واکنش حسن فتحی به قتل رومینا
ماجرای غمانگیز قتل «رومینا»، واکنشهای بسیاری را در پی داشته است. کمتر کسی است که تصویر این دختر را دیده باشد و دلش به درد نیامده باشد. هنرمندان نیز از زوایای گوناگونی، به این ماجرا نگریستهاند.
حسن فتحی، هنرمند تئاتر، سینما و تلویزیون که در بسیاری از آثارش نگاهی به تاریخ دارد، در یادداشتی، به ریشههای تاریخی چنین فجایعی پرداخته است.
او در یادداشت خود آورده است:
«نقطه آغاز فاجعهها و تراژدیهایی از جنس تراژدی «رومینا» و «رومینا»ها در سرزمین ما به این تفکر برمیگردد که ما در سرزمینی زندگی میکنیم که با کمال تاسف، به دلیل استیلای تاریخی فرهنگ مردسالاری، زن جنس دوم تلقی میشود.
همه تراژدیها و همه فجایعی که در این سرزمین، هستی، حرمت، حیثیت، حقوق و شأن زنان و دختران جامعه ما را تهدید میکند، دقیقا از همین نقطه شروع میشود؛ این تصور که مرد جنس اول است، پس حق و حقوق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و انسانی بیشتری دارد و زن چون جنس دوم تلقی میشود، پس از حق و حقوق انسانی کمتری نسبت به مرد برخوردار است. در نتیجهی چنین تصور و تصویر غلطی که متأسفانه در بخشی از فرهنگ و سنن و مناسبات تاریخی ما ریشه دوانده است، بسیاری از آحاد جامعه، از بخشی از سیاستمداران و مسئولان بگیرید تا برخی از متولیان دینی تا بخش بزرگی از خود جامعه و طبقات و قشرهای مختلف آن و حتی بخشی از افراد تحصیلکرده جامعه ما، گرفتار چنین تفکری هستند.
چنین باوری به لحاظ فرهنگی و روانشناسی اجتماعی، این مجوز را میدهد که مردان یک جامعه چه در نقش پدر یا برادر یا همسر، به خودشان این اجازه را بدهند که حق و حقوق انسانی و اجتماعی زنان را نادیده بگیرند و یکی از پیامدهای تلخ این نادیده گرفتنها، رقم خوردن تراژدیهایی از جنس تراژدی «رومینا»های معصوم در این جامعه است که دچار خشم و غضب و تعصب والدین خود میشوند.
اما در رقم خوردن این گونه تراژدیها فقط پدر را مقصر ندانیم. افکار عمومی جامعه و تمام کسانی که با نحوه حرف و عمل و قضاوتهای خود به این تفکر شوم دامن میزنند، جملگی در رقم خوردن چنین اتفاقاتی مقصرند.
حالا مشکل ما قدری پیچیدهتر میشود؛ به این معنا که با فرهنگی سر و کار داریم که صدها سال بر حیات این جامعه سایه انداخته و این فرهنگ هم جنبههای مثبتی دارد که از متن آن اعجوبهها و پدیدههایی مثل حافظ، مولانا، سعدی، شمس، نظامی، خیام و فردوسی و پروین اعتصامی و فروغ فرخزادها متولد شدهاند و هم بسیار از افرادی که در حوزه سیاسی و اجتماعی فجایع وحشتناکی را در طول تاریخ رقم زدهاند.
پس فرهنگی داریم که همه صاحبان فکر و ذوق و اندیشه اعم از فیلسوف و سیاستمدار و اهالی فرهنگ و رسانه باید آن را با دیدی موشکافانه و انتقادی مورد بررسی قرار دهند.
موضوع بازگشت به خویشتن فرهنگی ـ تاریخی، هرگز به معنای این نیست که گذشته فرهنگی خود را بدون هیچ کم و کاستی تایید و از آن دفاع کنیم، بلکه شایسته آن است با دیدی انتقادی و علمی با آن برخورد کنیم؛ باید سره و ناسرهاش را مورد شناسایی و بازشناسی قرار دهیم و سعی کنیم آنچه را که از این فرهنگ نه تنها مایه مباهات نیست، بلکه موجب تاسف شرمساری است، مورد واکاوی و نقد و بحث و گفتوگو با جامعه قرار دهیم و درنهایت، به مسیری برویم که در آن، این معنا در قلب و روح و اندیشه همه آحاد جامعه رسوخ کند که زنان و مردان به یک اندازه از حق و حقوق فرهنگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برخوردارند و هیچ تفاوتی بین اینها وجود ندارد.
تا زمانی که این را نپذیریم که زنان و مردان جامعه از حق و حقوق اجتماعی یکسان برخوردارند، تا زمانی که بخواهیم این موضوع را مورد مناقشه و مجادله قرار دهیم و با اما و اگر و آیا و بند و ماده و تبصره با آن برخورد کنیم، اطمینان داشته باشید این تراژدیها باز هم متاسفانه تکرار خواهد شد.
واقعیت این است که هنوز در سطح قوانین حقوقی، سیاسی، اجتماعیمان مساله مساوات و برابری جنسیتی حقوق زن و مرد را به طور کامل به رسمیت نشناختهایم.
"اگر مرد جنس اول است، زن هم جنس اول است و هر دو از حقوق قضایی، شرعی، فقهی، فرهنگی سیاسی و اجتماعی همسان در تمام زمینههای اجتماعی برخوردار هستند"در حوزه قوانین رسمی جامعه، حقوق زنان باید به اندازه مردان مورد رسمیت قرار بگیرد، موازی این معنا، رسانهها، ارباب جراید، اهالی فرهنگ و هنر، تحصیلکردگان جامعه و غیره، درباره این موضوع کار فرهنگی انجام بدهند.
بدین ترتیب، در وهله اول نیازمندیم که آزادیهای برابر و همسان زن و مرد را در سطوح فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و به لحاظ قضایی، حقوقی و قانونی به رسمیت شناخته و در مرحله دوم درخصوص اصل و قاعده مساوات و برابریِ حقوقِ اجتماعی و اقتصادی و جنسیتی زنان و مردان در حوزه فرهنگ، هنر ، ادبیات و نظام تعلیم و تربیت کاری بسیار جدی را در سطح جامعه آغاز کنیم.
متاسفانه همچنان بخش عظیمی از این جامعه، آلوده به فرهنگ مردسالاری است و تا زمانی که این فرهنگ در جامعه ما استیلا دارد، با کمال تاسف، تراژدی و قصه تلخ و اندوهبار و جگرخراش جوانان و دختران معصوم و نازنینی مثل «رومینا» تکرار و تکرار خواهد شد.
اگر میخواهیم جلو تکرار این تراژدی را بگیریم، باید در حوزه قوانین حقوقی و قضایی و در حوزه فرهنگ و هنر، تلاشی جدی را در زمینه جا انداختن این حقیقت شروع کنیم که فرقی میان حقوق زن و مرد وجود ندارد. زن جنس دوم نیست. اگر مرد جنس اول است، زن هم جنس اول است و هر دو از حقوق قضایی، شرعی، فقهی، فرهنگی سیاسی و اجتماعی همسان در تمام زمینههای اجتماعی برخوردار هستند. این باید در جامعه ما به یک قاعده حقوقی و قضایی و شرعی و فقهی تبدیل شود و موازی با آن باید یک کار فرهنگی بلند مدت در حوزههای مختلف علمی و فرهنگی شامل رمان، سینما، تئاتر، سریالسازی، آموزش و پروش ، و شبکههای مجازی که هر چه جلوتر میرویم، نقش مؤثرتر و مهمتری پیدا میکنند، به نحو جدی و همهگیر انجام دهیم.»
۲۴۱۲۴۱
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران