قسمت شصت قضاوت
سریال قضاوت قسمت شصت 60Ghezavat Serial Part ۶۰
آنچه باید پیش از آن و برای قسمت ۶۰ سریال قضاوت بدانیم:
سدا در خانه پارس است و برای او عشوه گری می کند. او سعی دارد پارس را با اظهار علاقه نسبت به او خام خود کند. پارس به او اعتنایی نمی کند و می گوید چه می خواهی؟ سدا می گوید باید اظهارات خواهرتان نوا را هم بگیرید وگرنه من در این رابطه درخواست رسمی می دهم و برای شما بد می شود. پارس می گوید به خواهرش اعتماد دارد و نیازی نمی بینید از او اظهارات بگیرد. سدا می گوید پس اگر این کار را نمی کنید، باید اظهارات من و لاچین را از پرونده حذف کنید.
" سریال قضاوت قسمت شصت 60Ghezavat Serial Part ۶۰ آنچه باید پیش از آن و برای قسمت ۶۰ سریال قضاوت بدانیم:سدا در خانه پارس است و برای او عشوه گری می کند"سدا می رود و پارس از روی عصبانیت یک گلدان را که با نوا ساخته بود، می شکند. او به نوا زنگ می زند و اظهار می کند که حال خوبی ندارد و به کمک او احتیاج دارد. نوا با جوند در حال گشتن به دنبال خانه است، او سریع بعد از تماس پارس به سمت خانه او حرکت می کند.
در دفتر ایلگاز و جیلین، آن ها مشغول شام خوردن هستند. ارن به ایلگاز زنگ می زند و می گوید که عمر با گلوله کشته شده است اما چون جنازه در آب بوده، خیلی دیر متوجه شدیم که با ضرب گلوله مرده است. ایلگاز می گوید یعنی زمانی که میتاد ادعا می کرد عمر با گلوله مرده، پلیس ها از قضیه گلوله خبر نداشته اند؟ پس حتما قتل کار خودش است و او را سریع دستگیر کن.
نوا که بسیار مضطرب است به خانه پارس می رسد.
پارس می گوید برای اینکه تو را به خانه بکشانم مجبور شدم ادعا کنم که حالم خوب نیست! تو باید برای پرونده انگین اظهاراتت را ارائه دهی و بگویی شب حادثه کجا بوده ای. نوا بسیار مضطرب و عصبانی است او به پارس می گوید همچنین اتفاقی نباید بیوفتد.
تلفن یکتا زنگ می خورد. جوند پشت خط است و به او می گوید طبق تحقیقاتی که کرده اند، لاچین در ساعت قتل، در شیله نبوده است. یکتا متعجب است و به لاچین نگاه می کند و نگاهش پر از نفرت است.
عثمان و زمرد در یک پارک دیدار می کنند. زمرد با عصبانیت در حالی که گریه می کند به عثمان می گوید من خوشحال شدم تو از زندگیم رفتی بیرون و توبه کردم حالا فهمیدم که حامله هستم.
"پارس به او اعتنایی نمی کند و می گوید چه می خواهی؟ سدا می گوید باید اظهارات خواهرتان نوا را هم بگیرید وگرنه من در این رابطه درخواست رسمی می دهم و برای شما بد می شود"حالا باید چیکار کنم؟ عثمان او را در آغوش می گیرد و می گوید سرنوشت هم نمی خواهد آن ها از هم جدا شوند.
نیازی مسئول آزمایشگاه منتظر است تا دستکش خشک شود و روی آن آزمایش کنند. او به دستیارش می گوید به دستکش دست نزند تا خودش برگردد. دستیار به حرف او توجه نمی کند و شروع به بررسی دستکش می کند او تار مو و خونی که روی دستکش است را بررسی می کند. در حضور نیازی، دستیار او یافته های خود را با خوشحالی تحویل ارن می دهد. او می گوید طبق آزمایش دی ان ای، تار مو متعلق به یک مرد است و خون پیدا شده هم برای انگین است.
ارن با ایلگاز تماس می گیرد تا این موضوع را به او بگوید و ایلگاز و جیلین می فهمند که قاتل زن نبوده است.
در همین لحظه میتاد با جیلین تماس می گیرد و به او خبر می دهد که پلیس ها او را دستگیر کرده اند. جیلین برای رفتن به کلانتری آماده می شود که ایلگاز بیخیال روی صندلی می نشیند. جیلین از خونسردی او متعجب است و از ایلگاز می پرسد آیا او دستور دستگیری آن مرد را داده است؟ ایلگاز ماجرای گلوله و اعتراف آن مرد پیش از اعلام پلیس را برای جیلین تعریف می کند. جیلین به او می گوید می دانستم نمی توانی وکیل شوی و این را به تو گفته بودم. باید از تو عصبانی باشم اما نیستم و از اینکه نمی توانی درستکاری ات را کنار بگذاری خوشحالم.
"سدا می گوید پس اگر این کار را نمی کنید، باید اظهارات من و لاچین را از پرونده حذف کنید"ایلگاز می گوید شاید زندگی از عمد چیزهایی به ما می دهد که خوشحال باشیم و جیلین را می بوسد.
برای آنکه از قافله پندار (خبر و سرگرمی) عقب نمانید کلیک کنید و به تلگرام بیایید.
قسمت بعدی - سریال قضاوت قسمت شصت ۶۰ قسمت قبلی - سریال قضاوت قسمت پنجاه و نه ۵۹ Next Episode - Ghezavat Serial Part ۶۰ Previous Episode - Ghezavat Serial Part ۵۹
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران