نشست تخصصی تبیین گفتمان انقلاب اسلامی با عنوان«فرجام اعتماد» برگزار شد (۳ دقیقه پیش)
فیدل کاسترو -رهبر انقلابی و الگوی مبارزه و مقاومت امریکای لاتین- در سن ۹۰ سالگی درگذشت. کاسترو و انقلابی که با مدیریت و هدایت او و آرمانش شکل گرفت و به استواری تا این زمان پاییده، دههها موضوع تحلیلهای گونهگونِ مخالف و موافق بوده است. در این نوشتار با لحاظ کردن این که عمدهی رسانههای جریان مسلط و رسمیِ جهان، اهتمام خود را بر کوبیدن و تکفیر کاسترو گذاشتهاند، نخست مختصری در مورد او و سپس ردیابی اهتمام جریانهای راست جهانی و البته ایرانی در فروکوبیدن هر آن خط مقاومتی که در مقابل جهانگستری ایالاتمتحده و سرمایهداری جهانی ایستاده است به خوانندگان ارائه میشود.
کاسترو؛ تاریخ عصیان
«به زندگی گذشتهام که نگاه میکنم، ایمان دارم که در راه پیروزیِ انقلاب با تمام وجود تلاش کردهام. تنها ضعف من این بوده که از نخستین لحظات شروع کار در سیرا ماسترا به تو اعتماد نکردم و نتوانستم به شایستگیهایت در مقام رهبر و انقلابی آنطور که باید، پی ببرم.
روزهای باشکوهی را از سر گذراندهام، احساس غرور میکنم که در روزگارِ نه چندان خوش، بحرانی و اندوهبارِ کارائیب، در کنار مردم خودم بودهام. کمتر رهبری را دیدهام که سرزندگی تو را در آن روزها داشته باشد و مفتخرم که بیهیچ تردیدی از تو پیروی کردهام و راهم با تو یکی بوده و همراه تو بودهام و شیوهی تفکر و اصول و استقبال از خطر را از تو آموختهام.»
(از نامهی وداعِ ارنستو چگوارا به فیدل کاسترو)
مکزیکیها در مرگ «امیلیانو زاپاتا» -قهرمان انقلابی خود- یک شعار هماهنگ داشتند؛ «زاپاتا نمرده است.»
راستی که مرگ برای کسانی که در تمام زندگیِ خود دست در کار آفرینش و جانبخشی به خود و زمانه بودهاند، طوفانی نه چنان سهمگین است که بر بسیاری دیگر میگذرد.
"فیدل کاسترو -رهبر انقلابی و الگوی مبارزه و مقاومت امریکای لاتین- در سن ۹۰ سالگی درگذشت"«فرمانده فیدل» از همین دست نامها و جانها بود. کسی که بیگمان تاریخ در مورد او به قضاوت خواهد نشست اگرچه پیشتر، خود گفته باشد؛ «تاریخ ما را تبرئه خواهد کرد.»
تاریخ اما اهتمام رسانههای مسلط جهانی علیه او را نیز به قضاوت خواهد نشست و به تلخی، حتا بلاهت متراکم خیل عقلسپردگان به چنان رسانههایی را که این همه سال ولو از خود، نپرسیدهاند؛ به کدام خطای بزرگتر از دوستان مرتجع و عقبماندهی ایالات متحده، کشور کوبا ۵۰ سال در تحریم ظالمانه سوخت و با این همه ماند و ساخت؟ آنها که کاسترو و میل استقلالطلبانهی او را باعث تحریم و انزوای کوبا توسط امریکا میدانند و گاهی این موضوع را چنان تقلیل میدهند و مبتذل میکنند که با سطح انزوای جمهوری اسلامی ایران و کرهی شمالی مقایسهاش میکنند، بفرمایند کوبا کجا شبیه جمهوری اسلامی یا کرهی شمالی هرگز علیه همسایهای نفرت پراکند، تنش آفرید یا درگیری داشت؟ مگر نه این است که تمامی رهبران برآمده از دموکراسی امریکای لاتین، برای دست یافتن به مشروعیت مردمی در کشورهایشان، بر آن بودهاند هرچه بیشتر خود را به راه کاسترو نزدیک نشان دهند؟ باید از چنین مدعیانی پرسیده شود که شما چه سطحی از واقعیت عربستان سعودی را در مورد کوبا جاری میدانید که این یکی منبع نفرتپراکنی، خشونت، ارتجاع و ... هست اما زیر بالِ مهر ایالات متحده قرار دارد، ولی کوبایی که مهمترین جنایتش اعزام رایگان پزشک به افریقا در برابر فوج فوج لشکرکشی ارتش امریکا به سراسر جهان بوده، سزاوار تحریم و انزواست؟ چه اگر ایالات متحده طی این نیمقرن، میلیونها سرباز به گوشه گوشهی جهان برای آتشافروزیهایش گسیل داشت، این کوبا بود که بی هیچ چشمداشتی، نزدیک به ۲۰۰هزار پزشک به فقیرترین کشورهای جهان اعزام کرد. و چرا حتا از خود نپرسیدهاند دولتی مدعی دموکراسیپراکنی چون ایالات متحده، چرا حدود ۶۰۰ بار برنامهی ترور یک فرد(کاسترو) را تدارک دید و همچنان اما اینچنین گستاخانه مدعی مبارزه با تروریسم نیز هست؟
به راستی جرم «کاسترو» در آن جغرافیای کوچک که نامش را به اندازهی یک تاریخ وسعت داد چه بود مگر آنچه در نظر آن نویسندهی دست راستی فاش شد که «کاسترو به تنهایی خودشیفتگی ایالات متحده را نابود کرد.»؟ چه بود جز همان جرم تاریخی زندهیاد «محمد مصدق» که به تعبیر خود غربیها «قابل خرید و فروش نبودن» بود؟
باری، اگرچه کوبای فقیر به آرزوهایش شبیه نبود، اما کاسترو عمرش را بر سر جاودانگی و استقلال آن گذاشت و تا دم مرگ، نامش افتخار آن سرزمین بود. پیداست که گام نهادن در مسیر دشوار ایستادگیِ راستین در مقابل امپریالیسم امریکا، حرکت او را عاری از ضعفهای گاهی بزرگ نگذاشت اما این پرسش همچنان پرسش اساسی جوامع پیرامونی خواهد ماند؛ چرا ایالات متحده توان دیدن ناوابستگی هیچ کشوری را ندارد؟ حال آن کشور ایرانِ مصدق، شیلیِ آلنده، کنگوی لومومبا، گواتمالای آربنز، کوبای کاسترو* و یا هر آن کشور دیگری باشد؟
ضرورت شناخت خط تکفیر جبههی مقاومت
سالهاست نه نقد، که محکوم کردن مصدق توسط برخی جریانها و گرایشات وطنی در دستور کار قرار گرفته است.
نخست میگفتند «او نفتی را که اصلن در اختیار کمپانیِ بیگانهی انگلیسی بود گرفت و دولتی کرد. باید همان اول مانع از دولتی شدن آن میشد.» بدون اشاره به این که نفت به عنوان یک منبع ملی و استراتژیک چه آن زمان و چه حتا بعدها، هرگز آنچنان که این تکفیریهای نولیبرال میگویند در هیچجایی از جهان، خارج از نظارت دولت نبوده است، از همان آغاز معلوم است که پشت این نقد چه نفرتی نهفته است. پیشتر که آمدند پا را از این هم فراتر گذاشتند و نفس اصرار مصدق بر ملیسازیِ نفت را لجاجت و سرسختی او خواندند. میگویند او میبایست با غرب کنار میآمد تا در دوستانهترین مواضعِ از این دست، هم حکومتش تداوم مییافت و هم طرف غربی راضی میماند. بالاخره، همین سرسختی و پافشاری او بر حقوق ملی و استقلال در برابر غرب را زمینهساز تحریم نفت ایران میخوانند که موجبات مشکلات اقتصادی و در نتیجه ناخرسندیهای عمومیِ چندی را فراهم آورد.
"کاسترو و انقلابی که با مدیریت و هدایت او و آرمانش شکل گرفت و به استواری تا این زمان پاییده، دههها موضوع تحلیلهای گونهگونِ مخالف و موافق بوده است"بر همین بستر، سالهاست که دستههای شناخته شدهی متحدی، این درخشانترین تجربهی مقاومت ملی ایران را میکوبند و میکوبند و میکوبند.
از اتفاق، همین موارد را این روزها به عنوان نقدهای اقتصادی بر کاسترو نیز تکرار میکنند. آمار و اسناد میگوید پیش از انقلاب کوبا، «شرکتهای امریکایی قسمت اعظم کشتکاریهای نیشکر را که صادرات اصلی کوبا بود، و نیز معادن و صنایع مهم، هتلها و کازینوها را در اختیار داشتند. تعداد کارکنان شرکتهای امریکایی کمابیش به اندازهی کارکنان دولت کوبا بود. باندهای جنایتکار هتلها، رستورانها، کازینوها و فاحشهخانهها را اداره می کردند. بیکاری حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بود.
کلیسای کاتولیک نظیر دیگر مناطق حامی طبقات حاکم و اشغالگران خارجی بود. ... نژادپرستی بر علیه اقلیت سیاهپوست، قسمت اعظم آنها را از امکانات اجتماعی و اقتصادی محروم کرده بود»(۱) چنان که مخالف و موافق انقلاب کوبا، پیش از انقلابِ این کشور را حیاط خلوت ایالات متحده خواندهاند.
در چنین شرایطی، یک رهبر انقلابی پیدا شد و جنبشی را هدایت کرد که همهی این حقوق، منابع و منافع ملی کشور را برای خودِ کشور، مورد تاکید قرار میداد و استقلال خود را فریاد میکرد. کشور استعمارگر و ابرقدرت (امریکا)، این موضوع را درست شبیه مورد مصدق(و البته بسیاری دیگر چون آلنده و آربنز و ...) برنتافت، درصدد کودتا برآمد، دست به ترورهای متعدد رهبر انقلاب زد و در بیش از ۵۰ سالهی اخیر، این کشور فقیر و نوخاسته را تحت ظالمانهترین تحریمها قرار داد. آشنایان با تاریخ ملی ما میدانند که چنین تحریمی وقتی علیه دولت ملی و مردمی زندهیاد مصدق اعمال شد، در مدت کوتاهی کمر اقتصادِ پشتگرم به ذخایر نفتیِ ایران را شکست، پیداست که از کشوری فاقد حداقل پتانسیلها نمیشد انتظار داشت که نه تنها مقاومت کند، بلکه استوار و سربلند بر آرمانهایش بماند.
" کاسترو؛ تاریخ عصیان «به زندگی گذشتهام که نگاه میکنم، ایمان دارم که در راه پیروزیِ انقلاب با تمام وجود تلاش کردهام"اما کوبا به رغم همهی این محدودیتها، پرچم استقلال و مبارزه را فرو نگذاشت و آرام آرام الگوی مبارزهی خود را در سراسر امریکای لاتین گسترد. اگر دولت ملی مصدق را خیلِ وابستگان مزدور؛ چه در دربار و چه گروههای مذهبی و فرصتطلب در برابر عملیات بیگانه تنها گذاشتند و بر سقوط آن تجربهی بزرگ اهتمام ورزیدند، ملت کوبا اما پشت رهبر و آرمان خود را خالی نکرد و به این درازنا ماند و استوار و سربلند ماند. تردیدی نیست که کوبای فقیر و بیبهره از منابع سرشار طبیعی را نمیتوان با کشورهای پُرپتانسیلی نظیر ایالات متحده(با گردش مالی روزانه چندصد برابر بودجهی یک سال کوبا)، کشورهای غربی، ایران، هند و ... مقایسه کرد. این کشور را میتوان با ضعیفترین کشورهای جهان مقایسه کرد، حال آن که بر اثر تاکید و استمرار سیاستهای همگانی و زیرساختیِ دولت انقلابی کوبا، در بخشها و حوزههایی نظیر بهداشت و درمان(۲)، آموزش، ورزش و ...، شاخصهایی برجای مانده است که بنا بر منابع رسمیِ جهانی، حتا از ثروتمندترین کشورهای جهان نیز جلوتر است.
مواردی که مخالفان کاسترو هرگز بدان توجهی نشان ندادهاند. با تعبیری:
«کاسترو هنوز مخالفان زیادی دارد؛ مخالفانی که از مرگش شادمانی کردند و اعتقاد داشتند مردی رهبر کشورشان بود که آنها را از رویای آمریکاییشان (تبدیل یک کارگاه در انباری به بزرگترین شرکت دنیا) دور کرده است. اما کسی از آنها نگفت کشوری که شش دهه در تحریم بوده چگونه در نرخ بیکاری (۱/۷) و نرخ تورم (۱/۵) و حضور زنان در جامعه (۴۸٪ نمایندگان مجلس کوبا زن هستند) و مبارزه با بیسوادی از آمریکا و بریتانیا و برزیل پیشی گرفت و با ۹۹ و ۸دهم باسواد، کشور دوم جهان شد. مخالفانی که شادی کردند نپرسیدند چگونه آمار مرگ و میر در بریتانیا ۹ و ۳۳در هر هزار نفر بود و در آمریکا ۸ و ۳۹ در هر هزار، اما در کوبای زیر بار تحریم، این رقم، هشت در هزار است. مجله «لانسیت پس» از آماری که سازمان ملل در مورد وضعیت بهداشت و پزشکی و میزان دسترسی به آب سالم (حدود شش درصد) در کوبا منتشر کرد، در گزارشی نوشته بود: «اگر دستاورد بهداشتی کوبا در طیف گستردهای رواج یابد، جهان دگرگون میشود».»(۳)
به رغم تمامی وارونهپردازیهای رسانهای علیه کوبا، سازمان ملل در آخرین آمار خود آورده است که «کارگران هیچ کشوری مانند کوبا امنیت شغلی ندارند چون قویترین اتحادیههای کارگری در کوباست.»
همین منبع پیشین میافزاید:
«تنها چند کشور معدود در دنیاست که زنان در دوران بارداری حقوق کامل میگیرند، کوبا یکی از همان کشورهاست.
"تنها ضعف من این بوده که از نخستین لحظات شروع کار در سیرا ماسترا به تو اعتماد نکردم و نتوانستم به شایستگیهایت در مقام رهبر و انقلابی آنطور که باید، پی ببرم"کاسترو البته تبصرهای دیگر هم به این قانون افزود و دولت سه ماه پس از زایمان هم حقوق زنان را پرداخت میکرد. مراقبت بهداشتی در کوبا حق شهروندی است؛ از جزییترین بیماری تا درمان سرطان رایگان است، همچنان که تحصیل تا هر مرحلهای رایگان است. طرح معلم سرخانه دولتی نخستین بار برای خانوادههایی که فرزندشان مشکل رفتن به مدرسه داشتند، در کوبا اجرا شد.»
باید پرسید کشوری فقیر که نزدیک به ۶۰ سال است به قیمت استقلال خود، تحت بیدلیلترین تحریمها قرار دارد اما چنین آمارها و شاخصهایی را از خود برجای گذاشته است و همچنان بر جبههی مقاومت تاکید دارد، چرا اینگونه با جنگ رسانههای وابسته به سرمایهداری مواجه است؟
باری؛ این اهتمام تازه بر کوبیدن و نفی عظمت خط مقاومت کوبا را نیز باید بر همان اساس واژگوننماییِ تاریخ پرافتخار نهضت مقاومت ملی ایران تفسیر کرد. گرایشی پشتگرم به رسانههای جریان مسلط درصدد است با نفی همهی دستآوردهای یک مقاومت ملی در برابر بزرگترین قدرت سلطهگرای جهانی، با به پیش کشیدن مشکلات اقتصادی تحمیلی کوبا، نَفْسِ مقاومت در کشورهای تحت ستم را زیر سوال برده و از پیش ناکام جلوه دهد، بیآنکه فرصت فکر کردن به مردم را بدهد که آخر چه حقی است که ایالات متحده یا هر ابرقدرتی، کشوری را به خاطر صِرفِ اصرار بر حقوق و منافع خود مجازات میکند؟
بر این پایه است که تاکید و دفاع از آرمان کاسترو و کاستروها در عین وجود هر نقدی بر ایشان در برخی زمینهها ضروری است و این ضرورت خود راهبر هر قلمی از این دست است. ناگفته پیداست که در این مواجهه میباید پیش از هرچیز، واقعیت ستم امپریالیستی بازنموده شود.
_________
* مراد از ترکیبی چون ایرانِ مصدق، اشاره به دورهایست که ایالات متحده علیه این کشورها تنها به علت میل به استقلال و عدم وابستگی دست به کودتا و دخالتگری زده است و نه چیزی جز این.
۱- «فیدل کاسترو و انقلاب کوبا»، نوشتهی سعید رهنما از لینک زیر:
www.akhbar-rooz.com
۲- در اینباره میتوان به آمارهای سازمان بهداشت جهانی(WHO) که در دانشنامهی آزاد از لینک زیر گرد آمده است اشاره کرد:
https://en.wikipedia.org/wiki/Healthcare_in_Cuba
۳- «کوبا بعد از فرمانده فیدل»، از سایت خبری «ایلنا»
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران