عاقبت سیاهِ آتش زدن یک قرارداد

عاقبت سیاهِ آتش زدن یک قرارداد
ایسنا
ایسنا - ۴ خرداد ۱۴۰۰

قراردادی که به دست پنجمین شاه قاجار با بریتانیای کبیر منعقد شد و ۳۲ سال دوام آورد به دست دیگر شاه ایرانی، کاغذ پاره دانسته و آتش زده شد اما هفت ماه بعد به جبران این رفتار گستاخانه قراردادی سنگین تر و سیاهتر را جایگزین قبلی کرد تا بتواند برای اولین و آخرین بار حمایت پادشاهی پیر را به دست آورد.

به گزارش ایسنا، امروز پنجم خرداد ماه، صد و سیزدهمین سالگرد اکتشاف و استخراج نفت توسط ویلیام ناکس دارسی تاجر بریتانیایی در در سال ۱۲۸۷ شمسی در منطقه ای در اطراف شهرستان شوشتر در استان خوزستان معروف به دره خرسان است که بعدها به مسجد سلیمان تغییر نام داد.

مظفرالدین شاه پنجمین شاه قاجار در اواخر سده سیزدهم هجری شمسی بر آن شد تا از چاههای نفت و گاز و قیر استان خوزستان درآمد خزانه اش را سر و سامان دهد. به این منظور به توصیه درباریان به خصوص امین‌السلطان، میرزا نصرالله مشیرالدوله و نظام‌الدین غفاری معروف به مهندس‌الممالک قراردادی را در کاخ صاحب‌قرانیه در ۱۸ ماده امضا کرد که به موجب آن امتیاز اکتشاف و استخراج نفت و گاز و قیر کشورمان به مدت ۶۰ سال به ویلیام ناکس دارسی سرمایه‌گذار انگلیسی به نمایندگی از دولت بریتانیای کبیر واگذار شد.

این موفقیت شرکت نفت دارسی مدیون هفت سال تلاش شبانه روزی تیم اکتشاف و تحقیقاتش و دهها هزار پوند سرمایه است که موفق شد به هر شیوه و روشی امتیاز اکتشاف و بهره برداری از چاههای نفت و گاز ایران را در تاریخ هفتم خرداد ۱۲۸۰ به دست آورد. نام واقعی قرارداد دارسی در ایرانِ عصر مظفرالدین شاه، امتیازنامه نفت و موم طبیعی معدنی بود.

دارسی که بود؟

ویلیام فرزند یک وکیل بریتانیایی بود که در تاریخ ۱۹ مهر ۱۲۲۸ شمسی در شهر نیوتون آبوت بریتانیا متولد شد. وی در مدرسه وست مینستر تحصیل کرد و در سال ۱۲۴۵ به همراه خانواده به استرلیا مهاجرت کرد و در شهر راک هامپتون کوئینزلند سکونت کرد.

"وی در مدرسه وست مینستر تحصیل کرد و در سال ۱۲۴۵ به همراه خانواده به استرلیا مهاجرت کرد و در شهر راک هامپتون کوئینزلند سکونت کرد"ویلیام جوان به تحصیلاتش در شهر ادامه داد و وارد دانشکده حقوق شد و شغل پدرش را ادامه داد و وکیل شد و در همین روزها بود که تحقیقاتش را در زمینه زمین شناسی آغاز کرد.

ویلیام جوان در شهر راک هامپتون با النا بیرکبک آشنا شد و در تاریخ دوم آبان ۱۲۵۱ در شهر سیدنی با النا ازدواج کرد. النا تنها دختر ساموئل بیرک‌بک بود که در سال ۱۲۱۹ در مکزیک به دنیا آمد. پدر النا مهندس معدن بود و در ایلی نوی امریکا کار می‌کرد. او از خانواده اصیل بریتانیایی بود.

او در سال ۱۲۶۱ به همراه والتر راشل هال و توماس اسکارات هال وارد یک سندیکای مشارکتی با حضور توماس، فردریک و ادوین مورگان شد که این سندیکا به تأسیس یک معدن سنگ آهن انجامید. این معدن در کوهی واقع در ۳۹ کیلومتری جنوب راک هامپتون قرار داشت که بعدها به نام کوه مورگان معروف شد.

در اکتبر سال ۱۲۶۵ سندیکا در معدن کوه مورگان طلا کشف کرد.

در آن زمان دارسی بزرگترین سهامدار شرکت بود و تعداد ۱۲۵ هزار سهم آن به او تعلق داشت علاوه بر آن ۲۳۳ هزار سهم دیگر نیز به صورت اعتباری در اختیارش بود. وقتی ارزش هر سهم شرکت به قیمت ۱۷ پوند استرلینگ رسیده بود او کل سهامش را به قیمت ۶ میلیون پوند استرلینگ معادل ۴۹۶ میلیون پوند امروز فروخت.

شرکت مورگان از طریق یکی از شرکت‌های تابعه کمپانی مورگان یک معدن طلای دیگر در ماتاکانوی در بخش مرکزی هتاگو نیوزلند خرید.

او در سال ۱۲۶۸ با ثروت قابل توجهی همراه خانواده‌اش به بریتانیا برگشت و در نزدیکی میدان گروسونور کاخ مجللی به نام استانمور خریداری کرد. همسرش النا در سال ۱۲۷۶ همسرش النا فوت کرد و او دو سال بعد با نینا بوسیکو، بازیگر ایرلندی ازدواج کرد.

دارسی در ایران

دارسی در سال ۱۲۷۹ توافقنامه‌ای با وولف کتابچی خان و کوت برای اکتشاف نفت در ایران امضا کرد. مذاکره آنها با مظفرالدین شاه در سال ۱۲۸۰ شروع شد. در ابتدا مبلغ ۲۰ هزار پوند برای اکتشاف، در یک میلیون و ۲۰۰ هزار کیلومتر مربع پیشنهاد شد که در صورت کشف نفت، این امتیاز برای مدت ۶۰ سال از شاه قاجار گرفته می شد.

"این معدن در کوهی واقع در ۳۹ کیلومتری جنوب راک هامپتون قرار داشت که بعدها به نام کوه مورگان معروف شد.در اکتبر سال ۱۲۶۵ سندیکا در معدن کوه مورگان طلا کشف کرد"در مقابل، دولت ایران ۱۶ درصد سود سالانه شرکت دارسی را به خود اختصاص داد.

تیم حفاری جورج رینولدز به ایران آمد و بلافاصله جستجو و اکتشاف شروع شد. شرکت تحت مدیریت دارسی برای اکتشاف نفت در ایران تا سال ۱۲۸۲ حدود ۵۰۰ هزار پوند هزینه کرد اما نتیجه ای حاصل نشد. دارسی برای جذب سرمایه و جبران کسری بودجه شرکتش مجبور شد شرکت نفت برمه را به مبلغ ۱۰۰ هزار پوند در سهام سندیکا شریک کند.

با شروع مجدد کار، حفاری در منطقه شاردین از مناطق جنوبی ایران آغاز شد. در سال ۱۲۸۶ همزمان نقطه دوم نیز انتخاب شد و حفاری در منطقه‌ای به نام میدان نفتون در دره خرسان در منطقه شوشتر که به بعدها به مسجد سلیمان تغییر نام داد، آغاز شد. در سال ۱۲۸۷ در نقطه‌ای دیگر در شهر مسجدسلیمان حفاریها شروع شد اما هیچ موفقیتی به دست نیامد و دارسی در آستانه ورشکستی قرار گرفت اما امیدها در تاریخ پنج خرداد ۱۲۸۷ به بار نشست و در عمق ۳۶۰ متری میدان نفتون، مته حفاری آخرین لایه را شکافت و نفت با فشار بسیار زیاد از زمین فوران کرد.

پادشاهی بریتانیا که از ابتدا اقدامات دارسی‌ را تحت نظر داشت‌، در پی دستیابی وی به نفت‌ ایران، بر امتیاز امتیاز نفت دارسی‌ پنجه افکند و یک سال بعد از فوران نفت در مسجد سلیمان در سال ۱۲۸۸ شمسی شرکت نفت ایران و انگلیس را با هدف به دست گرفتن استخراج‌، پالایش و صدور نفت ایران تأسیس کرد.

ویلیام دارسی در اردیبهشت همین سال مدیرعامل شرکت تازه نفت ایران و انگلیس شد.

این شرکت با سرمایه دو میلیون لیره تاسیس شد و صادرات نفت ایران از سال ۱۲۹۲ شمسی یعنی یکسال قبل از آغاز جنگ جهانی اول آغاز شد. دولت انگلستان یک سال بعد به دلیل اهمیت روزافزون نفت و برای تأمین سوخت نیروی دریایی خود، ۵۶ درصد سهام شرکت نفت ایران و انگلستان را خرید و دو نماینده با اختیارات کامل و با حق وتو نسبت به تصمیمات شرکت‌، در هیأت مدیره آن منصوب کرد و به این ترتیب امتیاز دارسی‌ عملا به دولت انگلستان منتقل شد و دولت انگلستان برای تحویل سوخت به قیمت بسیار اندک و به مدت طولانی به نیروی دریایی خود، با شرکت نفت ایران و انگلستان قرارداد بست.

در کتاب Oil Persian آمده است: شرکت نفت ایران و انگلیس تجسم و خلاصه‌ای از دخالت بیگانگان بود. این مؤسسه یکی از بزرگترین منابع ثروت ایران را در اختیار داشت و از آن بهره‌برداری می‌کرد و در ازای میلیونها پوند که از کشور می‌برد مبلغ ناچیزی به دولت می‌داد. با چنان استقلالی رفتار می‌کرد که دولت ایران مشابه این رفتار را از هیچ رییس ایل و قبیله‌ای، هر قدر هم مقتدر تحمل نکرده بود. در طرز رفتار با ایرانیان از عالی و دانی چنان نخوتی نشان می‌داد که برای نژادی که بیش از هر وقت به عظمت گذشته خود فخر می‌کرد و به آینده درخشان خود اعتماد داشت، قابل تحمل نبود.»

شرکت نفت ایران و انگلستان بعدها به بریتیش پترولیوم و سرانجام به بی‌پی تغییر نام داد.

دارسی پس از فراغت از ماموریتش در ایران به انگلستان بازگشت و در کاخ شخصی خود، استانمور هال در میدلسکس زندگی کرد.

"در آن زمان دارسی بزرگترین سهامدار شرکت بود و تعداد ۱۲۵ هزار سهم آن به او تعلق داشت علاوه بر آن ۲۳۳ هزار سهم دیگر نیز به صورت اعتباری در اختیارش بود"او شراکت خود را با ویلیام موریس و ادوارد برن جونز ادامه داد و فروشگاه بزرگی از پرده‌های نقش دار راه‌اندازی کرد. او همچنین مالک نقاشی‌های فرانک دیکسی و فودریک گودال بود.

ویلیام نارکس دارسی ۱۷ سال بعد از ورود به ایران و ۹ سال بعد از کشف نفت در مسجد سلیمان در ۱۱ اردیبهشت ۱۲۹۶ شمسی در سن ۶۸ سالگی مُرد.

سرانجامِ امتیاز دارسی

براساس امتیاز دارسی، امتیاز استخراج و بهره‌برداری نفت در سراسر ایران به استثنای استانهای شمالی شامل خراسان، گرگان، مازندران، گیلان و آذربایجان به مدت شش دهه به دارسی واگذار شد. هم‌چنین بر اساس این امتیازنامه، وی متعهد شد ظرف دو سال شرکت یا شرکت‌هایی را برای بهره‌برداری از این امتیازات تأسیس کند و سالیانه مبلغ ۲۰ هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شرکت و نیز ۱۶ درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران پرداخت کند.

قرارداد دارسی از سال ۱۲۸۰ تا ۱۳۱۲ به قوت خود باقی بود تا در دوره سلطنت رضا پهلوی، طرف انگلیسی به تعهدات خود به صورت کامل عمل نکرد و تنها سه‌چهارم مبلغ تعهد شده را به ایران پرداخت کرد رضاشاه هم در واکنش به این رفتار به صورت یک طرفه قرارداد را فسخ و آن را آتش زد.

دولت انگلستان به دیوان لاهه شکایت کرد اما ایران عصر پهلوی با علم به خارج از دستور کارِ دیوان بودن قرارداد، به این تهدید توجهی نکرد. در نهایت موضوع به جامعه ملل کشیده شد و وزیر خارجه چکسلواکی مأمور حل و فصل مناقشه شد. به پیشنهاد او دو کشور ایران و انگلستان هفتم خرداد ۱۳۱۲ برای حل مشکل به رایزنی پرداختند و قرارداد جدیدی را در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۱۲ با سِر جان کِدمن و شرکت نفت انگلیس موسوم به قرارداد ۱۹۳۳ امضا کردند.

این قرارداد همچون قرارداد دارسی از مهمترین قراردادهای استعماری بین ایران و کمپانی‌های نفتی انگلستان بود.

به موجب این قرارداد که «متمم قرارداد ویلیام دارسی‌» لقب گرفت، انگلستان امتیاز بهره برداری از منابع نفتی و گازی ایران به مدت ۶۰ سال را در اختیار گرفت.

قرارداد ۱۹۳۳ در ۲۶ ماده به تصویب نهمین دوره مجلس شورای ملی به تصویب رسید. پس از آن رضاخان دستور داد دیگر نه از نفت و نه از قرارداد هیچ‌ بحثی در محافل دولتی و غیردولتی و در مطبوعات مطرح نشود.

به موجب قرارداد ۱۹۳۳ انگلیسی‌ها برای هر تن نفت ۴ شلینگ به ایران پرداخت می‌کردند و مبلغی هم از منافع خالص صاحبان سهام به ایران می‌دادند. کمپانی انگلیسی طرف قرارداد نه تنها از پرداخت هرگونه مالیات و عوارض معاف بود بلکه هیچگاه دفاتر محاسبات خود را در دسترس بررسی و نظارت دولت قرار نمی‌داد و آن را «سری‌» می‌دانست‌. در نتیجه دولت ایران که مالک نفت و سهیم در درآمد کمپانی بود، چشم بسته ناگزیر بود حرف شریک غارتگر انگلیسی خود را بپذیرد.

تفاوت امتیازنامه دارسی و قرارداد ۱۹۳۳ این بود که در قرارداد اول کلیه اموال و امکانات شرکت مشترک ایران و انگلیس که به منظور بهره‌برداری از امتیاز، تاسیس شد به دولت ایران تعلق داشت اما در قرارداد ۱۹۳۳ همه این اموال و دارایی‌ها شرکت مشترک ایران و انگلیس در اختیار دولت پادشاهی انگلستان بود.

این قرارداد تا ۲۰ سال پس از انعقاد دوام داشت اما در کشاکش رویدادهای منجر به ملی شدن صنعت نفت به تدریج از اعتبار ساقط شد.

منابع:

ایران بین دو انقلاب نوشته آیرواند آبراهامیان صفحهٔ ۱۷۹.

تاریخ معاصر ایران. شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران.

۱۳۸۳- ص۱۰۰ و ۱۰۱

کتاب خون و نفت نوشته منوچهر فرمانفرمانیان صفحه۸_۱۳۲۷

نفت‌ از آغاز تا به امروز ـ انتشارات وزارت نفت ـ بهمن ۱۳۶۱، ص ۱۹.

فرهنگ جدید سیاسی، محمود مهرداد، انتشارات هفته‌

۲۹ اسفند، سالروز ملی شدن صنعت نفت، انتشارات وزارت نفت، ۱۳۶۵، ص ۱۰

۲۹ اسفند، همان، ص ۱۷.

۲۹ اسفند، همان، ص ۱۸

نفت از آغاز تا به امروز

انتهای پیام

منابع خبر

اخبار مرتبط