قسمت شصت و پنج قضاوت
سریال قضاوت قسمت شصت و پنج 65Ghezavat Serial Part ۶۵
سریال قضاوت دوبله فارسی قسمت ۶۵ : چه باید پیش از آن بدانیم؟
پارلا برای آغاز ماموریت حمل مواد، وارد یک مغازه کیف فروشی می شود و با گفتن اسم رمز، کیف را از مرد فروشنده می گیرد و می رود. بیرون مغازه چنار از دور مراقب پارلا است. او می بیند که مرد مشکوکی با یک بی سیم پارلا را تعقیب می کند. او به سردار زنگ می زند و با عصبانیت می گوید پارلا توسط پلیس تعقیب می شود و تقصیر سردار است که او را به این دردسر انداخته است. سردار چنار را از سر خودش باز می کند و می گوید پارلا کار خودش را بلد است.
جیلین که دوباره خشمش عیان شده، به دفتر یکتا می رود و با عصبانیت می گوید از من و ایلگاز چه می خواهی و شروع به اعتراض در مورد فشار رسانه ها و نابودی مدارک توسط یکتا می کند.
"او به سردار زنگ می زند و با عصبانیت می گوید پارلا توسط پلیس تعقیب می شود و تقصیر سردار است که او را به این دردسر انداخته است"یکتا که خیلی خونسرد است با پوزخندهایش جیلین را بیشتر عصبانی می کند. در نهایت با لبخند میگوید پسرم را کشتی و باید تاوان بدهی و دوباره به زندان بازگردی. جیلین می گوید که انگین را نکشته است. سدا و جوند می خواهند او را آرام کنند اما موفق نمی شوند و به دستور یکتا به پلیس زنگ می زنند.
پارلا به مغازه لباس فروشی می رود. او در اتاق پرو، از کیف سه بسته مواد خارج می کند و در کیف دیگری می گذارد و می رود.
ادامه راه با مروه است، او داخل می رود و کیف را از اتاق پرو برمی دارد. مامورها پارلا را گیر می اندازند و او را می گردند اما چیزی پیدا نمی کنند. پارلا حسابی ترسیده است. وقتی پلیس ها می روند چنار پیش او می آید و او را در آغوش می گیرد. چنار می گوید دیگر نباید در این کارها شریک شوی اما پارلا می گوید هیجانش را دوست دارد و می خواهد ادامه دهد.
ایلگاز برای آزاد کردن جیلین از بازداشتگاه می رسد.
"سدا و جوند می خواهند او را آرام کنند اما موفق نمی شوند و به دستور یکتا به پلیس زنگ می زنند. پارلا به مغازه لباس فروشی می رود"جیلین از ایلگاز عذرخواهی می کند و ایلگاز می گوید باید بیشتر مراقب باشد چون این موضوع هم به پرونده اش اضافه شده و کارشان سخت تر شده است.
مروه به کافی شاپ می رود و بسته ها را به توچه می دهد. توچه هم مواد را در کمد خانه ارن پنهان می کند.
نیازی به اتاق ارن و متین می رود و به آن ها می گوید به رفتار دستیارش مشکوک شده است. آن ها می گویند شک و تردید فایده ای ندارد و باید تمرکز کند و دقیق به کسی اتهام بزند.
ایلگاز و جیلین به محل کار دختری به نام آرزو رفته اند که می گویند دوست دختر صالح، پدر واقعی ملکه است. آرزو می گوید قصدشان با صالح جدی بوده و قرار بوده او طلاق بگیرد و با هم ازدواج کنند اما صالح نتوانسته طلاق بگیرد. جیلین دلیل را می پرسد و آرزو می گوید، ایپک بچه ای از صالح داشته و با پیش کشیدن این موضوع، او را از طلاق منصرف کرده است.
ایلگاز و جیلین به آرزو می گویند که به عنوان شاهد به دادگاه بیاید.
در اتاق پارس، لاچین، یکتا و سدا را می بینیم که برای ارائه اظهارات لاچین آنجا جمع شده اند. پارس او را به کمک در فرار انگین و قتل متهم می کند و لاچین زیربار نمی رود. پارس می گوید باید بگوید ساعت قتل کجا بوده تا اتهام از روی او برداشته شود. لاچین بعد از کمی سکوت به سدا می گوید حق سکوت ندارم؟ سدا می گوید چرا می توانی سکوت کنی. پارس می گوید این سکوت باعث می شود ما بیشتر به تو شک کنیم.
"چنار می گوید دیگر نباید در این کارها شریک شوی اما پارلا می گوید هیجانش را دوست دارد و می خواهد ادامه دهد. ایلگاز برای آزاد کردن جیلین از بازداشتگاه می رسد"لاچین از اتاق خارج می شود.
دیدگاهها
برای آنکه از قافله پندار (خبر و سرگرمی) عقب نمانید کلیک کنید و به تلگرام بیایید.
قسمت بعدی - سریال قضاوت قسمت شصت و شش ۶۶ قسمت قبلی - سریال قضاوت قسمت شصت و چهار ۶۴ Next Episode - Ghezavat Serial Part ۶۶ Previous Episode - Ghezavat Serial Part ۶۴
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران