با امام حسین در پیشگاه کارل مارکس - Gooya News
• ما نسل رنگباخته با ندامت پیرانهسری، حتی یک گام مثبت آن پدر و پسر را هم نمیدیدیم
علیرضا نوریزاده ـ
ایندیپندنت فارسی
ـ نسل بعد از ما واقعا از دوران نوجوانی و جوانی خود چه دارد که بگوید؛ جز وحشت و اعدام رفقا و استبداد و ارتجاع ولایت فقیه.
اسفندیار منفردزاده اسم آن سالهای پرشور نوجوانی ما را گذاشته بود: «سالهای خوش استبداد». ما در آن روزگار خوش استبداد متمدن، مجلات «نگین» و «خوشه» و بالاتر و پرتیراژتر از همه، «فردوسی» را داشتیم و ماهنامه «سخن» و «وحید» و «اندیشه هنر» را. همنسلان ما تقریبا هر ماه جُنگی منتشر میکردند. اگر علی میرفطروس به تبریز ره زده بود، «سهند» ش از آنجا میآمد و صالحی با بازار ادبیاتش هوای شمال را در دلهای ما میریخت و البته جُنگ اصفهان حقوقی و یارانش و جنگهای خراسانی از مشهد و... روزهای تشنه ما را پر میکردند (محسن میهندوست که هفته پیش خاموش شد، از خراسانیها بود که به تهران آمد.
"ما در آن روزگار خوش استبداد متمدن، مجلات «نگین» و «خوشه» و بالاتر و پرتیراژتر از همه، «فردوسی» را داشتیم و ماهنامه «سخن» و «وحید» و «اندیشه هنر» را"خوب میسرود و مینوشت؛ یکی دیگر از نسل ما هم رفت در پی عباس جان معروفی)
ما جمعی حدودا دو سه هزار نفره در چهارسوی وطن بودیم که از این هزار، هرازگاه یکی به پایتخت میآمد. اگر راهش به زندان نمیافتاد، او را در «فردوسی» و «نگین» و «خوشه» و... به شکل مکتوب و در کافه فیروز و نادری و چارلی و... رودررو زیارت میکردیم. شبهای شعر و قصه و بحث و نقد در کنار نمایشگاههای نقاشی و تئاتر سنگلج و به قول آل احمد کارگاه نمایش، تالار رودکی و مجلهای که زندهنام محمود خوشنام خودمان بیرون میداد و حشمت سنجری، خانم افسانه بقایی و گالری نگار و معصومه سیحون و گالری خیابان شاه، ژازه طباطبایی و آهنها و آدمها، ایران درودی که شکوه و عظمت تاریخ و وطن و زیبایی عرفان را در آن تابلوهای بینظیر به نمایش میگذاشت و همراه همسرش که ناکام رفت، تجلی زندگی ایدهآلی بود که همه ما ۲۰سالههای آن روز آرزو داشتیم.
پرویز تناولی و حسین زندهرودی با طلسمها و دایرههای هجایی، قاسم حاجیزاده و منصوره حسینی، عصرهای سهشنبه در مجله فردوسی با سعه صدر عباس جان پهلوان، با نوری علا و موج نو، چهارشنبهها با دستغیب و نیماییها، پنجشنبهها و براهنی و نقد و بحث و طلا در مس و در پایان، شعرهای انقلابی ضدحکومتی را با شعلههای جانبخش میاز دست ساقی ترسای پیرهنچرکین به گلو ریختن؛ این جوانی ما بود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران