قسمت هفت آپارتمان بی‌گناهان
سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت هفت 7Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۷
آپارتمان بی گناهان ۲۰-۱
اینجی سعی می کند لبخند بزند اما حسیبه در ذهن صفیه مدام پشت سر هم می گوید: «لبخندشو میبینی؟ چون چیزی که میخواست شد! اون الان پیروز شده!» حسیبه فریاد میزند: «برو! » اینجی و هان فکر می کنند منظورش با اینجی است اما صفیه فورا قوانینی که اینجی باید در این خانه رعایت کند را به دست او میدهد. هان با دیدن دو صفحه قانون جا می خورد و به خواهرش چشم غره می رود اما اینجی از او می خواهد آرام باشد چون حالا که وارد خانه شده بهتر است به همه چیز عادت کند و کسی را اذیت نکند.
هان اینجی را به اتاقش می برد و با خوشحالی می گوید: «با صفیه کلی حرف زدم اینجا فقط برا خودمون دوتاست. نمیتونه اینجا چیزی بگه. »
وقتی حسیبه دوباره مثل خوره به جان صفیه می افتد، گلبن از رفتارهای صفیه می فهمد که مادرشان برگشته و با عصبانیت می گوید: «آبجی بهش گوش نده! » و رو به فضای خالی خانه که مثلا حسیبه است فریاد میزند: «چرا آبجیم رو راحت نمیذاری؟! برو و دیگه برنگرد! » صفیه با مظلومیت می گوید: «شنید چی گفتی اما عصبانیه! بهت گفت شاشو! »
هان به طبقه پایین می رود و سعی می کند نایلون هایی که صفیه به خاطر ورود اینجی در خانه کشیده را پاره کند اما صفیه به او این اجازه را نمیدهد.
"هان با دیدن دو صفحه قانون جا می خورد و به خواهرش چشم غره می رود اما اینجی از او می خواهد آرام باشد چون حالا که وارد خانه شده بهتر است به همه چیز عادت کند و کسی را اذیت نکند"اینجی با خوشحالی می اید تا هان را برای کارش بدرقه کند.
ممدوح نگران اینجی است و می گوید: «مطمئنم اینجی پشیمون میشه و سه روز دیگه برمیگرده. » هالوک با بیخیالی می گوید: «از یه طرفم خوب شدا! شوهرش پولداره! یکم دندون رو جیگر بذاره کلی زندگیش راحت میشه. » ممدوح با عصبانیت از او می خواهد دیگر در مورد اینجی صحبت نکند.
صفیه و گلبن لباس ضدعفونی سفیدی سر تا پای اینجی می پوشانند.
هان با دیدن این وضعیت خجالت زده می شود اما اینجی با لبخند می گوید: «شبیه فضانوردا شدم. مثل تیپ خودمه. » که فقط هان ناراحت نشود.
بعد از رفتن هان، صفیه چمدان های اینجی را داخل حمام می اندازد و از او می خواهد انها را بشوید و تاکید می کند که باید چهار بار شسته شوند. اینجی جا می خورد اما حق اعتراض ندارد.
"هان اینجی را به اتاقش می برد و با خوشحالی می گوید: «با صفیه کلی حرف زدم اینجا فقط برا خودمون دوتاست"در طول مدتی که اینجی لباس هایش را می شوید، گلبن و صفیه هم بر کارش نظارت دارند!
گلرو در نبود ناجی به اتاق او می رود و با دیدن دفتر خاطرات روزانه اش که هر صفحه اش را با یاد صفیه پر کرده، بغض می کند.
از طرفی ناجی به همه جاهایی که با صفیه رفته بودند می رود و فیلم می گیرد تا شاید بعدها بتواند صفیه خوش قلب گذشته را به یاد او بیاورد.
- ۳ آبان ۱۴۰۱ اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران
