظر به کارکردهای تاریخی ثبت وقایع مشغول بودند.

بنابراین، متون تاریخ‏ نگاری بخشی از اندیشهٔ سیاسی ادوار گوناگون تاریخ ایران را در بر گرفته ‏اند و بخشی از اندیشهٔ سیاسی هر دوره را باید در لفافهٔ متون تاریخ‏نگاری آن جست‌وجو کرد. اهمیت طرح بحث و پرداختن به چنین موضوعاتی از این‌روست که تاریخ‏نگاری در دورهٔ قاجار از حیث کمّی و کیفی متحول و دگرگون شد؛ اولین نشانه‏ های تغییر در نثر و سبک نگارش تجلی پیدا کرد، سپس به‌تدریج دامنهٔ تحول به محتوا و نگرش تاریخ‏نگاران کشیده شد. افق و حیطهٔ تاریخ‏نگاری هم از محدودهٔ جغرافیا و فرهنگ ایران‌زمین و سرزمین‏های همجوار فراتر رفت و به قلمروِ تاریخ جهان بسط یافت.

تنوع و تکثّر بی‏سابقه‏ای در نوشته ‏های تاریخی و مورخان صورت گرفت و نگارش و مطالعهٔ تاریخ از محدودهٔ انحصاری دیوان‌سالاران ادیب خارج گردید و برخی نویسندگان از این حد هم فراتر رفتند. محتوای مطالب تاریخی را از وصف سرگذشت شاهان و جنگ‏ها به مباحث اجتماعی و اقتصادی گسترش دادند و به نقادی تاریخ‌نگاری سنتی پرداختند. در ادامه، اسلوب و فن تاریخ‏نگاری علمی جدید را پایه‏ گذاری کردند و بر درک و فهم فلسفی از تاریخ تأکید ورزیدند. مسئلهٔ تحقیق حاضر بر این مبنا استوار است که بکاود کلان‌روایت‌های موجود در تاریخ‏نگاری دورهٔ اول حکومت قاجاریه کدام‌اند و چه نسبتی با وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعه داشته‏ اند؟

با تأسیس حکومت قاجار جغرافیای تاریخی ایران، پس از دوره ‏هایی از تلاطم ناشی از فقدان حکومت متمرکز، مجدداً از چهارچوب جغرافیایی و ثبات نسبی در قلمروِ سرزمینی برخوردار شد و عصر حیات حکومت‏های محلی و منطقه‏ای با شکل‏گیری نظام سیاسی و متمرکز قاجاریه در ایران پایان یافت. تشکیل حکومت متمرکز به بازآفرینی جریان و سنت‏های سیاسی _ فرهنگی ایران از جمله توسعهٔ مکتب بازگشت ادبی، توسعهٔ فرهنگی و رشد ساختارهای اداری _ سیاسی کمک کرد.

"رویکرد تحقیق مبتنی بر تحلیل تاریخی و بازنمایی و تفسیر روایت‏هایی است که به صورت‌بندی جدیدی از روایت مورخان دربارهٔ مسائل دورهٔ قاجار کمک می‏کند"به‌تدریج شاهد آن هستیم که حکومت قاجاریه با توسعهٔ الگوی نظام سیاسی پادشاهی بر مبنای میراث و سنت‏های ایرانی پا گرفت و تحقق چنین مسئله‌ای بر اثر مشارکت فعال و اثرگذار صاحبان قلم و دیوان‌سالاران ایرانی از جمله حاج‌ابراهیم‌خان کلانتر و خاندان قائم‌مقام صورت واقعی به خود گرفت. گرچه این ساختار قدرت سیاسی جدید بر مبنای انتساب به ایل قاجار شکل گرفت، مقدمات و زمینه‏ های رشد دبیران و دیوانیان ایرانی را بر اثر تغییر در محتوای ساختار سیاسی و نیز متأثر از تحولات بیرونی عصر مدرن به پیش برد.

در عرصهٔ تاریخ ‏نگاری نیز، مؤلفه ‏هایی که باعث تغییرات تدریجی در محتوای متون دورهٔ قاجاریه شد عبارت‌اند از ۱. تغییروتحول تدریجی در بسترهای اجتماعی _ فرهنگی ایران دورهٔ قاجار، به گونه ‏ای که ایران از جامعه‌ای دینی و سنتی که تداوم اندیشه‏ها و علایق عصر صفویه را در خود داشت به سوی جامعه‌ای در حال گذار و تحول پیش رفت. هر چند زمینه‌های وقوع این تحول امری درونی و برآیند سیر طبیعی تغییرات درون‏زا در ایران نبود، تداوم این روند سبب شد تاریخ‌نگاری از الگوی اندیشهٔ تقدیرگرایانه، هزاره‏ گرایی و سده ‏گرایی به سمت تاریخ ‏نگاری عینی و واقع‌گرایانه پیش برود.

اگرچه برخی قالب‏های کلان‌روایت موجود در منابع تاریخ‌نگاری از جمله پارادایم مسلط سیاست‌نگاری در منابع تاریخ‌نگاری تغییری در رویکرد و محتوای خود نداد، موضوعات سیاسی و مسائل اهل قدرت و سیاست به مثابهٔ واحد مطالعه و مسئله در تاریخ با نگرش‏های دیگری نیز مورد مطالعه و بازبینی قرار گرفت. ۲. توسعهٔ تاریخ ‏نویسی محلی و سلسله‏ای در راستای ثبت مسائل و موضوعات جدید قرن سیزدهم قمری و رشد خودآگاهی مورخان از ماهیت تحولات دنیای بیرونی. ۳. طرح موضوعات جدید بر مبنای الگوپذیری از سنت‏های نوشتاری موجود در تاریخ‏های نو.

"مسئلهٔ چهارم قابل‌طرح در متون تاریخ‏نگاری قاجاریه را مناسبات خارجی، قرائت و خوانش از «دیگریِ قدرتمند فرنگی» و اهمیت مسائل دنیای پیرامونی تشکیل می‏دهد"۴. گرایش به ساده‏نویسی در متن بر مبنای تحولات صنعت چاپ و بسط مخاطبان. در حقیقت، این تغییرات در بسترهای اجتماعی و جغرافیای فرهنگی بازتاب خود را در تاریخ‌نگاری ایران دورهٔ قاجار داشته است و این امر خود متأثر از تغییرات کلان در عرصه‌های ساختار سیاسی و زندگی فرهنگی و اجتماعی جامعهٔ ایران بود.

این پژوهش براساس روش تحلیل تاریخی و نیز تفسیر متون تاریخ‌نگاری صدر قاجاریه صورت گرفته است؛ بدین منظور، ابتدا وقایع و رخدادها را بررسی می‌کند و در مرحلهٔ بالاتر با روش تحلیلی به ارزیابی مباحث و مسائل موردتوجه مورخان این برهه می‏پردازد و سپس براساس روش تحلیل محتوا، کشف و بررسی کلان‌روایت‌ها و مسائل مدنظر مورخان دورهٔ قاجار موردتوجه قرار می‌گیرد.

منابع خبر

اخبار مرتبط