بسترهای برسازنده دانش فقه(۱۳)
چکیده :ایرانیان نیز که در دوره امویان با سیاست های خشن تبعیض گرایانه رنج فراوان دیده بودند، این الگوی حکومت مندی نبوی را بایسته ترقی و تکامل دانستند. این امر باعث همزیستی در جامعه متکثر بر مبنای قانون می شد. اما سوال این است کدام قانون و بر چه مبنا و اساسی و از کدام منبع و به طور کلی با چه الگویی باید قانون نوشت؟ قانون را که می نویسید و چه کسی بدان مشروعیت می...
محمد عثمانی
شکاف میان حکومت و امت اسلامی و نارضایتی عمومی از سیاست های تبعیض اموی، جنبش های اعتراضی فراوانی را در بستر جهان زیست اسلامی شکل داد. در نهایت براساس ائتلاف میان ایرانیان و خاندان پیامبر، لشکری از خراسان به فرماندهی ابومسلم خراسانی به سوی شاء گسیل شد. این نیروی نظامی موازنه قدرت را به نفع عباسیان تغییر داد.
"چکیده :ایرانیان نیز که در دوره امویان با سیاست های خشن تبعیض گرایانه رنج فراوان دیده بودند، این الگوی حکومت مندی نبوی را بایسته ترقی و تکامل دانستند"عباسیان که از فرصت عدم تمایل خاندان نبوی به قدرت استفاده کرده، خود را وارث خلافت نبوی قلمداد کردند. با لشکر خراسان، انقلابی علیه امویان رخداد که عباسیان را به قدرت رسانید. نقش ایرانیان در به قدرت رسانیدن عباسیان، باعث حضور آنان در بدنه قدرت در مقام وزارت شد. خاندان برمکی که از نخبگان ایرانی بودند، با حضور پر رنگ و تاثیرگذار، تحول برزگ و بنیادی در حکومت مندی نوین در اسلام سده میانه داشتند. آن چه برمکیان در حکومت عباسی انجام دادند، زمینه ساز شکوه تمدن اسلامی شد.
این دوره را به عصر تدوین یا برساختگی تمدن اسلامی می خوانیم. برای درک این موضوع، ما فقط به نمود برسازی دانش فقه در این دوره و تاثیر آن بر عرصه قدرت را مورد کنکاش قرار می دهیم.
در زمانی که ایرانیان برای قدرت در جهان زیست اسلامی گام برداشتند، جامعه اسلامی با تحول بزرگی روبرو شده بود. در ابتدا باید دانست در این دوره صحابه پیامبر که به طور مستقیم با او در ارتباط بودند و محضر او را درک کرده بودند، حضور فیزیکی نداشتند. جای آنان در ساخت گروه های مرجع را تابعین یا کسانی که صحابه را درک کرده اند، را گرفته اند. حکومت از هژمونی امر متعالی خلافت به سلطنتی زمینی مبتنی بر عرف تغییر پیدا کرده بود.
"در نهایت براساس ائتلاف میان ایرانیان و خاندان پیامبر، لشکری از خراسان به فرماندهی ابومسلم خراسانی به سوی شاء گسیل شد"جامعه بسیار بزرگ شده بود. جامعه ای با رنگ هایی متنوع و فرهنگ های گوناگون که عقیده اسلامی آنان را متحد کرده بود. نه در این شرایط امکان سیاست ورزی با رویکرد نبوی ممکن نبود. زیرا در آن جامعه شرایط یکدست اجتماعی حاکم بوده است. همچنین جامعه بلیط و سیاستی متناسب با زیست اجتماعی آن صورت گرفته بود.
اما اکنون دیگر سنت نبوی به تنهایی قادر به هدایت جامعه نبود. از این رو نیاز به تجربه جدید برای این جامعه گسترده و پیچیده بود. اما این نیاز را بستر اجتماعی و سیاسی مسلمانان قادر به تولید آن نبود؛ زیرا آن طور که گفتیم تجربه عربی پیشا اسلامی و اسلامی با جوامع بسیط و یکدست بوده است. براین اساس سنت قانونی متجلی در حکومت نبوی، تنها به مثابه یک الگو عمل می کرد. یعنی این امر را به حکومت و جامعه القاء می کرد که سعادت دنیوی، تنها از طریق تبدیل نیازهای عمومی به قانون ممکن خواهد بود.
ایرانیان نیز که در دوره امویان با سیاست های خشن تبعیض گرایانه رنج فراوان دیده بودند، این الگوی حکومت مندی نبوی را بایسته ترقی و تکامل دانستند.
"عباسیان که از فرصت عدم تمایل خاندان نبوی به قدرت استفاده کرده، خود را وارث خلافت نبوی قلمداد کردند"این امر باعث همزیستی در جامعه متکثر بر مبنای قانون می شد. اما سوال این است کدام قانون و بر چه مبنا و اساسی و از کدام منبع و به طور کلی با چه الگویی باید قانون نوشت؟ قانون را که می نویسید و چه کسی بدان مشروعیت می بخشد؟
با روی کار آمدن عباسیان، برای ایجاد نظم جدید سیاسی، به تجارب ملل دیگر توجه کردند. آنان به نیکی می دانستند که نظم سیاسی جدید در خلاء شکل نمی گیرد؛ از این رو با کمک ایرانیان گام اول برداشته شد. یعنی بستری علمی و ذهنی برای یک نظم جدید بوسیله نهضت ترجمه بوجود آمد. یحیی برمکی در مقام وزیر هارون به تاسیس بیت الحکمه پرداخت و از سرتاسر سرزمین های اسلامی افرادی که زبان عربی را نیک می دانستند و به زبان ملل متمدن دیگر چون یونانی، سریانی و پهلوی و فارسی را در آن استخدام کرد.
اما نکته اساسی این بود که یحیی برمکی بدنبال تجربه ای بودند که بتوان سرزمین پهناور و متنوع اسلامی را با آن اداره کرد. این تجربه و دانش در نزد ایرانیان بود. ایرانیان در طول تاریخ دانش و تجربه اداره سرزمین های گسترده را از ادوار دور باستانی در اختیار داشتند؛ اما اوج آن تجربه در دوره ساسانی بود. با این نگرش میل به انتقال تجربه ایرانی به سرزمین اسلامی قوت گرفت. در این رهیافت کتاب هایی که محصول نهضت ترجمه در عصر ساسانی بود، خواه به زبان سریانی یا پهلوی بود، در بیت الحکمه ترجمه شد.
"نقش ایرانیان در به قدرت رسانیدن عباسیان، باعث حضور آنان در بدنه قدرت در مقام وزارت شد"در این میان، در بیت الحکمه در زیر نظر برمکیان، کتاب بسیار مهم دینکرد شروع به جمع آوری و ترجمه به زبان عربی کردند.
دینکرد کتاب فقهی زرتشتی بود که نظم زیست فردی و اجتماعی انسان مومن زرتشتی را تنظیم می کرد. دینکرد دایره المعارف فقهی نه جلدی است که توسط موبد آذر فرنبغ جمع آوری می شد. حال جامعه اسلامی در مسیر تداوم سنت قانونی عصر نبوی با در اختیار داشتن دو منبع از تجربه قانون شرعی در آئین زرتشت، الگویی برای تکامل داشتند. در این میان امام شافعی ایرانی، با درک این تجربه و انتقال آن بر منابع قانون در جهان اسلام( وحی، سنت و عرف)، دانش فقه را برساخت. السیرافی زبان دان معروف، اظهار می دارد که شافعی با تعریب منطق ارسطویی، آن را در مقام علم اصول یا مبنایی برای روش اجتهاد در منابع اسلامی برای برسازی قانون مهیا کرد.
اگر دقت کنیم شیوه برسازی این دانش برگرفته از تجربه ایرانی بوده است؛ اما در محتوای دانش شرایع دیگر از زرتشتیت، یهودیت و مسیحیت را به دلیل همزیستی با تجارب این ادیان حضور پر رنگ دارد. اینجاست که اذعان باید کرد، آن چه در حال رخداد است، پدیداری برآمده از ایده ایرانی است. شکل گیری دانش فقهی به صورت یک کلیت در قرن دوم هجری و تحت تاثیر دینکرد زرتشتی صورت گرفته است. (البته نویسنده این سطور در مقاله ای جداگانه به تطبیق فقه سیاسی در دینکرد و فقه اسلامی پرداخته است) البته باید به این نکته هم توجه کرد که در این دوره علوم گوناگونی از کلام، فلسفه و …در حال شکل گیری است. این علوم با تاثیرگیری از منطق قدرت، در حال بوجود آوردن نظم جدید در جهان زیست اسلامی هستند.
.اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران