حجت الاسلام مهاجرنیا: مبانی انسانشناختی «تحوّل» در انقلاب اسلامی
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: همۀ بحثهای «تحوّل» بر محور انسان است. اگر «انسان» را از هستی بردارید «تحوّل» دیگر معنایی ندارد. فلسفه و آثار تحول به خاطر وجود انسان است. اینکه میگویند حتی جمادات وکوهها در حال حرکت هستند، اگر انسان نباشد؛ این حرکت چه تأثیری دارد؟ تأثیر حرکت کوهها به خاطر وجود انسان است، چون کوهها در تسخیر انسان هستند؛ بنابراین مبانی «انسان شناختی» تحوّل بسیار مهم است.
چهارمین نشست از دهمین دورۀ کرسیهای آزاداندیشی با عنوان «راهبرد تحوّل؛ ضرورت گام دوم انقلاب اسلامی» به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهردر دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا در این نشست گفت: موضوع بحث ما راهبرد تحول در گام دوم انقلاب اسلامی است. در جلسه قبل به «مبانی تحوّل» رسیدیم.
" به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: همۀ بحثهای «تحوّل» بر محور انسان است"راجع به مبانی هستیشناختی، خداشناختی و وجودشناختی تحوّل صحبت کردیم و در ادامۀ بحث مبانی، راجع به مبانی «انسانشناختی» تحوّل گفتگو میکنیم.
وی افزود: در همۀ عالم تحول وجود دارد و هیچ پدیدهای در عالم ثابت نیست. ملاصدرا همین دلیل را برای خداشناسی میآورند، میگویند به همین دلیل خداوند ربّ است؛ چون ربّ کسی است که لحظه به لحظه پرورش میدهد. ربوبیّت دارد. اگر همه چیز در حال حرکت نباشد این ربوبیت قابل فهم نیست. همه عالم و هستی وقتی در حال حرکت هستند تحول دارند، این تحول هم رو به جلو و رو به کمال و رو به تطوّر است.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: همۀ بحثهای «تحوّل» بر محور انسان است.
اگر انسان را از هستی بردارید «تحوّل» دیگر معنایی ندارد. فلسفه و آثار تحول به خاطر وجود انسان است. اینکه میگویند حتی جمادات وکوهها در حال حرکت هستند، اگر انسان نباشد؛ این حرکت چه تأثیری دارد؟ تأثیر حرکت کوهها به خاطر وجود انسان است، چون کوهها در تسخیر انسان هستند؛ بنابراین مبانی «انسان شناختی» تحوّل بسیار مهم است.
وی افزود: در همین دعای اول سال که میگوییم «یا مقلب القلوب. الی احسن الحال». قلوب مال انسانها است.
"ملاصدرا همین دلیل را برای خداشناسی میآورند، میگویند به همین دلیل خداوند ربّ است؛ چون ربّ کسی است که لحظه به لحظه پرورش میدهد"در میان موجودات چهارگانه هستی، انسانها هستند که قلب دارند؛ بنابراین متحول کننده، مسیر تحول و آثار تحول همه پیرامون انسان است؛ لذا یکی از بحثهایی که باید روشن شود راجع به انسان است که تحول را برای چه میخواهد؟ و این تحول چه تأثیر و چه تغییری در سرنوشت انسانها دارد؟
استاد مهاجرنیا سپس گفت: در جلسات قبل گفتیم که تحول دو بخش دارد، بخشی از آن تکوینی است. یعنی خداوند این را مثل یک ریلی در هستی قرار داده است، ما بخواهیم یا نخواهیم این تحول وجود دارد. سنت لایتغیری است که در عالم انجام میشود. یک تحولی هم هست که میشود آن را مدیریت و آن را هدایت کرد.
وی بیان داشت: همه انسانها به تحوّل توجه دارند اختصاصی به ما مسلمانها هم ندارد. اصلاً زندگی روی مدار تحول میچرخد.
شاید برخی به جای تحول میگویند پیشرفت یا توسعه. در دنیای غرب خود تحول و توسعه موضوعیت پیدا کرده است. یعنی بشر دنبال توسعه است. ولی این سوال مطرح است که این توسعه چه مقدار بشریت را به کمال میرساند؟
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه افزود: نکته مهم تفاوت نگاه ما و دنیای غرب است؛ در دنیای غرب انسان یک موجود مادی محض است. آنجا وقتی بحث توسعه اقتصادی است، این توسعه برای انسان مادی است.
"همه عالم و هستی وقتی در حال حرکت هستند تحول دارند، این تحول هم رو به جلو و رو به کمال و رو به تطوّر است.رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: همۀ بحثهای «تحوّل» بر محور انسان است"به این چیزها کاری ندارند که انسان بنا است بهشت برود یا جهنم، یا انسان متافیزیک، روحانیت و نفس دارد. میگویند انسانها به لحاظ اقتصادی باید به توسعه برسند و دنیای آنها آباد شود.
وی سپس گفت:، اما تحوّلی که در اندیشه انقلاب اسلامی است، بخش زیادی از آن با روح انسان، معنویت، با نفسانیات، با آخرت و با حیاتطیبه انسان سروکار دارد. ما توسعه و تحولی را میخواهیم که طبق آیه قرآن، ما را به «حیاتطیبه» برساند و توسعهای که بنا است با آن به «اسفل سافلین» برویم، آن تحول اصلاً مورد نظر اندیشه انقلاب اسلامی نیست.
وی افزود: حول حالنا الی احسن الحال، «احسن» یعنی بهتر از وضع موجود. به سمت بهترینها، به سمت آرمانها، ایدهآلها. احسن الحال کدام حال است؟ حالی است که اتکای آن روی معنویت و خدا و سعادت جاودانه انسان است نه سعادت زودگذر دنیوی و مادی.
این تفاوت جدّی است که ما در تحول با دنیای امروز داریم. گفتمان انقلاب اسلامی از همین جا مسیر خود را از توسعهها، پیشرفتهاو تحولهایی که در دنیا مطرح است، جدا میکند.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: ما هم میگوییم توسعه اقتصادی، ما هم میگوییم که میخواهیم کشور اول منطقه بلکه کشور اول دنیا شویم. اما آن اقتصادی که ما با آن میخواهیم اول دنیا شویم اقتصادی است متکی بر معنویت، متکی بر خدا، متکی بر هدایت انسان، متکی بر احسن الحال و این سیستم و ساختار و سازوکار توسعه در اقتصاد دنیای امروز نیست و ما بایدآن را ایجاد کنیم.
وی افزود: تحول و توسعه اقتصادی، سیاسی و... و پیروزی ما در منطقه، در دنیا، در مقابل ابرقدرتها، در رقابت گفتمانی با دنیای غرب فقط با دعا حاصل نمیشود. بلکه بعد از برنامهریزی، مدیریت، وآمادهسازیها، دعا میکنیم که خدایا تو هم کمک کن.
"یعنی خداوند این را مثل یک ریلی در هستی قرار داده است، ما بخواهیم یا نخواهیم این تحول وجود دارد"ما آن سازوکاری که بنا است متحول شویم و به لحاظ اقتصاد، سیاست، فرهنگ، اخلاق و همه چیز به عنوان کشور اول مطرح شویم را باید مهیا کنیم.
استاد مهاجرنیا در ادامه برای تبیین مبانی انسانشناسی تحول گفت: ما درباره انسانی صحبت میکنیم که «جسم و روح» دارد. همه دنیا قبول دارند که انسان جسم و روح دارد. اما وقتی میخواهند برای انسان برنامهریزی کنند، فقط به بُعد مادی انسان توجه دارند. ولی ما میگوییم انسان روحانیت و معنویت دارد و این روحانیت به خدا به متافیزیک به الوهیت و ربوبیت وصل است واین نگاه در برنامهریزی دنیای امروز وجود ندارد.
وی افزود ما در مورد انسانشناسی وقتی میان جسم و روح قضاوت میکنیم میگوییم که حقیقت انسان روح است. انسان مثلا حدود۷۰ سال عمر میکند و در همین عمر خود رو به کمال و تکامل است، ولی جسم ناکارآمد میشود و رو به افول میرود.
پس جسم رو به کمال نرفته است. بلکه رو به پایین رفته است. آن چیزی که اندوخته ۷۰ سال عمر انسان و همه رهتوشه و سرمایه انسان است آن در بخش روحانیت او است؛ لذا تحول باید با این نگاه انجام شود.
وی سپس گفت: انسانها به غیر از روح پدیدۀ دیگری به نام «فطرت» دارند بخش زیادی از انسانشناسی ما روی همین فطرت هست؛ و این فطرت هم بار سنگین آن روی روحانیت وجود انسانی است. خداوند روح را در انسان دمیده است بعد به او فطرت داده است. فطرت یک گرانیگاهی است که روح روی آن سوار شده است فطرت مرکز این جسم و روح است و این فطرت است که همه گرایشهای انسان را تنظیم میکند.
"یک تحولی هم هست که میشود آن را مدیریت و آن را هدایت کرد.وی بیان داشت: همه انسانها به تحوّل توجه دارند اختصاصی به ما مسلمانها هم ندارد"اگر فطرت تقویت و مدیریت شود، انسان رو به کمال میرود.
وی افزود: نکته بعدی درمورد انسانشناسی تحول این است که خداوند انسان را یک موجود غایتگرا خلق کرده است. موجودی که رو به آینده است. رو به آرمانها است. انسان به صورت آرمانی، غایتگرایانه و به سمت جلو تنظیم شده است مگر این که آن را خراب کند و به قهقرا برود؛ لذا قرآن میگوید «إِلَی اللَّهِ الْمَصیر»، این مسیر حرکت به سمت جلو است. به سمت خدا است.
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» لذا تحول باید این جهتگیری را سر و سامان بدهد.
استاد مهاجرنیا بیان داشت: یک نکته دیگری که در انسانشناسی دینی ما وجود دارد تمام این هستی و تمام وجود انسان تحت حاکمیت یک سری «سنتها» و قانونمندیهایی هست که بخواهیم یا نخواهیم اینها وجود دارند و خداوند از طریق همین قوانین تحول خود را مدیریت میکند. «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فیشَأْن» این انسانی که بنا است متحول شود در احاطه این سنتها است و باید بتواند این سنتها را در مسیر تحول خود بیاورد و خود در مسیر سنتها قرار گیرد.
وی نکته دیگر انسانشناسی تحول را «کرامت انسانها» دانست و گفت: خداوند میگوید به انسان کرامت دادیم. انسان کرامت ذاتی دارد، حتی طفلی که درشکم مادر است و هیچ کار خیری هم نکرده است حرمت دارد. همین طفل اگر بعد از چهار ماه که روح در او دمیده میشود بمیرد دین به ما گفته است که باید احترام او را حفظ کنید. نماز برای او بخوانید و او را دفن کنید و شرایط او را رعایت کنید؛ بنابراین انسان کرامت ذاتی و حرمت دارد.
استاد مهاجرنیا «عقل» را از دیگر موارد انسان شناسی دانست و گفت: عقل یک نورافکنی است در وجود انسان که با آن جلوترها را میتوان دید.
"ولی این سوال مطرح است که این توسعه چه مقدار بشریت را به کمال میرساند؟استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه افزود: نکته مهم تفاوت نگاه ما و دنیای غرب است؛ در دنیای غرب انسان یک موجود مادی محض است"یعنی اگر عقل فعال شود به کمک روح و فطرت میرود و با کمک آنها نورافشانی آن بیشتر میشود؛ و اگر ارتباط آن با فطرت یا روح قطع شود باز هم نور دارد، اما دیگر روحانیت ندارد. دقیقاً میشود «عقل ابزاری» که در دنیای غرب وجود دارد. این عقل ابزاری منشأ تحول و پیشرفت هم است، اما این توسعه، چون فطرت و روحانیت ندارد مورد نظر دین و انقلاب اسلامی نیست.
وی افزود: در کنار عقل، «اختیار و اراده» یکی دیکر از موارد انسانشناسی است. انسان یک موجودی است که بر خلاف بقیه موجودات اراده دارد. میتواند تصمیم بگیرد رو به جلو حرکت کند، میتواند به عقب بر گردد.
«إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا» میتواند با خدا یا بی خدا باشد. میتواند فطرت را نابود کند یا آن را تقویت کند. این اختیار را به او دادند و اختیار و آزادی یک امکان و قوهای و ظرفیتی است که خدا به انسان داده است که برای انسان تولید قدرت میکند. ما میخواهیم متحول شویم و با همین اراده هم خداوند فرمود «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم».
وی نکته بعدی را «نظام علیّ ومعلولی دانست» وافزود: در انسانشناسی اسلامی خداوند نظامی ایجاد کرده که انسان مدیر و رهبر و کارگردان آن است، نظام علّی و معلولی یعنی این که هیچ چیزی تصادفی نیست. هیچ چیزی بی برنامه نیست.
"به این چیزها کاری ندارند که انسان بنا است بهشت برود یا جهنم، یا انسان متافیزیک، روحانیت و نفس دارد"یک علتی باید باعث شود تا یک کاری به وجود بیاید؛ لذا توسعه هم باید معلول عقلانیت، فطرت و روحانیت متناسب با انقلاب اسلامی باشد؛ بنابراین انسان غربی نمیتواند به این توسعه برسد.
وی از «عواطفانسانی» به عنوان مورد بعدی نام برد و گفت شما یک انسانی را در تحول تعریف میکنید که غیر از عقل و فطرت وعقل یک سری عواطف واحساسات ونفسانیات دارد. یک استعدادهای طبیعی در وجود انسان هست. اگر شرایط ناگواری ببینید اشکش درمیآید، اگر یک پیروزی و موفقیتی به دست بیاید احساساتی میشود. اینها هم بخش زیادی از حیات اجتماعی انسان را تشکیل میدهند و اینها را در برنامهریزی توسعه باید ببینیم.
وی در ادامه به «ترکیب» این موارد بعنوان نکته بعدی اشاره و افزود: نکته بسیار مهمتر از همه اینها ترکیب اینها است. شما میخواهید یک انسانی درست کنید طبیعت جسمانی دارد، فطرت، روح، عقل، اراده وهیجانات دارد در این سنت الهی هم واقع شده است.
این ترکیب را با هم ببینید. قرار است که ما یک تحولی در گفتمان انقلاب اسلامی ایجاد کنیم برای یک موجودی که بسیار پیچیده است؛ لذا مبانی انسانشناختی تحول بسیار مهم است.
وی سپس گفت: وقتی شما میخواهید درکشور تحول ایجاد کنید باید مجموعه روابط را ببینید. یک رابطهای ما با خدا داریم. با بیکرانهها. یک رابطهای با موجودات مجرد، با انسانها، با روحانیت، با عوالم ملکوتی داریم.
"احسن الحال کدام حال است؟ حالی است که اتکای آن روی معنویت و خدا و سعادت جاودانه انسان است نه سعادت زودگذر دنیوی و مادی"یک سری روابط با طبیعت داریم. محیط زندگی و زیستجهانی که در آن هستیم. یک روابط با خود داریم که از همه مهمتر است. یعنی من باید خود را بسازم. نفس خود را آماده کنم.
اصلاح شوم. تهذیب نفس داشته باشم و تا وقتی خود را درست نکنم هیچ چیز درست نمیشود.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: اگر انسانها درست نشوند شما اگر بزرگترین تحول وبیشترین درآمد سرانه ملی را در کشور تولید کنید، انسانهای ناصالح سر کار بیایندهمه را خراب میکنند. گاهی میبینیم بعضی از آدمهایی که ساخته شده نیستند. در یک کاری میروند خراب میکنند، رشوه میگیرند، انواع و اقسام کارها را میکنند. چرا؟ چون نفس او ساخته نشده است؛ لذا اگر شما بزرگترین اقتصاد را هم ایجاد کنید، ولی به دست این آدمها بدهید باز هم آن تحول انقلاب اسلامی ایجاد نمیشود.
وی در پایان گفت: نکته بسیار مهم این است که انسان یک موجود اجتماعی است.
"و پیروزی ما در منطقه، در دنیا، در مقابل ابرقدرتها، در رقابت گفتمانی با دنیای غرب فقط با دعا حاصل نمیشود"طبیعت انسان اجتماعی است. شما باید یک جامعهای زیبا وسالم ومعنوی درست کنید که این انسانها بنا است در این جامعه تربیت شوند. ما طوری محیط را درست کنیم و برای آن برنامهریزی کنیم و هوا را سالم کنیم که آدمهایی که در این محیط میخواهند نفس بکشند سالم شوند و بتوان در این محیط نفس کشید. «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیه»؛ و همه اینها را باید بسازیم و باید تلاش و کوشش کرد تا با توسعه مورد نظر انقلاب اسلامی همه ما به سمت کمال و حیات طیبه و ملاقات الهی و لقاء الله حرکت کنیم.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران